نماینده؛ سید محمد غرضی/ سيستم فرهنگ سياسي غربي مبتني بر آناليز و تجزيه و تحليل رخداد هاي كشور هاي خودشان سامان يافته است غربي ها روش دكارتيسم را در جريان اجتماعي دنبال ميكنند و وقايع اجتماعي را تجزيه و از تجزيه وقايع اجتماعي  تحليل و از تحليل، تركيب اجتماعي در ذهن خود مي سازند غربي ها مطمئن هستند كه وقايع اجتماعي ظاهري در عمق جامعه نيز عمل ميكند وبه همين علت  ظرف ٣٠٠ سال تشكيل دولتهاي مبتني بر آراي نصف به علاوه يك كه حق حكومت داشتن  را حمايت كردند.

غربي ها تصور ميكنند از عمق جوامع نيز مطلع هستند و احساس ميكنند تحليل گرانشان ميتوانند علل پويايي جوامع را به راحتي به دست آورند 

كسي جواب اين سوال را نمي دهد كه چرا ١٢٠ ميليون آمريكايي در دور دوم انتخابات اوباما به پاي صندوق هاي راي نيامدند و اينكه چرا در كشور هاي صنعتي فقط ٤٠٪ از راي دهندگان در بازي هاي سياسي مشغولند 

ظرف ٥٠ سالي كه بنده سياستهاي كشور هاي مختلف را دنبال كرده ام بازي سياسي تحليلهاي اجتماعي  برونگرا بر تمام جوامع غربي حاكم است .

اما جوامع ديگر راه رشد خود را از طريق ارگانيسم هاي اجتماعي خود پيدا ميكنند، بهترين دليل من شكست شوروي در افغانستان و شكست اروپا و آمريكا در عراق و افغانستان است و گل سرسبد اين اتفاق عدم توانايي سياستمداران، اقتصاددانان، فيلسوفان، جامعه شناسان، دين باوران غربي در انقلاب ايران است .

وقتي كه انقلاب ايران با حركت درون جوش خود توانست سازماندهي ١٠٠ ساله حكومتهاي غربي را از بين ببرد توان خود را نشان داد.

قدرت سربازگيري انقلاب اسلامي چنان قوي بود كه همه گروههاي ساخته شده توسط فلسفه هاي شرق و غرب (حزب توده، سازمان مجاهدين- منافقين، سلطنت طلبان، ناسيوناليستها و... ) را به دنبال خود بكشد و جمهوري اسلامي را متولد كند.  

نويسنده مقاله اكونوميست بايد بداند كه تحليلهايش مباني آناليتيك غربي دارد و دائم مثالهاي جزئي خود را به جامعه تحميل ميكند و بعد نتيجه گيريهاي مورد نظر خود را انجام ميدهد او نمي داند كه  انقلاب ايران هم طولي است وهم عرضي ظرف ١٠٠ سال گذشته عمل كرده است  و عمل خود را در در بستر اجتماعي خويش پيگيري مي نمايد. اين تحليلگر نمي داند كه ملت ايران ٤ دولت ٨ ساله خود را بر سر كار آورده است از آنها حمايت كرده است و شايد همه آنها را به عنوان دولتهاي واقعي انقلاب قبول ننموده است وليكن با آنها درگير هم نشده است 

در ٢٤ خرداد سال گذشته اين ملت دولت جديدي را روي كار آورده است به اين اميد كه فاصله دولت و ملت را كاهش دهد 

انقلاب ايران از نوع انقلاب هاي ديگر نيست و انقلابهاي ديگر را تحركهاي سياسي مي داند به اين علت كه انقلاب هاي ديگر هم محدود به مرز هاي جغرافيايي بودند و هم پيامشان ماندگار نماند و به تدريج دولتهايي تشكيل دادند كه يا در دامان غرب مذمهل شدند يا دست از آرمانهاي انقلابيشان برداشتند 

در حاليكه انقلاب اسلامي ايران سياسي نيست  تحركي است اجتماعي كه بر مبناي تغيير روش زندگي غربي خود را سامان داده است و پايدار است و قدرت سربازگيري عجيبي دارد.  

عاشوراي امسال در ٥ پايتخت جهان به صورت رسمي مراسم برگزار شد ايران، افغانستان، عراق، سوريه، لبنان و يمن  اگر تحليلگران فقط به پديده عاشورا نگاه كنند كه چگونه هر سال قويتر از سالهاي قبل توانسته حضور اجتماعي وسيع خود را به نمايش بگذارد و پايداري اجتماعي خود را بر مفاهيم سياسي تحميل كند  نظرشان متفاوت خواهد شد.

در آن صورت ببخشي از منويات انقلاب تعريف مي شود و آن تحليلگر اكونوميست امكان ندارد درك كند كه چگونه ملت ايران اعم از روشنفكر، بازاري، دانشگاهي و ...از ابزار الات توسعه اي مانند اينتر نت به نحو وسيعتري استفاده ميكنند و آنرا ابزار توسعه و ابزار الهي براي رسيدن به مقصود مي داند آن ذهنيتي كه در پرستش توسعه را ابزار ميداند با آن ذهنيتي كه ابزار را هدف ميداند متفاوت است .

بسياري از دانشمندان ما هرگز براي گرفتن امتياز به ابزار رجوع نميكنند نگاهي به صحنه هاي دانشگاه هاي ايران، قم و ديگر مجامع علمي تحقيقي اين قضيه را اثبات ميكند كه مردم ايران و انقلاب ايران پيگير اقتدار سياسي براي تسلط به ديگران نيستند.  

يك نمونه كوچك آن انتقال تكنولوژي موشكي در غزه كه به راحتي و بدون هزينه انجام شد اما غربي ها تكنولوژي را به كساني مي دهند كه سياست هاي آنها را دنبال كنند ما به هيچ وجه از ملت فلسطين تبعيت از خويش را نمي خواهيم ما آزادي آنها و آزادي قدس و آزادي سرزمينهاي اشغالي را مي خواهيم.  

ما (ملت ايران) به مدت ٣٠ نسل و بيشتر است كه به مردم افغانستان كمك مي كنيم تا از دست روس ها و آمريكا يي ها نجات پيدا كنند ما به ملت عراق كمك مي كنيم كه از دست داعشي ها و آمريكايي ها نجات پيدا كنند ما ملت ها را كمك مي كنيم نه دولت هاي دست نشانده را. انقلاب اسلامي از گردنه هاي متعددي عبور كرده و نسل هاي آينده را آماده مي كند تا خود سرنوشت خويش را به دست گيرند و توانايي او در آموزش زندگي از همه ي پديده ها قويتر جلوه مي كند ملاحظه مي فرماييد كه نسل جوان در ايران به مراتب قوي تر از نسلهاي گذشته در صحنه حضور دارد كما اينكه دولتي را بپسندد يا نپسندد وقايع اخير نشان مي دهد كه نسل جديد سر ستيز ندارد بلكه سر سربلندي دارد و استعدادهاي خود را صرف معنويات دشمن نمي كند و جريان هاي نظامي سياسي ديگر ايران را تحت تاثير قرار نخواهد داد.

منبع: ۵۵