شناسهٔ خبر: 72320 - سرویس فرهنگ
نسخه قابل چاپ منبع: فارس

به مناسبت 8 آبان سالروز درگذشت شاعری بزرگ

روایت‌ جانکاه ولی ماندگار قیصر امین‌پور از عاشورا

قیصر امین پور قیصر در منظومه روز دهم با یک زبان خیلی ساده و همه فهم و با قالب نیمایی، یک تصویر جانکاه و به یاد ماندنی از روز عاشورا خلق کرده است. شعر بزرگسالش هم یعنی مثنوی معروف نی‌نامه، از آثار شاخص است

به گزارش نماینده به نقل از فارس، امروز یعنی هشتم آبان مصادف است با سالروز وفات و پرکشیدن قیصر امین پور شاعر معاصر و نام آشنای کشورمان. روز وفات قیصر همزمان است با محرم سال ۱۳۹۳ و این شاعر شعرهای قابل اعتنایی در این حوزه از خود به جای گذاشته است. علی داوودی از شاعران کشورمان در گفت‌وگویی به برشمردن ویژگی ‌های شعر عاشورایی قیصر پرداخته که سخنان وی به صورت یادداشتی شفاهی منتشر می‌شود:

 

**شعر انقلاب وابستگی تام و تمام به مکتب عاشورا دارد

عاشورا یک روز تکرار نشدنی است و به نوعی می‌توان گفت روزی است که در جهان هر سال تکرار می‌شود تا به سرانجام برسد. عاشورا به عبارتی در ادبیات، روح و هستی و همه دارایی فرهنگ و زندگی ما است و همیشه بوده و خواهد بود. اما در نسبت با انقلاب اسلامی و شعر انقلاب اسلامی باید گفت از آنجا که انقلاب اسلامی ریشه‌های عمیق مذهبی دارد و با اصل عاشورا و مفاهیم و شعارهایش پیوند دارد و به نوعی ریشه گرفته از عاشورا است، اندیشه‌های مکتب عاشورا به انقلاب اسلامی زندگی می‌دهد و به تبع شعر انقلاب وابستگی تام و تمام به مکتب عاشورا دارد.

اما دلایل دیگری هم داریم که عاشورا را در شعر ما خیلی خاص تر کرده است. یکی نزدیکی خاک و اقلیم  یعنی همسایگی ما با عراق و کشوری که کربلا در آن واقع شده،‌ دیگری جنگی که بین دو کشور واقع شد و تشبیه دشمن به اشرار و اشقیای صحنه عاشورا و صدام یزید کافر  گفتن مردم و سه دیگر هم مساله آرزوی زیارت کربلا برای مردم است که همه اینها  عطش دیدن این خاک را در فرهنگ ما تشدید می‌کرد و در شعر هم چون زبان حال و قال این سرزمین است، از ابعاد مختلف عاشورا در شعرها حضور دارد آن هم با هر موضوعی سیاسی، اجتماعی،‌ عرفانی و هر کس هم به بهانه‌ای به این لشکر آزادگی پیوسته است.

**حضور طبیعی عاشورا در شعر قیصر

قیصر یکی از کسانی است که این را به صورت خیلی طبیعی به این مساله پرداخته است. از ویژگی‌های شعر قیصر طبیعی بودن است یعنی انعکاس حال است و تصنع و تکلف در شعرش نیست و برای همین حالات مختلف جامعه را به راحتی می‌توانیم در شعرش ببینیم. در دوره‌ای شورمند است،‌ در دوره دیگر انتقادی و در دوره‌ای هم خیلی فرد گرا است و طبیعتا مساله‌ای مثل عاشورا و هر نگاه مذهبی دیگر به صورت خیلی طبیعی در شعرش جلوه کرده است. مساله عاشورا هم در شعر کودک و هم در شعر بزرگسال قصیر حضور دارد و اتفاقا در هر دو بخش هم آثار شاخصی است. در منظومه روز دهم که می‌سراید:

روز عاشوراست

کربلا غوغاست

کربلا آن روز غوغا بود

عشق، تنها بود

 برای یک شعر نوجوان کلمه عشق جزء ممنوعیت‌های این گونه شعر در دوره‌ای بود اما ببینید قیصر چه قدر خوب مفهوم عشق را جا انداخته است و از یک عشق متعالی دینی برای نوجوانان سخن گفته است.

آتش سوز و عطش بر دشت می‌بارید

در هجوم بادهای سرخ

بوته‌های خار می‌لرزید

از عَرَق پیشانی خورشید، تَر می‌شد

**یک مثنوی خیلی خوب از قیصر

قیصر در منظومه روز دهم با یک زبان خیلی ساده و همه فهم و با  قالب نو و نیمایی، یک تصویر جانکاه به یاد ماندنی از روز عاشورا خلق کرده است. در شعر بزرگسالش هم یعنی مثنوی معروف نی‌نامه از آثار شاخص او است. قالب مثنوی در دوران جدید به فراموشی رفته بود که توسط تعدادی از شعرا احیا شد  و امروز خیلی از بزرگان با این قالب شناخته می‌شوند مثل استاد معلم و احمد عزیزی. قیصر مثنوی کم دارد و اتفاقا این مثنوی خیلی کار خوبی است.

خوشا از دل نم اشکی فشاندن

به آبی آتش دل را نشاندن

خوشا زان عشقبازان یاد کردن

زبان را زخمه فریاد کردن

او در این شعر و در بیت بیتش تا آخر، در واقع با محور قرار دادن نی که نشانه تشخیص در ادبیات است، به مضمون آفرینی پرداخته و در هر بیت به یک بعد پرداخته است:

سری سر مست شور و بی قراری

چو مجنون در هوای نی سواری

اینجا یک نی است و در جای دیگر نی دیگر:

چه رفت آن روز در اندیشه نی

که اینسان شد پریشان بیشه نی؟

اینجا هم یک عالم دیگر است  و با نی قبلی فرق دارد. همین طور:

خدا چون دست بر لوح و قلم زد

سر او را به خط نی رقم زد

ببینید او این نی‌های مختلف در جاهای مختلف را جمع کرده و از یک منظر همه اینها را هم خانواده کرده که نی در هر کجا که باشد دردمند و سوزدار است:

پر از عشق نیستان سینه او

غم غربت، غم دیرینه او

غم نی بند بند پیکر اوست

هوای آن نیستان در سر اوست

او این هنر را داشته که شعری با ساختی بسیار نو بسراید و علیرغم اینکه مثنوی است و شعرش هم روایت نیست و هر بیتی می‌تواند مضمون و خط جدایی داشته باشد، این شعر را خیلی هم خانواده و در امتداد هم بسراید به جهت اینکه یک ساخت خوب در نظر گرفته است، خواننده احساس پراکندگی در مثنوی نمی‌کند و ارتباط بسیار خوبی با این مثنوی برقرار می‌کند.

 

 

نظر شما