به گزارش نماینده به نقل از فارس، نلو وینگادا پس از اینکه با تیم ملی امید در بازیهای آسیایی ۲۰۱۴ اینچئون نتایج تأسفآوری را رقم زده و به همراه این تیم نتایجی تاریخی را به دست آورد تا جایی که قبل از آغاز افتتاحیه، حذف این تیم از بازیهای آسیایی قطعی شد؛ پس از حضور در یکی از نشستهای کمیته فنی که البته خروجی خاصی را هم به همراه نداشت، کشورمان را به مقصد پرتغال ترک کرد و امروز نیز شنیدهها حاکی از آن است که بازگشتی برای این مربی پرتغالی در کار نیست.
هرچه بود گذشت و تیم ملی امید بزرگترین ناکام بازیهای آسیایی لقب گرفت و به نظر میرسد این جمله که «شکست، پل پیروزی است»، در فدراسیون فوتبال یکی از ناکارآمدترین جملات موجود است، چراکه حداقل در ظاهر نشان داده است که در ناکامیها، هیچگاه درس خوبی از گذشته گرفته نشده و همچنان آقایان مسئول راه گذشته را طی طریق کردهاند.
با مبحث بالا قصدمان این است تا تلنگری به نایب رئیس فدراسیون فوتبال بزنیم و به وی یادآوری کنیم، آن زمان که با پیشنهاد کیروش، به عنوان متولی تیم امید، با گزینهای به نام وینگادا مواجه شد، چنان برق پیروزی در چشمانش درخشید که گویی بهترین مربی دنیا قرار است سرمربی امیدها شده و با این تیم حتی روی سکوی المپیک هم برود و هنوز به خوبی آن روزهایی که جناب نایب رئیس از کارنامه وینگادا در مقابل خبرنگاران دفاع میکرد را به یاد داریم.
زمان گذشت و ابتدا نوجوانان از صعود به جام جهانی بازماند، سپس تیم امید از بازیهای آسیایی کنار رفت و در نهایت هم جوانان از رقابتهای قهرمانی آسیا با دست خالی بازگشتند تا این موضوع نشان دهد یک جای کار در فدراسیون بدجوری میلنگد.
در همین اثنی و زمانی که فشار زیادی از هر سو به فدراسیون فوتبال وارد شد، رئیس فدراسیون در تصمیمی غیرمتتظره، حبیب کاشانی را به عنوان مدیر تیم امید انتخاب کرد و حتی به او اختیار تام هم داد و همین موضوع کافی بود تا آقای نایب رئیس تحت تاثیر مدیر جدید تیم امید شده و در اظهاظرنظری عجیب، بازگشت یا عدم بازگشت وینگادا را غیرقابل اهمیت دانسته و تو گویی که انگار یک فرد دیگر تا همین دو ماه پیش در حال دفاع مطلق از این مربی پرتغالی بود.
ایتاللهی تا دو ماه پیش به محابا از سرمربی پرتغالی دفاع میکرد و امروز میگوید وینگادا بیاید و نیاید برایمان مهم نیست و کارمان را میکنیم و حتی امروز از جایگزینی سرمربی ایرانی نیز صحبت به میان میآورد.
گفتنی در مورد حال و روز این روزهای فوتبال ایران بسیار است؛ از ضعف تیمهای پایه تا عدم پخش بازیهای لیگ و اینجاست که نشان میدهد در آنجایی که باید باشند مردانی که در مواقع حساس و بحرانی با تصمیمی محکم و قاطع، باعث شوند تا تنش کمتری به این فوتبال وارد شود، حداقل در فدراسیون فوتبال وجود ندارند و همین صحبتهای ضد و نقیض و اظهارنظرهای عجیب جناب آیت اللهی نیز شاهد همین ادعاست.
فقط ای کاش با درس از گذشته، حداقل از سرمربی جدید چنان دفاعی نشود تا مسئولان پس فردا و در صورت کسب عدم نتیجه مناسب روی برکناری او نظر داشته باشند.
آقای آیت اللهی آیا نباید وینگادا با توجه به حقوقی که از ایران دریافت کرده فردا در کمیته فنی حضور داشته باشد تا توضیح دهنده نتایج بسیار بد ایران در بازی های آسیایی باشد. آیا این که یک مربی آن هم از نوع خارجی اش به ایران بیاید و نتیجه نگیرد و سپس بوی خداحافظی از وی به مشامش برسد و برود و دیگر پشت سرش را نگاه نکند به یک عادت بد تبدیل نشده است!؟ آیا روزی که وینگادا قرار بود سرمربیگری تیم امید را قبول کند شرایط را ندیده بود که اکنون به گفته حبیب کاشانی به ۸ ایمیلی که کمیته فنی برایش ارسال کرده جوابی نداده و خودش را مسئول پاسخگویی نمی داند. غیر از این است که از سوی فدراسیون اهرمی بابت پاسخگویی ندیده و همین بس که با پاسخ ندادن به همین ایمیل ها نشان داد که تا چه اندازه پاسخ دهی برایش بی اهمیت بوده است. اکنون آقای آیت اللهی شما که رفیق دیروز وینگادا بودید به رفیق نیمه راهی تبدیل شده اید که حتی مهم نیست که دیگر وینگادا بیاید یا نیاید بحث توضیح دادن وی دیگر به جای خود.
نظر شما