نماینده؛ امیر محبیان: ظهور پديده اي چون داعش به يکباره صورت نگرفت؛ بلکه داعش محصول چند عامل مهم است: ۱.آنچه که ما بيداري اسلامي مي ناميديم و غربي ها بهار عربي و در سال۲۰۱۰ اوج گرفت؛ در بطن خود علاوه بر ظرفيت هاي مثبت؛ بذرهاي رشد گرايش هاي افراطي را نيز داشت که بعضي از سياسيون غربي و منطقه را براي بهره گيري از آن براي مديريت تحولات منطقه تحريک کرد.
۲.آوانتوريسمي که در اين جنبش ها نمود يافت؛ بهعلاوه بزرگنمايي تبليغاتي غربي ها، محيط لازم براي جذب ماجراجويان به آنها را فراهم کرد؛ ماجراجوياني که کمک هاي غرب و بعضي از کشورهاي منطقه آنها را در عمليات سوريه زبده تر و بيرحم تر کرد.
۳.تلاش شاخه وهابي ائتلاف حکومتي عربستان براي خودنمايي که در پي اختلافات ميان شاخه سياسي محافظه کار حکومتي جاه طلب تر شده بود؛ عملا بستر ايدئولوژيکي مناسبي را براي رشد جريان سلفي و تبديل آن به جريان تکفيري فراهم کرد. کوشش حکومت عربستان براي بهره گيري از اين ظرفيت در بازي هاي ژئوپليتيک منطقه، عليه آنچه که توسعه سريع تشيع و قدرت ايران مي دانست؛ اين روند را سرعت داد.
۴.کسب تجربيات عملياتي القاعده و سازمان هاي مشابه و حمايت و آموزش هاي سازمان هاي اطلاعاتي کشورهاي مختلف که هر کدام به دلايل خاص خود در اختيار اين جريان قرار دادند و علاوه برآن همکاري نيروهاي نظامي بعثي اين جريان را از يک گروه شورشگر به يک جريان توانمند اطلاعاتي و تشکيلاتي مبدل ساخته است که از سلاح ترس با تمام توان بهره مي گيرد.
۵.جاه طلبي هاي دولت حاکم ترکيه که احياء موقعيت حکومت عثماني در جهان اسلام را براي خود به مثابه يک هدف مي بيند؛ بهعلاوه نتايج مترتب بر عمليات داعشي ها در تضعيف و سرکوب کردها باعث شده که حمايت گسترده اي را در اختيار اين جريان قرار داده و پل ارتباطي اروپا و داعش از يکسو و ترمز عملياتي اعضاي ناتو از سوي ديگر گردد.
۶.ضعف بينش استراتژيک آمريکاييان عليرغم ادعاهاي بسياردر برخورد با پديده هاي پيچيده با خصلت عقيدتي، کاملا خود را نشان داده است. تلاش دولت محافظه کار بوش براي بزرگ کردن افراطي ها جهت توجيه سياست خارجي مهاجم خود، عملا بستر رشد افراطي ها ي تروريست را فراهم کرد و سردرگمي و ضعف در مواجهه قدرتمند با پديده هاي پيچيده منطقه از سوي دولت اوباما اين روند را تقويت کرد. به گونه اي که سياست خارجي آمريکا در منطقه تابعي از بازي هاي عربستان و قطر و نيز ترکيه شد و اکنون نيز براحتي قادر نيست موقعيت محوري خود را فراتر از نمايش ها احياء کند.
۷.سياست هاي اسرائيل بويژه تحرکات اطلاعاتي آنها براي تقويت هر جرياني که به تضعيف کشورهاي خط نخست مقاومت و حتي همه کشورهاي اسلامي بينجامد از عوامل رشد جرياناتي چون داعش است. جرياناتي که شيعه را خطرناکتر از اسرائيل بداند. اسرائيل در همين حال با اعمال نفوذ و عمليات فريب بطور روشن مانع از برخورد جدي و موثر نظامي آمريکايي ها با داعش مي شود.
اما با داعش چه کنيم؟
۱.برحسب قواعد تحليل واقع گرايانه يک پديده، ساده نگري در برخورد با پديده داعش همانقدرخطرناک است که بزرگنمايي بيش از واقعيت اين پديده.
۲.هدف از ايجاد داعش علاوه بر منافع و فرصت هاي اقتصادي که تخريب زير ساخت هاي چند کشور براي آينده فراهم مي کند؛ ايجاد نوعي آشوب مقدماتي، ظرفيت سازي هاي خاص و ظرفيت سوزي هاي محاسبه شده براي ساماندهي به خاورميانه جديد و بعضي مناطق فراتر از آن در طي بيست سال آينده است. کاستن از موقعيت و جايگاه ايران در دستور پديدآورندگان داعش قرار دارد.
۳.موقعيت ايران فراتر از هر مبالغه اي در منطقه و جهان در حال تقويت است و مديريت منطقه بدون حضور ايران تقريبا غير ممکن و در بعضي نقاط ديگر حضور ايران در مديريت شرايط کمک کننده خواهد بود. در حالي که ايران مانعي بنام "تحريم هاي هسته اي" را به مرور از پيش پا برمي دارد. ايجاد مانعي ديگر فراروي ايران در دستور قرار دارد. داعش يکي ازفعال کننده هاي موانع عقيدتي در برابر ايران است. تلاش پديده اي چون داعش آنست که شيعه را به عنوان يک خطر براي اسلام نشان دهد و شکاف هاي فرقه اي را ژرفا بخشد. لذا هر حرکتي و به هر نيتي که ايران را در برابر داعش به عنوان حامي فقط و فقط شيعه نشان دهد و نه اسلام، حرکتي نادرست و در چارچوب خواست جريانات تکفيري خواهد بود. فراموش نکنيم پروژه داعش دو رو دارد؛ آنها براي توجيه سياست هاي تکفيري تحت نام سني محتاج جريان هاي تکفيري و افراطي شيعي هستند. ظهور بعضي رسانه هاي ضد سني و تحت نام شيعه بر اساس الزامات عقلاني توسط همان هايي تقويت مي شود که تکفيري هايي را تحت نام سني تقويت مي کنند. ايران بايد مظهر عقلانيت وتمدن اسلام در برابر جريانات انحرافي و منحرف خشونت طلب باشد.
۴.به احتمال عقلاني اين امکان از احتمال زيادي برخوردار است که داعش براي کاستن از فشار غرب بر روي خود و انجام وظيفه ذاتيش مسير حرکت را به سوي ايران و
حزب الله تغيير دهد تا چالش و دوقطبي عقيدتي بيافريند. طبعا ارزيابي آنها از قدرت واکنش ايران تا بهحال آنها را مجبور به احتياط کرده است ولي ما و متحدان عقيدتي ما بايد خود را براي روز درگيري از هم اکنون آماده سازيم. روشن است که ايران و حزب الله بايد در عمليات کنوني فعلا در انتهاي صف جنگجوي مسلمان(سني و شيعه) عليه داعش بايستند ولي پوشش دادن به نقاط ضعف خود و مديريت دشمن براي انجام اقداماتي که ما مي خواهيم نه خود آنها بايد بطور جدي ادامه يابد.
۵.اشتباهات آمريکا در مديريت جريانات منطقه با عنايت الهي تاکنون باعث شده است که هر گام آنها عليه ايران، عملا ايران را در تبديل شدن به قدرت منطقه اي و جهاني گامي به پيش ببرد. ظاهرا فعلا نيز مسير در جهت قابل مديريتي به پيش مي رود و سياست خارجي ايران بايد پوشش لازم را براي ايجاد، تقويت و تثبيت تصويرعقلاني ازايران در برابرتصوير تروريسم و افراط در جهان ايجاد نمايد؛ براي پيروزي در محيط هاي آشوب زده فقط بايد در گام هاي آتي هشياري و بصيرت را بيش از گذشته چاشني اقدامات نمود.
نظر شما