نماینده؛ دکتر فرزاد جهانبین/ شبکه بررسی مسائل ایران در آمریکا گونه ویژه ای از پیوند میان بخشهای خصوصی و دولتی و دربرگیرنده شمار فراوانی از کنشگران است که فعالانه در نقد سیاستها و ارائه اندیشه های جدید درباره اقدامات سیاسی نوشونده درباره ایران شرکت می جویند و به جای مذاکره و چانه زنی به مشورت گفتگو می پردازند.
این شبکه طیف وسیعتری از افراد را دربرمی گیرد. اما حلقه محدودتر و بسته تر که هماهنگی بالایی در ارزشهای مشترک دارند و تعامل مکرر و موثری میان اعضاء وجود دارد، حلقه های سیاست سازند که به ارائه راهبرد معطوف به عمل می پردازند. در شبکه بررسی مسائل ایران در آمریکا از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۱ دست کم ۱۸۲شخصیت برجسته و ۱۰۴ سازمان با حداقل شرکت یکی از اعضاء حضور داشته اند. این شبکه به راهبرد مشخص در ارتباط با ایران توصیه می نماید:
تعامل راهبردی:
این راهبرد شامل تعامل دیپلماتیک با ایران بدون پیش شرط است و اعضاء این حلقه اعتقاددارند که تنهارویکرد امریکا در قبال ایران که می تواند قرین کامیابی باشد همین راهبرد است. آنها معتقدند که امریکا می باید به مفاد توافق نامه ۱۹۸۱ الجزایر مبنی بر عدم مداخله سیاسی و نظامی در ایران پای بند باشد. اعضاء این حلقه اعتقاددارند که ایران کشوری قدرتمند در منطقه است و مساله هسته ای نیز می تواند از طریق مشارکت بین المللی درغنی سازی مدیریت شود. از افراد سرشناس این حلقه می توان به توماس پیکرینگ و جیمز دوبین و برژینسکی اشاره کرد.
تنبیه گری بدون تعامل:
اعضاء این حلقه معتقدند که تهدید اصلی، ماهیت اسلامی حکومت ایران است و از اینرد سیاست بازدارندگی را سیاستی شکست خورده می دانند. به عنوان نمونه برمن، در کتاب مبارزه با تهران، یکی از سازو کارهای مهم در رویارویی قاطعانه با جمهوری اسلامی ایران را استفاده از دیپلماسی عمومی تهاجمی می دانند. و در همین زمینه ارتباطات فرهنگی چهره به چهره معطوف به سست کردن پیوندهای فکری سیاسی مردم ایران با” آیت الله ها” را توصیه می کند و بدین منظور بر ضرورت استفاده از تکنیک های پیشرفته اینترنتی مانند پادکست ها، ایمیل های دسته جمعی و…تاکید می نماید. این گروه معتقدند که برنامه هسته ای ایران از طریق دیپلماتیک قابل توقف نیست. جان بولتون نیز از اعضاء این حلقه هست.
تعامل ستیزه جویانه:
این حلقه، قائل به دادن هویچ های اشتهاآور در کنار چماق های هراس انگیز است. در این رویکرد، تغییر رژیم به مثابه راهبردی بلند مدت مطرح است اما در کنار آن بر خلاف حلقه پیشین معتقدند که در کوتاه مدت برای متوقف کردن فعالیت هسته ای ایران می باید تعامل تاکتیکی داشت. حلقه تعامل ستیزه جویانه با ۸۳ عضو، بزرگ ترین حلقه در بررسی مسائل ایران است. از زمان روی کارآمدن اوباما، هفت نفر از اعضاء این حلقه، به سمت های کلیدی همچون، مدیر ارشد شورای امنیت ملی، دستیاری ارشد رئیس جمهور در شورای امنیت ملی و … دست یافته اند.
دگرگونی بنیادین در سیاست خارجی امریکا:
اعضاء این حلقه معتقدند که ایران هیچگاه آمریکا و رژیم صهیونیستی را به حمله نظامی تهدیدی نکرده و هیچ یک از قوانین بین المللی را نقض نکرده است اما در مقابل ایران بارها به حمله نظامی تهدید شده است. این گروه معتقدند که کشوری که به مسابقه تسلیحاتی در خاورمیانه دامن می زند نه ایران بلکه اسرائیل است و کشوری که تعهدات خود را در قبال معاهده ان پی تی نقض کرده است نه ایران بلکه امریکاست.
نگاه به ۴ گروه مذکور و تاثیر بسیار زیاد حلقه تعامل ستیزه جویانه در سیاست خارجی امریکا در قبال ایران می تواند ارزیابی مناسبی از مواضع خصمانه کنونی امریکا در قبال ایران ارائه نماید. طرح موضوعات متعدد در کنار مساله هسته ای در جریان مذاکرات و توقعات فزاینده به خوبی حاکی از آن است که آمریکا نه در پی حل مساله هسته ای بلکه با نگاه تاکتیکی به آن به دنبال ایجاد تغییرات اساسی در مواضع نظام جمهوری اسلامی ایران از رهگذر مذاکرات هسته ای است. به بیان مقام معظم رهبری اگر در آمریکا اراده اینکار وجود می داشت مساله هسته ای می توانست به راحتی قابل حل باشد. ایشان در این زمینه می فرمایند:
“مرتب و پیدرپی آمریکاییها پیغام میدهند که ما در پیشنهاد مذاکره منطقی صادق هستیم. من در جواب میگویم ما به شما بارها گفتهایم که ما در پی سلاح هستهای نیستیم و شما باور نمیکنید، ما چرا باید حرف شما را بپذیریم؟ وقتی شما سخن منطقی و صادقانه ما را نمی پذیرید چرا باید حرف شما که بارها خلافش ثابت شده است را بپذیریم؟ پیشنهاد مذاکره یک تاکتیک آمریکاییست برای فریب افکار عمومی دنیا. باید ثابت کنید این نیست. اگر میتوانید ثابت کنید. همینجا این را بگویم که از جمله تاکتیکهای تبلیغاتی اینها این است که از طرف رهبری ایران، کسانی با آمریکاییها مذاکره کردند این دروغ محض است. تاکنون از سوی رهبری ایران هیچکس با آنها مذاکره نکرده است. در برخی موارد مسئولان دولتی راجع به مسائل مقطعی با آمریکاییها مذاکره کردند که البته مخالفتی با آن نداشتم. آنها البته باید خطوط قرمز را رعایت میکردند که کردند و امروز هم موظفند رعایت کنند.
بر اساس تجربه و کنجکاوی، برداشت ما این است که آمریکا مایل به اتمام مذاکرات هستهای و پایان مناقشه هستهای نیست. اگر آنها مایل بودند، راه حل بسیار نزدیک و آسان بود. ایران در مسئله هستهای فقط میخواهد که حق غنیسازی که حق طبیعی اوست شناخته شود. مسئولان کشورهای مدعی اعتراف کنند که ملت ایران حق دارد غنی سازی هستهای را برای اهداف صلحآمیز به دست خودش انجام بدهد. این خواست زیادی است؟ ولی آنها این را نمیخواهند. میگویند نگرانی داریم که شما به سمت سلاح هستهای بروید. چند کشور هم بیشتر نیستند ولی اسم خود را جامعه جهانی گذاشتند در حالی که اکثر کشورهای دنیا طرف ملت ایران هستند چون خواسته ما حق است. آمریکا میتوانست به حق غنی سازی ایران اعتراف کند و مقررات آژانس هم اعمال شود و ما هم از روز اول مخالفتی با اعمال مقررات آژانس نداشتیم. هر وقت به نتیجه نزدیک می شویم، آمریکاییها سنگاندازی کردند.
آنها میخواهند مناقشه هستهای ادامه داشته باشد تا بهانه برای فشار به ملت ایران داشته باشند تا ملت ایران را به قول خودشان فلج کنند اما به کوری چشم آنها ملت ایران فلج نخواهد شد. ”
این بیان، همان جمله ای که چندی پیش دکتر ظریف در دیدار با وزیرخارجه دانمارک مطرح کرد.
منبع: جهان
نظر شما