به گزارش "نماینده"، حاج محمود کریمی از مداحان سرشناس و محبوب کشور است و جوانهای زیادی پای روضه هایش اشک ریخته اند. با او درباره مسائل فرهنگی کشور که این روزها ذهن بخشی از سیاستمداران کشور را به خود مشغول کرده است به گفتگو نشستیم.
* این روز ها حجاب یکی از بحث های گرمی است که همه جا از آن صحبت می شود. نظر شما در این مورد چیست؟
اتقلاب و اسلام برای رفاه مردم آمد. اسلام آمد که مردم راحت زندگی کنند. مردم قبل از اسلام خیلی سخت زندگی می کردند. زمان پیغمبر اکرم(ص) مردم فهمیدند که می توان اسلام را داشت و راحت زندگی کرد. زمان حضرت علی(ع) اصلاً زندانی نداشتیم. حالا بعضی ها فکر می کنند که اسلام آمده و باید سخت زندگی کنیم و در بحث های اجتماعی مختلف مانند حجاب بعضی ها می گویند می خواهند باز باشند. خانم بدحجاب در خیابان درست مانند کشیدن سیگار در پمپ بنزین است، که می گویند: سیگار نکش. می گوید؛ سیگار خودم است! سیگار مال خودت است اما پمپ بنزین مال خودت نیست. بدن خانم بدحجاب، مال خودش است، اما او با این کارش جایگاه خود را در کشتی سوراخ می کند. بعضی ها می گویند شاید یک جوان در خیابان این خانم را ببیند دلش بلرزد و بخواهد. قبول اما شمایی که قانون وضع می کنید، شرایط تعیین می کنید و گشت ارشاد در خیابان می گذارید، چرا نگاه نمی کنید که مردم به چه دلیلی بد حجاب اند؟ مسلماً شما مشکل جنسی ندارید که اینگونه قانون می گذارید. بگذارید با یک مثال رفتارشان را توضیح دهم. این روزها در روش تدریس هم همین طور عمل می کنیم. در دبیرستان می گویند دانش آموزان باید چند جزء اول قرآن را حفظ باشند، چند جزء را روان بخوانند و معنی آن را هم بدانند. خب این سؤال پیش می آید:« دختری که هنوز ازدواج نکرده و به سن بلوغ هم نرسیده، در راهنمایی یا دبیرستان باید سوره نساء را بخواند، وقتی به موارد روابط زناشویی و ... می رسد، شاخ در نمی آورد؟» کسی که این قوانین را نوشته، فقط نوشته و درد را نمی شناخته.
* منظورتان چیست؟ آنهایی که قانون را نوشته اند چه دردی را نشناخته اند؟
یکسری مسائل هست که ما به آنها توجه نکردیم. کسی نمی آید موشکافی کند که بی حجابی ۴_۵ عامل دارد. مردم دوست ندارد همه نگاهشان کنند. حتی آنهایی که بدحجاب و زیبارو هستند و آرایش زیادی دارند هم دوست دارند راحت باشند و انرژی منفی به آنها نرسد. این افراد دوست ندارند تابلو باشند و به دلیل نداشتن آرامش دوست دارند در دید باشند و تنوع داشته باشند.
* ولی بعضی می خواهند مورد توجه باشند به همین دلیل آرایش می کنند و جور دیگری در جامعه ظاهر می شوند.
یک عده بدحجاب هستند که دوست دارند مردم به آنها نگاه کنند. خب باید گفت تو اشتباه می کنی بدحجاب می آیی بیرون و تو هم اشتباه است، نگاهش می کنی. آقا میرزا اسماعیل دولابی که عارف مسلک بود، می گفت من در یکی از شهرهای آلمان با همین جلیقه، عرق چین و گیوه ام که پشتش خوابیده بود راه می رفتم. دیدم آنقدر که در تهران به من نگاه می کنند در آلمان به من نگاه نمی کنند. فکر کردم متوجه شدم آلمانی ها کار دارند که نگاه نمی کنند. در اروپا یک نفر تاج روی سرش است، یک نفر بی حجاب، یک نفر با حجاب و ... کسی هم نگاه نمی کند. نمی گویم این درست است، ولی مردم کار دارند و حداقل دلیل شان برای بیرون رفتن خرید است نه آنکه برای دور دور بیرون برود. پسر بیکار به دختر خانم نگاه می کند. دختر خانم بیکار است آرایش می کند می آید بیرون برای دور دور. همین جوان ها از بیکاری سراغ مواد مخدر هم می روند. وقتی کسی معتاد می شود، برایش فرقی نمی کند کسی به او گیر بدهد یا نه. دخترها، پسر بازی می کنند. پسرها، دختر بازی می کنند و ... همه اینها مانند زنجیر به هم وصل شده اند.
* قبول ندارید که همه آنها به دلیل بیکاری هم بدحجاب نیستند؟
بعضی چیزهایش را هم باید جدا کنیم. مثلاً خانم هایی که بی حجاب می آیند بیرون چند دلیل دارد. یکی سادیسم دارد. دیگری چون کارش مدلینگ است و برای اینکه چیزی را جا بیندازد به خیابان ها می رود. یکی هم فقر دارد. بعضی مشکل مالی دارند که به فساد کشیده می شوند. بعضی هم به دلیل نیاز جنسی، همانی که خدا در وجودش ودیعه گذاشته بدحجاب می شود. بعضی از بدحجاب ها هم عامل هستند، یعنی بدون اینکه خودشان بخواهند عامل جا انداختن فرهنگ بدحجابی می شوند. دیدید بعضی شلوار زخمی می پوشند؟ دوست دارند جامعه این طوری بشود در حالی که اصلاً نمی دانند معنی این شلواری که استفاده می کنند چیست؟ این بی اطلاعی هم به رسانه خودمان برمی گردد که چقدر جذابیت داشته باشد. جذابیت کانال های دیگر چقدر بوده. رسانه ما به فطرت انسانی نزدیک است یا آنها به فطرت انسانی نزدیکند؟ فطرت انسانی مانند عقیق است. اگر عقیقی را از لجن پیدا کنیم می توان با دستمال پاک و روی رکاب سوار کرد. اما بعضی فطرتشان مانند چوب است. یعنی با یک نجاست کوچک باید سوزانده شود. زمانی که این خانم ها و آقایانی که جامعه را به فساد می کشند، تازه به دنیا آمده بودند، پاک بودند. ما خودمان جامعه را خراب می کنیم. تا اینجا به پنج دسته بدحجاب رسیدیم. اما سؤال اینجاست که گشت ارشاد باید همه این افراد را ببرد؟ باید همه آنها را با یک چوب زد؟ اصلاً باید آنها را زد؟
من با خیلی از این خانم های بدحجاب که صحبت می کنم، متوجه شدم که چقدر جنایت کردیم. اگر خیلی از مسائل را به آنها نگفتیم و به سهم خودمان چقدر بد عمل کردیم که باعث شده، عده ای را فراری دهیم. این خانم های بدحجاب از فقر علمی و اعتقادی رنج می بردند و دلم برایشان سوخت. وقتی فقیرند و نمی دانند، من می توانم بپرسم چرا نمی دانی یا فطرتت را نمی شناسی؟
* خب این آدم ها نباید خود و فطرت شان را بشناسند؟
یک دختری خیلی شلوغ و شیطون و بدحجاب در خیابان با من روبرو شد و گفت:«حاج آقا شما شعرهایتان را خودتان می گویید؟» گفتم:« بله.» گفت:« من هم سی دی های شما را گوش می کنم. مادرم هم خیلی گوش می ده. البته مادرم آدم خوبیه ها.» پرسیدم:« مگر مادرتون چطوری است که خیلی خوبه؟» گفت:»«چادریه _ نماز می خونه.» این دختر بدحجاب به آدمی که چادری و نماز خوان است و برای شهادت امام حسن(ع) شله زرد به هم می زند می گوید آدم خوب. این خودش یک نکته مثبت است. پس باید تا به آنجایی نرسیده که بگوید مادرش آدم بد است و خودش خوب است، به دادش برسیم. این دختر کمی جلوتر برود، بدتر می شود.
* خیلی ها به گشت ارشاد حساسیت دارند و بد رفتار میکنند.
در کل، به جای این همه نهاد نظارتی، چوب، گشت، این کار را نکن و آن کار را نکن، باید می گفتند این کار را امتحان کن. به جوان بگویی این کار را بکن، با خودش فکر می کند:« دارد به من دستور می دهد.» اما اگر بگویید امتحان کن، می گوید:« برای نظر من ارزش قائلند...»
* نظر شما در مورد احیای امر به معروف و نهی از منکر چیست؟
همین الان بیرون بروید و به یک نفر بگویید:« بین خطوط رانندگی کن.» خیلی که مؤدب باشد، می گوید:« برو بابا!» در صورتی که باید به جایی برسیم که اگر چراغ قرمز بود و راننده ای روی خط عابر پیاده ایستاد همه نگاهش کنند و سر تکان دهند تا خودش خجالت بکشد. این سؤال را باب کنید که چرا امر به معروف و نهی از منکری که امام حسین(ع) به خاطر آن کشته شد در جامعه ما احیا نمی شود؟... یک دلیل دارد. نمی توانیم امر به معروف و نهی از منکر کنیم چون خودمان ظرفیت امر به معروف و نهی از منکر نداریم. اگر یک نفر به خودمان بگوید:« یواش تر رانندگی کن.» می گوییم:« حالا مگه چقدر سرعت دارم؟!» وقتی به آقای متصدی وزارت ارشاد می گویید:« چرا به فلان کتاب که ضد اسلام است، مجوز دادی؟» می گوید:«باید می دادم!» مردم از وضعیت موجود ناراحتند. چرا هیچ کدام از مسئولان عذرخواهی نمی کنند؟ چرا ۳۰ سال از انقلاب می گذرد فقط یک نفر مرد بود( آن هم رهبر معظم انقلاب) که جلوی ۷۰ میلیون نفر به خاطر اشتباهی که موجب کمی جمعیت شد، عذرخواهی کرد؟ چند برنامه تلویزیونی در روز می بینیم که مسئولین مشکلات را گردن این و آن می اندازند؟
* اگر من اختلاس کرده باشم و به شما چیزی بگویم، جواب می دهی که خودت این همه اختلاس کردی، یا حرفم را گوش نمی کند.
ما چقدر با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می کنیم. در بعضی از کشورها مثل امارات. ماشین شما را اگر در جایی مثل تهران بگیرند، جایی مثل کرج می برند، حکمش ر اباید از جایی مثل فیروزکوه بگیرید، یک جرثقیل اجاره و ماشینت را از خاک بیرون بکشی. با این سختی که دارد حاضرید خلاف کنید؟ حالا در تهران خودمان ماشین شما را می گیرند، به سرعت زنگ می زنید: «داداش، راهنمایی و رانندگی آشنا نداری؟» در آمریکا وقتی یک نفر را می گیرند باید ماشین را با دست چپ خاموش کند. دست راست راننده تکان بخورد، حکم تیر دارد. اینجا ایست می دهند تا افسر به ماشین می رسد، راننده موبایل را به دستش می دهد و می گوید:«با بابام صحبت کن.» اینجا هر کسی خودش قانون دارد. ما حصل ماجرا این است که باید یک مرکز فرهنگی بزرگ برای اصلاح اجتماعی و اخلاق جامعه تأسیس کنیم.
* و مسئولان این مرکز چه کسی باشد؟
خودمان باید این اصلاح اجتماعی را در دست بگیریم. البته نه اصلاح، اصلاح طلبی و نه اصول، اصول گرایی نباید در آن داخل شود.
منبع:عقیق
نظر شما