شناسهٔ خبر: 58221 - سرویس سایر حوزه‌ها
نسخه قابل چاپ منبع: فارس

تب بازی با آرژانتین و آرزوهای برباد رفته ...

جام جهانی

برزیل و تب بازی با آرژانتین، مسی و انگشت حیرت یک دنیا

نماینده/ شاید امروز که تیم ملی حذف شده شمشیرها برنده تر و روتر از همیشه برای کی‌روش بسته شده باشد. شاید که نه برای برخی حتما همین طور است. به خصوص برای آنهایی که از روز اول و از بازی اول و از برخورد اول با مرد پرتغالی آبشان با او در یک جوی نرفت که نرفت. آنهایی که هر که پا در عرصه تیم ملی می گذارد فقط نیمه خالی لیوان را می بینند و آنهایی که باد به پرچم هستند. با برد تیم ملی کی‌روش مربی خوبی می شد و با باخت او مربی بی کفایت که فقط به ایران آمده تا پولی بگیرد و برود.

چه جالب؟ ما در اینجا سرزمین خودمان به اینکه چرا سرمربی کشورمان این همه پول می گیرد ایراد می گیرم؟ پول او را به بیت المال نسبت می‌دهیم و مثل ماجرای اینکه اول تخم مرغ به وجود آمد یا مرغ هنوز به این فکر می کنیم بالاخره باید برای تیم ملی که حمایت مردمی را دارد باید پول خرج بشود یا نشود؟ اگر بشود یک حرف است و اگر نشود حدیثی دیگر.

شاید اگر این پول به جیب مربیان وطنی می رفت تعداد شاکیان نسبت به پرداخت مبلغ هنگفت دستمزد کی‌روش کمتر می شد اما اگر ماییم آن هم داستان دیگری بود.

ما در جام جهانی نسبت به نتیجه گیری، آمار گل زدن و گل خوردن از سه دوره گذشته حضورمان در جام جهانی بدتر عمل کردیم پس ما روی کاغذ از ضعیف ترین دوره ها را گذراندیم. اینکه چرا یک بحث آماری ساده و کاملا مستند باعث ناراحتی برخی شده و آن را مغرضانه می دانند جای تامل دارد. ما با یک روی قضیه با منطق و واقعیت طرف هستیم و یک روی با حقیقت.

آنچه در جام جهانی گذشت واقعیت ما بود اما حقیقت این بود که تیم ملی به لحاظ نمایش تصویری فاجعه نبود. واقعیت این است که فوتبال ما به دلیل ساختارهای اشتباه از گذشته دور به اصطلاح دیمی است. یعنی یک روزهایی فوق خوب است و آنچنان است که آرژانتین نامی و پر ستاره را کلافه می کند و یک دنیا را به تحسین وادار می کند و یک روز شاید در همین ورزشگاه آزادی خودمان به کویت یا عراق ببازد. این است که شاید از شب گذشته به ذوق خیلی ها زده باشد و بر پایه همین استدلال با تحلیل های خود خواسته باشند کمر به انتقاد کی‌روش و آنهایی که او را انتخاب کردند ببندند. مسئله این است که هیچ مربی مثل کی‌روش نمی توانست با وجود دوران آمادگی پر التهاب جهت حضور در جام جهانی این چنین وجد و سرور را در بین بازیکنانی که شاید فکر می کردیم علقه ای به هم ندارند و به دلیل حضور چند بازیکن دو رگه و دو ملیته از هم دور و تعلق خاطری به هم نداشته باشند ایجاد کند اما کی‌روش این کار را به نحو احسن انجام داد و اگر منصف باشیم و تنگ نظری و بخل را کنار بگذاریم شده در خلوت خود قبول می کنیم که این یک کار کی‌روش بی نظیر بوده است.

زمان پخش سرود ملی باید قیافه بازیکنان تیم ملی را متصور شوید که چطور دست در گردن هم و متحد به خواندن سرود ملی مشغول شدند و این دوستی و همدلی به راستی مدت ها بود که از تیم ملی ما رخت بربسته بود.

آیا نه اینکه هدف اصلی جام جهانی نزدیکی دلها و ایجاد وحدت است؟ شاید ساده و حتی خنده دار از این مسئله بگذریم اما همین کار ساده را سال ها بود انجام نداده بودیم. کی‌روش نام ایران، حس وطن دوستی بیشتر و پررنگ تر را بار دیگر زنده کرد. بهترین حرف را شاید در مورد او سید جلال حسینی زد؛ کی‌روش مثل یک معلم رفتار کرد.

البته هنوز هم به شدت معتقد به این هستیم که تیم ملی می توانست به جای ضعیف ترین نتیجه در دوران های حضورش در جام جهانی پر افتخارترین باشد. این قابلیت در بازی با آرژانتین دیده شد. حتی در بازی با نیجریه با وجودی که عدم اعتماد به نفس در چهره بازیکنان موج می زد این رگه ها دیده شد اما در بازی بوسنی انگار که انگیزه ای برای تکرار حماسه نبود. مثل عادت های همیشگی به یکباره فرو ریختیم.

مسلما نه با یک بازی می توان به کی‌روش لقب پادشاه داد و نه با یک شکست حتی تلخ می توان او را نامربی ای خواند که هیچ فایده ای برای ایران نداشته است. یادمان باشد که همین بوسنی مقابل آرژانتین نفس ستاره های این تیم را گرفته بود و اگر شاید گل به خودی زودهنگامشان نبود اکنون آنها جزو صعود کنندگان به مرحله بعدی بودند.

بهتر است واقع بین باشیم و از پوسته غیر منطقی و احساسی خود بیرون بیاییم که نه برای کی‌روش و یا طرفداران بی منطق و سینه چاکش بلکه به این دلیل که مگر ما چه کاشته بودیم که انتظار برداشت داشتیم؟

انصافا فوتبال آرژانتین و نیجریه چند سال با ما تفاوت دارد؟ این درست که مقابل آرژانتین بازی فاخری از خود به نمایش گذاشتیم اما آیا روی کاغذ و در کلیات فوتبال ایران و آرژانتین قابل قیاس هستند؟ آیا غیر از این است که حتی خوشبین ترین مردم هم تصور نمی کردند که سربازان کشورشان اینگونه مقابل ستارگانی قد علم کنند که مدعی بردن بودند و با تفکر اینکه امیدواریم با تعداد گل کمتری ببازیم چشم به صفحات تلویزیون خود دوختیم. آیا این بی انصافی نیست که حرکت روانشناسانه کی‌روش را بابت آمادگی روحی بازیکنان ستایش کنیم؟ شاید او نباید مقابل آرژانتین این چنین تیم را با انگیزه می کرد تا حالا اکنون زانوی غم نگرفته بودیم و او را بی کفایت نمی خواندیم.

کی‌روش هر چه بر این فوتبال نکرد حداقل از نظر ساختار دفاعی توانست تیم ملی را دارای پتانسیل کند. به دفاع تیمی ایران شخصیت داد و البته که کاش کی‌روش یا آنهایی که به او مشاوره دادند اندکی تفکرات هجومی و تماشاگر پسندتری را چاشنی کار می کردند.تیم ملی مقابل بوسنی یارای مقابله هجومی با حریف را نداشت و این بزرگترین نقطه ضعف ایران در بازی های این دوره بود.

 

 ************و اکنون آروزهای بربادر فته زیر سایه ماندن و رفتن مرد جنجالی

کی روش را باید یک مربی جنجال دوست نامید. مربی ای که نگاه اولش مهربان است و شفاف اما اگر نخواهد بسازد روی دیگر سکه را نشان می دهد. ما می توانستیم در جام جهانی پرآوازهتر از این باشیم. حتی به این فکر کنیم که در صورت صعود چطور این موقعیت را حفظ کنیم اما نشد که بشود. حالا همه این آروزهای قشنگ و رویایی که فقط چند قدم به ما دور بود زیر بحث ماندن و رفتن کی‌روش در حال دفن شدن است.

انگار ما عادت به تکرار مکررات داریم. تجربه می آموزیم که از تجاربمان استفاده نکنیم. قبل از تصمیم گیری باید فرضیه ساخت. آیا رفتن کی‌روش از فوتبال ایران تمامی مشکلات فوتبال ملی ما را حل می کند؟ آیا تضمینی هست حفظ کی‌روش ما را در آسیا به قهرمانی که سالهاست از آن فاصله گرفته ایم نزدیک کند؟ آیا زمان مناسبی برای تغییر سرمربی داریم؟ شاید حفظ کی‌روش هزینه سنگینی روی دست فدراسیون بگذارد ولی آیا حضور سرمربی جدید - که ایرانی بودنش یک مسئله است و خارجی بودنش چندین مسئله- هزینه های دیگری برای فدراسیون ندارد؟! ما با کی‌روش راهی را آغاز کردیم. خوب و بد هم زیاد داشته ایم. بهتر است فدراسیون فوتبال که تصمیم گیرنده نهایی در این زمینه است نه آنچنان عاشق کی‌روش باشد که نقاط ضعف فنی و خواسته های فردی او را نبیند و نه آن قدر شکم سیر باشد که چشم بر روی تاثیرگذاری او ببندد. تیم ملی به اندازه کافی محل آزمون وخطا بوده است. اینک فکر دیگر باید کرد و طرح نو دیگری باید انداخت.

این جام جهانی هم تمام شد و رفت. همیشه جای دیگری آمدن کار سختی بوده است. ایران آوردگاه آسیایی را در پیش دارد و انتظار می رود که تصمیمات بر پایه عقل و هوشیاری باشد نه بر اساس معیارهایی شخصی.

قطعا ایران به نسبت دیگر تیم های آسیایی در جام جهانی مفتضح نبوده است و این مسئله ای است که نباید به راحتی از آن گذشت. بی شک تیم های آسیایی که در این دوره افت چشمگیری داشته اند برای جبران مافات نگاه خود را به جام ملت های آسیا می دوزند. این نشان می دهد سران فدراسیون نرسیده باید به فکر باشند.

 

منبع: فارس

نظر شما