شناسهٔ خبر: 56407 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا

بایسته‌های مذاکرات هسته‌ای دوجانبه ایران و آمریکا

محمدی

نماینده / مهدی محمدی - مذاکرات دوجانبه روزهای دوشنبه و سه‌شنبه با آمریکا فرصت خوبی برای تجدید نظر در توافق ژنو است، توافقی که از دل مذاکرات دوجانبه با آمریکا بیرون آمد و مبنای مذاکرات فعلی برای رسیدن به توافق جامع میان ایران و ۱+۵ است.

در ماه‌های گذشته توافق ژنو به‌اندازه کافی نقد شده و روشن است که این توافق نمی‌تواند مبنایی برای یک توافق بلندمدت میان ایران و ۱+۵ باشد آن‌هم به‌گونه‌ای که حتی به‌طور حداقلی از حقوق و منافع ایران محافظت شود.

مهم‌ترین ایراد توافق ژنو این است که بدون در نظر گرفتن توان ایران برای مقاومت در مقابل فشارهای غرب و بر اساس یک محاسبه اشتباه از میزان توان آمریکا برای تولید فشار بر ایران، شکل گرفته است.

پیش‌فرض دولت روحانی وقتی این توافق را امضا می‌کرد این بود که اولاً آمریکا می‌تواند تحریم‌های سخت‌تری علیه ایران اعمال کند و ثانیاً اگر چنین تحریم‌هایی اعمال شود ایران توان مقاومت در مقابل آنها را ندارد. ممکن است گفته شود که این تصویر از موضع دولت زیاده از حد بدبینانه است.

اینجا جای بحث در این باره نیست که مرز بدبینی و واقع‌بینی در واقع کجاست ولی حتی اگر این دیدگاه بدبینانه باشد، باز هم آنچه مهم است این است که توجه کنیم  آمریکایی‌ها از رفتار دولت دقیقاً همین پیام را دریافت کردند. اگر بخواهیم صریح باشیم، در واقع این مهم نیست که نیت دولت چه بوده بلکه مهم این است که دشمن این نیت را چگونه فهم کرده است.

دولت آمریکا با این فرض پای توافق ژنو را امضا کرد که فرصتی گرانبها و بلکه دست نیافتنی برای منصرف کردن ایران از اهداف راهبردی‌اش به دست آورده می‌تواند از طریق رویارو شدن با مردانی در ایران که توان مقاومت ملت خویش را عمیقاً دست‌کم گرفته‌اند هم نگرانی تاریخی‌اش درباره تبدیل شدن ایران به یک قدرت هسته‌ای را رفع کند و هم الگویی برای مهار قدرت ایران در سایر حوزه‌ها ایجاد نماید.

مذاکره با آمریکا فرصتی است تا همان‌گونه که چنین توافقی امضا شده، اکنون در آن تجدید نظر شود.

نشانه‌هایی وجود دارد که تیم مذاکره کننده روند تجدید نظر در پیش‌فرض‌های خود را از مدتی قبل آغاز کرده است. اوج این بازاندیشی زمانی بود که تیم ایرانی در وین۴، خطوط قرمزی را مطرح کرد که در اصل می‌توان آنها را تفسیر درست عبارات مبهم و تصحیح اشتباهات توافق ژنو در نظر گرفت.

اگرچه خطوط قرمزی را که در این مذاکرات مطرح شد می‌توان از دل توافق ژنو هم بیرون کشید ولی مسلم است که طرز تفکر نهفته در این اصول با آنچه تا پیش از این تیم مذاکره کننده بر اساس آن رفتار می‌کرد ــ و به توافق ژنو منجر شد ــ تفاوتی بنیادین دارد.

اکنون زمانی است که بازاندیشی‌های ایران در توافق ژنو شفاف‌تر شود. برخی از این بازاندیشی‌ها در واقع اصلاح توافق ژنو نیست بلکه درخواست تجدید نظر از سوی آمریکا در پیش‌فرض‌های سیاسی و راهبردی این توافق و مذاکراتی است که بر اساس آن استوار شده است.

برخی از مهم ترین نکاتی که در این مذاکرات باید بر آن پافشاری شود چنین است:

۱ ــ نخستین و مهمترین نکته این است که ــ چنان‌که بارها گفته شده است ــ آمریکا باید محاسبه میزان ظرفیت غنی‌سازی قابل قبول برای ایران بر اساس فرمول افزایش زمان گریز هسته‌ای به بیش از یک سال را، کنار بگذارد. مطابق فرمولی که آمریکا بر اساس آن مذاکره می‌کند هدف مذاکرات این است که ظرفیت غنی‌سازی در ایران به‌گونه‌ای محدود شود که اگر ایران زمانی تصمیم به تولید مواد لازم برای یک سلاح گرفت، این کار بیش از یک سال طول بکشد تا آمریکایی‌ها هم توان شناسایی آن را داشته باشند و هم توان مقابله با آن را. این در حالی است که برآوردهای اطلاعاتی آشکار دولت آمریکا به‌صراحت می‌گوید ایران فعلاً هیچ برنامه‌ای برای ساخت سلاح هسته‌ای ندارد.

در حالی که جامعه اطلاعاتی آمریکا چنین می‌اندیشد، تأکید روی فرمول Break out برای محاسبه میزان ظرفیت غنی‌سازی که ایران می‌تواند در طول گام نهایی حفظ کند در واقع چیزی غیر از دست و پا کردن بهانه‌ای برای برچیدن غنی‌سازی صنعتی از ایران نیست چرا که اگر ایران ظرفیت غنی‌سازی خود در ابعاد صنعتی را حفظ کند، زمان آنچه آمریکایی‌ها آن را Break out نام گذاشته‌اند، ناگزیر بسیار کمتر از یک سال خواهد بود.

به نظر می‌رسد تیم مذاکره کننده ایران در مذکرات ژنو، در یک خطای راهبردی، پذیرفته است که نگرانی آمریکا در این باره را رفع کند بی‌آنکه توجه شود این نگرانی واقعی نیست و صرفاً بهانه‌ای برای تبدیل توان غنی‌سازی صنعتی ایران به یک توان سمبلیک است.

دقیقاً به همین دلیل بود که تیم ایرانی بی هیچ توجیهی در مذاکرات ژنو پذیرفت که برنامه غنی‌سازی ایران در توافق نهایی باید از حیث سطح، گستره، مکان، ظرفیت و ذخایر محدود شود. اکنون زمان آن فرا رسیده است که زنجیر Break out از دست و پای مذاکرات باز شود.

اگر واقعاً آمریکا نگران این است که ایران روزی به‌سرعت بتواند مواد لازم برای یک سلاح را تولید کند، منطقی‌ترین راه برای رفع این نگرانی افزایش شفافیت برنامه غنی‌سازی در ایران است یعنی همان چیزی که ایران به‌صراحت گفته مشکلی درباره آن ندارد.

۲ ــ دومین نکته این است که زمان گام نهایی نمی‌تواند آن‌قدر طولانی باشد که با تغییرات سیاسی درون آمریکا یا ایران گره بخورد. منابع آمریکایی اخیراً به‌صراحت گفته‌اند، توافق ژنو یا توافق نهایی که ممکن است در ماه‌های آینده به دست بیاید، توافقی است که باراک اوباما با ایران امضا کرده و ممکن است رئیس جمهور بعدی آمریکا ــ که می‌تواند از جمهوری‌خواهان باشد ــ بخواهد در این توافق تجدید نظر کند.

علاوه بر این، فردی با اعتبار جوفی جوزف که تا همین یک سال پیش عضو تیم مذاکره کننده هسته‌ای آمریکا بوده به‌صراحت گفته است آمریکا می‌خواهد زمان گام نهایی آن‌قدر طولانی باشد که منجر به روی کار آمدن اصلاح‌طلبان در ایران بشود.

به یاد داشته باشید که یکی از پیش‌فرض‌های راهبردی آمریکا در مذاکراتی که اکنون با ایران دارد این است که با حصول توافق نهایی هسته‌ای، فضای درونی ایران به‌روی گروه‌هایی که خواهان تجدید نظرهای بیشتر در اصول انقلاب اسلامی هستند باز خواهد شد و اگر زمان توافق نهایی به‌اندازه کافی بلند باشد آنها می‌توانند دولت و شاید هم حکومت را برای همیشه قبضه کنند.

به‌عبارت واضح‌تر، آمریکایی‌ها در این باره به‌اندازه کافی صریح بوده‌اند که با دولت حسن روحانی توافق نمی‌کنند فقط برای اینکه نگرانی‌های‌شان در موضوع هسته‌ای رفع شود بلکه علاوه بر آن، در پی آنند که به اصلاح طلبان در ایران برای پیروز شدن در انتخابات مجلس و خبرگان هم کمک کنند.

این موضوع در مذاکرات با آمریکا باید شفاف شود که اگر هدف از توافق هسته‌ای دستکاری در محیط سیاست داخلی ایران است، از همین حالا باید این توافق را بر باد رفته دانست.

دولت آمریکا باید ضمانت‌هایی واگذار کند که توافق نهایی با ایران در هر دولتی در واشنگتن معتبر باقی خواهد ماند و مهم‌تر از آن، مقدمه‌ای برای مداخله بیشتر در امور داخلی ایران نخواهد بود.

اگرچه روشن است هیچ تعهدی نمی‌تواند چنین امری را تضمین کند اما تصریح به اینکه ایران از نیات آمریکا آگاه است، به‌خودی خود، دارای اهمیت راهبردی است.

۳ ــ سومین مسئله این است که روشن شود چرا ایران باید بپذیرد آمریکا پس از حصول توافق نهایی بهانه‌ای دیگر دست و پا نمی‌کند و دوباره، به‌سرعت، رژیم تحریم‌ها علیه ایران را احیا نخواهد کرد. در واقع دلایل روشنی وجود دارد که به عکس این مسئله قائل باشیم.

آمریکایی‌ها در ماه‌های گذشته ابهامی در این باره باقی نگذاشته‌اند که پس از فیصله دادن به موضوع هسته‌ای سراغ دیگر حوزه‌های رقابت راهبردی خود با ایران از جمله در دو حوزه موشکی و منطقه‌ای خواهند رفت.

خوب، اگر قرار باشد که منازعه راهبردی ایران و آمریکا در حوزه‌های دیگر ادامه پیدا کند ــ که خواهد کرد ــ و آمریکا بخواهد در آن منازعات هم از یگانه ابزار خود یعنی تحریم بهره ببرد، آیا عاقلانه است که ایران توانمندی استراتژیکی مانند برنامه غنی‌سازی را به‌ازای هیچ معامله کند و موضع خود را در ادامه این رقابت راهبردی که مسلماً پیچیده‌تر هم خواهد شد، به‌دست خویش، تضعیف کند؟ هرگونه توافق جامع، به‌لحاظ راهبردی باید دو چیز را ضمانت کند: نخست ضمانت کند که همه تحریم‌ها، واقعاً ــ و نه روی کاغذ ــ برچیده خواهد شد و دوم، حاوی اطمینان‌هایی برای ایران باشد که تحریم‌ها این ماه برچیده نمی‌شوند تا ماه دیگر به‌بهانه‌ای دیگر دوباره برقرار شوند.

دولت آمریکا برای اینکه بتواند چنین ضمانتی به ایران واگذار کند در واقع باید نشانه‌هایی از اینکه در حوزه‌های نظامی و منطقه‌ای تغییر سیاست داده است بروز بدهد. مسلماً آمریکا نباید انتظار داشته باشد ایران با فرض اینکه می‌داند که تحریم‌ها در یک بعدازظهر و بر سر موضوعی دیگر دوباره قابل احیاست برنامه غنی‌سازی خود را که تا امروز عامل بازدارنده آمریکا از کشاندن بازی به حوزه‌های دیگر بوده به‌سادگی از دست بدهد.

ریسک توافق با آمریکا در حالی که سیاست منطقه‌ای و نظامی آمریکا تعدیل نشده همچنان بسیار بالاست و ایران نباید تا زمانی که نسبت به دورنمای مسئله مطمئن شود، چنین ریسکی را بپذیرد.

لازمه یک توافق هسته‌ای پایدار با ایران، این است که دولت آمریکا ضمانت کند درصدد احیای زودهنگام تحریم‌ها به‌بهانه‌های غیرهسته‌ای نیست و چون چنین ضمانتی عملاً بسیار دشوار به دست خواهد آمد، هرگونه محدودیت در برنامه هسته‌ای ایران باید به‌سرعت بازگشت پذیر باشد.

این بحث را ادامه خواهیم داد.

نظر شما