به گزارش نماینده به نقل از وطن امروز، برای این تصمیم دلایلی وجود دارد، اما قرار نیست هر دلیلی از طرف جامعه پذیرفته شود. شاید دولت از طرف خود دلایلی قانعکننده داشته باشد اما جامعه هیچگاه خود را ملزم نمیداند آن دلایل را بپذیرد، جامعه در بسیاری اوقات مقابل دلایل دولت میایستد و دلایل خود را دارد، البته باید پذیرفت که خود به خود حق با جامعه است و در نهایت دلایل جامعه بر دولت خواهد چربید.
حکایت تلخ آمارها
مدتی است از همه رسانهها، اعم از تصویری، شنیداری و مکتوب بحث ازدواج به اشکال گوناگون مطرح میشود. علما و مراجع به ضرورت آن اشاره میکنند و آمارهایی نیز ارائه میشود (آمارهایی که بیشتر دولتی و رسمی است).
نسبت طلاق به ازدواج پیشی گرفته و سن ازدواج بالا رفته و ازدواج نکردن به یک پدیده زشت در جامعه تبدیل شده است. بحث مجردی مطلق و همچنین سن عمومی کشور بالا رفته و دیگر کشوری جوان محسوب نمیشویم، چراکه زاد و ولد کمتر شده است. همه این مباحث بازخورد جامعه است نسبت به امر ازدواج و خانواده که در رسانهها مطرح میشود.
نکته مهم یا پرسش مهم در این گزارش این است که آیا دولت این مباحث را در تصمیم یا تصویب بر قطع وام ازدواج طرح کرده و به آسیب شناسی این تصمیم پرداخته است؟ حتی اگر تصمیم دولت را یک تصمیم اجباری بدانیم باز هم موضوع ازدواج جوانان در اولویت است که باعث میشود این تصمیم به مرحله اجرا نرسد و راهکارهای دیگر بررسی شود تا همچنان ارائه وام ازدواج ادامه پیدا کند، حداقل به شکلی دیگر.
مسلم است که بازخورد خبر قطع وام ازدواج در بین جوانان بسیار منفی خواهد بود. به عبارت دیگر با یک حساب سرانگشتی میتوان به این نتیجه رسید که ۹۰ درصد از خانوادهها نیاز مبرمی به این وام دارند.
وام ازدواج اولین منبع خانواده
به عبارت دیگر وقتی خانوادهها مخارج سنگین یک ازدواج معمولی را روی کاغذ میآورند، اولین منبع درآمدی آنها وام ازدواج است. به واقع اگر این وام قطع شود چالش عظیمی در تأمین مخارج سنگین ازدواج بهوجود میآید. عباس صلاحی، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی در گفتوگویی با ایسنا دراین باره گفته است: «در حقیقت یکی از دلایل بالا رفتن سن ازدواج، تأمین هزینههای آن است که متأسفانه هیچ اقدامی برای رفع این معضل انجام نمیشود».
اما بهراستی میتوانیم روند منطقی برای این تصمیم، یعنی قطع وام ازدواج پیدا کنیم! به گفته وزیر ورزش و جوانان، ۵/۱ میلیون نفر در نوبت دریافت وام ازدواج هستند اما به دلیل نداشتن صرفه اقتصادی برای بانکها، اعتباری برای پرداخت آن موجود نیست. البته وزیر از این وضع ناراضی نیست و میخواهد بحث جایگزین آنرا مطرح کند و بگوید که دولت آنچنان هم نسبت به جوانان بیتوجه نیست و با طرح موضوع اشتغال و دادن اعتبار به کارآفرینان سرپوشی برای قطع وام ازدواج بگذارد!
ابهامات بیپاسخ!
آیا این بهانه پذیرفتنی است؟! دو موضوع قابل بررسی است: «یکی اینکه چه ارتباطی بین وام ازدواج و اعتبار به کارآفرینان و موضوع اشتغال و ایجاد شغل وجود دارد؟ دوم اینکه بانکها اعتبار ندارند دیگر چه صیغهای است؟!» البته در میان این اعتبار نداشتن هم دو موضوع دیگر مطرح است: یکی اینکه بانکها اعتبار ندارند یا دادن وام ازدواج صرفه اقتصادی ندارد؟ در صورتیکه این دو با هم منطبق نیست. اگر بانکها اعتبار ندارند چرا میتوانند برای اشتغال و کارآفرینان اعتبار فراهم کنند؟!
دوم اینکه نداشتن صرفه اقتصادی و نداشتن اعتبار دو بحث جدا از هم و حتی ضد هم هستند و نمیتوان برای یک موضوع از این دو ضد استفاده کرد.
وام ازدواج صرفه اقتصادی ندارد، به فرض محال درست! اما چگونه میشود که برای کارآفرینان صرفه اقتصادی دارد و اعتبار موجود است! اگر به فرض کارآفرینی برای طرح شغلی اعتبار دریافت کند و در آن شغل به هر نوعی موفق نباشد و نتواند از عهده تعهدات بانکی خود برآید آیا این قضیه صرفه اقتصادی دارد؟!
اعتباری که بانکها دارند و ندارند!
این بحث تمام نشده اما قصد داریم بحث مهم دیگری را مطرح کنیم. چرا بانکها اعتبار ندارند؟! چرا بانکها تمایل به دادن وام ازدواج ندارند؟! شاید پرسش دوم دقیقتر باشد، بانکها اعتبار دارند اما تمایلی به دادن وام ازدواج ندارند.
آیا سود و بهره وام ازدواج کمترین سود و بهره است که بانکها تمایل به پرداخت وام ازدواج ندارند؟! آیا سود و بهره وام ازدواج نمیتواند هزینه سنگین شیک کردن ظاهر بانکها را بپردازد و بسیاری موارد دیگر را پشتیبانی کند؟!
این را نمیتوان درک کرد که دولت بین این سه نقطه مهم چگونه توانسته خط ارتباطی ترسیم کند و به این نتیجه برسد که دیگر وام ازدواج ندهیم: «۱- بحران طلاق و آمار پایین ازدواج ۲- صرفه اقتصادی ۳- نداشتن اعتبار!»از یک خانواده کوچک گرفته تا خانواده بزرگ دولت، حساب و کتاب یکی از واجبات زندگی است یعنی پدر بدون حساب و کتاب نمیتواند امور زندگی خانوادهاش را اداره کند اما منظور از حساب و کتاب یعنی داشتن دخل و خرج خانواده و شناخت اولویتها و مسائل آن. پدر خانواده نمیتواند اولویتها و مسائل خانواده را کنار بگذارد و فقط با توجه به صرفه اقتصادیاش به امور خانواده بپردازد. شاید صرفه اقتصادی برای چند وقتی مناسب باشد، اما ندیدن اولویتها و مسائل خانواده در آینده نهچندان دور ضربات هولناکی به خانواده وارد خواهد کرد.
همین الگو را اگر در دولت مطرح کنیم و دولت را به عنوان پدر جامعه در نظر بگیریم، آیا دولت حق دارد به دلیل نداشتن صرفه اقتصادی چنین تصمیمی بگیرد؟
بهراستی قطع شدن وام ازدواج بهانه مناسبی برای جوانان نخواهد بود که روز به روز در امر مهم ازدواج بیشتر تعلل کنند و این سنت پیامبری را به تأخیر بیندازند؟! آیا دولت میداند که وام ازدواج به چه کاری میآید؟!
نظر شما