در نگاه اول شاید انتخاب تعبیر "جام زهر" برای توافقنامه ژنو در نگاه برخی از مخاطبان، سنگین و غیرقابل پذیرش به نظر برسد. احتمالا این بخش از مخاطبان این یادداشت چنین ادعایی را نه تنها کمی بلکه "بسیار بدبینانه" و بر خلاف نظر رهبر معظم انقلاب در پاسخ به نامه رئیس جمهور بپندارند اما اندکی تأمل در مفاد توافقنامه و ادعاهایی که از همان نخستین ساعات بعد از توافق از سوی طرف های مقابل ابراز شد و مرور مجدد مواضع رهبر انقلاب در هفته های اخیر بویژه متن پاسخ ایشان به نامه آقای روحانی، نشان می دهد که نگرانی بخشی از جامعه از جمله ۹ دی بیراه نیست بلکه این بدبینی بجا ، قابل تأمل و دقیقا برگرفته از پاسخ هوشمندانه رهبر معظم انقلاب به نامه رئیس جمهور است. هشدارهایی از این دست نیز نباید با هدف تخریب تیم مذاکره کننده ایرانی تلقی شود بلکه این هشدارها، نقد دلسوزانه و البته صریحی است که برای توجه بیشتر تیم مذاکره، رفع اشکالات در ادامه مسیر و دفاع از حقوق مردم بیان می شود.
مواضع علنی و غیر علنی خواص
البته بسیاری از چهره ها که امروز در "مواضع علنی" خود با احتیاط، توافقنامه ژنو را یک پیروزی می خوانند و برای دیپلمات های مذاکره کننده کارت تبریک ارسال می کنند و همچنین نگرانی های خود را در قالب دغدغه ابراز می دارند، در "مواضع غیرعلنی" بدبینی مثل ما را بجا می دانند با این تفاوت که این عزیزان، حرکت بر خلاف جو روانی مثبت ایجاد شده در بدنه جامعه را در حال حاضر به صلاح نمی دانند و دقیقا ما بر خلاف آنها معتقدیم از آنجا که جو روانی ایجاد شده سرابی بیش نیست که دولت تدبیر و امید با کمک لشکر رسانه ای خود و با هدف عبور از مطالبات "وعده های صدمین روز" از مسئولیتش براه انداخته و این سراب به زودی از بین می رود، بنابراین نباید حقیقت را از مردم پنهان کرد و واقعیت را باید گفت، هر چند بیان این واقعیت تلخ و برخلاف خوشحالی و خرسندی حاکم بر بخشی از جامعه باشد که به دلیل عدم اطلاع از آثار حقوقی این توافقنامه به آن مشغولند. اما واقعیت چیست؟
واقعیت آن است که در پایان این مرحله از مذاکرات با ۱+۵ ، تیم مذاکره کننده دولت جدید، تعهداتی را پذیرفته که این بازی را بر خلاف هر مبارزه معقولی نه تنها برای ما "بُرد" و برای طرف مقابل "باخت" نمی کند بلکه برخلاف شعار به ظاهر موجه تیم جدید مذاکره کننده، نتیجه بازی را برای دو طرف نیز "بُرد – بُرد" هم نکرده است .بدون تعارف حقیقت آن است که با توجه به آنچه تعهد می دهیم و آنچه به دست می آوریم، در خوشبینانه ترین حالت، نتیجه ۷۰ به ۳۰ یعنی "بُرد" برای آنها و "باخت" برای ماست! شنیدن این ادعا تلخ از آن جا که برخلاف فضای تبلیغی و روانی حاکم بر جامعه است، کمی سنگین به نظر می رسد اما واقعیتی است که بیان صریح آن به مردم، بیش از سرخوش نگه داشتن آنها ضروریست چرا که در آن صورت می توان در زمان مقتضی از مردم کمک خواست و زیر بار این ظلم آشکار نرفت بویژه که توافقنامه مورد اشاره نه تنها ما را در رسیدن به حقوق مسلّم و قانونی مان محدود می کند بلکه فشارهای ظالمانه ناشی از تحریم را نیز لغو نمی کند.
نتیجه توافقنامه، عبور از خط قرمز
اگر در بخش های مختلف این موافقتنامه دقت کنید به اشکالات حقوقی متعددی بر می خوریم که مجال پرداختن به همه آنها در این یادداشت نیست اما برای روشن شدن ابعاد مهم موضوع به دو اشکال غیر قابل خدشه و غیرقابل اغماض اشاره می کنیم. در بخش مقدمه توافقنامه ژنو آمده است: "اين راه حل جامع، ايران را قادر ميسازد تحت مفاد مربوطه در معاهده منع گسترش تسليحات هستهاي (NPT) و برابر با تعهداتي که اين مفاد براي اين کشور ايجاب ميکند، از حق بهرهبرداري از انرژي هستهاي براي اهداف صلحآميز برخوردار شود." بر اساس این توافقنامه ايران بايد امکان برخورداري بدون محدوديت از برنامه صلحآميز هستهاي طبق معاهدهNPT را دريافت کرده باشد، اما توافقنامه بلافاصله اين موضوع را نقض کرده و عنوان ميکند: "اين راه حل جامع، در برگيرنده يک برنامه غنيسازي مورد توافق دو طرف است که با اِعمال محدوديتها و اقدامات شفافساز به منظور حصول اطمينان از ماهيت صلحآميز آن همراه خواهد بود."
به اين ترتيب اولا ما نه حق بهره برداری از برنامه صلح آمیز هسته ای داریم و نه حق غنی سازی و ثانیا در ادامه متن توافقنامه نه تنها «امکان برخورداري بدون محدوديت از برنامه صلحآميز هستهاي طبق معاهده NPT » بهعنوان خط قرمز، در اين بند براي ايران به رسميت شناخته نشده است بلکه اعمال اين «حق بدون محدوديت ايران»، منوط به توافق دو طرف و همراه با اعمال محدوديتها و اقدامات شفافساز مورد رضایت آنها باید باشد.
اما در جای دیگری باز به این حق اشاره شده یعنی در مرحله گام نهایی که پس از سپري شدن موفق گامهاي اوليه بصورت يک «توافق بلند مدت» در نظر گرفته شده است. در این قسمت، بخشي از توافق را اينگونه بيان ميکند: "مشخص ساختن حقوق و تکاليف اعضاي معاهده NPT و توافقنامههاي پادماني آژانس بينالمللي انرژي اتمي" اما باز هم متن توافقنامه، اين بند را به معناي «امکان برخورداري بدون محدوديت از برنامه صلحآميز هستهاي طبق معاهدهNPT» تلقي نکرده و بلافاصله براي تفسير آن در بند ديگر توافقنامه آورده است: "در پيش گرفتن يک برنامه غنيسازي مورد توافق دو طرف با در نظر گرفتن معيارهاي منطبق بر نيازمنديهاي عملي و نيز اعمال محدوديت بر گستره و سطح فعاليتهاي غنيسازي، ظرفيت آن، محل انجام و ذخاير اورانيوم غني شده، براي مدت زمان مورد توافق".
بر اساس جملاتی که در متن توافقنامه آمده "غنيسازي در ايران" در گام نهايي - که زمان آن نامعلوم و درازمدت (بر اساس آنچه تیم مذاکره کننده می گوید حدود ۲۰ سال) است، محدود به گزارههاي ذيل است: ۱. تعريف مشترک (دو طرفه)،
۲- محدوديتهاي عملي،
۳- اقدامات شفافساز،
۴- انطباق با نيازهاي عملي،
۵- محدوديتهاي مورد توافق،
۶- دامنه، سطح فعاليت، ظرفيت، ذخاير و محلهاي محدود و مشخص که طبعاً بايد به صورت دو جانبه تعيين شوند.
در حقیقت اگر تا دیروز خون دادیم تا بگوییم "انرژی هسته ای حق مسلّم ماست" از این پس باید بگوییم "انرژی هسته ای حق مسلّم ماست اگر آمریکایی ها قبول کنند!"
اعطای امتیاز بدون لغو تحریم ها !
ظاهرا مهمترین دلیلی که تیم مذاکره کننده هسته ای در ژنو چنین امتیاز مهمی را دو دستی به طرف غربی بخشیده، به دست آوردن امتیاز لغو تحریم ها بوده است اما آیا با زیر بار چنین ظلمی رفتن، توانسته ایم ظلم دیگری به نام تحریم ها را از سر خود برداریم؟ متأسفانه باید گفت که علی رغم پذیرش چنین تعهد سنگینی، آنچه از تحریم ها لغو می شود نیز به یک سراب شبیه است چرا که بر اساس این توافقنامه، هیچ تحریمی لغو نمی شود بلکه تعلیق می شود!
برای فهم راحت تر این بخش باید گفت که تحریم های ظالمانه اعمال شده نسبت به مردم کشورمان در سه بخش بانکی، نفتی و صنعتی است. عاملان تحریم ها نیز در سه دسته می گنجند: تحریم های از طرف سازمان ملل، تحریم های چند جانبه از طرف اروپا و آمریکا و تحریم های یک جانبه ای که از طرف آمریکا صورت گرفته است. دلایل تحریم ها نیز مربوط به سه محور ادعایی غرب مبنی بر تلاش ایران برای دستیابی به سلاح هسته ای، نقض حقوق بشر و حمایت از تروریسم (حزب الله لبنان) استوار می شود.
حال باید دید که آیا با دست کشیدن از حقوق هسته ای که یکی از مهمترین محورهای پیشرفت کشور و نماد غرور ملی است، وضعیت این تحریم ها چگونه می شود. همانطور که گذشت اولا هیچ یک از این تحریم ها در این مرحله لغو نمی شود بلکه در صورتی که طرف ایرانی هر طور آنها بخواهند عمل کند تا رضایتشان فراهم شود، بخشی از این تحریم ها "تعلیق" می شود و نه "لغو" و این یعنی سایه آن بر سر نظام اسلامی باقی است تا با کوچکترین بهانه ای مجددا فعال شود! ثانیا تحریم های اصلی یعنی تحریم های بانکی و نفتی هیچ تغییری نمی کند بلکه بخشی از تحریم های صنعتی – که البته بخش معظم آن در راستای به جریان افتادن چرخه صنعت طرف اروپایی است – در حالت تعلیق قرار می گیرد. تازه فقط مواردی مورد تعلیق قرار می گیرد که مربوط به موضوع هسته ای باشد و الا تحریم های ظالمانه مرتبط با ادعای نقض حقوق بشر و حمایت از تروریسم در جای خود باقی است و تعلیق نمی شود! در حالی که اگر فقط یک قید هسته ای (nuclear) از عبارت تحریم های مرتبط با هسته ای (nuclear related sanctions) در متن توافقنامه برداشته می شد، آنوقت طرف مقابل حداقل در این مرحله مجبور به تعلیق همه تحریم ها می شد. با این حساب نباید پذیرش چنین توافقنامه ای و تعارف آن به نظام جمهوری اسلامی را جام زهر دانست !
دقت هایی از این دست همان نکات ظریفی است که تیم هسته ای قبلی از آن کوتاه نمی آمد. بدیهی است که قرار نبود تیم مذاکره کننده بر متنی "عادی" توافق کند بلکه باید با توجه به حساسیت ویژه این موضوع، بر متنی حقوقی، شفاف، غیرقابل تفسیر و تا حد ممکن با تعیین جزئیات در آن به توافق می رسید تا طرف مقابل که سابقه مکر، حیله و نقض معاهدات شفاف بین المللی را دارد، نتواند از آن بهره برداری کند. در حالی که فعلا به دلیل عدم رعایت این نکته مهم، برداشت ما از متن مورد توافق با آنچه طرف مقابل ما می فهمد، متفاوت است و از یاد نبریم که در بخشی از توافقنامه، هیأت ایرانی همه حقوق خود را منوط به توافق طرفین کرده است! در حقیقت یکی از مهمترین اشکالات متن موجود همین ابهامات آن است که با قید "توافق طرفین" این توافقنامه را به یک امتیاز ویژه برای آنها تبدیل کرده است. بنابر این با عرض معذرت ساختار تحریم ها شکسته نشده !
فهم طرف دیگر توافقنامه مهم شد!
جناب آقای روحانی و وزیر امور خارجه ایشان طی هفته گذشته و در مصاحبه های متعددی تاکنون چندبار اعلام کرده اند که چرا فهم آمریکا از این توافقنامه باید برای ما مهم باشد. آمریکایی ها هیچوقت نخواسته اند حقوق دیگران را بپردازند. این نتیجه خوبی است که تیم مذاکره کننده دولت جدید به آن رسیده است چرا که تیم های قبلی مذاکره هم به همین دلیل حاضر به پذیرش زورگویی های قلدرمآبانه آنها نبودند با این فرق که تیم مذاکره کننده جدید، دستیابی به حقوق نیم بند خود را متوقف بر فهم مشترک با طرف مقابل کرده است! به عبارت دیگر تا قبل از این توافقنامه ما می توانستیم بگوییم تفسیر ما از NPT همان چیزی است که از نص صریح و روشن این معاهده بین المللی می فهمیم و مطالبه می کنیم و فهم شما برای ما مهم نیست اما وقتی در توافقنامه ژنو طرف ایرانی پذیرفته که فهمی از NPT قابل اعمال است که طرف غربی نیز به همان فهم برسد، دیگر نمی توانیم بگوییم آمریکا هر چه دلش می خواهد بگوید ما فهم خودمان از NPT را قبول داریم و در این معاهده بین المللی غنی سازی حق کشورهایی است که هدف صلح آمیز دارند. بدیهی است چنین شرطی به نفع طرف غربی است نه طرف ایرانی و بدیهی است که او با طِیب خاطر این شرط را بپذیرد و هرگز زیر میز مذاکرات نزند چون شما با عبارت های دو پهلو، غیر کارشناسی و غیرحقوقی چنین حقی را به او داده اید که به همان نتیجه ای برسد که با زیر میز زدن می رسید!
مهمترین عامل پذیرش توافقنامه، فرارسیدن صدمین روز
ظاهرا به دلیل فرارسیدن فرصت ۱۰۰ روزه عمر دولت و عدم گشایش در رفع مشکلات روزمره مردم و خالی بودن دست دولت در ارائه گزارش به مردم، برای دولت محترم اصل پذیرش توافقنامه مهمتر از محتوا بوده و الا چه دلیلی داشته که توافقنامه ای با این همه امتیاز و بدون دستآورد نقد و ملموس مورد پذیرش تیم مذاکره قرار گیرد. عجله در پذیرش این توافقنامه باعث شده که دولت آقای روحانی توجهی به آنچه از دست می دهد و آنچه به دست می آورد، نکند.
شاید در پاسخ به این اشکالات گفته شود که خب ما چیزی را از دست نداده ایم چرا که اصل این توافقنامه داوطلبانه است و هر جا لازم شد می توانیم به جای نخست خود بازگردیم. این سخن درست است اما قطعا چنین اقدامی همراه با هزینه خواهد بود. چرا که طرف مقابل ما که سابقه و خوی استکباری دارد و ابزار رسانه ای دنیا در اختیار اوست، همین عقب گرد را نزد افکار عمومی دنیا بهانه کرده و فشارهای خود را بیشتر می کند! در حالی که عدم پذیرش این تعهدات و مقاومت بیشتر و سرمایه گذاری بر سرمایه های داخلی، همانطور که قدرت هسته ای ما را در سال های گذشته به حدود ۱۹ هزار سانتریفیوژ و غنی سازی ۲۰درصد رساند و همین موارد نیز برگه برنده ای بود که تیم مذاکره کننده جدید در دست داشت و مهمترین عامل چانه زنی مذاکره کنندگان برای بازی با طرف غربی بود، قطعا ایستادگی بر این قدرت در ادامه مسیر نیز می توانست طرف غربی را پای میز مذاکره به اعطای امتیاز بیشتر وا دارد بویژه که در حال حاضر با اعطای این امتیازها به لغو تحریم ها هم نرسیده ایم اما مذاکره کنندگان فقط برای ایحاد جنجال رسانه ای و جوسازی – هر چند موقت – به راحتی این امتیازها را واگذار کردند.
چرا این نظر بر خلاف دیدگاه رهبری نیست
متاسفانه با این که در پاسخ رهبر انقلاب به تبریک نامه جناب آقای روحانی نکات روشنی رخ نمایی می کند، باز هم عده ای بدون توجه به ظرایف پاسخ ایشان و اشکالات حقوقی توافقنامه، منتقدین را به مخالفت با نظر رهبری معظم انقلاب متهم می کنند. جالب اینجاست که کسانی امروز سنگ لزوم تبعیت از نظر رهبری انقلاب در حمایت کلی ایشان از دولت یازدهم را – که بارها تاکید شده این حمایت از همه دولت ها بوده - به سینه می زنند که تا دیروز نه تنها همین حمایت های کلی از دولت و تیم مذاکره کننده قبلی بود بلکه بارها رهبر انقلاب به دلیل برخورداری دولت نهم و دهم از شاخصه های امام و انقلاب از آن دولت حمایت های خاص و ویژه کردند اما این جماعت خود را به نفهمی می زدند!
برای فهم بهتر دیدگاه امام خامنه ای درباره توافقنامه ژنو کافی است در کنار متن پاسخ به نامه آقای روحانی، به متن سخنان چند روز قبل ایشان در جمع بسیجیان و درست در زمانی که آقای ظریف در حالی بحث و بررسی درباره مفاد این توافقنامه در ژنو بود اشاره کنیم : "بنده اصرار دارم بر حمايت از مسئولانى كه اجراى كار برعهدهشان است، از همه دولت ها بنده حمايت مي كنم، از مسئولان - مسئولان داخلى، مسئولان خارجى - حمايت مي كنم و وظيفه ما است ... لذا اينها به كمك احتياج دارند، من هم كمكشان مي كنم، حمايتشان مي كنم؛ اين يك طرف قضيّه است كه قطعى است. از آن طرف اصرار دارم بر تثبيت حقوق ملّت ايران، از جمله مسئله حقوق هسته اى؛ اصرار داريم بر اينكه از حقوق ملّت ايران يك قدم عقب نشينى نبايد بشود. ما البتّه در جزئيّات اين مذاكرات مداخله نمي كنيم."
روند مطالبات غیر قانونی و غیر منطقی غربی ها از یک سو و کوتاه آمدن تیم مذاکره کننده وقت در برابر این فشارها که همواره با سیاست "صبر" و "آگاهی بخشی جامعه" از سوی مقام معظم رهبری مواجه بود، سبب شد تا ایشان در تاریخ ۱۳ دی ۸۶ در جمع دانشجویان یزد اعلام کند: "من همان وقت هم در جلسه مسئولين - كه از تلويزيون پخش شد - گفتم اگر چنانچه بخواهند به اين روند مطالبه پىدرپى ادامه بدهند، بنده خودم وارد ميدان مي شوم؛ همين كار را هم كردم. بنده گفتم كه بايستى اين روند عقبنشينى متوقف شود و تبديل بشود به روند پيشروى، و اولين قدمش هم بايد در همان دولتى انجام بگيرد كه اين عقبنشينى در آن دولت انجام گرفته بود؛ و همين كار هم شد."
واین در حالی بود که اعتراضات اجتماعی و مردمی نسبت به رفتار غربی ها و مطالبه مقاومت از تیم مذاکره کننده سال ۸۲ به ریاست آقای روحانی وجود داشت، مطالبه اجتماعی ای که در حقیقت کمک به تیم خودی بود. البته این عقب نشینی تبعاتی هم داشت چرا که در سال ۸۴ نیز وقتی پس از دو سال عقب نشینی قصد پیش روی داشتیم، فشارهای بیشتری بر دولت دکتر احمدی نژاد متوجه شد، فشارهایی که محصول عقب نشینی تیم دکتر روحانی در مذاکرات سعد آباد بود.
اکنون نیز رهبری انقلاب با توجه به روحیه دست اندرکارن دولت جدید که به طرف های غربی خوشبین هستند، فرصت نرمش قهرمانانه داده تا دست اندرکاران به این نتیجه برسند که امید بستن به دشمنی که برای نابودی ما کمر همت بسته، کاری غلط است.
به نظر نویسنده این سطور، به همین دلیل نیز رهبری انقلاب در پاسخ به نامه آقای روحانی در باره توافقنامه ژنو بدون اشاره به مفاد آن توافقنامه، فقط با اشاره به موارد ذکر شده در نامه آقای روحانی نوشته اند: "دستیابی به آنچه مرقوم داشته اید قابل تقدیر و تشکر است." پس موضوع تقدیر ایشان، موارد طرح شده در مرقومه آقای روحانی است که بر اساس بررسی صورت گرفته با آنچه در ژنو به دست آمده تطبیق نمی کند و اگر هم تطبیق کند باید قابل دستیابی باشد. دستیابی به آنچه مرقوم داشته شده نیز نیز بستگی به طرف مقابل دارد و همانطور که رهبر معظم انقلاب بارها فرموده اند، جای خوشبینی به سلطه گران غربی وجود ندارد. در حقیقت تقدیر ایشان، تقدیری مشروط است، مشروط به حصول آنچه رئیس جمهور محترم معتقد است از ژنو به دست آمده و نه نقدیر از متن توافقنامه ژنو که البته با دقت در مفاد موافقنامه و رفتارهای بعدی طرف غربی، مشخص می شود آنچه رئیس جمهور محترم مرقوم داشته با مفاد موافقتنامه حاصل نمی شود. البته امام خامنه ای در پایان پاسخ خود بر نکته کلیدی دیگری تاکید کرده اند که "ايستادگي در برابر زياده خواهي ها همواره بايد شاخص خطّ مستقيم حرکت مسئولان اين بخش باشد".
راز این تاکید امام خامنه ای نیز همان نکته تاریخی است که در سوم مرداد ۹۱ درباره توافقنامه سعدآباد فرمودند: "عقبنشينىها آنها را گستاختر كرد، طلبكارتر كرد. يك روزى بود كه مسئولين ما قانع بودند كه اجازه بدهند ما ۲۵ سانتريفيوژ در كشور داشته باشيم؛ آنها گفتند نمي شود! اينها قانع شدند كه ۵ سانتريفيوژ داشته باشيم؛ باز هم گفتند نمي شود! مسئولين ما قانع شدند كه ۳ سانتريفيوژ داشته باشيم؛ باز هم گفتند نمي شود! امروز گزارش را شنيديد، يازده هزار سانتريفيوژ داريم! اگر ما آن عقبنشينىها را، آن انعطاف ها را ادامه می داديم، امروز از پيشرفت هستهاى هيچ خبرى نبود."
نظرات مخاطبان 0 1
۱۳۹۲-۰۹-۱۸ ۰۰:۰۰خبرنگار 0 4