به گزارش «نماینده» همزمان با روی کار آمدن دولت روحانی و نفوذ معنادار عناصر افراطی در بخش های مختلف دولت متاسفانه شاهد بازتولید تندروی های دولت دوم خرداد در دولت تدبیر و امید هستیم.
طرح موضوع نظرسنجی از افکار عمومی در موضوع رابطه و مذاکره با آمریکا یکی از برخوردهای هیجانی سیستم اداری کشور در ارتباط با مسائل اخیر محسوب می شود. برخوردهای دوگانه و عجولانه که متاسفانه دارای رگه های نمایانی از روحیه ذلت و سازشکاری نیز هست.
آنچه از ادبیات و مبانی جمهوری اسلامی در ۳۵ سال گذشته برآمده است تجربیاتی گران سنگ از نوع برخورد آمریکا با جمهوری اسلامی ایران و تمام کشورهای مسلمان و مظلوم جهان است. برخوردی استعماری و ظالمانه که نتیجه آن در سراسر جهان قتل عام ده ها میلیونی و آوارگی و مجروحیت صدها میلیونی مردم گوشه و کنار جهان است که به طور مستقیم با دستور دولت آمریکا رخ داده است.
مسلما تصمیم گیری در ارتباط با نحوه مراوده با این دولت جنایتکار بر اساس قانون در نظام اسلامی تعریف شده است. به نظر می رسد راهکارهای نظرسنجی برای تصمیم گیری در این رابطه یک برنامه کاذب اعمال فشار به نظام است تا به این نحو نظام را در تقابل با مردم قرار دهد.
آیا نظر سنجی در قالب یک سوال کلی در کوچه و خیابان از افراد جامعه می تواند انعکاس دقیق نظر جامعه آماری باشد؟ به نظر می رسد نگاه عمیق و حداکثری مردم نسبت به تاریخ آمریکا یک نگاه مشکوک و تردید آمیز است و این نگاه حاصل یک گذر تاریخی از رویدادهای ۳۵ سال گذشته آمریکا در قبال ایران و جهان است. به یقین رسیدن به یک نتیجه عینی از چنین نظرسنجی هایی نیازمند سازوکارهای مخصوص به خود است. موضوعی مانند رابطه و مذاکره با آمریکا با یک موضوع سطحی مانند نظر مردم در ارتباط با نتیجه بازی تیم ملی ایران و کره بسیار متفاوت است. سوالاتی که ناظر به یک عقبه وسیع مفهومی و بنیادین هستند باید در فضای متناسب و با در اختیار قرار دادن تمام شرایط و اطلاعات مورد نیاز برای جامعه آرمانی ایجاد شود.
از این رو و به دلیل ناقص بودن نظرسنجی هایی با این سطح از اهمیت می توان به راحتی این نتیجه را گرفت که تئوری برگزاری چنین نظرسنجی هایی بر اساس رسیدن به یک نتیجه مطلوب پیشینی طرح ریزی می شود. در واقع دست هایی که به دنبال رسیدن به اهداف تعیین شده خود هستند برای این هدف حاضرند رای مردم را به صورت ناقص و جهت دار به سود برنامه های خود مصادره نمایند.
از طرف دیگر مسئله رابطه با آمریکا همان طور که بار ها از سوی مقامات جمهوری اسلامی و شخص ولی فقیه اعلام شده مسئله ای در تراز سیاست های کلان خارجی نظام است که طبق قانون شخص رهبری مسئول و تعیین کننده چند و چون این موضوع می باشند. با این وجود از عناصر دخیل در چنین پروژه های معیوب در امر نظر سنجی باید پرسید که از فضا سازی تقابل کاذب مردم با حکومت به چه نتیجه ای می اندیشند؟
آیا این گروه ها حاضرند برای سایر موضوعات حساسیت زا برای مردم که اتفاقا در تقابل با منافع آنها قرار دارد نیز نظر سنجی برگزار کنند؟ اگر این روحیه و توانایی را دارند پیشنهاد می شود برای برگزاری دادگاه مهدی هاشمی و علت تاخیرچند ساله آن نیز از مردم و جامعه آماری تهران طرح سوال شود. پیشنهاد می شود از مردم پرسیده شود که چرا بعد از فتنه ۸۸ مهدی هاشمی از کشور برای چند سال متواری می شود و حتی با اعلام پدرش نیز به کشور بازنمی گردد؟ پیشنهاد می شود سوالی در این رابطه طرح شود که چرا برگزاری دادگاه مربوط به وی به تاخیر می افتد؟ سوال پیشنهادی می تواند به این شکل از جامعه آماری پرسیده شود: «آیا تاخیر در برگزاری و صدور حکم دادگاه مهدی هاشمی یک مسئله طبیعی است یا به خاطر آقازاده بودن وی است»؟
برای برنامه ریزان برگزاری نظر سنجی در موضوع ارتباط و مذاکره با آمریکا می توان پیشنهاد کرد از مردم پرسیده شود آیا موافق آن هستند که تمام فرزندان هاشمی به عنوان آقازاده ها همگی در پست های مختلف حکومتی با انواع و اقسام روش ها تکیه بزنند؟ و ...
به نظر می رسد سوالات فراوان دیگری از این دست قابل تنظیم است که می تواند بهانه خوبی باشد برای نشان دادن واقعیت های پشت پرده تنظیم نظرسنجی در موضوع مذاکره با آمریکا. البته این اقدامات افراطی و مخدوش سال های گذشته نیز در ایران آزموده شده و با برخورد سرد مردم و نظام اسلامی مواجه شده است اما دولتمردانی که همچنان پایبند به اصول اعتدالی خویش هستند باید این نکته که حاصل تجربه های گذشته است را فراموش ننمایند که مردم ایران هرگز به برخوردهای افراطی با نمایه های ذلت وار واکنش مثبت نشان نخواهند داد.
نظر شما