«نماینده»/ عبدالله گنجی: امام راحل عظیمالشأن هنگامی که پیام پذیرش قطعنامه ۵۹۸ را خطاب به ملت ایران صادر کرد و درباره جنگ، شهادت و شهیدان، نوشیدن جام زهر، استقامت ملت ایران و ظلم دشمنان سخن میگفت، ناگاه در یک اقدام ظاهراً بیربط از موضوع خارج میشود و میفرماید: «من در اینجا به جوانان عزیز کشورمان به این سرمایهها و ذخیرههای عظیم الهی و به این گلهای معطر و نوشکفته جهان اسلام سفارش میکنم که قدر و قیمت لحظات شیرین زندگی خود را بدانید و خودتان را برای مبارزه علمی و عملی بزرگ تا رسیدن به اهداف عالی انقلاب اسلامی آماده نمایید» و دوباره به ماجرای جنگ و پذیرش قطعنامه برمیگردد. امسال وقتی رهبر انقلاب به مناسبت اربعین با جوانان سخن میگفت، یکمرتبه از موضوع خارج شدند و همانند امام جوانان را «میوه دل ملت و امید آینده کشور» توصیف کردند و به جهاد تبیین در فضای مجازی فراخواندند و عین آن رفتار امام تکرار شد و این خود شاخصی برای اهمیت موضوع است. بدون تردید در جنگ نرم، جنگ شناختی و نحوه نامعتبرسازی ادراکسازی دروغین دشمنان، هیچ راهی مهمتر از تبیین نیست. جنگیدن در این جبهه گرچه همان اخلاص رزمندگان دفاع مقدس را میخواهد، اما در صحنه عمل و اقدام، محتوا و ابزاری را میخواهد که بسیار پیچیدهتر است. آنجا سلاح را حکومت میداد و اینجا خطوط اساسی از سوی امام و رهبری صادر میشود. حقیقت تلخ این است که دو آسیب نبود زیرساخت و سطحیگرایی روند تبیین را با هزینه مواجه کرده است. نهادهای ارزشمندی همچون سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و... زیرساخت منابع انسانی را همچنان بر مدار جنگ سخت قرار دادهاند و هویتبخشی به عناصر جنگ سخت دارای ضوابط و شالوده است، اما به رغم مدعای اهمیت جنگ نرم این مهم را نمیتوان در آن دید.
تصویرسازی از فضای مجازی را دشمنان انجام میدهند، به صورتی که هر کس از مبانی انقلاب اسلامی و آرمانهای آن دفاع کند، لاجرم حکومتی معرفی میشود و هر کس بر آن بتازد، آزاداندیش، مستقل، مردمی و غیروابسته معرفی میشود. نیروهای مؤمن به انقلاب اسلامی باید خود را در حوزه عمومی به اثبات برسانند و اشغال حوزه عمومی در فضای مجازی از شروط اولیه جهاد تبیین است.
در آسیبشناسی این فضا میتوان گفت اکنون دفاع و نقد حول افراد است. حمله به یک سلبریتی با بدترین ادبیات یا دفاع اسطورهای از یک انسان محترم نامش تببین نیست. تبیین به معنای برجسته شدن رگ گردن نیست. تبیین به معنای بازشدن زبان، چرخیدن قلم به روش استدلال، منطق، اقناع و اخلاق است. نیروهای انقلاب اسلامی در این میدان نیاز به چند اصل اساسی دارند که عمده آن عبارت است از: شناسایی خطوط اصلی و محل منازعه جریان انقلاب با غیریت. تا این مهم درست شناخته نشود، حضور مؤثر، نتیجهگیری حداکثری، رصد مناسب و شلیک به موقع و به اندازه رخ نخواهد داد. اصرار بر دیده شدن با خبرهای شبهزرد و هویت فیک دو عنصر دیگری هستند که تبیین را مخدوش میکنند. سخت معتقدم حقانیت انقلاب اسلامی و اندیشه نورانی امام و منطق رهبری معظم آنقدر پر بهجت و مستحکم است که لازم نیست نیروهای انقلاب بدون تابلو (فیک) به میدان بیایند. فیک با منطق قوی هم مؤثر نخواهد بود و جز تخریب آورده دیگری ندارد. دفاع از انقلاب بدون تابلو، یعنی عدم آمادگی پرداخت هزینه و عدم پذیرش مسئولیت سخن خویش و این خود کافی است تا تأثیری از تلاشها عاید نشود و اتهامات متعددی را در ذهن مخاطب علیه تبیینگرتولید نماید. البته از مظلومیت امروز حزبالله در فضای مجازی آن است که باید پاسخگوی همه چیز حکومت باشند و حتی برای مطالبهگران مطرح نیست کدام اشخاص و کدام جریانها در قدرت حضور دارند. عمدتاً چوب حکومت را حزباللهی میخورد و نان حکومت را دیگران میخورند، اما باز اشکال ندارد، چراکه باید حزبالله سنگ زیرین آسیاب باشد. رشد فکری و شناختی نیروهای مؤثر در میدان تبیین باید به صورتی باشد که چهار عنصر زمانشناسی، اولویتشناسی، مسئلهشناسی و جبههشناسی بر همه اقدامات آنان حاکم باشد. محور مواجهه و تبیین را اصول انقلاب اسلامی قرار دهند تا بر سر هر چیز پیش پا افتادهای به معرکه کشیده نشوند. بدون شناخت این اصول، مرزها محدود و دایرهها تنگ یا بیجهت گسترده خواهند شد. با شناخت و محوریت این اصول همه اقدامات تبیین حول مواجهه با افراد سامان نخواهد گرفت و خطوط مقدم دشمن درست شناسایی نخواهد شد. بدون تردید بد دفاع کردن از انقلاب اسلامی بسیار پرهزینهتر از دفاع نکردن است.
به همین دلیل جوانانی که امروز مصداق عبارت امام در صدر این نوشتهاند باید انگارههای ذهنی خود را طوری تنظیم کنند که بین منتقد، مخالف و معاند تفاوت بگذارند، هزینهها و دستاوردهای جذب و دفع در جامعه مردمسالار را خوب بشناسند. از خاستگاه انقلاب اسلامی نمیتوان هر کسی را از میدان به در کرد و این کار را موفقیت و پیروزی دانست. اگر جریان مؤمن به انقلاب اسلامی قرار است در گردونه مردمسالارانه در عرصه قدرت و خدمت حضور داشته باشد، باید رفتار تبیینگرایانه آنان با مردم در حدفاصل این انتخابات تا انتخابات بعدی ملموس باشد. تولید حجم حداکثری در تبیین مهم نیست بلکه عمق و تأثیر مهم است. لزومی ندارد دست را روی رگبار توئیتر گذاریم بلکه باید اولویت را شناخت و کمتر و به هنگام ظاهر شد. متأسفانه برخی گرفتار دیده شدن هستند و با ادبیات تند و متمرکز شدن بر نقد و تمجید افراد فعالیت میکنند که این موضوع به کلی تبیین نیست. این عامل تولید تنفر، کینه و هزینهسوزی بیدلیل است. انقلاب اسلامی روندها، اصول، آرمانها و جهتگیریهایی دارد که روشن است و باید در این تراز ظهور و بروز مجازی داشت و از همه مهمتر نباید دیگران با تحریک عواطف پاک جوانان مؤمن به انقلاب اسلامی میدان مبارزه و منازعه را برایشان تعریف و از میدانهای اصلی دور کنند. این امر اکنون بسیار قابل لمس است.
نظر شما