شناسهٔ خبر: 163739 - سرویس سایر حوزه‌ها
نسخه قابل چاپ

نقدی بر اظهارات آقای فتاح

حامد موفق بهروزی آقای فتاح در مصاحبه تلوزیونی خود لیست بلند بالایی از اشخاص و نهادهای مختلف نام بردند که املاکی از بنیاد مستضعفان را در اختیار دارند و در مقابل بازگرداندن این اموال به بنیاد مقاومت می کنند.

«نماینده»/ حامد موفق بهروزی، فعال رسانه ای: آقای فتاح در مصاحبه تلویزیونی خود لیست بلند بالایی از اشخاص و نهادهای مختلف نام بردند که املاکی از بنیاد مستضعفان را در اختیار دارند و در مقابل بازگرداندن این اموال به بنیاد مقاومت می‌کنند. ایشان شجاعانه اعلام کردند در مقابل این اقدامات ایستاده‌اند و ذره‌ای از حق مردم کوتاه نخواهند آمد؟

چند نکته در این باب عرض می‌کنم:

بنیاد مستضعفان در دوره ایشان احتمالاً مأموریت‌های متعددی دارد و احتمالاً یکی از مأموریت‌هایشان پیگیری روند بازپس‌گیری برخی املاک و زمین‌هایی باشد که در دوره‌های گذشته با مجوزهایی در اختیار برخی نهادها و اشخاص دیگر قرار گرفته است. بعید است کسی مخالف انجام این مأموریت باشد و اگر مجوز به‌کارگیری آن نهادها از املاک تمام شده است حق بدیهی بنیاد است که روند بازگشت این املاک را پیگیری کند.

نکته اصلی و مهم در روش اقدام برای بازگشت این املاک به بنیاد است. بنیاد مستضعفان چگونه باید پیگیر بازگشت این اموال باشد؟ روندهای ساختاری در جمهوری اسلامی کاملاً مشخص است. نامه‌نگاری اولیه صورت می‌گیرد و در صورت عدم تمکین طرف مقابل، قوه قضائیه محل رجوع بنیاد مستضعفان می‌تواند باشد و طبیعی است در اجرای احکام قضایی هیچ نهادی امکان مقاومت نخواهد داشت. فرض می‌گیریم نهادها در برابر حکم قضایی هم مقاومت کردند، آقای فتاح دسترسی به ولی فقیه دارند و می‌توانند احکام قضایی را به رهبر انقلاب ارائه دهند و ایشان نهاد مربوطه را مکلف می‌کند که املاک در اختیارشان را تحویل بنیاد دهند.

اما فرآیندی که آقای فتاح دنبال کرد چگونه است؟ ایشان برای پیگیری امور کاری با قوه قضائیه و ساختارهای رسمی در جمهوری اسلامی ندارد و زمین بازی را در رسانه پهن می‌کند و با افکار عمومی وارد یک چالش می‌شود؛ اما این پازل رسانه‌ای چگونه طراحی می‌شود و برنده و بازنده این طراحی رسانه چه کسانی هستند؟

آقای فتاح در این مصاحبه ارتش، سپاه، مرکز پژوهش‌های مجلس، مجمع تشخیص مصلحت نظام، روسای سابق و اسبق جمهوری کشور و ... را چنان بازنمایی کردند که گویی همه این مجموعه‌ها و افراد به ناحق برخی املاک را در اختیار گرفته‌اند و به‌هیچ‌عنوان حاضر به بازگرداندن آنها به بیت‌المال نیستند و از طرفی آقای فتاح هرچه توانسته انجام داده و نتوانسته املاک را برگرداند به بنیاد مستضعفان. نتیجه این‌چنین بازنمایی و تصویرسازی برای مخاطب رسانه چیست؟

اولین پیامی که به مخاطب داده می‌شود این است که نهادهای مختلف نظام دچار فساد هستند و هر کدام بخشی از بیت‌المال را غصب کرده‌اند و حاضر به بازگرداندن این املاک به بیت‌المال نیستند.

دومین پیام، عدم کارایی نهادهای قضایی جمهوری اسلامی است. به تعبیر دیگر امکان پیگیری قانونی و ساختاری در جمهوری اسلامی نیست و رئیس بنیاد مستضعفان به‌جای آنکه از مسیر قوه قضائیه و دفتر رهبر انقلاب کار را پیگیری کند مجبور شده است با مردم موضوعات را مطرح کند و از طریق فشار افکار عمومی املاک خود را پس بگیرد.

سومین اثر این اقدام آن است که مخاطب اعتماد خود را به مجموعه‌های اصلی و مهم نظام از دست می‌دهد. طبیعی است مخاطب وقتی احساس کند نهادهای مهم نظام مثل مجلس، مجمع تشخیص و حتی نهادهای نظامی کشور بر بیت‌المال رحم نمی‌کنند حتماً اعتماد خود را به این نهادها از دست می‌دهند.

چهارمین نتیجه آن است که هر اتفاقی بعداً در روند برگشت این املاک بیفتد برنده این بازی رسانه‌ای شخص آقای فتاح است و بازنده، نهادها و ساختارهای جمهوری اسلامی. اگر املاک برنگردد آقای فتاح نماد مبارزه با رانت‌های فاسد درون نظام می‌شود و همه مجموعه‌های نظام فاسدانی که تا می‌توانستند در برابر بازگشت اموال مقاومت کردند و زور آقای فتاح به این مجموعه‌ها نرسید؛ و اگر اموال برگردد ایشان قهرمان بازگرداندن اموال به بیت‌المال خواهند شد و همه مجموعه‌های نظام در اذهان عمومی می‌شوند مفسدانی که اگر شمشیر افکار عمومی بر سرشان نباشد دست از سر بیت‌المال برنمی‌دارند.

اکنون به یک سؤال باید پاسخ داد و آن اینکه واقعیت بهره‌برداری از املاک بنیاد مستضعفان توسط نهادهای مختلف چیست؟

از ابتدا همه اموال و املاک بنیاد مستضعفان تحت نظر امام و رهبر انقلاب مدیریت شده است. اگر روزی و زمانی در اختیار یک نهاد قرار داده شده آن نهاد طبیعتاً با اجازه رئیس وقت بنیاد و در مواردی با اجازه مستقیم رهبر انقلاب ملک یا زمینی را در اختیار گرفته و برای فعالیت‌های عمومی آن نهاد مورد استفاده قرار داده است مثل همان مرکز پژوهش‌های مجلس یا همان مرکز مطالعاتی مجمع تشخیص و حتی همان مدرسه آقای حداد عادل و...

اکنون اگر بخشی از املاک تحت مدیریت بنیاد به‌طور قانونی در اختیار یک نهاد دیگر قرار گرفته چرا برای پس گرفتنش (که حق قانونی بنیاد است) این همه هزینه‌تراشی اجتماعی بکنیم؟ اعتماد افکار عمومی را به ساختارهای نظام از بین ببریم؟ در شرایطی که آقای فتاح می‌توانست مسیر قانون را پیش بگیرد و صرفاً اکتفا نکند به نامه‌نگاری‌های مرسوم میان بنیاد و مستأجران بنیاد.

اگر این املاک به بنیاد مستضعفان هم برگردد بنا است چگونه استفاده شود؟ خب طبیعی است دوباره باید تحت نظر آقای فتاح و دفتر رهبر انقلاب یا فروخته شود یا اجاره داده شود و یا باز به نهاد یا ارگانی داده شود تا در مسیر استفاده درست قرار بگیرد.

آقای فتاح باید به این سؤال فکر کند که اگر فردا رئیس دیگری بر صندلی ریاست بنیاد تکیه زد و در رسانه‌ای ایشان را مخاطب قرار داد و گله کرد که چرا در زمان ایشان فلان ملک چنان فروخته شد و یا چنین اجاره داده شد پاسخ چیست؟ پاسخ این است که این ملک تحت نظر بنیاد بود و مدیریت چنین صلاح دانسته که بهره‌برداری از این ملک این چنین باشد. همه املاک مد نظر بنیاد هم قبلاً همین‌طور مورد استفاده قرار گرفته. پس گرفتنش هم روند قانونی خود را دارد.

اعتماد عمومی سرمایه‌ای نیست که در هر دکانی فروخته شود و هر کسی که از راه برسد لگد به این سرمایه اجتماعی بزند و از ژست آنتی سیستم بتواند اعتباری برای خود به دست آورد. خدا از آبروی یک مؤمن نخواهد گذشت چه اینکه این آبرو متعلق به امام معصوم باشد و چه اینکه این آبرو متعلق به نظامی باشد که از جان امام معصوم هم مهم‌تر است.

نظر شما