«نماینده»/محسن پیرهادی*:روز گذشته، برای بار دوم، زمان آزمون کارشناسی ارشد و دکتری سال ۹۹جابهجاشده و نزدیک به یک ماه به تعویق افتاد. این در حالی است که چندی پیش، رئیس سازمان سنجش از قطعیت در برگزاری آزمون در زمانهای تعیینشده و غیرممکن بودن تعویق دوباره آن گفته بود. این مسئله، در مقیاس بزرگتر، یکی از چالشهای اساسی در نحوه حکمرانی ماست:
یک. هرچند شیوع ویروس کرونا، پدیدهای پیچیده و از بسیاری جهات جدید است، اما این بدان معنی نیست که نتوان در مورد آن هیچگونه پیشبینی کرد. تعیین چندباره زمان برگزاری رویدادهای مهم در کشور، نشان از این واقعیت دارد که ارزیابی متولیان امر با واقعیت، فاصله زیادی دارد. نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران که قرار بود در فروردین برگزار شود، ابتدا به دهه آخر خرداد موکول شد و سپس با اماواگرهای فراوان دوباره به تعویق افتاد و اینک، حتی اصل برگزاری آنهم در شرایطی نامعلوم است. این مسئله کوچکی نیست، ناشر، توزیعکننده، نویسنده و فعالان صنعت نشر، بر روی زمانهای اعلامشده حساب میکنند و بر اساس آن برنامهریزی دارند. مشابه چنین وضعیتی در اغلب حوزهها وجود دارد و اطلاعات متناقض اعلامی، باعث خسارت گردیده است. مثال دیگر، مسئله زمان بازگشایی مدارس و دانشگاههاست که سخنان مسئولان درباره آن، با یکدیگر و گاهی حتی با سخنان پیشین خودشان در تضاد است. حال این وضعیت را با ژاپن مقایسه کنید که از همان ابتدای پاندمی کرونا، مسابقات المپیک ۲۰۲۰ را بیش از یک سال به تأخیر انداخت تا تکلیف همه ذینفعان در این رویداد بزرگ، از هماینک کاملا معلوم باشد.
دو. غیر از مسئله برنامهریزی، تداوم چنین وضعیتی، باعث بیاعتبار شدن وعدههای مسئولان و تثبیت این گزاره در ذهن مخاطبان است که در نبود تدبیر و برنامه مدون، هر چیزی امکان دارد و هیچچیز قطعیت ندارد. کافی است سخنان چند هفته پیش رئیس سازمان سنجش در مورد غیرممکن بودن کوچکترین تغییری در زمان برگزاری آزمونها را دوباره مرور کنید. غیرازاین که این مسئله در شرایط بحران، موضوعی ملی و خارج از اختیار و سطح ایشان بوده و ایشان اختیاری نداشته که بخواهد چنین اظهارنظری کند، باید تأکید کرد که نقل چنین سخنانی از زبان مسئولان در رسانهها، علاوه بر بیاعتبار کردن آن مسئول، رسانه را هم منفعل و بیاعتبار میکند. پیشازاین نیز یک مقام نظامی، از شروع روند قرنطینه و خالی کردن شهرها در اسفندماه گفته بود که باوجودآنکه باعث نگرانی مردم و التهاب در خانوادهها شد، به هر دلیل اجرا نگردیده و تنها در حد حرف باقی ماند.
سه. باید دقت کرد که مدیریت بحران، تنها به تولید انبوه ماسک و دستکش و ماده ضدعفونیکننده نیست، اصل و اساس مدیریت، به تدبیر برای عدم اخلال جدی در زندگی جاری مردم، فرآیندهای جایگزین، زمانبندی صحیح و اطلاعرسانی هوشمندانه و استوار به اقشار جامعه است.
نظر شما