به گزارش «نماینده»، رضا گنجی مدیر کمپانی خبری WANA در یادداشتی نوشت: اینکه چرا ویروس کرونا در ایران زمخت تر و خوف انگیز تر از کرونای ملل دیگر نمایش داده می شود و اغلب رسانه های دول متخاصم تمایل دارند تا بیشتر درباره وضعیت کرونایی ایران خبر و گزارش تهیه و منتشر کنند می تواند چرایی متعددی داشته باشد. شاید مرور و فهم بخشی از دلایل آنها، سبب اینهمه توجه و دشمنی را برای ما عریان کند. مطمئنا منظور ما از رسانه های خارجی در این مقال، رسانه های نوشتاری و دیداری فارسی زبان که با پول آل سعود و همت سرویس های انگلیسی و آمریکایی که در آن سوی آبها راه اندازی شده اند نیست، بلکه رسانه های شناسنامه داری است که بیشتر از کار رسانه ای در حال شیطنت و شرارت رسانه ای هستند.
دلیل نخست: نگران شهروندان غربی هستیم نه پارسیان.
نزدیک به نیم قرن است که ایران و ایرانی در رسانه ها تحقیر می شود و اینگونه به چشم مردم فرنگ عرضه شدیم که این جماعت هنوز با اشتر جابجا می شوند و بخاطر فقر و نداری، بهداشت سرشان نمی شود. نه بیمارستان دارند و نه پزشک و لذا اگر مبتلا به ویروسی مهلک و فراگیر شوند و نتوانند مهارش کنند، آسیبش متوجه شهروندان درجه یک دنیا می شود!. انتقال بیماری با عبور از مرزها، یعنی مریض شدن شهروند غربی و تحمیل شدن هزینه درمان بر دولت و ملت افرنگی. برای دولت و ملت باختر، درد و مرض اگر بیرون از مرزهایش باشد یعنی فرصت اما اگر قرار باشد به درون مرزها وارد شود یعنی تحدید لذت و کسر زر از زندگی و این برای انسان غربی خوشایند نیست. این دست از رسانه ها یکی از دلایل پرداختن بیش از حد به موضوع کرونای ایرانی را از این منظر توجیه می کنند و معتقدند که تهران باید متوجه دلیل نگرانی آنها در این باب باشد. فقط کسی نیست که به آنها بگوید که دلایل شما بر روی خرواری از دروغ و اطلاعات غلط بنا نهاده شده است.
اگر قرار باشد که ملتی نگران آسیب های مخرب این بیماری مسری باشد، مطمئنا ایران در انتهای آن جدول خواهد بود. بر خلاف باور خیلی ها، بیشترین نگرانی متوجه همین کشورهای مدعی است و تایید ادعای ما همین وضعیتی است که این روزها ما در کشورهای اغلب غربی و توسعه یافته شاهدش هستیم. بد نیست بدانید که طبق یافته های همان موسسات علمی و پزشکی بین المللی معتبر خودشان، ایران در حوزه ''علم'' پزشکی دارای اختلاف بسیار اندکی با کشورهای درجه اول در این حیطه است. در بخش تجهیزات و لوازم پزشکی و درمانی، نهایت یک اختلاف ۵ تا ۷ درصدی آنهم در همین فضای تحمیلی تحریمی، با توسعه یافته ترین کشورها دارد و در قسمت عملیات های پزشکی، مثل جراحی، دارای رتبه نخست دنیاست.
حالا با این حساب و این داده ها که اتفاقا خودتان هم در حیاط خلوت تان به آن ایمان دارید، کدام کشور باید نگرانی اش بیشتر باشد؟ ما یا شما و یا حاکمان اجاره ای شما در غرب آسیا؟ مطمئنا شما هرگز ظرفیت های اینچنینی ایرانیان را در رسانه ها تبلیغ نمی کنید. تبلیغ این ظرفیت ها یعنی دروغ بودن چهل سال تحقیر رسانه ای ایرانیان بر پایه ی داده های غلط. یعنی بی اعتمادی غربیان نسبت به رسانه های مدعی راستگویی است.
دلیل دوم: بالا بردن حساسیت، بهم زدن تعادل بودجه.
در تکمله دلیل نخست، رسانه های غربی باید کرونا را در ایران تهدید آمیزتر و دهشت آور تر از هر جای دیگر نشان دهند تا درجه حساسیت آن بالا برود و کاری کنند که تمام ظرفیت کشور مصروف آن شود و دولت بپذیرد که باید بودجه بیشتری را صرف مهار این ویروس کند. البته که هر دولت عاقلی غیر این نمی کند اما منظور دولت و رسانه های غربی از پافشاری و تصریح حساسیت، چیزی فراتر از این است. بالا بردن دوز وحشت از یک بیماری فراگیر، بعضا باعث افزایش نگرانی خارج از حد معمول ملت ها شده و در واکنش به این نگرانی، دولت ها دچار هراسی می شوند که با تزریق بودجه بیشتر و صرف هزینه های غیر ضرور بدنبال آرام کردن فضا خواهند بود. وقتی بخش عمده بودجه و توان یک کشور به طرف نظام درمان و بهداشت سوق داده شود، کمبود ها در این حوزه برطرف می شود و از این روست که بطور مشخص کشور نیاز کمتری به کمک های درمانی و بهداشتی خارجی پیدا می کند و در این نقشه، غرب با یک بازی حساب شده از میزان تعهد و تکلیف خود برای کمک به کشورهای درگیر در فقره کرونا کاسته است. ایضا با این حیله، بودجه ی دیگر بخش ها دچار مشکل می شود، نارضایتی ها، پیش تر از جایی دیگر سر باز می زند و در نهایت غرب بدون هیچ اقدامی، برنده این شیطنت رسانه ای خواهد بود.
دلیل سوم: سوار بر شانه بحران.
فکرش را بکنید که دول متخاصم در چنین شرایطی، موتور ظرفیت های دشمنی خود را خاموش کنند و بخواهند برای حل این مشکل ناخواسته، در کنار ایرانیان باشند و کمی از درد و آلام آنها بکاهند. کسی که چنین بیاندیشد یا خود خام است و یا ما را چون خود خام فرض کرده است. لطفا این فضایی که ارائه می شود را به خوبی مرور کنید...
در آستانه روز انتخابات موضوع کرونا برجسته می شود و میزان مشارکت بخاطر ترس از کرونا تا حدی تحت تاثیر قرار می گیرد. فضای کسب و کار در روزهای نزدیک به سال نو ایرانی که اوج کاسبی اهل تولید و تجارت است، ناخواسته دستخوش رکود می شود. چراغ شادی چند صد ساله ایرانیان در نوروز امسال کم فروغ و دلها غمگین است برای از دست دادن شمار زیادی از هموطنان. اینکه نمی دانی این خطر کی به پایان می رسد، چه وقت بازار از حضور مردم گرم می شود و کی کارگر به سر کار می رود و معیشت اش روبراه می شود، فصل ترسناکی را ترسیم می کند که از شکمش اگر مدیریتی نباشد نوزادی بنام بحران زاییده می شود. همه ی بحرانهای ساختگی غرب نتوانست در طول چهار دهه گذشته برای سرنگونی حکومت ایران بکارش بیاید. شاید بدش نیاید که از این شرایط بوجود آمده ماهی خودش را صید کند. مراقب باشید.
نظر شما