به گزارش «نماینده»، نمایندگان عضو حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در طول فعالیت مجلس ششم روندی را در تقابل با نظام اسلامی برگزیده بودند که نشان میداد اگر برای مجلس بعدی نامزد شوند نخواهند توانست تأیید صلاحیت خود را از شورای نگهبان برای حضور در رقابتها بگیرند.
تقابل با ساختاری که قرار بود نمایندۀ قانونی آن باشند رویۀ غالب نمایندگان حزبی مجلس ششم بود و این روند برای دلسوزان نظام غیرقابلتحمل بود. در عمل نیز هیچ ساختار و نظام سیاسی نمیتواند اپوزیسیون درون حاکمیت را بپذیرد و نمایندگان مجلس یک حکومت نیز از این امر مستثنی نیستند؛ نمیشود هم از مواهب حضور در حاکمیت بهره برد و هم اپوزیسیون همان حکومت شد.
با نزدیک شدن به انتخابات مجلس هفتم شورای نگهبان نظر خود را دربارۀ کاندیداها اعلام کرد؛ با رد صلاحیت اکثر اعضای حزب مشارکت در مجلس هفتم، تلاش برای استفادۀ حداکثری از وضعیت موجود جهت ایجاد جنجال در کشور در دستورکار مدعیان اصلاحات قرار گرفت.
تحصن 20 روزۀ نمایندگان در مجلس، روزۀ سیاسی، استعفای نمایندگان یکی پس از دیگری و اعلام استعفای استانداران و فرمانداران و بخشداران سراسر کشور ازجمله این اقدامات بود.
هنگامیکه مشخص شد استعفای نمایندگان تأثیری در تصمیم نظام اسلامی و شورای نگهبان ندارد به ترتیب چند تن از نمایندگان ازجمله بهزاد نبوی بهعنوان نایبرئیس اول مجلس استعفانامۀ خود را در مجلس قرائت کردند اما این حرکت با کمترین واکنش اجتماعی روبرو شد؛ لذا استعفای دستهجمعی دولت و استانداران آغاز گردید.
با اعلام استعفای استانداران، محمد خاتمی رئیسجمهور وقت اعلام کرد اگر قرار شد برویم همه با هم میرویم.
جریان اصلاحات به دولت فشار میآورد تا انتخابات با تأخیر برگزار شود؛ این توطئه در صورت موفقیت، جمهوری اسلامی را با خلأ وجود یکی از نهادهای قانونی مهم روبرو میکرد و در طول تاریخ انقلاب اسلامی که کشور همواره دارای نهاد قانونگذاری بود امری بیسابقه و ضربهای بزرگ به کلیت ساختار محسوب میشد.
یکی از افتخارات جمهوری اسلامی این بود که برخلاف دورۀ پهلوی که دورههای طولانی فترت داشته و در این دورهها کشور فاقد مجلس و نهاد قانونگذاری حتی صوری بود در طول بیش از دو دهه – از ابتدای پیروزی انقلاب تا دیماه 1382 و تحصن گروهی از نمایندگان- هیچگاه کشور فاقد مجلس نبوده است و این افتخار همچنان بهعنوان نقطۀ قوت جمهوری اسلامی نسبت به رژیم پهلوی برقرار است.
متحصنین مجلس ششم تلاش داشتند این نقطۀ قوت را از جمهوری اسلامی بگیرند. بیشک زمانیکه انتخابات با تأخیر برگزار میشد مجلس هفتم نیز با تأخیر تشکیل میگردید و در این مدت کشور فاقد مجلس بود، رهبر معظم انقلاب با قاطعیت در مقابل این توطئه ایستاده و تأکید کردند انتخابات باید رأس روز مقرر برگزار شود.
با مواضع قاطعانۀ رهبر معظم انقلاب مبنی بر عدم پذیرش حتی یک روز تأخیر انتخابات و تأکید بر اینکه «شانه خالی کردن از مسئولیت به شکل استعفا یا به هر شکل دیگر خلاف قانون و طرح شرعی است» توطئۀ فوق نیز خنثی گردید و انتخابات در رأس اول اسفند 82 در موعد مقرر برگزار شد.
اینها حق ورود به مجلس را ندارند
رهبر معظم انقلاب در دیدار 18 دی 1382 با اقشار مختلف مردم به نکات مهمی اشاره کردند ازجمله اینکه افرادی که نظام را قبول ندارند آمدنشان به مجلس خطا است. معظم له در این سخنرانی تأکید کردند: «کسانیکه این نظام و قانون اساسی را قبول ندارند، آمدنشان به مجلس خطاست و خودشان هم بایستی بدانند که ازنظر این ملت آمدن آنها به مجلس خطاست. معلوم است کسانی که این قانون اساسی و این ملت و کارها و شعارها و راه و اهدافش را قبول ندارند، نباید به مجلس بیایند.»
این سخنان تکلیف برخی نمایندگان مجلس ششم که در طول چهار سال فعالیت از هیچ تلاشی برای تقابل با جمهوری اسلامی خودداری نکرده بودند مشخص میساخت.
رهبر معظم انقلاب 15 بهمن 1382 نیز در دیدار اقشار مختلف مردم به تهدید برخی مقامات دولتی و تلاش گروهی از نمایندگان رد صلاحیت شده و متحصن برای به تأخیر انداختن انتخابات اشاره کرده و تصریح کردند: «کسی نمیتواند به علت مخالفت با یک روش یا یک پدیده، وظایف قانونی خود را انجام ندهد و شانه خالی کردن از مسئولیت به شکل استعفا یا به هر شکل دیگر، خلاف قانون و هم حرام شرعی است.»
معظم له در این سخنرانی تأکید کردند: «آنچه وظیفۀ دولت و ملت ایران است، این است که در مقابل توطئۀ دشمن بایستند. انتخابات باید در موعد خود - روز اوّل اسفند - بدون حتّی یک روز تأخیر انجام گیرد.»
این سخنان مشخص کرد که رهبری نظام هدف اصلی توطئۀ تحصن و فشار برای برگزاری با تأخیر انتخابات مجلس هفتم را میدانند و آن چیزی جز ایجاد خلأ قانونی در کشور و ایجاد وضعیتی که یکی از نهادهای مهم کشور عملاً وجود نداشته باشد نبود.
با شکست اصلاحطلبان در انتخابات مجلس هفتم ضربۀ سنگینی به این جریان وارد آمد، اگرچه افراطیون سعی داشتند این شکست را به بهانۀ رد صلاحیت از سوی شورای نگهبان توجیه کنند اما عدم اقبال عمومی به آنها در جریان انتخابات دور دوم شوراها که تحت نظارت مجلس ششم صورت گرفته بود، این بهانه را حتی نزد خود آنها کمرنگ ساخته بود.
دلیل اصلی تحصن چه بود؟!
سالها بعد، مدعیان اصلاحات اذعان کردند که دلیل اصلی تحصن نگرانی آنان برای منافع مردم نبوده است، آنان دلنگران سفرهای شده بودند که از سال 1376 پهن شده بود و نمیخواستند این سفره به هر نحوی که شده جمع گردد!
مجتبی واحدی «سردبیر سابق روزنامه آفتاب یزد» که در جریان فتنۀ 88 از کشور متواری شد مینویسد: «چند سال قبل سعید حجاریان، تئوری «فشار از پایین، چانهزنی از بالا» را مطرح کرد. در آن زمان بسیاری از سادهلوحان ازجمله نگارندۀ این سطور، تصور کردند این تئوری یک راهحل برای به کرسی نشاندن خواسته «مردم پاییننشین» است. فرض سادهلوحانه این بود که مردم با تحرکات اجتماعی، اعم از رأی دادن یا اعتراضات مدنی، خواستههای خود را مطرح کنند و اصلاحطلبانی که همنشین «بالانشینان حکومتی» هستند چانهزنی با نهادهای قدرت را در خدمت تحقق اهداف مردم قرار دهند. همین باور، بارها مردم را به پای صندوقهای رأی برد تا «نخبگان چانهزن» را به نهادهای انتخابی بفرستند و از طریق آنان خواستههای خود را پیگیری کنند.»
واحدی در نوشتار خود افزوده است: «متأسفانه تجربۀ بیستسالۀ 76 تا 96 نشان داده در اغلب موارد، گروهی که توقع میرفت فشار از پایین را به ابزاری برای چانهزنی در بالا تبدیل و از آن برای استیفای حقوق موکلین خود استفاده نماید قبل از هر چیز برای حفظ سهم خویش، از تمام توانمندیها بهره میگیرند تا «سفره» پابرجا بماند.«
این یادداشت بهخوبی هدف برخی اقدامات جریان اصلاحات ازجمله در برهۀ مجلس ششم و بهویژه تحصن را نشان میدهد، آنان نگران منافع مردم نبودند بلکه میخواستند سهمی که برای خود از سُفره انقلاب قائل هستند را بردارند و نروند و همچنان بمانند و استفاده کنند!
بههرحال یک نظام سیاسی نمیتوانست حضور افرادی که به آن نظام اعتقاد و التزامی نداشتند را در مجلس قانونگذاری آن کشور بپذیرد و رد صلاحیت این افراد امری بدیهی و ضروری بود؛ تحصن نمایندگان مجلس ششم برای تداوم حضور در ساختار و همزمان ادامۀ رفتارهای اپوزیسیونی و ضدانقلابی از عجایب روزگار است که هنوز اصلاحطلبان دلیل و توجیهی برای آن ارائه نکردهاند.
نمایندگان مجلس ششم تحصن و اعتصاب غذا کردند و همزمان تصویری در روزنامهها منتشر شد که نشان میداد متحصنین سر یک سفرۀ پرنعمت نشسته و دو دستی میخورند. این تصاویر و آن تحصن، نشاندهندۀ وحشتی بود که از جمع شدن سفره، به جان مدعیان اصلاحات افتاده بود و درواقع تحصن نه برای حقوق مردم که جهت پهن باقی ماندن آن سفره ترتیب داده شده بود!
نظر شما