به گزارش «نماینده» محمدنبی حبیبی از مبارزان انقلابی در دوره رژیم پهلوی بود. وی استانداری تهران، فارس و خراسان بزرگ را در کارنامه سوابق خود دارد. حبیبی همچنین از سال ۶۲ الی ۶۶ به مدت ۴۴ ماه شهردار تهران بود.
وی بعد از استعفای مرحوم حبیبالله عسگراولادی، به عنوان دبیرکل حزب موتلفه اسلامی مشغول به فعالیت است.
خلاصه این خبر:
** حبیبی در این گفتگو درباره مرودات قدیمی حزب موتلفه با حزب کمونیست و اینکه آیا این مراودات ارتباطی با حضور عسگراولادی در اتاق بازرگانی مشترک ایران و چین دارد یا خیر، گفت "مراودات ما با حزب کمونیست چین مطلقا ارتباطی با موقعیت آقای عسگراولادی در اتاق بازرگانی مشترک ایران و چین ندارد و این مراودات از زمانی شروع شده که اساسا ایشان رئیس اتاق مشترک ایران و چین نبود. "
** شهردار تهران در دهه ۶۰ با اشاره به چالشهای دوره مدیریتش در شهرداری تهران خاطرنشان کرد "دوره شهرداری بنده با حوادث مهمی از جمله بی پولی شهرداری و بمباران تهران توسط صدام مصادف شده بود. با توجه به اینکه دولت درگیر جنگ بود، ما نیز توقعی از دولت نداشتیم. حتی میرحسین موسوی که در آن زمان نخست وزیر بود، یک روز به من گفت که شهرداران قبل از شما مدام فشار میآوردند که به آنها کمک مالی کنیم ولی شما هیچگاه از دولت درخواست مالی نداشتید.
** وی ضمن بیان این موضوع که پروژه احداث مترو تهران در دوره شهرداری او کلید خورده، از مخالفتهای مرحوم منتظری و دولت میرحسین موسوی با آغاز پروژه احداث مترو خاطراتی را بیان کرد.
** دبیرکل حزب موتلفه با اشاره به ورود حزب متبوعش به مباحث مرتبط با انتخابات سال آتی مجلس اظهار داشت "حزب موتلفه از شش ماه پیش بحثهای انتخاباتی برای انتخابات مجلس را شروع کرده است. البته این روند تنها مختص به انتخابات آتی نیست و حزب ما چندین دوره است که فعالیت خود برای انتخاباتها را از ماههای قبل از شروع رقابتها آغاز میکند. "
** حبیبی درباره حمایت احتمالی موتلفه از لاریجانی در صورت کاندیداتوری وی در انتخابات ۱۴۰۰ مانند سال ۸۴، میگوید "در ارتباط با انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ تا زمانی که حزب موتلفه راجع به سیاستهای انتخاباتی خود برای انتخابات ریاست جمهوری بحثی نداشته، طبیعی است که راجع به هیچ شخصیتی اظهار نظری نمیکنیم. "
** وی با بیان اینکه حدود سه ماه پیش بود که بنده به عنوان دبیرکل حزب موتلفه نامهای را به دبیران کل استانها نوشتم و از آنها خواستم کسانیکه در استان آنها صاحب پست دولتی هستند را از منظر خط سیاسی مورد بررسی قرار دهند، گفت: بر اساس بررسیهایی که انجام شد بنده با اطمینان میگویم که در کل کشور بیش از ۹۰ درصد پستهای دولتی در تصدی اصلاح طلبان است
** متن زیر مشروح گفتگو با محمدنبی حبیبی است که در ادامه میخوانید:
یکی از انتقاداتی که به حزب موتلفه مطرح میشود، پیر بودن میانگین سنی اعضای حزب و شورای مرکزی است. از طرفی در برخی احزاب و تشکلهای اصولگرا نگاه از بالا به پایین وجود دارد نه نگاه پایین به بالا که موجب ناراحتی بدنه جاتماعی و جوان این جریان شده است. شما این نقد را تا چه حد درست میدانید و آیا سازوکاری برای اصلاح ساختار موتلفه و جوانتر شدن ترکیب فعلی در آستانه دوزادهمین مجمع عمومی موتلفه درنظر دارید؟
به نظر من این موضوع درباره حزب موتلفه صدق نمیکند. مرحوم آقای عسگراولادی معتقد بود که در موتلفه باید عضوسالاری را حاکم کنیم. خود ایشان شخصیتی بود که اکثریت موتلفهایها افتخار میکردند که چنین شخصی در راس موتلفه باشد. در یک جلسهای که بنده حضور داشتم مرحوم آقای پرورش که آن زمان قائم مقام دبیرکل بود، به مناسبتی به آقای عسگراولادی گفت که شما پدر موتلفه هستید. آقای عسگراولادی بلافاصله گفت که من فرزند موتلفه هستم و موتلفه از من و امثال من بالاتر است.
در ارتباط با موتلفه اسلامی باید بگویم، ما هر سه سال یکبار برگزاری مجمع عمومی حزب را در دستور کار داریم. این مجمع عمومی معمولا با حضور ۶۰۰، ۷۰۰ نفر از اعضای حزب که هر یک از آنها نمایندگان حوزههای مختلف موتلفه در سراسر کشور هستند، برگزار میشود. عمده بدنه کنگره ما از لحاظ ترکیب از نمایندگان حوزههای شهرستانها تشکیل میشود. البته دبیران شهرستانها و استانها نیز در این کنگره حضور دارند. افراد حاضر در این کنگره با رای مخفی خود اعضای شورای مرکزی را انتخاب میکنند. در طول مدتی که بنده سابقه حضور در موتلفه را دارم، هیچ باندبازی یا گروهگرایی در انتخاب اعضای شورای مرکزی مشاهده نکردم. شورای مرکزی کنونی نیز خروجی همین کنگره سه سالانه است.
**ماجرای ممانعت مرحوم عسگراولادی از قبول سمت دبیرکلی موتلفه
پس از اینکه اعضای شورای مرکزی جدید انتخاب شدند، در اولین زمان ممکن، با تشکیل جلسهای، مسئولان اجرایی حزب از جمله دبیرکل، دبیر اجرایی و معاونین دبیرکل را انتخاب میکنند. در ارتباط با انتخاب دبیرکل، اولا در ابتدای جلسه گفته میشود که چه کسانی حاضر هستند که به عنوان دبیرکل انتخاب شوند و در این ارتباط هیچ محدودیتی در کار نیست و هرکس اعلام آمادگی کند و یا دیگران او را معرفی کنند و او مخالفت نکند، در معرض رای شورای مرکزی قرار میگیرد.
در زمان حیات آقای عسگر اولادی به ویژه در چند دوره آخر، ایشان یکبار هم خودشان نامزد سمت دبیرکلی نشد و هر بار دبیرکلی از سوی اعضای شورای مرکزی به ایشان تحمیل شد و علت تغییر دبیرکل در حزب موتلفه اسلامی در زمانی که آقای عسگر اولادی در قید حیات بود، شخص ایشان بود. ایشان در سه دوره آخری که به عنوان دبیرکل انتخاب شدند، در ابتدای جلسه انتخاب دبیرکل، طی سخنانی تاکید میکرد که قصد نامزدی در انتخابات دبیرکلی را ندارد ولی به اتفاق آرا باز هم از سوی اعضای شورا به عنوان دبیرکل انتخاب میشد.
آقای عسگر اولادی در یک دوره از جلسه قهر کردند ولی با این حال به عنوان دبیرکل ابقا شد. در دور سوم برگزاری مجمع عمومی نیز در حالی که تاکید داشتکه باید دبیرکل تغییر کند اما باز هم به عنوان دبیرکل ابقا شد. ایشان در واکنش به ابقا در سمت دبیرکلی با لحنی تند به اعضا گفت که چرا باید یک دبیرکل آنقدر در سمتش ابقا شود که پشت میزش سکته کند و بمیرد؟ سپس تاکید کرد که تا زمانی که در قید حیات است باید موضوع دبیرکلی حل و فصل شود و ادامه این روند به صلاح موتلفه نیست.
آقای عسگراولادی در ادامه همان جلسه گفت که به احترام رای اعضای شورا در دوره جدید نیز دبیرکل موقت خواهد بود ولی تاکید کرد که شش ماه به اعضای شورای مرکزی فرصت میدهد تا هرشخصی را که میخواهند به عنوان دبیرکل جدید انتخاب کنند. در نهایت ایشان به شورای مرکزی تحمیل کرد که دیگر دبیرکل نباشد. همچنین گفت که شما در شورای مرکزی ۳۰ نفر هستید، هر شخصی که به نظرتان برای دبیرکلی مناسب است را روی یک برگه بنویسید تا با اکثریت آرا به عنوان دبیرکل جدید انتخاب شود. ایشان خواهش کرد که با هم صحبت نکنیم تا اعضا تحت تاثیر نظر یکدیگر قرار نگیرند.
از ۳۰ عضو شورای مرکزی ۶ نفر در نهایت به عنوان گزینههای دبیرکلی انتخاب شدند. البته آقای عسگر اولادی اعلام کرد که هرکس اسم او را بنویسد رایش باطل است. از سوی دیگر در انتخابات شرکت نکرد که دیگران تحت تاثیر رای او به فردی مشخص رای ندهند.
آقای عسگراولادی گفتند که ما درباره این شش نفر اظهارنظر نمیکنیم و صلاحیت این افراد ابتدا باید در هیئت دبیران مورد بررسی قرار گیرد و نتیجه بحث و تبادل نظر در شورای مرکزی مطرح شود. برخی از افراد از جمله آقای میرسلیم و آقای اسلامی گفتند که آمادگی نامزدی را ندارند. بنابراین با حذف این دو نفر بحثها و بررسیها بر روی ۴ نفر انجام شد. با بررسی صلاحیت ۴ نفره باقی مانده، اعضای شورا با رای مخفی به ۴ نفر نامزد باقی مانده رای دادند. دو نفر رای اکثریت را به دست آوردند. دو نفر نهایی نیز در هیئت دبیران مورد بررسی قرار گرفت و نتیجه بررسیها به شورای مرکزی اعلام شد. آن دو نفر بنده و آقای بادامچیان بودیم که قرار شد هیئت دبیران یکی از ما را به شورای مرکزی پیشنهاد کند.
بنده در جلسه هیئت دبیران گفتم که پیشنهادم این است که از نامزدی انصراف دهم تا آقای بادامچیان از سوی هیئت دبیران به اعضای شورای مرکزی پیشنهاد داده شود. آقای بادامچیان نیز دقیقا همین پیشنهاد را برای خودش تکرار کرد. آقای عسگراولادی در واکنش به این حرکت و با کنایه گفت، شما دو نفر صحبت نکنید چراکه اعضا خودشان میدانند که چگونه تصمیمگیری کنند. در هر صورت نظر اعضای هیئت دبیران این شد که بنده به عنوان نامزد دبیرکلی در جلسه اعضای شورای مرکزی معرفی شوم.
** یکبار اعلام کردم که دیگر دبیرکل نیستم
در ارتباط با جوانگرایی، احزاب دیگر جریان اصولگرایی همچون جمعیت ایثارگران اقداماتی را انجام دادهاند و با انتخاب آقای عامری به عنوان دبیرکل چهره این تشکل را به طور کلی تغییر دادند. شما نیز میتوانید پس از چهار پنج سال یک جوان را به عنوان دبیرکل معرفی کنید و خودتان به عنوان رئیس شورای مرکزی به فعالیت در حزب ادامه دهید.
من یکبار در زمان حیات مرحوم آقای عسگراولادی و پس از حدود ۶ سال دبیرکلی و در ابتدای جلسهای که می خواستند بعد از کنگره دبیرکل انتخاب کنند، رسما اعلام کردم که نامزد دبیرکلی نیستم. پس از رحلت آقای عسگراولادی برای بار دوم وقتی جلسه شورای مرکزی تشکیل شد، گفتم داوطلب دبیرکلی نیستم ولی باز هم اعضای بنده را بهعنوان دبیرکل انتخاب کردند. البته در دیگر ارکان حزب روند دیگری جریان داشته است و ما مدعی هستیم که در بدنه موتلفه تغییر و تحولات زیادی انجام شده یا در حال انجام است.
چه زمانی قرار است این تغییر و تحولات در سطح دبیرکلی موتلفه اتفاق بیفتد؟
ما سعی کردیم که این کار را انجام دهیم ولی دوستان شورای مرکزی تاکنون در برابر این تصمیم مقاومت کردند. بنده حتی در یکی از جلسات رسما از جلسات بیرون رفتم و اعلام کردم که داوطلب نیستم ولی دوستان باز هم بنده را به عنوان دبیرکل انتخاب کردند. در هر حال تا زیر سطح دبیرکل مدعی هستیم که جوانگرایی در موتلفه صورت گرفته است و در دفاتر استانی حزب نیز همین روند حاکم است.
**چرایی ارتباط قدیمی حزب موتلفه با حزب کمونیست چین
اکثر دیدارهای خارجی موتلفه با حزب کمونسیت چین است و این شبهه وارد میشود که ارتباط موتلفه با این حزب چینی به دلیل ارتباطات تجاری برادر مرحوم عسگراولادی با دولت چین و نفوذ ایشان در موتلفه انجام میشود. این موضوع که حزب موتلفه تنها با حزب کمونیست چین رابطه حزبی دارد، تصویرخوبی برای موتلفه نداشته است. توضیح بدهید که چرا حزب موتلفه مشخصا با حزب کمونیست چین در ارتباط است؟ برنامه شما برای دیدار با سایر احزاب بین المللی چیست؟
مراودات ما با حزب کمونیست چین مطلقا ارتباطی با موقعیت آقای عسگراولادی در اتاق بازرگانی مشترک ایران و چین ندارد و این مراودات از زمانی شروع شده که اساسا ایشان رئیس اتاق مشترک ایران و چین نبود. درست است که ما با حزب کمونیست چین مراودات نسبتا فراوانی داریم ولی این ارتباطات در چارچوب دستورالعملهایی بوده است که نظام تعریف کرده است. البته ما با حزبالله لبنان نیز ارتباطات زیادی داریم.
مراودات ما با حزب کمونیست چین مطلقا ارتباطی با موقعیت آقای عسگراولادی در اتاق بازرگانی مشترک ایران و چین ندارد و این مراودات از زمانی شروع شده که اساسا ایشان رئیس اتاق مشترک ایران و چین نبود. درست است که ما با حزب کمونیست چین مراودات نسبتا فراوانی داریم ولی این ارتباطات در چارچوب دستورالعملهایی بوده است
همچنین قبل از ناامنیهای سالهای گذشته در سوریه روابط رفت و آمدی با حزب بعث سوریه داشتیم. از سوی دیگر با احزاب اسلامی دیگر نیز مراودات نسبتا فراوانی داریم که چند سال پیش منجر به تشکیل کنفرانس احزاب اسلامی در تهران شد. البته ارتباط حزب موتلفه با احزاب شرکت کننده در آن کنفرانس تنها محدود به کنفرانس مذکور نشد و سال به سال بر تعمیق این روابط افزوده شده است. بنابراین اینکه گفته میشود مراودات حزبی ما تنها محدود به حزب کمونیست چین باشد، مطلب درستی نیست.
توضیحات حبیبی درباره مراودات حزب موتلفه با حزب کمونیست چین
در این مراودات میان حزب موتلفه با حزب کمونیست چین چه مولفههایی مورد نظر قرار میگیرد؟
در این مراودات نه ما تلاشی برای مسلمان کردن حزب کمونیست چین داریم و نه آنها در تلاشاند تا موتلفه را کمونیست کنند! (باخنده) مگر دولت ما دولت جمهوری اسلامی نیست، پس چطور با جمهوری خلق چین که که نظامی کمونیستی است ارتباطات سیاسی و اقتصادی دارد؟ به طور کلی ارتباطات ما با حزب کمونیست چین و دیگر احزاب دنیا نیز در همان چارچوبهایی است که نظام تعیین کرده است.
حزب بعث سوریه از اساس معتقد به حکومت دینی نیست ولی ما با این حزب نیز روابط خوبی را داشتیم. بنابراین اگر قرار باشد که ما خودمان را در مراودات با احزاب بینالمللی محدود به احزاب شیعه اثناعشری کنیم، فقط باید با حزبالله لبنان در ارتباط باشیم که داریم.
آیا با احزاب اروپایی نیز ارتباطاتی دارید؟
بی ارتباط نیستیم ولی ارتباط به این معنا که رفت و آمد داشته باشیم، خیر در این سطح ارتباط نداریم.
**موتلفه از شش ماه پیش فعالیت انتخاباتی خود را آغاز کرده است
با توجه به اینکه سال آینده انتخابات مجلس در پیش است، حزب موتلفه تاکنون فعالیتی در این زمینه داشته است؟ ظاهرا گفته میشود حزب موتلفه قرار است برای انتخابات مجلس در تهران لیستی ۳۰ نفره ارائه دهد.
حزب موتلفه از شش ماه پیش بحثهای انتخاباتی برای انتخابات مجلس را شروع کرده است. البته این روند تنها مختص به انتخابات آتی نیست و حزب ما چندین دوره است که فعالیت خود برای انتخاباتها را از ماههای قبل از شروع رقابتهای انتخاباتی آغاز میکند. البته معلوم است که از همان روز اول قرار نیست درباره نامزدهای نهایی حزب صحبت کنیم. در همین راستا شورای انتخابات برای انتخابات مجلس تشکیل شده و در این شورا، سیاستهای انتخاباتی موتلفه در سال ۹۸ تنظیم میشود و بر روی نامزدها در سراسر کشور در حال بررسی هستیم.
حزب موتلفه در انتخاب نامزدهای خود در سراسر کشور تنها اعضای فعال این حزب را مورد بررسی قرار نمیدهد و امکان دارد که افرادی با تفکرات اصولگرایی در شهرستانها حضور داشته باشند که صلاحیت حضور در مجلس را داشته باشند ولی صرفا در موتلفه عضویت نداشته باشند.
پس احتمال دارد موتلفه لیستی سی نفره و جداگانه برای تهران ارائه کند؟
در حال حاضر حزب موتلفه هیچ شخصی را به عنوان نامزد برای انتخابات دوره یازدهم مجلس معرفی نکرده است. از سوی دیگر حزب ما تاکنون هیچ تصمیمی درباره چگونگی حضور در انتخابات سال آینده از جمله حضور در ائتلاف گروههای اصولگرا و یا حضور مستقل در انتخابات نگرفته است. منتها از همین الان به دبیران استانها گفته شده که اشخاص دارای صلاحیت را شناسایی و مورد بررسی قرار دهند. حزب موتلفه در موقعیت زمانی کنونی نمیتواند پیش بینی کند که در ماههای منتهی به انتخابات چه اتفاقاتی قرار است بیفتد که بخواهد از حالا درباره آن اتفاقات اظهار نظر کند.
اگر در آن مقطع به هر دلیلی ائتلافی میان گروههای مختلف اصولگرایی شکل نگرفت، ما بر اساس بررسیهایی که انجام دادهایم لیست مستقل برای مجلس ارائه میدهیم در عین حال اگر ائتلافی مشترک با دیگر گروههای اصولگرا شکل گرفت و شورای مرکزی با پیوستن ما به آن ائتلاف نظر موافق داشت، آمادگی ارائه نامزدهای مورد نظر خود در قالب لیستی واحد را داریم.
تا بحال پیشنهادی از سوی گروههای اصولگرا از جمله جبهه مردمی برای ایجاد نوعی ائتلاف برای انتخابات مجلس با شما شده است؟
خیر تاکنون پیشنهادی از سوی هیچ یک از گروههای سیاسی اصولگرا به ما نشده است.
** دولت میرحسین با پروژه ساخت مترو مخالف بود؛ هاشمی موافق
بسیاری از مردم شما را به عنوان شهردار سابق تهران میشناسند. دوره شما در شهرداری مصادف با حوادث بسیاری از جمله موشکباران تهران بود. مهمترین اقدامی که آن زمان در شهرداری شما صورت گرفته چه بود؟
دوره شهرداری بنده با حوادث مهمی از جمله بیپولی شهرداری و بمباران تهران توسط صدام مصادف شده بود. با توجه به اینکه دولت درگیر جنگ بود، ما نیز توقعی از دولت نداشتیم.
ضمنا در آن دوره رادیو و تلویزیون با ما ارتباط خوب و وسیع برقرار کرده بود و با وجود این که من با آقای محمد هاشمی از قبل ارتباط نداشتم ولی ایشان روابط خوبی با شهرداری داشت به طوری که هر هفته فرصتی در اختیار من قرار میدادند تا در قالب برنامه صبح بهخیر ایران به طور زنده به سوالات مردم پاسخ بدهم. یکی از علل شهرت دوره تصدی بنده در شهرداری تهران نیز همین روابط خوب میان شهرداری و صداوسیما بود.
گویا پروژه ساخت مترو نیز در دوره شما آغاز شد؟
پروژه ساخت مترو پیش از انقلاب آغاز شده بود و حتی در حدود سه کیلومتر هم کانال زده شده بودند، منتها پس از پیروزی انقلاب، شورای انقلاب ادامه کار ساخت مترو را صلاح ندانسته بود و در سالهای بعد نیز شهرداریها اقدامی برای راهاندازی مجدد این پروژه نکرده بودند. از آنجا که یکی از اهداف من در شهرداری تهران راه اندازی مجدد این پروژه بود، در همان روز معارفه اعلام کردم که من با اجرای طرح مترو در تهران موافقم درحالیکه میدانستم عدهای از شخصیتهای مسئول حتی در سطح وزرا با آن مخالفند.
دعوای شما بر سر چه بود؟
مخالفین احداث مترو معتقد بودند مترو لوکس است و جمعیت زیادی را جذب تهران میکند و در شرایطی که ما سیمان برای ارسال به جبههها نداریم باید به فکر ساخت خانه برای افرادی که خانه ندارند باشیم و جبهه را تجهیز کنیم.
در همان روزهای اول یکی از خبرنگاران نظر من درباره احداث مترو را پرسیده بود که بنده در جواب به او گفتم که مترو را برای تهران حتما لازم میدانم و تمام ظرفیت شهرداری را نیز بسیج خواهم کرد تا مراحل ساخت مترو تکمیل شود. پس از آن مصاحبه مواضع تندی علیه من گرفته شد.
مخالفین احداث مترو معتقد بودند مترو لوکس است و جمعیت زیادی را جذب تهران میکند و در شرایطی که ما سیمان برای ارسال به جبههها نداریم باید به فکر ساخت خانه برای افرادی که خانه ندارند باشیم و جبهه را تجهیز کنیم.
در مسئله احداث مترو مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی حمایت بسیاری خوبی از شهرداری کرد. دولت به بهانه مصوبه شورای انقلاب در حال و هوای احداث مترو نبود و هرگاه با دولت نیز در این رابطه صحبت میشد، فورا مصوبه شورای انقلاب را مطرح میکردند و به نوعی از انجام تعهدات شانه خالی میکردند. وقتی دیدیم که زورمان به دولت نمیرسد، به سراغ مرحوم هاشمی رفتیم که در آن زمان رای اول انتخابات مجلس در تهران را کسب کرده و از سوی دیگر رئیس مجمع نمایندگان تهران بود. مجمع نمایندگان این اجازه را به ما داد که در بخشی از جلسات این مجمع موضوعات مرتبط با شهرداری تهران مورد بررسی قرار گیرد. البته با توضیحاتی که به نمایندگان تهران ارائه شد اکثریت قریب به اتفاق آنها با تاسیس مترو موافق شدند.
آیا در آن مقطع شهردار تهران اجازه حضور در جلسات هیئت دولت را نداشت؟
خیر. چنین مجوزی صادر نشده بود.
یک روز من به مرحوم آیتالله هاشمی گفتم درست است که شما به عنوان رئیس مجمع نمایندگان از این پروژه حمایت میکنید ولی تا زمانی که دولت موافقت نکند که نمیتوان این طرح را آغاز کرد. در نهایت قرار شد با ارتباط با هیئت دولت این مانع برطرف شود.
یک روز بروشورهای مرتبط با مترو را در داخل کشوهای وزرا در هیئت دولت قرار دادیم تا ببینیم نظر آنها درباره این طرح چیست؟ پس از جلسه آن روزِ هیئت دولت، مرحوم آقای کازرونی وزیر وقت مسکن تلفنی به من گفت گذاشتن بروشورها کار شما بود؟ گفتم بله. آقای کازرونی بلافاصله ادامه داد: دیروز وقتی وزرا این بروشورها را دیدند یک «تکی» در هیئت دولت خوردید که تا مدتها حتی حرف این پروژه را هم نمیتوانید مطرح کنید.
** ماجرای خطبه «مترو» هاشمی رفسنجانی
من از حرف آقای کازرونی ناامید نشدم چراکه اصلا هدف ما این بود که نظر قطعی هیئت دولت درباره این پروژه را بدانیم. پس از آن ماجرا آیتالله هاشمی که امام جمعه تهران بود، تصمیم گرفت یکی از خطبههای نماز جمعه را به موضوع مترو اختصاص دهد و به اصطلاح روضه مترو بخواند. فردای نماز جمعه با آقای کازرونی تماس گرفتم و به او گفتم نماز جمعه را گوش کردی. گفت بله. ادامه دادم که این «پاتک» همان تکی بود که به قول شما در هیئت دولت خوردیم.
بعد از آن ماجرا با آیتالله هاشمی مذاکره کردیم و به او گفتیم که مهندس موسوی از پذیرش این پروژه ابا دارد و هیئت دولت نیز رغبتی برای تصویب این پروژه ندارد. بنابراین از شما درخواست میکنیم که به همراه برخی کارشناسان شهرداری در جلسه هیئت دولت حضور پیدا کنید. ایشان نیز پذیرفت و در جلسه مذکور حاضر شد. بنده در تماسی که با دبیر هیئت دولت داشتم از او درخواست کردم که اگر پروژه مترو به تصویب هیئت دولت رسید، خبر تصویب آن در اخبار سراسری ساعت ۱۴ همان روز گفته شود.
آقای هاشمی در جلسه هیئت دولت نظر تک تک وزرا را جویا شد. از جمله وزرایی که با طرح احداث مترو در تهران مخالف بودند، آقای غرضی، آقای بانکی از اعضای وقت مجمع عمومی مترو و آقای بهزاد نبوی بودند که هر کدام در مخالفت با این طرح به سخنرانی پرداختند
از جمله وزرایی که مخالف بودند، آقای غرضی، آقای بانکی از اعضای وقت مجمع عمومی مترو و بهزاد نبوی و چند نفر دیگر بودند. آقای هاشمی پس از مطالعاتی که درباره این پروژه داشت، انصافا در این رابطه کارشناس شده بود و بدون حضور کارشناسان شهرداری به دفاع از پروژه احداث مترو پرداخت و پاسخ همه وزرا را داده بود. در پایان جلسه به آقای موسوی گفته بود که با تعارف نمیتوان این مسئله را حل و فصل کرد و باید به شکل رسمی رایگیری صورت گیرد. در نهایت نیز از ۱۹ وزیری که در آن جلسه حضور داشتند، ۱۴ نفر به پروژه احداث مترو رای مثبت دادند و این پروژه با قاطعیت به تصویب برسد.
** ماجرای مخالفت مرحوم منتظری با پروژه احداث مترو تهران
دبیر هیئت دولت نیز به وعده خود عمل کرد و خبر احداث مترو در اخبار ساعت ۱۴ اعلام شد و مثل بمب در کل کشور صدا کرد و بالاخره پس از چندین ماه، مانع قانونی در مقابل ما برداشته شد. پس از آن ماجرا شهرداری تهران به شکل جدی اجرای پروژه ساخت مترو را کلید زد. پس از مدتی از آغاز این پروژه، آیتالله منتظری که آن زمان قائم مقام رهبری بود، نطق بسیار تندی علیه پروژه مترو کرد. به آیتالله هاشمی گفتیم که ما مانع اول را به سلامت رد کردیم حالا باید به سراغ موانع بعدی سر راه این پروژه برویم.
از ایشان درخواست کردیم تا هماهنگی لازم برای ملاقات ما با آقای منتظری را فراهم کند. ایشان نیز در تماسی که آقای منتظری داشت، وقتی برای ما گرفتند. بنده به همراه معاون وزیر کشور و مدیر عامل مترو به منزل آقای منتظری رفتیم و توضیحاتی را درباره این پروژه دادیم. البته از ایشان در خواست کردیم که ضبط صوتی بیاورند تا فایل صوتی مکالمات ما در این جلسه ثبت و ضبط شود. آقای منتظری نیز موافقت کرد.
چرا این درخواست را کردید؟
ما میخواستیم مکالمات این جلسه ثبت شود تا بتوانیم برای رفع موانع احتمالی به آن فایل صوتی استناد کنیم. جلسه ما با آقای منتظری یک ساعت و نیم به طول انجامید. انصافا بعد از پایان جلسه گفت که من نظرات شما را قبول دارم و سخن قبلی خودم عدول کردم.
یعنی از سوی دیگران درباره پروژه مترو اطلاعات غلطی به ایشان داده شده بود؟
بله. یک جلسهای برای او گذاشته بودند و او را متقاعد کرده بودند که احداث مترو به چندین دلیل به صلاح نیست. آقای منتظری در پایان جلسه به ما گفت که من هرگز درباره مترو سخنرانی نمیکنیم. به ایشان گفتیم که با سخنرانی اخیر شما، اگر پروژه ساخت مترو از سر گرفته شود، مردم ما را تکفیر میکنند. به همین خاطر از ایشان در خواست کردم که به من اجازه دهد این مشکل را حل کنم. آقای منتظری گفت برو هر کاری که صلاح است انجام بده.
بعد از آن جلسه بنده در قالب یک مصاحبه به گونهای صحبت کردم که هم شان آقای منتظری حفظ شود و هم آن ذهنیت بدی که درباره احداث پروژه مترو بود رفع شود.
در دوره شهرداری شما آیا به مرحله افتتاح ایستگاه هم رسیدید؟
خیر. از آنجا که عملیات حفر تونل بسیار سنگین بود، در دوره شهرداری بنده به افتتاح ایستگاه نرسیدیم.
** در ساخت متروی تهران یک کارشناس خارجی هم استفاده نکردیم
آیا در مراحل احداث خطوط مترو از کارشناسان خارجی نیز استفاده کردید؟
به هیچ عنوان. یکی از افتخارات جمهوری اسلامی در آن دوره این بود که در جریان پروژه سنگین حفاری و احداث مترو حتی از یک کارشناس خارجی نیز استفاده نشد.
در یکسال گذشته شاهد حضور سه شهردار در تهران هستیم که این موضوع عدم ثبات مدیریتی در شهر تهران را میرساند. به عنوان کسی که در مسائل شهری سابقه دارید فضای فعلی مدیریتی تهران را چگونه ارزیابی میکنید.
بهتر است که امور اجرایی تهران، درگیر مسائل سیاسی و جناح بازیهای رایج نشود. البته این موضوع به آن معنا نیست که شهردار تهران از جناح خاصی نباشد. اما اینکه ما بخواهیم شهر تهران را جناحی مدیریت کنیم، این موضوع درست نیست و معتقدم باید از توانمندیهای جناحهای مختلف استفاده شود.
بنده در دوره مدیریت در شهرداری سعی کردم که این رویه را رعایت کنم. در آن زمان نمایندگان تهران از هر دو جریان به اصطلاح چپ و راست بودند ولی اگر من میخواستم به طور مثال نمایندگان تهران را برای افطاری دعوت کنم، هر دو طیف را دعوت میکردم و به اصطلاح افطاری جناحی نمیدادم و از توان هردو جناح در دولت و مجلس برای کمک به اداره شهر تهران استفاده میکرد.
توضیحات حبیبی درباره احتمال حمایت حزب موتلفه از کاندیداتوری لاریجانی در انتخابات ریاست جمهوری
**چرایی حمایت موتلفه از کاندیداتوری علی لاریجانی در انتخابات سال ۸۴
حزب موتلفه تنها حزب اصولگرا بود که در سال ۸۴ از کاندیداتوری آقای لاریجانی حمایت کرد. امروز گمانههایی درباره حضور آقای لاریجانی در انتخابات سال ۱۴۰۰ شنیده میشود. حتی در همین رابطه حزب کارگزاران نیز احتمال حمایت از رئیس مجلس در انتخابات آتی ریاست جمهوری را رد نکرده است. با این فرض حزب موتلفه همانند انتخابات سال آینده مجلس بحثهایی درباره اتتخابات ۱۴۰۰ ریاست جمهوری داشته است؟ و آیا احتمال دارد که آقای لاریجانی جزو گزینههای حزب موتلفه باشد؟
اینطور نیست که در سال ۸۴ حزب موتلفه به تنهایی از کاندیداتوری آقای لاریجانی حمایت کرده باشد. در آن سال شورای هماهنگی نیروهای انقلاب با محوریت آقای ناطق نوری تشکیل شده بود و شخصیتهای حقیقی و حقوقی قابل توجهی عضو این شورا بودند. شورای هماهنگی در نهایت به آقای لاریجانی برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری رسید. از آنجا که حزب موتلفه نیز عضو این شورا بود، ما نیز آقای لاریجانی را مورد حمایت قرار دادیم اما در ارتباط با انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ تا زمانی که حزب موتلفه راجع به سیاستهای انتخاباتی خود برای انتخابات ریاست جمهوری بحثی نداشته، طبیعی است که راجع به هیچ شخصیتی اظهار نظری نمیکنیم.
اصلاح طلبان در بحث شورای شهر با یک گرفتاری مواجه شدهاند. اختلافات درون جناحی در جریان اصلاحات بر سر انتخاب شهردار مشکلی است که به مردم تهران لطمه میزند و خوب بود که پیش از انتخاب شهردار معیارهایی از سوی اعضای شورای شهر معرفی میشد و افراد واجد شرایطی که خود اعضا قبول دارند، به عنوان شهردار انتخاب شود.
در ارتباط با این موضوع که حزب موتلفه در انتخابات ۱۴۰۰ کاندیدای مستقل داشته باشد یا در ائتلاف جریان اصولگرایی حضور داشته باشد نیز به آینده موکول میشود؟
قطعاً بحث در این رابطه نیز به آینده موکول میشود ولی در عین حال ظرفیت حزب موتلفه برای معرفی کاندیدا چه برای انتخابات مجلس و چه ریاست جمهوری، ظرفیت خوبی است.
**بیش از ۹۰ درصد مناصب دولتی در اختیار اصلاح طلبان است
به نظر میرسد برخیها در دولت در حال ایجاد تصویری هستند که نشان دهند حکومت اسلامی ناکارآمد است. شنیده شده که حزب موتلفه در استانها بررسی جامعی در ارتباط با گرایش مدیران انجام داده. از آنجایی که اصلاح طلبان مدعی هستند که بدنه مدیریتی در شهرستانها در اختیار مدیران دولت سابق و چهرههای اعتدالی است، در ارتباط با این بررسی جامع حزب موتلفه توضیحاتی را بیان کنید.
حدود سه ماه پیش بود که من نامهای را به دبیران حزب در استانها نوشتم و از آنها خواستم کسانیکه در استان آنها صاحب پست دولتی هستند را از منظر خط سیاسی مورد بررسی قرار دهند. بر اساس بررسیهایی که انجام شد بنده با اطمینان میگویم که در کل کشور بیش از ۹۰ درصد پستهای دولتی در تصدی اصلاح طلبان است و این بیش از ۹۰ درصد را تاکید و تکرار میکنم. اگر در این رابطه سوال و ابهام برای کسی وجود داشته باشد، میتواند همان کاری را که ما بررسی و انجام دادیم پیگیری کند.
آیا در این بررسی بین اشخاصی که به اصطلاح اعتدالی هستند با اصلاح طلبان تفاوت قائل شدید؟
حزب اعتدال و توسعه در کل کشور و در شهرستانها فعالیت چندانی ندارد و طبعا نیرو منتسب به این جریان نیز در شهرستانها خیلی حضور ندارد. با احتساب استان تهران بیش از ۹۰ درصد از پستهای دولتی در اختیار اصلاح طلبان است. البته این آمار مربوط به دو ماه پیش است و امکان دارد با این تغییر و تحولاتی که در سطح استانداری انجام شده، آمار ما دچار تغییر بسیار مختصری بشود.
ممکن است این سوال پیش بیاید که چرا برخی اصلاح طلبان که در زمان انتخابات ریاست جمهوری از حامیان اصلی آقای روحانی بودند، امروز برخی از آنها از رئیس جمهور اعلام برائت میکنند. اصلاح طلبان در این روزها دچار نوعی پارادوکس شدهاند. یعنی از یک سو میخواهند این بیش از ۹۰ درصد پستهای دولتی را با قدرت حفظ کنند و از سوی دیگر نمیخواهند مسئولیت وضع نابسامان اقتصادی و اجتماعی فعلی که مورد اعتراض قاطبه مردم است را بپذیرند. این یک نوع بیانصافی است. پیشنهاد ما به اصلاح طلبان این است که حالا که نمک آقای روحانی را خوردهاند لااقل نمکدان او را نشکنند.
برخی از اصلاح طلبان ظاهرا احترامی برای قدرت تشخیص و شعور مردم قائل نیستند و احساس میکنند که مردم حمایتهای آنها از آقای روحانی را با یک اعلام برائت ساده فراموش میکنند. البته اخیرا یکی از تئوریسینهای آنها گفته است نباید سرنوشت اصلاحات را به دولت گره میزدیم، در پاسخ به وی میگویم که شما با علم و اراده خودتان این گره را قبلا زدهاید و باید صادقانه پاسخگوی مردم باشید.
نظر شما