«نماینده» / هر دولتی به لحاظ شعارها و اعلام برنامهها از همان آغاز به کار و به لحاظ رویکردهای اجرایی از اواسط دوره فعالیت، با انتقاداتی مواجه میشود. نحوه مواجهه دولتها با این انتقادات بهویژه در ایران تا حد زیادی تابع روحیات رأس دولتها ـ یک زمان نخستوزیرها و در سه دهه اخیر رؤسای جمهور ـ بوده است. هرچند سوژهای که ما جهت انجام مصاحبه تفصیلی درباره آن به سراغ مسعود میرکاظمی وزیر اسبق نفت و رئیس کمیسیون انرژی مجلس نهم رفتیم، این موضوع نبود، امّا گویا به نظر منتقدان، نحوه مواجهه رئیس دولت «تدبیر و امید» با نقدها بهقدری «خاص» بوده است که در هر اظهار نظری درباره عملکرد و کارنامه این دولت و نیز وضع امروز اقتصادی کشور و معیشت مردم، نمیتوانند گریزی به آن نداشته باشند.
*** اوضاع احوال امروز اقتصاد کشور به ویژه معیشت مردم را چگونه میبینید؟ ما در روزهای گذشته شاهد تجمعات اعتراضی از سوی برخی کسبه و بعضا مردم بودیم که به ناآرامی هم کشیده شد...
- اوضاع احوال اقتصاد کشور که بد شود حال مردم هم بد میشود و ما امروز اوضاع احوال خوبی نداریم و مردم به حق نگران وضع معیشت خود هستند. از یک طرف با بیکاری گسترده مواجهیم و نرخ آن افزایش یافته و ضریب جینی و فاصله طبقاتی زیاد شده است. متوسط درآمد سرانه مردم کاهش یافته است و مردم حس نمیکنند که تورم یک رقمی است و جوانان هیچ امیدی به آینده برای خود با وضع فعلی اقتصاد کشور متصور نیستند، پس در این شرایط نمیتوانیم بگوییم مردم با اوضاع خوبی مواجه هستند. قاعدتاً باید در این شرایط تصمیمات اساسی گرفته شود و البته ای کاش که قبلا پیشگیری میشد و به هشدارهای منتقدان توجه میکردند.
ما در دوره نمایندگی هم در مجلس در تذکرات و سخنرانیها مرتب میگفتیم که این روند حرکتی دولت مشکلات فراوانی را در آینده ایجاد میکند.
*** چه نوع روند حرکتی؟
- همین روند که چند سال مسائل داخلی کشور را به خارج گره زدند و فرصت را از دست دادند. نه تنها دولت فرصت از دست داد، بلکه بخش خصوصی را هم معطل نگه داشت. از ابتدایی که مذاکرات شروع شد هیچ کس نگفت ۵ سال تا به ثمر نشستن ظاهری آن طول میکشد، بلکه دائم سخن از سه ماه و دو ماه دیگر بود.
دولت «تدبیر و امید» دقیقاً دولت اصلاحات و کارگزاران است، اما اصلاحطلبان میخواهند با دست کشیدن از حمایت خود از دولت برای انتخابات بعدی در قامت منتقد ظاهر شوند.
بخش خصوصی ناگاه به عقب نگاه کرد و دید حدود پنج سال گذشته و برجامی تصویب شده است که مفاد آن همانی است که آمریکاییها از قبل در منشور خود مطرح کرده بودند و در نهایت چیزی برای جمهوری اسلامی ایران به ارمغان نداشت.
این در حالی بود که همه کارشناسان مکرر اعلام میکردند که ۲۰ و نهایت ۳۰ درصد مشکلات کشور از خارج ناشی میشود و ۷۰ تا ۸۰ درصد مشکلات ما ریشه در تصمیمگیریهای داخلی و سیاستگذاریهای اقتصاد دولت دارد، بنابراین این هم از جهتی دیگر زمان را از دولت گرفت.
* دولت «تدبیر و امید» ماهیت تحریمها را نمیشناخت
شما خاطرتان هست وزرای پیشنهادی دولت یازدهم در جریان اخذ رای اعتماد از مجلس مکرر عنوان میداشتند که دولت جدید با رویکرد به سرانجام رساندن مذاکره با غرب بر سر کار آمده است. این نشان میداد آنها اساساً ماهیت تحریمها را نمیشناسند و هر چند که ما به آنها گوشزد کردیم که دشمنی غرب با ما جدی است و بالا و پایین نظام را از هم تفکیک نمیکند و میان دولتهای هفتم، هشتم، نهم، دهم و یازدهم تفاوتی قائل نیستند و با اصل نظام مشکل دارند، اما وزرای دولت یازدهم با سادهانگاری تصور میکردند که با مذاکره همه مسائل و مشکلات میان ایران و غرب حل میشود و روی همین حساب به عنوان مثال چینیها را از برخی پروژهها بیرون کردند در حالی که بیع متقابل بود و نباید لغو میشد.
این وزیران با این نگاه وارد دولت شدند و تصور کردند که ۱۰۰ میلیارد دلار در نتیجه توافق با غرب وارد کشور میشود و متاسفانه به سخنان منتقدان که برخی سالها به علت حضور در سمتها درگیر تحریم بوده و میدانستند که غرب چگونه به تحریمهای ایران نگاه میکند، توجه نکردند حتی به هشدارهای رهبر معظم انقلاب هم توجه نکردند، در نتیجه فرصت از دست رفت مردم ما امروز قربانی فرصت از دسترفته ناشی از جهتگیریهای غلطی که دولت برمبنای محاسبات غلط در پیش گرفته است، هستیم؛ از جمله گره زدن سرنوشت اقتصاد کشور به خارج، یعنی ۸۰ درصد به ۲۰ درصد گره زدند.
*ریشه برچسب زدنها به منتقدان دولت
*** مکرر شاهد بودیم که دولتمردان در واکنش به نقدهای منتقدان آنها را معادل کاسبان تحریم فرض و معرفی میکردند.
- بخشی از این برچسب زدنها ریشه صهیونیستی و انگلیسی دارد. شما در سطح بینالملل هم شاهد هستید که عناصر انقلابی را با برچسب تروریست به دنیا معرفی میکنند. اینجا هم دقیقا همینطور. سخنان منطقی را با یک برچسب باطل و خود را محق نشان میدهند.
*** گویا تودهایها و چپیها هم سابقه چشمگیری در برچسب زدن به مخالفان دارند.
- بله، در کل، طیفهایی که به خارج وابستگی دارند و از آنجا خط میگیرند به مخالفان خود برچسب میزنند.
* امروز چه کسی باید آب و صابون بیاورد و صورت دیگری را بشوید؟
شما خاطرتان هست که در تبلیغات انتخابات برخی میگفتند باید فردای انتخابات آب و صابون بیاورید و رویتان را بشویید. حالا چه کسی باید آب و صابون بیاورد و صورت دیگری را بشوید؟ آیا واقعا بابت وضع امروز کشور و سرنوشت وعدههایشان از مردم عذرخواهی کردند؟
یا مثلاً شاهد بودیم منتقدان را حواله به جهنم میدادند، در حالی که آن زمان نمایندگان منتقد در مجلس نهم میگفتند متنی که به عنوان برجام تصویب شده با آنچه به عنوان تعهدات دو طرف از تریبونها اعلام میشود، متفاوت است و جالب است که دقیقاً هر چه منتقدین آن روز میگفتند، اتفاق افتاد ولی برخورد دولت چگونه بود؟ علیرغم اینکه میگفتند ما پذیرای انتقاد هستیم ولی برخورد خشنی با نقطه نظرات مخالفان میشد.
حتماً یادتان است سوالی در صحن مجلس از وزیر اسبق ارشاد در دولت یازدهم با موضوع ممانعت از آزادی بیان پرسیدم که منجر به دریافت کارت زرد از سوی او شد.
در آن زمان فشار سنگینی روی رسانههای منتقد بود هم یارانه آنها را کاهش داده بودند و هم بیشترین مراجعه علیه رسانهها به دادگاه از سوی دولت بود که به انواع مختلف از منتقدان شکایت میکرد و فضای مسمومی برضد آنها به را انداخته بود.
* منتقد باید ۲ تابعیتی میبود تا شناسنامهدار محسوب شود؟
آقای رئیسجمهور که در هیچ سخنرانی نبود که از گذشته سیاه نمایی نکند و نکوشد که با برچسب زدن منتقدان را از میدان به در کند، اما ای کاش گوش میکردند و یک درصد احتمال میدادند منتقدان سخن درست میگویند. تا امروز این هزینه را مردم نمیپرداخند.
*** آقای رئیسجمهور میگفتند اگر کسی با شناسنامه انتقاد کند ما میپذیریم ...
- همه منتقدان شناسنامه داشتند. منظور از شناسنامه چیست؟ یعنی منتقد باید برود در بیبیسی و VOA صحبت کند تا شناسنامهدار محسوب شوند؟ آیا نماینده مجلس که آن زمان از روند مذاکرات با ۱+۵ انتقاد میکرد، شناسنامهدار نیست؟ آیا صاحبنظران و کارشناسان داخلی شناسنامهدار نیستند؟ منظور رئیسجمهور از شناسنامه چیست؟ یعنی باید ۲ تابعیتی باشد؟
در کل، برخورد خوبی با منتقدان از سوی دولت نشد و ای کاش روش خود را عوض میکردند و با شیوهای اسلامی و بررسی نظر منتقدان به کارگیری آنها بخشی از مشکلات که امروز با آن مواجه هستیم را پیشگیری میکردند. امروز تغییر شرایط خیلی مشکل است اما پیشگیری از قبل بسیار آسانتر بود و هزینه کمتری داشت.
*** جدای از رویکرد چندساله و ثابت دولت یازدهم و دوازدهم آیا در همین مقطع شش ماهه اخیر اقدام اشتباه و یا خبط خاصی منجر به شرایط نابسامان و فاقد ثبات امروز اقتصادی کشور شده است؟
- در ۵ ساله گذشته به علت نگاه به بیرون از سوی دولت به توان داخلی کمتر توجه شد.
* دولت بیشتر از آنکه کشور را مدیریت کند، «خود» را اداره کرد
در حقیقت، دولت بیشتر از آنکه کشور را مدیریت کند، خود را اداره کرد. اگر شما بخواهید کشور را اداره کنید یعنی برای آن برنامه دارید و منابع متناسب با آن را فراهم میکنید و شروع به کار میکنید که هم برای استانها و شهرستانهای مختلف برنامه دارید و هم برای طرحها و پروژهها و دستگاهها و کنترل شاخص های کلان کشور، ولی ما امروز شاهدیم که دولت فقط «اداره» کرده است و به هیچ کار اساسی و اصولی دست نزده است.
شما سری به استانها و شهرستانها بزنید تا ببینید که برای کوچکترین مسائل اجرایی چند سال است که هیچ اقدام مثبتی صورت نگرفته است؛ چراکه منابعی برای آن وجود نداشته است؛ حال، چرا منابع نیست؟
چون دولت با ذوقزدگی و از آنجا که تصور میکرد ارزهای خارجی در نتیجه توافق با غرب به کشور سرازیر میشود و اقتصاد شکوفا میشود، شروع به هزینهتراشی کرد. از همان اوایل که من نماینده مجلس نهم هم بودم، بارها در مصاحبهها و نطقها هشدار دادم که در شرایط فشار دشمن هزینههای جاری کشور را افزایش ندهید و لجامگسیخته بالا نبرید، اما اصلاً به آنها توجهی نشد چون در حال و هوایی بودند که فکر میکردند تحریمها بهزودی لغو شده و دیگر هم باز نخواهد گشت که بیشتر رویاهایی بود که با واقعیات عینی تطبیق نداشت و بهطور کلی گوش خود را بسته بودند به روی سخنانی که از روی دلسوزی نسبت به منافع ملی و به قصد تشریح طرحهای دشمن عنوان میشد.
همین آقای ظریف و روحانی در سالهای ۸۲ و۸۳ دو سال با اروپاییها مذاکره و کشور را معطل کردند و در نهایت هم پرونده ما به شورای امنیت رفت، ولی بعداً دولت نهم مقصّر اعلام شد.
دولتمردان اینگونه پاسخ میدادند که دشمن ما «مؤدب» است و میتوان با او به تفاهم رسید و این منتقدان داخلی هستند که مشکلساز هستند؛ چرا که همگی کاسب تحریماند.
هزینههای جاری کشور امسال به بیش از ۲۸۰ هزار میلیارد تومان میرسد در صورتیکه در آخرین سال دولت دهم ۸۹ هزار میلیارد تومان بوده است.
برای تأمین این هزینه بالای جاری کشور، نگاه این نبود که ما در تحریم هستیم، بلکه بر این مبنا قرار داشت که مذاکرات به نتیجه خواهد رسید، تحریمها لغو خواهد شد، سرمایهگذاری افزایش خواهد یافت، در نتیجه میتوانیم مالیات بیشتری بگیریم و میتوانیم هزینهها را جبران کنیم، در حالیکه ما حداکثر میتوانستیم ۱۰۰ هزار میلیارد تومان را از نفت و همین مقدار را از مالیات تأمین کنیم و برای تأمین مابقی منبعی وجود ندارد، در نتیجه باید به سراغ فروش دارایی و استقراض رفت و این همان کاری بود که دولت در همین سالها کرد که نقدینگی را به بالای ۱۵۵۰ هزار میلیارد تومان رساند و به آن معناست که دولت برای جبران هزینههای لجامگسیخته به خلق پول پرداخته است.
* نقدینگی بالا در کشور ریشه در ذوق زدگی دولت نسبت به برجام دارد
این خلق پول یعنی تورم، تورم یعنی فشار بر اقشار ضعیف جامعه، افزایش ضریب جینی و بیشتر شدن فاصله طبقاتی به طوری که شاهدیم دولت روزانه عدهای را زیر خط فقر میفرستد، پس ریشه نقدینگی بالا در کشور ناشی از ذوق زدگی و افزایش هزینههای لجامگسیخته کشور است.
*** دولت از ایجاد اشتغال آمار میدهد که طبیعتاً بخش از آن مربوط به جذب نیروها در دولت است. طبیعتاً بخشی از افزایش هزینههای دولت مربوط به ایجاد اشتغال است.
- متأسفانه اتفاقاً اشتغال مغفول مانده و قرار نیست دولت اشتغال ایجاد کند، بلکه باید ایجاد زمینه کند تا بخش خصوصی ایجاد اشتغال کند، ولی وقتی هیچ منبعی برای پشتیبانی و زمینهسازی اشتغال ندارید و صرفاً هزینه جاری میدهید، معلوم است که افزایش اشتغال، رشد اقتصادی و رونق صنعت و کشاورزی در استانها رخ نمیدهد و برنامههای آمایش سرزمینی متوقف میشود. کارهای عمرانی تعطیل می شود سرمایه گذاری دربخش های زیرساخت، کشاورزی، خدمات، انرژی و... و. تعطیل می شود.
* باید سالی ۲ هزار مگاوات به ظرفیت تولید برق کشور اضافه میشد
در این سال ها چند هزار مگاوات افزایش ظرفیت داده شده است؟ حداکثر ۲ هزار مگاوات که آن هم احتمالاً پایهاش از دولت نهم و دهم گذاشته شده است. در حالی که می بایست بدبینانه سالی دوهزار مگاوات به ظرفیت کشور اضافه می شد این در حالی است که در دولت قبل که به ناحق درباره آن سیاهنمایی میکنند حدود سی هزار مگاوات به ظرفیت کشور اضافه شد.
*** آیا امکان افزایش بیش از این میزان در این دولت وجود داشت؟
- بله، اگر به حل مسایل داخلی می پرداختند و هزینههای جاری را کنترل میکردند، به هر حال باید سرمایهگذاری میکردند. درآمد حاصل از هدفمندسازی یارانهها کجا رفته است؟
بالاخره یک مقداری از آن را باید اختصاص به افزایش ظرفیت تولید برق کشور میدادند که امروز خاموشی نزنند. پیک خاموشی کشور هرساله مردادماه بود، اما امسال در تیرماه خاموشیها آغاز شده است و امروز روزی چند ساعت برقها را در همه جای کشور قطع میکنند.
چرا بودجه لازم به وزارت نیرو داده نشده و از سرمایهگذاران در این بخش حمایت نشده است؟ مگر برجام امضا نشد؟ پس چرا سرمایهگذاری صورت نگرفت؟ اینها سوالاتی است که همه پاسخش از قبل قابل پیشبینی بود.
* هزینهها را بالا بردند و برای جبران، خلق پول کردند
دولت متأسفانه گوشش را به روی این پرسشها بسته بود. هزینهها را بالا بردند، برای تأمین این افزایش هزینه خلق پول کردند. خلق پول یعنی آفت و زهری که به جامعه تزریق شد چون این پول نیز به سمت تولید نرفت، از اینرو کارخانجات و شرکتها تعطیل میشوند.
شما ببینید چند درصد کارخانجات در همین دولت تعطیل شد؟ پس نهتنها سرمایهگذاری نکردند بلکه بیکاری را هم در کشور رقم زدند. اینها همه ناشی از راهبردهای غلطی است که سرنوشت کشور را به خارج گره زد.
* نمیتوان با چوب و زور ارزش پول ملی را حفظ کرد
وقتی نقدینگی را به بالای ۱۵۵۰ هزار میلیارد تومان میرسانند، مگر میتوانید توقع داشته باشید که ارزش پول پایین نیاید؟ مگر میتوان با چوب و زور ارزش پول ملی را حفظ کرد؟ باید با تدبیر ارزش پول را نگه میداشتند. با روشهای درست اقتصادی و انضباط باید در این مسیر تلاش کرد نه با بیانضباطی و برداشت از صندوق توسعه ملی.
من در مجلس نهم از وزیر وقت اقتصاد سؤال کردم که چرا برداشتهای مکرر از صندوق توسعه ملی صورت میگیرد؟ برداشتهایی که به وسیله آن خلق پول صورت داده و به جامعه تزریق کردند.
امروز به دنبال چه میگردند؟ اگر هزینهها را لجامگسیخته بالا نمیبردند کار به اینجا نمیرسید. این صحبتی که امروز آقای روحانی مطرح میکند مبنی بر کاستن از هزینهها باید ابتدای دولت یازدهم مطرح میکرد. منتقدان این سخنان را از ابتدای کار این دولت خاطرنشان و تأکید میکردند که دشمن ما را از هم تفکیک نمیکند و روحانی و احمدینژاد و خاتمی و موسوی را یکی میبینند، ولی این سادهانگارها با تصور خلاف این، زمام کشور با دست گرفتند و با فرصتسوزی که کردند امروز مردم نتیجه بیتدبیری آنها را میبینند.
* دولت با نقدها مستانه برخورد کرد
حرفهایی که امروز آقای روحانی میزند همان حرفهایی است که منتقدان از ۵ سال قبل میزنند. حقوقهای کارمندان دولت در این سالها حداکثر صد درصد افزایش یافته است، اما چرا هزینههای جاری ۳۰۰ درصدشده است؟ این نشان میدهد اساساً فرضیات دولتهای یازدهم و دوازدهم غلط بوده است. با وجود آنکه منتقدان نسبت به همه این پیامدها هشدار دادند، ولی دولت مستانه برخورد کرد و به جای اینکه از نقدها استقبال کند، با برچسبهای ناروا که گاهی از آن سوی مرزها هم تقویت میشد، کوشید منتقدان را از صحنه بیرون کند.
* وضع امروز کشور نتیجه فریب دادن مردم در انتخابات است
این برچسبزنیها در انتخابات سال گذشته هم تداوم یافت و القا میکردند که اگر رقیب آقای روحانی رأی بیاورد، دلار ۶ هزار تومان خواهد شد و تحریمها برمیگردد و... و. وضعیت امروز کشور نتیجه فریب دادن مردم است.
*** برخی از حامیان دولت در پاسخ میگویند اگر رقبای آقای روحانی در انتخابات ۹۶ پیروز میشدند امروز هم دلار همین قیمت بود با این تفاوت که جنگ هم با آمریکا داشتیم، اما امروز دست کم در صلح به سر میبریم و صرفاً دلار بالا رفته است.
- این یکی از همان فریبهایی است که مردم امروز دیگر واقعیت آن را متوجه شدهاند. واقعیت این است که دشمن زمانی به شما حمله میکند که احساس کند ضعیف شدهاید. اتفاقاً ما معتقد بودیم که دولت با در پیش گرفتن این رفتارها زمینه جنگ را فراهم میکند چون اینقدر از خود ضعف نشان داده است که دشمن را تحریک کرده است و حتی بعضی از این کشورهای عربی که زمانی جرات نمیکردند، اسم ایران را بیاورند امروز ما را تهدید میکنند.
من یادم است که در زمان دولت نهم افتخار اینها این بود که به فرودگاه بیایند و رئیسجمهور ایران را در ماشین شخصی خود سوار کنند و به کاخهای خود ببرند، اما امروز ایران را تهدید میکنند. یعنی ما نه اقتدار بینالمللی و نه منطقهای داریم و نه میان کشورها انقلابی وجههای داریم و گاهی مقاومت در منطقه حس میکند که بازگشت از انقلاب در ایران در حال شکلگیری است.
* با تداوم حضور دولتمردان فعلی زمینه برای جنگ فراهم میشود نه در غیاب آنها
پس ما نگرانیم که با تداوم حضور دولتمردان فعلی زمینه برای جنگ فراهم شود نه در غیاب آنها و بیشک اگر رقبای آقای روحانی در انتخابات ریاست جمهوری انتخاب شده بودند حتما بر روی آن سهم ۸۰ درصدی معضلات امروز که مربوط به داخل است، توجه میکردند در حالی که دولت فعلی تا همین هفته گذشته ۸۰ درصد رویکردش توجه به بیرون بود و الان هم در جریان مذاکره با اروپا ظاهراً رویکردشان تغییر نکرده است و این یعنی معطّل گذاشتن نیروهای مولد داخلی در حالی که دولت باید تصریح میکرد که ما فقط درباره سهم ۲۰ درصدی خارجیها در رونق اقتصادی کشورمان در حال مذاکره هستیم و ۸۰ درصد بقیه باید در داخل درست شود. ومعطل مذاکره نشوند.
زمانی که آب خوردن مردم هم به موفقیت برجام گره میخورد فعالان اقتصادی چگونه به شرایط کشور اعتماد کنند و دست به فعالیت بزنند و سرمایه گذاری کنند. البته امروز که نه تنها آب بلکه برق کشور هم با بحران مواجه شده است.
*** برخی در مقام دفاع از مدیریت دولت دوازدهم بر اوضاع اقتصادی کشور میگویند، اوضاع کنونی مشابه ۲ سال آخر دولت دهم است و فقط به علت کاهش ارزش ریال با ارقام بزرگتری در رشد قیمتها مواجه هستیم والا به نسبت مشابه همان دوران است.
-این دولت کار خود را با انتقاد و زیر سؤال بردن دولت گذشته آغاز کرد.
در دو سال آخر دولت دهم که من شخصاً در دولت حضور نداشتم. چه کسانی وارد شدند؟ امثال آقای ترکان. به طوری که خود روزنامههای اصلاح طلب نوشتند بالاخره آقای احمدینژاد ناچار شداز مدیران دولتهای قبلی برای اصلاح امور استفاده کند.
آیا دولت تدبیر و امید قرار بود همانند دو سال آخر دولت دهم کار کند، همان دو سالی که ما و همه بچههای انقلابی خود نیز به آن انتقاد داریم. اینکه پاسخ قانعکنندهای نیست که وقتی از دولت منتخب یک طیف انتقاد میشود، فورا دو سال آخر دولت پیشین را به عنوان توجیه یادآوری کنند. آیا برخیگردن درد نمیگیرند از بس که به عقب برمی گردند و از گذشته نمونه و شاهد مثال میآورند؟ در حالی که امروز باید پاسخگوی عملکرد خودشان چه به عنوان مجری و چه به عنوان حامی باشند.
* مرکز مبادلات دولت قبل را تعطیل و امروز بعد از ۵ سال بازگشایی کردند
در دو سال آخر دولت قبل هم تحریمها آغاز شد و البته مسئولان آن دولت کمی دیر جنبیدند ولی بالاخره یک مرکز مبالاتی ایجاد کردند. حال سؤال این است که مسئولان دولت فعلی چرا همان مرکز مبادلات را تعطیل کردند و امروز پس از ۵ سال به فکر بازگشایی دوباره آن افتادند؟ چون اصلا برنامه ندارند و اقدامات مثبت دولت قبل را هم متوقف کرده بودند در حالی که اگر از روز اول در دست گرفتن مسئولیت کمی تأمل میکردند و با تعصب همه کارهای دولت قبل از خود را زیر سؤال نمیبردند امروز دوباره مجبور نمی شدند برگردند به گذشته و تدبیر آن زمان دولت دهم را به کار گیرند.
امروز اعلام میکنند هر کسی میخواهد بیاید با دلار ۴۲۰۰ تومان ثبت سفارش کند. آیا دولت میتواند پاسخگوی همه سفارشات باشد؟ آیا آن طبقهبندی که روی کالاها در دولت قبل صورت گرفت، کار بدی بود؟ چرا آن را به هم زدید که الان دوباره مجبور به از سرگیری آن شوید؟ چرا موضوع ارز را امنیتی کردید؟ که یکی از بزرگترین خطاهایشان بود و ناشی از بیبرنامگیهای دولت است.
*** الان که هنوز تحریمهای جدید آمریکا اجرایی نشده است پس چرا با این وضعیت اقتصادی در کشور مواجه شدیم؟
- مسئولان باید این را جواب دهند. اصلاً ما که ۴۰ سال است در تحریم هستیم. چرا باید اینقدر اثرگذاری تحریمها بر اقتصاد کشور پررنگ شود؟ مگر سال ۹۲ اوباما اعلام نکرد که تحریمها علیه ایران بیاثر شده است؟ پس چرا یک مرتبه بحث برجام مطرح شد و چرا امروز باید تحریمها پا روی خرخره مردم بگذارد؟ مگر بیاثر نشده بود؟
* مگر به دولت قبل انتقاد نداشتند پس چرا نقدینگی را به ۱۵۵۰هزار میلیارد تومان رساندند؟
آن زمان راههای مقابله با تحریمها را پیدا کرده بودند و با دور زدن آنها مملکت داشت اداره میشد و مسائل اقتصادی کشور بر عکس امروز امنیتی نشده بود. البته آن زمان هم به خاطر خلق نقدینگی ارزش پول ما کاهش یافته بود، اما دولت فعلی چرا نقدینگی را ۴۷۰ هزار میلیارد تومان به ۱۵۵۰ هزار میلیارد تومان رساند، مگر اینها به دولت قبل انتقاد نداشتند پس خودشان نباید آن اشتباه را تکرار میکردند. تا کی میخواهند مشکلات را حواله به دولت قبل دهند؟ پس کی میخواهند پاسخ مردم را بدهند؟
* اعتدال به سخره گرفته شد
دولت باید دست از سیاسیکاری بردارد و حرف منتقدان را گوش کند؛ هر چند که دیر شده است، اما هنوز فرصت هست، ولی اینکه بخواهند مانند این ۵ سال گذشته یک تنه حرکت کنند به اسم اعتدال هر چه نیروی انقلابی است از دستگاهها حذف کنند نتیجهای جز وضع امروز کشور نخواهد داشت. در حقیقت واژه اعتدال را به مسخره گرفتند و با بکارگیری دوتابعیتیها در دولت کاری کردند که اگر امروز «تقّی به توقّی بخورد» در چشم به هم زدنی خود و خانوادهشان آن سوی مرزها خواهند بود. چنین کسانی نمیتوانند وضع کشور را سر و سامان دهند.
آقای روحانی نباید به کسانی تکیه کند که امروز اتفاقی بیفتد مردم را تنها گذاشته و میروند بلکه باید از همین بچههای انقلابی استفاده کند که جان خود را برای انقلاب میدهند. نه از کسانی که میروند مذاکره میکنند برای «گرینکارت».
امروز باید اینها جواب دهند، که چرا وضع اقتصاد کشور را به اینجا رساندند؟ چرا نقدینگی را در این حجم افزایش دادند؟ چرا تامین اجتماعی بیش از ۱۵۰ هزار میلیارد تومان از دولت طلبکار است؟ چرا منابع برای توسعه کشور پیشبینی نکردید؟ چرا طرح سلامت را با وجود آنکه منتقدان گفتند نمیتوان منابع آن را تامین کرد، اجرا کردند؟ چرا به جای بالا بردن راندمان بهداشتی کشور فقط پول را به بخش درمان تزریق کردند؟ که حالا نمیتوانند بودجهاش را تامین کنند.
امروز دولت با جیب خالی و هزینههای سنگین از یک طرف با بیاعتمادی مردم مواجه است. در این وضعیت جواب چه چیزی را میخواهند بدهند؟ اما هنوز هم دست از سیاسیکاری برنداشتند.
*** منظورتان از سیاسیکاری چیست؟
- همین که برخی نمایندگان میآیند طومار تهیه میکنند که دولت وزرایش را عوض کند در حالی که اگر قرار به تغییر باشد خود رئیسجمهور میتواند این کار را انجام دهد. در حالی که آن کسانی که وضع امروز اقتصاد را به اینجا رساندند، باید پاسخگو باشند، چرا که من مطمئنم بطور مثال وزارت خانه صنعت معدن و تجارت یا کشاورزی یا سایر وزرای اقتصادی اصلاً نقشی در وضعیت نابسامان اقتصادی امروز کشور ندارد، پس آنهایی که در پشت صحنه کار میکردند و سیاستگذاری میکردند و افراد را بر کرسیهای مدیریتی مینشاندند بایستی مورد بازخواست قرار گیرند و بعد اخراج شوند. در این شرایط صرفً با تغییر وزیر چه اتفاقی میافتد؟ مجلس به نظرم عملکرد خوبی در این زمینه نداشته است، باید اعضای دولت وپشت پرده ای هارا فرا بخواند و از آنها سؤال کند و توضیح بخواهد.
*** برخی میگویند اصلاحطلبان امروز نسبت به دولت رویکرد نقادانهتری گرفتهاند در حالی که اصولگرایان پس از سخنان رئیسجمهور در جمع مدیران ارشد دولت و تاکید بر لزوم صرفهجویی و تجدید نظر در برخی رویکردها را حامی دولت شدهاند.
- به نظرم این اصولگرایان باید به جای آنکه به حرفهای رئیسجمهور توجه کنند به اقدامات وی نگاه کنند. آیا عملکرد آقای روحانی انقلابی شده است؟
*** شما خودتان از مواضع اخیر آقای روحانی اعلام حمایت میکنید؟
- آقای روحانی در هر جمعی یک جور صحبت میکند؛ با بسیجیها یک جور، با هنرپیشهها طوری دیگر، در جمع مدیرانش به گونه سوم، ...ما باید به شاخصهای عملکردی او نگاه کنیم. آیا این شاخصها انقلابی است یا نه؟ آیا هنوز چشم امید به غرب دارد؟
برخلاف ادعاها، دوستان تیم مذاکرهکننده برجام بلد نیستند مذاکره کنند و ضعیفترین دیپلماسی ما بعد از انقلاب را شکل دادند، چون همه داشتهها را از کف دادهاند و چیزی هم به دست نیاوردهاند.
اگر انقلابی بودند همین امروز هستهای را راه میانداختند و در حینی که صنعت هستهای ما با حداکثر توان کار میکند به مذاکرات ادامه میدادند. چرا که اگر هستهای را تعطیل کنیم و به مذاکره برویم هیچ نتیجهای عاید کشور نخواهد شد. غربی ها در حال تعطیلی هسته ای به نظرات ایران توجهی ندارند.
کار انقلابی این است که با خروج آمریکا، ایران هم خارج شود و بعد اگر اروپا درخواست مذاکره داشت آن را بررسی کنیم. ولی نه آنکه قبل از اینکه آمریکا از برجام خارج شود ما اعلام کنیم که در این توافق خواهیم ماند. برخلاف ادعاها، دوستان تیم مذاکرهکننده برجام بلد نیستند مذاکره کنند و ضعیفترین دیپلماسی ما بعد از انقلاب را شکل دادند چرا که همه داشتهها را از کف دادهاند و چیزی هم به دست نیاوردهاند.
*** شما معتقدید اصلاحطلبان و حامیان دولت چه میزان پای انتقادات جدی و فشارهای خود بر دولت جهت تغییر برخی از اعضای کابینه خواهند ایستاد؟
- اصلاحطلبان از همان روز اول از دولت آقای روحانی به عنوان «رحم اجارهای» نام میبردند.
* در آینده شاهد انتقادات شدیدتر اصلاحطلبان از آقای روحانی هم خواهیم بود
اینها پس از فتنه ۸۸ از صحنه کشور اوت شده بودند اما با چسباندن خود به مرحوم آقای هاشمیرفسنجانی و پس از آن آقای روحانی خود را دوباره مطرح کردند و امروز احساس میکنند میتوانند به تنهایی و با کنار زدن این رحم اجارهای خود را بالاتر بکشند و چه آقای روحانی موفق باشد چه نباشد با کنار کشیدن خود از دولتی که زمانی حامی آن بودند با کنار کشیدن خود از صف حامیان دولت تدبیر و امید، برای انتخابات بعدی آماده شوند. در نتیجه در آینده شاهد انتقادات شدیدتر اصلاحطلبان از آقای روحانی هم خواهیم بود.
ما از روز اول گفتیم که دولت آقای روحانی به هیچ عنوان انقلابی حتی اصولگرا هم نیست و ماهیت کارگزارانی و اصلاحطلبانی دارد وامروز این دو طیف باید پاسخگوی عملکرد دولت تدبیر و امید باشد و امروز نمیتوانند خود را کنار بکشند و در قامت منتقد ظاهر شوند. دولت تدبیر و امید دقیقا دولت اصلاحات و کارگزاران است. از این روست که من حمایت از رئیسجمهور و دولت را به واسطه یک سخنرانی عجولانه میدانم چون حرف انقلابی با عمل انقلابی متفاوت است.
*** البته چهرههای اصولگرا هم فقط به شرط عملیاتیسازی است از اظهارات اخیر رئیسجمهور حمایت کردهاند.
- بله ولی این صرفاً «یک» سخنرانی بوده است در حالی که ده ها سخنرانی علیه انقلاب صورت گرفته است.
امروز که سخن از مذاکره با اروپاییهاست چقدر میخواهند به آن زمان بدهند؟ همین آقای ظریف و روحانی در سالهای ۸۲ و۸۳ دو سال با اروپاییها مذاکره و کشور را معطل کردند و در نهایت هم پرونده ما به شورای امنیت رفت و بعد هم گردن دولت نهم انداختند و مردم را فریب دادند.
اروپایی که در آن زمان حتی راضی نبود ایران دو سانتریفیوژ تحقیقاتی داشته باشد چگونه امروز میتوان با اتکای توافق او، هم هسته ای داشت و هم رونق اقتصادی در کشور ایجاد کرد؟ عمده ترکیب تیم مذاکره کننده در سالهای ۸۲ و ۸۳ همین ترکیب هیأت مذاکره کننده فعلی و دولت است. هستهای را تعطیل کردند، اطلاعات دانشمندان هستهای ما افشا شد، بازرسیهای بیحساب و کتاب از مراکز هستهای و نظامی کشور آغاز شد، چرخه سانتریفیوژ و ساخت قطعات تعطیل شد، بدون هیچ نتیجه ای. حال دوباره میخواهند با همان اروپا مذکره کنند و احتمالا تا انتخابات طول دهند و بعد بگویند مخالفان دولت مانع توافق با اروپا شدند.
شاید با این فریبکاریها بتوانند عده قلیلی را که آنها هم به دنبال گرینکارت هستند، فریب دهند اما قاطبه مردم مسائل را میفهمند.
نظر شما