به گزارش «نماینده»، محمدرضا سبزعلیپور اقتصاددان و رئیس مرکز تجارت جهانی ایران در تحلیلی جامع به اوضاع سیاسی اقتصادی ایران، شرایط بین الملل و تهدیدات پیش روی کشورمان در جهان پرداخت و آماده باش ایران را طی روزها و ماههای پیش رو ضروری دانست.
وی صراحتاً نوشت: کشور ایران و مردم عزیزمان پس از تحمل بیش از یک دهه شرایط بسیار سخت و دشوار و پشت سر گذاشتنِ جنگِ اقتصادی همه جانبه و نابرابر کشورهای غربی به رهبری ایالات متحدۀ آمریکا به مرحله ای رسیدند که بالاخره در سال ۹۴ مذاکرات هسته ای مان با کشورهای عضو ۱+۵ ظاهراً بطور مثبت به پایان رسید و به توافق بین المللی تحت عنوان "برنامه جامع اقدام مشترک" یا بعبارتی بهتر (برجام) دست یافتیم که طبق اذعان مقامات ۱+۵ بالاخص جناب آقای روحانی و سایر دولتمردان محترم مان، قرار براین شد تا همۀ تحریمهای اعمال شدۀ شورای امنیت سازمان ملل، آمریکا و اروپا برعلیه کشورمان کلاً از بین بروند و اوضاع اقتصادی شکوفا شود و مبادلات بین المللی ایران در عرصۀ جهانی رونق بگیرد و در کل ایران مدینۀ فاضله شود.!!
اما پس از آغاز اجرای برجام، ما سرخوش شدیم و سرمان گرم دید و بازدیدهای اروپایی و مذاکره با مقامات چند کشور خاص اروپای غربی شد تا بازار بزرگ ایران را دربست در اختیار آنان قرار دهیم.
تقریباً با سه عضو اروپایی ۱+۵ صمیمیِ صمیمی شدیم ولیکن کم کم از سه عضو دیگر فاصله گرفتیم، بطوریکه بیش از صد هیأت اروپایی وارد ایران شدند و تقریباً چیزی از ایران نخریدند اما دولتمردان ما دهها قرارداد بزرگ و کوچک اقتصادی را امضاء و خریدهای مختلفی اَعم از (خودرو، هواپیما، فولاد، لوکوموتیو و واگن، توسعه میادین نفتی، بیمه، فاینانس و... و.) از آن سه کشور انجام دادند و در اصل تمام بازار ایران را در اختیار این سه کشور اروپایی قرار دادند.!!
اما چندان هیأت اقتصادی با سه کشور دیگر ۱+۵ (آمریکا، چین و روسیه) رد و بدل نکرده و چندان قراردادی امضاء ننموده و خریدهای چشمگیری نیز از آنان نداشتیم!! واقعیت امر این است که هیچ کشوری علی الخصوص کشورهای عضو ۱+۵ دلسوز ایران و ایرانی نبوده و تنها هدفشان از امضاء برجام، اولاً بستن دست و بال ایران از نظر نظامی و هسته ای و سپس ورود به بازار بزرگ ایران و کسب منافع سرشار اقتصادی بوده ولاغیر!!
حال اگر کشورهای فوق الذکر به منافع مورد نظرشان دست پیدا نکنند، پُر واضح است که در برابر اِجرای برجام کارشکنی کنند و به مرور زمان پشت ایران را نیز خالی نمایند. اولین کشوری که دستش از بازار ایران بطور کامل بریده شد و به جزء یک مورد قرارداد آنهم خرید هواپیما از "شرکت بوئینگ" با آن کشور به امضاء نرساندیم، "آمریکا" بود. فلذا عدم انتفاع شرکتهای آمریکایی از بازار ایران موجب شد تا دولت آمریکا آنهم نه در زمان "دونالد ترامپ و مایک پمپئو" بلکه در دوران "باراک اوباما و جان کری" در ظاهر خود را همراه و موافق اجرای برجام نشان دهند اما از پشت چند گره بسیار بزرگ سر راه مبادلات بین المللی ایران گذاشتند تا هیچ کار اقتصادی ما در جهان پیش نرود از جمله عدم همکاری سیستم بانکی آمریکا و تهدید بانکهای بزرگ جهان در پس پرده جهت پرهیز از همکاری با بانکها و شرکتهای ایران!! همین موانع باعث شد تاکنون که سه سال از اجرای برجام میگذرد، چندان مبادلات مهمی بین ایران و شرکتهای بزرگ جهان انجام نشود و تقریباً سودی از برجام نصیب کشورمان نگردد! یعنی تقریباً "هیچ" که چند بار دولتمردان مان هم به این "هیچ" به وضوح اعتراف کردند!!
با روسیه هم بیشتر بر روی کارها و مراودات سیاسی و نظامی متمرکز شدیم و به کشور چین هم تقریباً اعتنا نکردیم و آن کشور و محبتهای قدیمش را فراموش کردیم!!
پس از پایان دوران اوباما، ریاست جمهوری دونالد ترامپ آغاز شد و از همان آغازین روزهای فعالیتش، تهدید به خروج از برجام را به پُتکی مبدل کرد و هر روز بر سرِ ما و اروپائیان کوبید تا شاید بتواند امتیازاتی را از ما به نفع خود بگیرد و منافع اقتصادی را که اوباما نتوانست طی سالهای گذشته از ایران برای آمریکا کسب کند، وی با تهدیدِ خروج از برجام بدست آورد. اما پس از اینکه با این تهدیدها به اهدافش نرسید متأسفانه ده شب پیش بدترین و شدیدترین گزینه را انتخاب کرد و با امضاء فرمانی در برابر رسانه ها نه تنها از برجام خارج شد بلکه تمام تحریم های تعلیق شدۀ پیشین را مجدداً برعلیه کشورمان باز گرداند.!
هر چند که حرکت غلط و ناشیانۀ ایشان، واکنش تند و منفی رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا سرکار خانم موگرینی و مقامات ارشد فرانسه، آلمان و انگلیس و همچنین کشورهای روسیه و چین را بدنبال داشت و در مقابل عملکرد ترامپ، تأکید همگان بر حفظ برجام بود اما حفظ برجامی که دیگر روحی در آن وجود ندارد و بدون حضور آمریکا تقریباً به شیر بی یال و دم مبدل شده است، چندان سودآور نخواهد بود. شاید کشورهای بزرگ اروپایی از نظر سیاسی تمایل داشته باشند تا قدرت خود را به رخِ آمریکا بکشند و به ترامپ بفهمانند که تنها تصمیم گیرنده در جهان آمریکا نیست و اتحادیه اروپا و کشورهای قدرتمند اروپایی هم در تصمیمات جهان، نقش قابل توجهی دارند اما قطعاً از در مقابله با تحریمهای آمریکا برعلیه ایران قدرت چندانی ندارند و سخنان دلگرم کنندۀ مقامات این کشورها به دولت ما مبنی براینکه از شرکتهای اروپایی در برابر تحریمهای آمریکا حمایت میکنیم سخنی بیش نیست و وجاهت عملی ندارد زیرا آنان رئیس دولت شان هستند نه رئیس شرکتهای کشورشان و تمام شرکتهای بزرگ و کوچک دنیا بویژه اروپائیان به تصمیمات هیأت مدیره خود اهمیت میدهند و دستور آنان را اجرا میکنند نه قول حمایت دولتمردانشان را!! همین واقعیت هم موجب شده تا طی ده روز گذشته، زمزمۀ توقف فعالیت شرکتهای بزرگ اروپایی همچون (شرکت بزرگ حمل و نقل کانتینری جهان یعنی مرسک لاین و ام اس سی، اِنی ایتالیا، زیمنس آلمان، توتال فرانسه، شرکت تانکری تورم دانمارک، بوئینگ و ایرباس و... و. دهها شرکت دیگر) و خروج آنان از بازار ایران به گوش میرسد، یعنی قولِ حمایتِ دولتمردانشان مانع از قطع همکاری آنان با کشور ما نشد.!!
خوشبختانه و یا متأسفانه طی چند روزهای گذشته معادلات بین المللی طوری رقم خورده که از آنها بوی تنش سیاسی و بروز مشکلات بیشتر برای ما را میتوان بخوبی احساس کرد!! از جمله:
* خروج آمریکا از برجام
* بازگشت مجدد تحریمهای تعلیق شدۀ ایالات متحدۀ آمریکا برعلیه ایران
* عدم توانایی اتحادیۀ اروپا در مقابله با آمریکا و عدم توانایی سه عضو اروپایی ۱+۵ در دادن تضمین به ایران از بابت حفظ منافع کشورمان در برجام
* اظهارات عجیب و غریب مقامات روسیه و درخواست خروج نیروهای ایرانی از سوریه (یعنی بنوعی خالی کردن پشت ایران)
* سکوت معنادار مقامات کشور چین در مقابل تحولات رخ داده پس از خروج آمریکا از برجام
* رفع مشکلات و تنش های تجاری چین و آمریکا و نزدیکی این دو کشور به هم با عقد قراردادهای تجاری چند صد میلیارد دلاری
* رایزنی های شدید اسرائیل و برخی از کشورهای عربی بالاخص عربستان سعودی برعلیه ایران
* انتخابات مجلس و تحولات سیاسی روزهای پیش رو در عراق
* و ...
جدای از موارد فوق، باید تأکید کنم که مقامات آمریکا دست از کار نکشیده و کمر همت بسته اند تا تنش ها و مشکلات اقتصادی بیشتری برای کشورمان بوجود آورند و سخنرانی تند و تهدیدآمیز روز گذشتۀ مایک پمپئو وزیر امور خارجۀ آمریکا برعلیه ایران و اعلام (استراتژی جدید آمریکا برای مقابله با ایران بعد از برجام) خود بنوعی اعلام جنگ آمریکا برعلیه ایران بود که بیشتر اهداف اقتصادی ایران را هدف گرفته بود و همچنین دعوت از همپیمانان آمریکا در جهان و در منطقۀ خاورمیانه جهت تشکیل ائتلاف ضد ایرانی، چندان خوشایند نبود و نباید از این سخنان سَرسَری عبور کرد و آنان را بی اهمیت جلوه داد!! آمریکائیان علی الخصوص ائتلاف (دونالد ترامپ، جان بولتون، مایک پمپئو، نیکی هیلی و جِرد کوشنر داماد جوان و یهودی ترامپ) سعی دارند تا تمام توان خود را صرف این موضوع بکنند و به جهانیان القاء کنند که کشور ایران و ایرانی ها برای جامعۀ جهانی خطرناکند و هرکسی یا هر شرکتی و یا هر کشوری به ایران نزدیک و با ایران مراودات سیاسی و بویژه مبادلات اقتصادی داشته باشد از خشم آمریکا و همپیمانانش در امان نخواهد بود!!
اعمال تحریمهای گذشته و تصویب تحریمهای جدید از جمله اهرمهای آمریکا برعلیه کشورمان میباشد که جدای از آن، حداقل تأثیر این سخنان و اعلام جنگ آمریکا برعلیه کشورمان، جنبۀ روانی این سخنان است که بر روی برخی از مقامات کشورها و شرکتهای بین المللی اثر منفی خواهد گذاشت و آنان را از ترس تحریمهای آمریکا از همکاری با ایران فراری خواهد داد که بعد از اجرای برجام و دلخوش کردن مردم به آینده ای شیرین و بدور از مشکلات، اصلاً خبر خوب و خوشایندی نیست!!
به نظر اینجانب اگر طی سالهای گذشته دولتمردان مان رفتارهای متفاوتی میداشتند و تصمیمات دیگری میگرفتند، چه بسا امروز کمتر دچار مشکل میشدیم و از اتفاقات رخ دادۀ اخیر کمتر نگران و دلگیر می شدیم!! از جمله:
* کاش اینقدر از "برجام" تعریف نمی شد و رفع همۀ مشکلات کشور به اجرای برجام گره زده نمی شد، زیرا با این شیوه و تعریف های بی مورد و غیر واقعی، سطح توقع مردم را بالا بردیم و حال که مشکلی سر راه برجام پیش آمده و مشکلات کشور نیز کمافی السابق باقیمانده، اوضاع برای مردم مبهم و نگران کننده شده است!!
* ای کاش پس از آغاز برجام به سایر کشورها بویژه کشور چین بی محلی نمی کردیم و خود را تمام و کمال به آغوش اروپائیان نمی انداختیم!! زیرا لازم به ذکر میدانم که دولت چین از دولت روحانی کمی دلخور میباشد و مقامات چین اظهار میدارند که پس از اجرایی شدن برجام، آقای روحانی کشورهای حامی خود را بسرعت فراموش کرد!! اما امروز با بروز مانع بر سر برجام، دوباره ایرانیها به دوستان قدیمی خود همچون چین چشم دوخته اند.!!
* از دیر باز به اثبات رسیده که روسها قابل اعتماد نبوده و نیستند، بعد از اجرای برجام و علیرغم همکاریهای زیاد ما با آنها، حتی حاضر نشدند که با ما لغو روادید بکنند پس آیا بهتر نبود که ما تخم مرغهای زیادی را در سبد دولتمردان روسیه نمی گذاشتیم؟ که امروز پس از نزدیکی اروپا به روسیه و مذاکرۀ دو روز پیش صدراعظم آلمان با پوتین، چنین سخنانی را در تضاد با منافع ایران به زبان نمی آوردند!!
* و ... دهها مورد از این دست
لکن باتوجه باینکه اینجانب همیشه سعی بر این داشته و دارم که از حوزه تخصصی و کاری خودم خارج نشده و فقط به مسائل اقتصادی و تحولات تجارت جهانی در شاخه های سیاسی و کلان داخلی و بین الملل بپردازم، از همین رو به مهمترین رویدادهای رخ داده طی روزهای اخیر پرداخته و آنان را از ابعاد اقتصاد سیاسی و تجارت جهانی مورد بررسی قرار دادم هرچند غالب صاحب نظران ایرانی و خارجی معترفند که اقتصاد بسیار حساس و مهمتر از سایر امورات بوده و تحولات سیاسی در بخشهای داخلی و خارجی را نیز بعضاً تحت الشعاع خود قرار میدهد.
مع الوصف بنظر بنده مهمترین اتفاقات و رویدادهایی که صدای آنها بوضوح به گوش میرسد، آغاز جنگ اقتصادی تعدادی از کشورهای جهان به رهبری ایالات متحده آمریکا برعلیه ایران میباشد و اِعمال تحریمهای سنگین آمریکا و شاید متعاقباً تحریمهای اتحادیه اروپا و برخی از کشورهای هم پیمان آنها در سراسر جهان نیز اهمیت این رخداد را دو چندان کرده است. البته طی سالیان گذشته به دفعات و بطور کامل راجع به این موضوع مطالب موثق و مستدللی منتشر نموده و به اندازه کافی صحبت نموده ایم اما اهمیت جنگ اقتصادی و فشارهای بین المللی جدید بر کشورمان بقدری زیاد است که نگارش کتابی قطور در این ارتباط نیز نمیتواند دین مطلب را بطور کامل ادا نماید، لکن چنانچه بخواهیم مختصر و مفید اهمیت این موضوع را بیان کنیم میبایست فهرست وار به بخشی از محدودیتها و تحریمهایی که بزودی برعلیه ایران اِعمال خواهد شد اشاره کنم تا وسعت جنگ اقتصادی آغاز شده را بهتر درک نمائیم.
۱- تحریمهای اِعمال شده در خصوص ممنوعیت سرمایه گذاری خارجی در پروژه های نفتی ایران.
۲- عدم فروش قطعات و تجهیزاتی که شائبه استفاده در پروژه های هسته ای ایران در آن وجود دارد.
۳- تحریم برخی از اشخاص حقیقی و حقوقی ایران، توقیف اموال و دارایی آنها و ممنوعیت سفر به کشورهای تحریم کننده.
۴- تحریم بانکهای بزرگ ایرانی و توقیف دارایی آنان در خارج.
۵- تحریم برخی از شرکتهای بزرگ ایرانی همچون کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران و... و.
۶- بازرسی محموله هایی که از سراسر جهان به مقصد ایران در حال حرکت میباشند.
۷- محدودیت و سختگیری کشورهای غربی در صدور ویزای شنگن، آمریکا، کانادا و... و. به اتباع و مقامات ایرانی.
۸- تحریم بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران.
۹- تحریم فروش بنزین به ایران.
۱۰- شاید تحریم خرید نفت ایران.
۱۱- قطع ارتباط سوئیفت با شبکه پولی و بانکی ایران.
۱۲- تحریم و اعمال محدودیتهای بین المللی در صنعت بیمه ایران.
۱۳- مجدداً عدم تحویل سوخت در برخی از فرودگاههای اروپایی به هواپیماهای مسافربری ایران.
۱۴- تحت فشار قرار دادن غالب کشورهای جهان جهت پرهیز از مراودات مالی و اقتصادی با اشخاص حقیقی و حقوقی و دولت ایران.
۱۵- و دهها مورد دیگر... ر.
ضمناً همچنانکه پیشتر و به کرّات تأکید نمودهام، مجدداً عرض میکنم که عملکرد خصمانه مقامات هر دو حزب سرشناس آمریکایی با جمهوری اسلامی ایران طی سالهای پس از پیروزی انقلاب تا به امروز به اثبات رسیده است، ضمناً تاریخ این واقعیت را نیز ثابت کرده است که رفتار و عملکرد جمهوریخواهان نسبت به دموکراتها علیه ایران تندتر و خصمانه تر بوده است، فلذا از این تاریخ به بعد نیز فشارهای کلی آمریکا علیه ما همانند سالیان گذشته و شاید شدیدتر برقرار خواهد بود اما بدلیل حکمرانی جمهوریخواهان علیالخصوص حضور شخص ترامپ در رأس قوۀ مجریۀ آمریکا و همکارانی همچون (بولتون، پمپئو، نیکی هیلی و کوشنر)، قطعاً برخی از فشارهای سلیقهای علیه ایران تا حدود زیادی نسبت به سالهای گذشته بیشتر و پررنگ تر خواهد شد؛ فشارهایی همانند سختگیری در صدور ویزا، اعمال تحریمهای جدید و پیدرپی، جلوگیری از نزدیکی بانکها و شرکتهای آمریکایی و شرکتهای بزرگ بین المللی به بازار ایران، ایجاد محدودیتهای پولی و بانکی و... دهها مورد دیگر. اما باتوجه به اینکه دولت تدبیر و امید اکثر تخممرغهای عملکرد خود را طی سه چهار سال گذشته در سبد برجام و نزدیکی به آمریکا گذاشته بود، متأسفانه با تفکرات و خصومت ترامپ، موانع بیشتری بر سر اجرای برجام پیش خواهد آمد و قطعاً بر روی دولتهای اروپایی نیز جهت خروج از برجام تأثیر خواهد گذاشت، فلذا باتوجه به اینکه جمهوریخواهان، کنگره و قوه مجریه را همزمان در اختیار دارند در نتیجه اعمال تحریمها و محدودیتهای متفاوت جدید علیه ایران دور از انتظار نخواهد بود و در کوتاه مدت دست دولت روحانی بستهتر خواهد شد و از نظر روحی و روانی تأثیرات منفی بر روحیه فعالان اقتصادی ایران و حتی خارجیان مشتاق به همکاری با ایران خواهد گذاشت. همچنین تصویب قانون S.۷۲۲ و اجرای قانون کاتسا تأثیری بدی بر بازار ارز ایران دارد و اجرای این قوانین، نرخ ارز را در بازار آزاد تا حدودی بالاتر خواهد برد. از طرفی دیگر افزایش نرخ ارز بر واردات کالاهای مصرفی تأثیر منفی خواهد گذاشت و قیمت کالاهای وارداتی نیز گرانتر تمام خواهد شد که خود بر مصرف کننده فشار خواهد آورد و نرخ تورم را نیز افزایش خواهد داد. همچنین با این وضعیت و با خصومتهای دولت آمریکا علیه ایران مطمئناً اعتماد غالب مردم نسبت به اجرایی شدن برجام بطور کامل از بین خواهد رفت.
درکل وقتیکه کسی شعلۀ آتش را روشن میکند هم دست خود میسوزد و هم طرف مقابل را میسوزاند یعنی هر دو طرف ضرر میکنند، لکن اوضاع امروز جهان و اتفاقات رخ داده شوخی بردار نیست و باید خیلی جدی با آن مقابله کرد زیرا از اوضاع و احوال پیش رو، بوی جنگ بزرگ اقتصادی برعلیه ما می آید و میبایست خود را برای هر معادله ای آماده کنیم و در اتاق فرماندهی جنگ، تدابیر لازمه را جهت مقابله با دشمن و پیشبرد امورات کشور با کمترین هزینه بیاندیشیم و فقط به سخنانی از جمله: (تو چه کارهای که درباره ایران تصمیم بگیری؟) بسنده نکنیم.
نظر شما