شناسهٔ خبر: 146089 - سرویس اقتصاد
نسخه قابل چاپ منبع: تسنیم

نقد تقابل ۲ دیدگاه در تیم روحانی/ راهبردی ترین اشتباه رئیس جمهور چه بود؟

حسن روحانی یک پژوهشگر ریسک بازار با این توضیح که در بحث عامل تغذیه کننده نرخ ارز در تیم روحانی اختلاف نظر وجود دارد گفت: افزایش نرخ ارز، واکنشی نسبت به سه برابر شدن نقدینگی است.

به گزارش «نماینده» محمد حسین ادیب به عنوان یک پژوهشگر ریسک بازار بر این باور است که در بدنه دولت دو دیدگاه متفاوت و متعارض در خصوص عامل «ایجاد التهاب در بازار  » رسانه ای شده، اینکه کدام یک از دیدگاه ها در خصوص عامل ایجاد تورم و نوسانات نرخ ارز صحیح است، از محورهای گفت وگو با ادیب است.

او معتقد است که روحانی اشتباه کرده و می کند که نقدینگی را تا این اندازه افزایش داده و در عمل خود در حال قربانی شدن در یک لوپ منفی در این حوزه است. از نظر ادیب، سیف نگاه شعبه ای به بانک مرکزی دارد و مانند بانک تجاری آن را اداره می کند و در عمل نیز اشتباهات خود را به روحانی آموزش داده است.

این پژوهشگر ریسک با این باور که راهبردی ترین اشتباه روحانی این بود که در تیم او کسی که سابقه اداره موفق بانک مرکزی در گذشته داشته باشد وجود نداشت، معتقد است روحانی امروز هزینه این اشتباه را پرداخت می کند.

دیگر نظرات ادیب را و نیز راهکارهای پیشنهادی اش را در ادامه می خوانید.

رشد نقدینگی با وقفه منجر به تورم ریالی می شود

افزایش نرخ ارز واکنشی نسبت به سه برابر شدن نقدینگی است

در خصوص عامل تغذیه کننده نرخ ارز در تیم روحانی اختلاف نظر وجود دارد، نظر شما در این باره چیست؟

ادیب : رشد نقدینگی در ایران بسیار بیش از رشد نقدینگی در دنیاست لذا تورم در ایران بیش از تورم در دنیاست. اگر تورم در ایران بیشتر از تورم در دنیا باشد، این اختلاف دیر یا زود منجر  به افزایش نرخ ارز می شود.

افزایش نرخ ارز واکنشی نسبت به سه برابر شدن نقدینگی است و نسبت دادن آن به عوامل خارجی فرافکنی است، اگر نقدینگی فقط مثل همه دنیا طی پنج سال گذشته ۱۰ درصد رشد کرده بود. هرگز افزایش قیمت دلار در این سطح نبود. ۸۰ درصد افزایش نرخ دلار به سبب رشد نقدینگی است. التهابات بازار ارز، واکنش به رشد نقدینگی است.

تحریم ها، در افزایش نرخ ارز در سال های ۹۰ و ۹۱ نقش تسریع کننده داشت

در سال ۹۰ و ۹۱ عامل افزایش نرخ ارز  به چه عاملی مربوط می شد؟

ادیب : در سال ۹۰ و ۹۱ حتی اگر تحریم اتفاق نیفتاده بود دلار به شدت افزایش می یافت،  افزایش نرخ دلار در سال۹۰ و ۹۱ واکنشی نسبت به رشد سنگین نقدینگی در دهه قبل بود که تحریم آن را فعال کرد. اگر هم تحریم نبود فقط مدتی بعد ارز گران می شد. تحریم فقط زمان آن را تسریع کرد.

فعالان اقتصادی ایران اکنون باید چگونه عمل کنند؟

ادیب : سودی که فعال اقتصادی ایران به سبب بیزینس خود کسب می کند ۸۰ درصد آن به سبب تورم است و ۲۰ درصد آن به سبب سود عملیاتی و فعال اقتصادی دچار خطا در تحلیل می شود و تصور می کند که همه سود کسب شده به سبب عملکرد شخصی او بوده است. در مرحله بعد چون تورم در دنیا ٢ تا ٣ درصد و در ایران چند برابر دنیاست اختلاف با افزایش نرخ ارز، پس گرفته می شود یعنی سودی که فعال اقتصادی به سبب تورم طی چند سال کسب می کند با افزایش نرخ ارز، پس گرفته می شود.

همه سود فعالان اقتصادی طی یکسال گذشته پس گرفته شد

بیشتر توضیح دهید؟

ادیب : تقریبا همه سودی که فعالان اقتصادی طی پنج سال گذشته کسب کرده اند با افزایش ۵۴ درصدی دلار، طی یکسال گذشته پس گرفته شد البته دلار نیز نسبت به ۶ ارز رقیب خود، ۱۰ درصد سقوط کرده است لذا، دارایی هرفرد ۶۴ درصد اش با افزایش نرخ ارز، پریده است.

رشد نقدینگی به تورم منجر می شود تورم آثار دیگری بر فعالان اقتصادی دارد؟

ادیب : تورم سنگین پولدار را پولدارتر می کند و فقیر را فقیر تر، لذا تورم به مدت طولانی به تمرکز ثروت منجرمیشود، اکنون ۱۷۵۰۰ شرکت صادراتی وجود دارد ولی ۹۰ درصد صادرات را فقط ۵۰۰ شرکت انجام می دهند، صادرات بسیار سودآور است اما فقط نصیب ۵۰۰  شرکت می شود، ۸۰ درصد سپرده بانکی هم به ٢ درصد جمعیتتعلق دارد، ٩٧ درصد نقدینگی، سپرده بانکی است و ۸۰ درصد سپرده متعلق به ٢ درصد جمعیت است.

وقتی تمرکز ثروت شد چه اتفاقی می افتاد؟

ادیب : رکود می شود.

مشکل جامعه از یک سو وفور پول است و از سوی دیگر کمبود پول است

چرا؟

ادیب : وقتی ۸۰ درصد ثروت متعلق به دو درصد جمعیت باشد، این جمعیت ٢ درصدی تقاضای مصرفی اندکی دارد، ٢ درصد جمعیت به چه تعداد یخچال، تلویزیون و ... احتیاج دارد در نتیجه بخش مصرفی با کمبود تقاضا مواجه می شود. در اصطلاح بازار، فعال اقتصادی با کمبود مشتری مواجه می شود مردم می گویند قدرت خرید نیست. اینجاتمرکز ثروت مردم را به دو دسته تقسیم می کند ٢ درصد مردم که مصرف اندکی دارند و نمی توانند بخش مصرفی رابه حرکت درآورند و ٩٨ درصد که می توانند بخش مصرفی را به حرکت درآورند اما پول ندارند. آن که پول داردمصرف کمی دارد و آن که پول ندارد ظرفیت خرید دارد. در نتیجه رشد سنگین نقدینگی به رکود سنگین در بخشمصرفی منجر میشود همه فعالین اقتصادی که در بخش مصرفی فعال هستند، می گویند تقاضا نیست در حالی که بزرگترین مشکل، جامعه وفور پول است. پس مشکل جامعه از یک سو وفور پول است و از سوی دیگر کمبود پول.

می شود صریح مطلب را تا اینجا جمع بندی کنید؟

ادیب : تورم طولانی با تمرکز ثروتی که ایجاد می کند، به رکود سنگین در بخش مصرفی منجر می شود.

یعنی رکود موجود واکنشی نسبت به رشد نقدینگی است؟

ادیب : بله حتما.

بخش مسکن نسبت به رشد نقدینگی واکنش نشان می دهد و خانه گران می شود

رشد نقدینگی چه اثری بر بخش مسکن دارد؟

ادیب : بخش مسکن نسبت به رشد نقدینگی واکنش نشان می دهد و خانه گران می شود.

حتی مسکن ویژه قشر متوسط و ضعیف؟

ادیب : در سال ۹۰ و ۹۱، مسکن سه برابر شد حتی مسکن ویژه قشر ضعیف و متوسط.

اما در زمستان ۹۶ هم دوباره مسکن ویژه قشر ضعیف و متوسط گران شد؟

ادیب : در سال ۹۶، مسکن در تهران ۲۶ درصد گران شد آن هم عمدتا مسکن ویژه قشر ضعیف و متوسط.

اما قدرت خرید قشر ضعیف و متوسط به صورت واقعی افزایش نیافته بود، پس چرا مسکن ویژه این قشر افزایش یافت؟

ادیب : حرف سیف اینجا صحیح است،   «سپرده در هر زمانی امکان حرکت به سمت یک بازار خاص و ایجاد التهاب در آن بازار را دارد. » سپرده ها که ۹۷ درصد نقدینگی را تشکیل می دهد عامل افزایش قیمت مسکن ارزان قیمت ویژه قشر ضعیف و متوسط درآذر تا دی ماه ۹۶ شد.

در دور قبل سال ۹۰ و ۹۱ عامل گران شدن قیمت مسکن ویژه این دو قشر چه عاملی بود؟

ادیب : در سال ۹۱ قدرت خرید این دو قشر افزایش نیافت، سرمایه قشر مرفه به سمت خرید مسکن های این دو قشررفت و مسکن این دو قشر، سه برابر شد.

رکود بخش مسکن، رونق بیش از ظرفیت اقتصاد در این بخش در سال ٩١ بود

چرا در بخش مسکن پس از افزایش سال ۹۰ و ۹۱ رکود شد؟

ادیب : در سال ۹۰ و ۹۱ مسکن های ارزان قیمت را قشر مرفه خرید اما در مرحله بعد وقتی خواست این مسکن را به مصرف کننده واقعی بفروشد، مصرف کننده ای در کار نبود، لذا رکود شد. افزایش قیمت مسکن در سال ٩١ قیمت مسکن را از قدرت خرید مصرف کننده واقعی آن خارج کرد. رمز رکود بخش مسکن، رونق بیش از ظرفیت اقتصاددر این بخش در سال ٩١ بود. رونق بیش از ظرفیت اقتصاد، به این نکته توجه ویژه داشته باشید.

علت کاهش شدید معاملات مسکن پس از افزایش در زمستان ٩۶ چه بود؟

ادیب : در مرحله بعد مسکن را باید قشر ضعیف و متوسط خریداری می کرد وچون قدرت خرید به سبب تورم سنگین در اواخر سال کاهش یافته بود و قیمت مسکن هم ۲۶ درصد افزایش یافته بود معاملات کاهش یافت.

ولی کاهش معاملات به کاهش قیمت منجر نشد؟

ادیب :  کاهش یافت. در سال گذشته دلار ۵۴ درصد گران شده  و البته دلار هم در مقابل ۶ ارز رقیب، ۱۰ درصدکاهش ارزش یافته یعنی در  عمل به ارز  مسکن در تهران، ۶۴ درصد ارزان شده که ۲۶ درصد آن با تورم ریالی خنثی شد. یعنی در عمل مسکن در تهران، ۳۸ درصد ارزان شده است مگر مسکن چقدر گران بود که در یک فقره۳۸ درصد ارزان شود.

مبهم است بیشتر توضیح دهید؟

ادیب : تورم ریالی دیر یا زود با افزایش نرخ ارز خنثی می شود، با رشد نقدینگی، کسی ثروتمند نمی شود، اگر ثروتمند شد در روند بعد اقتصاد، آن را پس می گیرد.

در توضیح بیشتر باید بگویم، در دوره احمدی نژاد بانک مرکزی خلق پول می کرد و در دوران روحانی، بانکها خلق پول می کنند و فرقی نمی کند با  خلق پول یک کشور ثروتمند نمی شود و اگر شد اقتصاد به زودی آن را پس می گیرد، فقط یک وقفه ایجاد می شود.

ممکن است مجلس اشتباهات دولت را ببخشد ولی نرخ ارز هرگز نمی بخشد

نرخ ارز دولت روحانی را به خاطر اشتباهات اش تنبیه کرد

نرخ ارز چه نقشی دارد؟

ادیب : اگر بهره وری در یک کشور کمتر از بقیه دنیا بود،  پول ملی آن کشور کاهش ارزش پیدا می کند دیر یا زود (دلار گران می شود) . این فرمول افزایش نرخ ارز است. اگر عده ای ثروتمند شوند با خلق پول به وسیله بانکها، افزایش نرخ ارز آن را پس می گیرد. نرخ ارز هیچ اشتباهی را نمی بخشد. ممکن است مجلس اشتباهات دولت را ببخشد ولی نرخ ارز هرگز نمی بخشد. نرخ ارز دولت روحانی را به خاطر اشتباهات اش تنبیه کرد.

روحانی اشتباه کرده و می کند که نقدینگی را تا این اندازه افزایش داده است

روحانی در حال قربانی شدن در یک لوپ منفی

راه حل؟

ادیب : روحانی اشتباه کرد نقدینگی را تا این اندازه افزایش داد و اشتباه می کند آن را  ادامه می دهد.  تا زمانی که نقدینگی نجومی رشد می کند بر همین پاشنه می چرخد، رشد نقدینگی با وقفه به تورم ریالی منجر می شود و تورم ریالی بیشتر از تورم در دنیا، به افزایش نرخ ارز منجر میشود و این سیکل مدام تکرار می شود، روحانی دارد قربانی این لوپ منفی می شود.

سیف نگاه شعبه ای به بانک مرکزی دارد و مانند بانک تجاری آن را اداره می کند

سیف اشتباهات خود را به روحانی آموزش داد

راهبردی ترین اشتباه روحانی این بود که در تیم او کسی که سابقه اداره موفق بانک مرکزی در گذشته داشته باشد وجود نداشت

در عمل چه باید کرد؟

ادیب : روحانی تخصص و شناخت دقیقی از بانکداری ندارد. مشاوران و وزرا او هم به نقش نقدینگی در تخریب اقتصاد واقف نیستند. سیف نیز بانک مرکزی را مثل یک بانک تجاری اداره  کرده و می کند. سیف از همان ابتدا نگاهی شعبه ای به بانک مرکزی داشت، رییس شعبه اگر سپرده بیشتر جذب کند به درستی عمل کرده اما اگر مانده رشد سپرده در کشور که ٩٧ درصدنقدینگی است بیش از رشد کالا و خدمات باشد اختلاف رشد نقدینگی نسبت به رشد کالا و خدمات با تورم خنثی می شود. سیف نسبت به این اختلاف حساسیت فعال نداشت و رییس بانک تجاری هم چنین حساسیتی ندارد.  همه مشکلات به این باز می گردد که سیف بانک  مرکزی را مثل یک بانک تجاری اداره کرده و می کند. اشتباه دوم این بود که روحانی آن راتذکر نداد. اگر  همه سخنرانی های سیف و روحانی بررسی شود حتی یک مورد نیست که نسبت به رشد نقدینگی دغدغه نشان دهند. سیف اشتباهات خود را به روحانی آموزش داد. اشتباه تیم اقتصادی روحانی این بود که شاگردان خوبی برای سیف بودند، راهبردی ترین اشتباه روحانی این بود که در تیم او کسی که سابقه اداره موفق بانک مرکزی در گذشته داشته باشد وجود نداشت و او امروز دارد هزینه این اشتباه را پرداخت می کند.

به مشکلات اشاره کردید تا راهکار؟

ادیب : بدون کاهش سود سپرده چیزی حل نمی شود، علت رشد نقدینگی سود بالای سپرده است. سود سپرده در همه دنیا حدود یک درصد است. البته بانکها، آنقدر هزینه می تراشند که یک درصد را هم پس می گیرند. هر راهکاری اگرمنجر به کاهش سود سپرده نشود نتیجه ای ندارد.

البته این کافی نیست. حداقل ۶۰ درصد وام ها را به ۵۰۰ شرکت بزرگ پرداخت کرده اند که فقط اصل و فرع وام را تمدید می کنند بدون اینکه توان بازپرداخت آن را داشته باشند. این  ۵۰۰ شرکت، پنج سال قبل باید تعطیل می شدند اما با دریافت وام کار را ادامه داده اند. در واقع پرسش شما که راهکار چیست به این باز می گردد که مشکل ۵۰۰ شرکت بزرگ راچگونه باید حل کرد؟

اما سپرده مردم را به ۵۰۰ شرکت بزرگ داده اند؟

ادیب : نه به مردم کاری ندارد، پول مردم هست، سپرده خرد را وام خرد داده اند و سپرده خرد هیچ مشکلی ندارد. معوقات وام خرد ٢ درصد هم نیست حتی کمتر از عرف دنیا، ۴۰ درصد سپرده ها به ۱۰۰ هزار نفر تعلق دارد. سپرده فقط و تاکید می کنم فقط سپرده صد هزار نفر در معرض ریسک قرار دارد. مشکل بین صد هزار نفر و ۵۰۰ شرکت است. اگر نرخ بهره برای ۵۰۰ شرکت بزرگ از ابتدای سال ٩١ فقط یک درصد محاسبه شود اینها قادر به بازپرداخت وام هستند. البته از ابتدای سال ٩١، ۵۰۰ شرکت بزرگ باید از پرداخت مالیات و حق بیمه هم معاف باشند ومالیات پرداختی و بیمه پرداختی به آنها برگردانده شود و  بخش مالی و بیمه این اختلاف را مستقیما به بانک بابت اصلب دهی آنها پرداخت کند. همه باید به شرکتهای درگیر بحران کمک کنند. دولت باید طرح نجات شرکت های بزرگ راعملیاتی کند، سپرده گذاران کلان بالای ۵۰ میلیارد تومان هم بابت بخشی از سود دریافتی خود از بانکها از ابتدای سال ٩١ گذشت کنند. با این طرح که البته جزئیات آن می تواند حتی متفاوت از  مطالب من باشد باید مشکل ۵۰۰ شرکت بزرگ حل شود. بدون طرح نجات شرکتهای بزرگ که در  طرح نجات، سپرده گذاران بالای صد میلیارد تومان وبخش مالیات و بیمه دخیل باشند چیز چندانی حل نمی شود و اگر مشکل سپرده گذاران بالای صد میلیارد تومان وشرکتهای بزرگ حذف شود، مشکل چندانی باقی نمی ماند.

نظر شما