ماهنامه «نماینده» / احزاب و گروههای سیاسی معمولاً در تمام جوامعی که از نظامهای سیاسی مبتنی بر دموکراسی برخوردارند، اهمیت زیادی پیدا میکند. نمایندگان مجلس در این نوع نظامهای سیاسی با عضویت در گروهها و احزاب سیاسی و با کمکهای مالی و تبلیغاتی آنها به مجلس راه پیدا میکنند و این پیروزی، هزینههای خاص خودش را نیز دارا خواهد بود. از یکسو نماینده بهعنوان نماینده مردم حوزه انتخابیه خود باید حافظ منافع آنها باشد و از سوی دیگر باید حافظ منافع حزب متبوعش نیز باشد. این مسئله سبب میگردد که معمولاً در برخی شرایط چالش عمدهای بین منافع شخصی، گروهی و حزبی شخص نماینده پیش بیاید و رأی و نظر او را با تغییرات مختلفی روبهرو سازد.
در اکثر پارلمانهای دنیا، اگر نماینده بعد از انتخاب شدن به این سمت، منافع حزبی خود را در نظر نگیرد و برخلاف آن رأی بدهد، با تنبیههایی مواجه خواهد شد. در آمریکا نقش احزاب در رأیهای پارلمانی بهمراتب بیشتر از سایر مسائل دیگر است. دو حزب دموکرات و جمهوریخواه بهاندازهای در پارلمان قدرت دارند که هر کدام دفتر و کارکنان خاص خود را در کنگره داشته و کارهای نمایندگان را از این طریق مدیریت میکنند. به همین نسبت فرآیند تنبیه و تشویق نمایندگان براساس آرای حزبیشان نیز در آمریکا مسئله پیچیدهتر و مهمتری بهحساب میآید. اگر نمایندهای برخلاف منافع حزبیاش عمل کند، میتواند بهصورت کامل مطمئن باشد که در دوره بعدی مجلس انتخاب نخواهد شد و درعینحال سمتهای مهم در عرصه مدیریت مجلس را نیز به دست نخواهد آورد. سمتهای مدیریتی مجلس مانند رؤسای کمیسیونهای تخصصی معمولاً توسط افراد حزبی تعیین میشود و اگر وفاداری به حزب در میان نباشد، نماینده حتی اثرگذاری رأی خود را نیز از دست خواهد داد. در دیگر مجالس دنیا هم اقدامات تنبیهی و تشویقی مختلفی برای تأثیرگذاری بر رأی نمایندگان توسط احزاب وجود دارد. هر قدر نماینده بر اهداف و برنامههای حزبی تأکید بیشتری داشته باشد، امکان اینکه وفاداری او به اثبات رسیده و سمتهای عالیتری در فضای سیاسی کشورش به دست بیاورد، بیشتر است. اما در این بین استثنائاتی نیز وجود دارد و گاهی اوقات این تنها احزاب نیستند که تعیین کننده اصلی در رأی نمایندگان بهشمار میروند. در زیر به چند نمونه از این شرایط، اشاره شده است:
*رأی وجدان
نکته جالبی که در مورد رأی دادن نمایندگان در پارلمان استرالیا وجود دارد، شناخته شدن حقی برای نمایندگان در هر کدام از احزاب این کشور است که بیان میکند، زمانی که یک نماینده احساس کند باید براساس وجدانش تصمیم گرفته و به طرحی رأی داده یا از رأی دادن به طرحی دیگر خودداری کند، این حق را دارد که برخلاف خواسته حزب متبوعش رفتار کند. از این رأی بهعنوان «رأی وجدان» یاد میشود. این مسئله باعث شده است که نمایندگانی که براساس آموزههای اخلاقی یا دینی خود نمیخواهند به طرحی رأی دهند، با خیال آسوده این کار را انجام دهند. معمولاً نمایندگان احزاب گوناگون زمانی که بحث طرحهای پارلمانی در مورد سقطجنین، ازدواج همجنسگرایان، آزادسازی مسئله مرگ آسان یا اتانازی یا مجازات اعدام است، میتوانند براساس عقاید دینیشان عمل کرده و خواسته حزب خود را قبول نکنند.
*رأی آزاد
از منظر بحثهای پارلمانی و حقوقی، به رأیی، رأی آزاد گفته میشود که نماینده براساس عقاید و مسائلی که در نظر دارد و بدون هیچگونه فشار خارجی، حزبی، گروهی یا گروههای ذینفع، به طرح یا لایحهای رأی مثبت یا منفی دهد. یکی از محققان علوم سیاسی به نام پروفسور «جان وارهرست» با اینحال معتقد است که در هیچ جامعهای مسئلهای به نام «رأی آزاد» وجود نداشته و نخواهد داشت. وی چنین بیان میکند که نمایندگان منتخب در هر مجلس و پارلمانی آنقدر با مسائل منطقهای و موکلان خود و فشارهای لابیهای مختلف، گروههای ذینفوذ و احزاب مواجه هستند که عملاً امکان داشتن رأی آزاد را در پارلمان ندارند و مفاهیمی که بهعنوان آزادی در رأیدهی بیان میشود، صرفاً مفاهیمی است که جامعهای آرمانی را بیان میکند و نه واقعیات موجود را. البته از سوی دیگر رأی آزاد نباید هم بهگونهای وجود داشته باشد که نماینده هر اقدامی که خواست انجام دهد و مسلماً باید منافع مردمی که او را به این سمت برگزیدهاند نیز رعایت کند.
*رأی به حزب مخالف
با وجود اینکه چندان هم طبیعی به نظر نمیرسد، در پارلمانهای اکثر کشورهای دنیا مسئلهای وجود دارد بهنام همراهی نکردن نمایندگان حزب از حزب متبوعشان یا به قول دیگر، خیانت کردن نماینده به اهداف و برنامههای حزبی که او را در پیروزی یاری رسانده است. از این دست مسائل در بسیاری از مجالس دنیا دیده میشود. نماینده به دلیل اینکه خواهان توجه رسانهها یا حمایت یک حزب از فعالیتهایش بوده است، در ظاهر در زمان انتخابات با حزب همراهی میکند و بعد از ورود به پارلمان، به دلیل اینکه منافع شخصیاش در خطر قرار میگیرد، به حزب مقابل پیوسته و به همگروهیهای خود خیانت میکند. این مسئله در بسیاری از مجالس دنیا دیده شده است اما در بسیاری موارد خیانت به این بزرگی نیز نیست و نماینده تنها برای یک یا چند مورد از طرحهایی که اعتقادی به تصویب آنها ندارد و نظر شخصیاش را مقدم بر نظر حزب میداند، در جایگاه دفاع از حزب مقابل برمیآید. در پارلمان استرالیا، این کار بهصورت فیزیکی انجام میشود. به این معنا که اگر نمایندهای نخواهد همراه با نمایندگان همحزبی خود رأی دهد، بهطرف دیگر سالن مجلس که نمایندگان حزب مقابل نشستهاند میرود و رأی خود را همراه با آنان میدهد. با اینحال این مسئله حتی اگر برای یک یا دو مورد از قوانین نیز اجرایی شود، معمولاً اثرات منفی زیادی بر آینده شغلی نماینده میگذارد و ممکن است حتی برای یک مورد خلاف قوانین حزب عمل کردن نیز حمایت حزب را در دورههای بعدی انتخابات از دست بدهد.
در پارلمان انگلستان برای جدا کردن مسئلههای حزبی از مسائل اخلاقی، راهکاری اندیشیده شده و اگر سخنگو یا رئیس مجلس اعلام کند که نمایندگان در مورد طرحی میتوانند براساس عقاید و استانداردهای اخلاقی، دینی و اعتقادات اجتماعیشان رأی دهند، دیگر احزاب نمیتوانند نماینده را برای رأیی که داده است، تحت فشار بگذارند یا حمایتشان را از شخص نماینده کاهش دهند.
در برخی کشورها، مباحثی که نمایندگان میتوانند در آن نظر شخصی یا عقاید مذهبیشان را اعمال کنند نیز تعریف شده است. بهعنوان مثال چهار دسته طرح و لایحه وجود دارند که گفته میشود نماینده برای رأی دادن به آنها باید نظر شخصی و اعتقادات اجتماعی، مذهبی و اخلاقی خودش را تنها در نظر بگیرد. این چهار دسته طرح عبارتانداز:
طرحهایی که مربوط به مرگ و زندگی انسانها میشود. از جمله تعیین جرم اعدام برای محکومان، قانونی سازی سقطجنین و مسئله مرگ آسان یا اتانازی؛
طرحهایی که مرتبط با عرف جامعه یا قوانین خانوادگی میشود، قوانین مربوط به همجنسگرایان، اصلاحات در قانونی کردن استفاده از مواد مخدر، تعریف جنایات جنگی یا قوانین مرتبط با قمار؛
طرحهای مرتبط با تحقیقات علمی مانند تحقیق در مورد سلولهای بنیادی؛
قوانین مرتبط با اداره مجلس و آییننامههای داخلی مجلس.
نظر شما