قرار بود اسامی اعضای فراکسیون امید اعلام شود اما در نهایت نشد. اعلام نشدن اسامی اعضای فراکسیون امید آیا به نفع اصلاحطلبان است یا به ضرر آنها؟
معمولاً تا الان در مجالس، سه فراکسیون مشخص داشتهایم؛ فراکسیون چپ، فراکسیون راست و فراکسیون مستقلین که وابستگی جناحی نداشتند اما تعیینکننده بودند. معمولاً جریانات اصلی، اکثریت مطلق را بهدست نمیآوردند. مجلس دهم حالتی شبیه به مجلس پنجم دارد؛ یعنی هیچ جریانی اکثریت مطلق را ندارد و عدهای هم که در قالب فراکسیون مستقلین حضور دارند، گاهی اوقات با اصولگرایان جمع و باعث به اکثریت رسیدن آراء آنها میشوند و گاهی اوقات هم با اصلاحطلبان چنین وضعیتی پیدا میکنند. از ابتدای شکلگیری فراکسیون امید، عدهای از ورود رسمی به فراکسیون امید معذوریت داشتند اما در مواردی خاص، حاضر به همکاری بودند.
به نوعی میشود گفت که دلیل اعلام نشدن اسامی اعضای فراکسیون امید، جلوگیری از تشتت در این فراکسیون بوده است.
شرایط آماده نبود؛ برخی در مجلس نگران موقعیت خود هستند و فکر میکنند که اگر وارد فراکسیون امید شوند، ممکن است موقعیتشان در آینده به خطر اما در مجموع حاضر به همکاری هستند. این ملاحظات از ابتدای شکلگیری فراکسیون امید وجود داشت. اگر مبنا بر شفافسازی باشد، دیگر نام فراکسیون، «امید» نخواهد بود بلکه باید نامش به «اصلاحطلبان» تغییر کند.
اگر این شفافیت در کار پارلمانی حاصل شود، به نفع اصلاحطلبان خواهد بود یا به ضرر آنها؟
فواید و ضررهایی برای خود دارد؛ فوایدش این است که بالاخره اصلاحطلبان میتوانند روی رأی جمعیت خود حساب کنند و دقیقاً بدانند که در مجلس چه کارهاند و در چه مواردی باید دست به ائتلاف بزنند. از طرف دیگر جامعه هم تکلیفش با نمایندگان مشخص میشود و میفهمد که تعداد اصلاحطلبان مجلس چقدر است و باید تا چه میزان، از آنها انتظار داشته باشد.
ضررهایش این است که چون اعضا با هم یکی هستند، تعدادشان بالاتر میرود. فراکسیون امید اعلام میکند که ۱۱۰ تا ۱۳۰ نفر عضو دارد؛ بنابراین از آنها سؤال میشود که مثلاً چرا نمیتوانید درباره کابینهای که تشکیل میشود، اعلام نظر کنید. چون کابینه رأی اعتماد دارد، عملکردش هم به پای فراکسیون امید نوشته میشود؛ بنابراین باید پاسخگو باشند که نمیتوانند باشند؛ این ضعف عمده آنهاست.
بهطورکلی، عملکرد فراکسیون امید را تاکنون چگونه ارزیابی میکنید؟
این عملکرد در مقاطع خاصی، بهطور مثبت یا منفی بازتاب خود را نشان میدهد. تردیدی نیست رییسجمهور هم منکر این قضیه نیست- که از اصلاحطلبان استفاده شد اما در نهایت کار خود را کردند. آقای محمود حجتی در مجلس رأی کمی آورد. به نظر میآمد که رحمانی فضلی با توجه به صحبتهایی که پیرامونش بود، رأی نیاورد اما دیدیم که با ۲۵۵ رأی وزیر شد. ما امروز با پدیدهای بهنام «رأی نجومی» در میان نمایندگان مواجه هستیم؛ فراکسیون امید در جلسات رأی اعتماد، بهطور کامل پشت وزیران بود. این عملکرد کاملاً منفی است و برای فراکسیون امید، بسیار چالشانگیز است.
فکر میکنید چه تعداد از اعضای فراکسیون امید در انتخابات مجلس یازدهم، مورد تأیید نخبگان اصلاحطلب قرار بگیرند؟
بسیار کم. اعتبار نمایندگان فراکسیون امید در میان افکار عمومی و بهخصوص در میان نخبگان سیاسی از بین رفته است و اگر همین اعضا دوباره در لیست قرار بگیرند، مردم پای صندوقهای رأی نمیآیند.
مدتی است که اصلاحطلبان بحث مذاکره با سپاه و شورای نگهبان را مطرح میکنند. محور این گفتوگوها چیست؟
محور باید تشکیل مجلس و انتخاب رییسجمهور و کابینهای کارآمد باشد که به درد منافع ملی بخورد. چرا باید به گزینههای حداقلی تن داد؟ باید شرایط طوری باشد که دو جناح، کاندیداهای حداکثریشان را به میدان بیاورند؛ مانند امثال شهید مدرس و مطهری. دو جناح نباید خود را اینگونه پایین و حداقلی ببینند؛ بهطوریکه منافع ملی را کنار بگذارند و در پی منافع شخصیشان باشند و تن به هر کاری بدهند. گزینههای حداقلی، اهل معامله و کاسبکاری هستند و هیچ تعهدی نسبت به جامعه ندارند؛ تعهد اینها به خود و خانوادهشان است؛ این موضوع کاملاً به ضرر کشور است. افراد مبارز و کسانی که حسننیت دارند باید روی کار بیایند.
اگر بخواهید ائتلاف اصلاحطلبان با اصولگرایان را تحلیل کنید، این ائتلاف آیا برای اصلاحطلبان فرصتساز بوده یا هزینهساز؟
ائتلاف برای اصلاحطلبان هیچ فایدهای نداشته و قابل استمرار نیست.
مساله ورود زود هنگام اصلاحطلبان به انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ را چگونه میبینید؟ آیا اصلاحطلبان باید از همین الان به فکر معرفی گزینه برای چهار سال بعد باشند یا اینکه فعلاً زود است؟
قطعاً باید به فکر باشند. هر جریان سیاسی چه بهنام تشکل حزبی و چه بهنام تشکل جبههای -که الان اصلاحطلبان بهصورت جبههای فعالیت میکنند- باید به فکر انتخابات پیش رو باشد و سعی کند روی افرادی که شایستگی کاندیداتوری دارند، بررسیهای لازم را انجام دهد. ورود زودهنگام به موضوع انتخابات، در شرایط سیاسیای که ما در آن بهسر میبریم، ممکن است باعث ایجاد حساسیت و تخریب نسبت به آن فرد شود. شاید سیاست تا روز آخر مشخص نباشد که چه کسانی کاندیدای اصلی و چه کسانی کاندیدای فرعی هستند. در انتخابات مجلس ۲۹۵ نفر برای ورود به مجلس تعیین میشوند؛ قطعاً در حوزه شهرستانها و در حوزه انتخابیه اگر الان کار بشود، این نقطهای کلیدی است و عملیاتی میدانی محسوب میشود نه تحقیقاتی و پژوهشی. برخی در میان اصلاحطلبان، خصوصاً آنهایی که دانشگاهی هستند، اینگونه (پژوهشی) فکر میکنند؛ این افراد تاکنون در انتخابات ورود نکردهاند و تاکنون تحقیقات میدانی هم انجام ندادهاند و بهعنوان مجری یا ناظر بهطور مستقیم در انتخابات ورود نداشتهاند؛ اگر انتخابات بهدست چنین افرادی سپرده شود، کار را خراب میکنند. انتخابات باید بهدست افرادی سپرده شود که تحقیقات میدانی انجام دادهاند. افرادی که مجری انتخابات بودهاند و در اجرا دست داشتهاند. اینها انتخابات را میدانی میدانند و هر لحظه که تصمیم بگیرند، میتوانند ظرف چند ساعت، وضعیت کاندیداها را در کل حوزهها مشخص کنند.
نظر شما