ماهنامه «نماینده» / ١۸ سال پیش، در سال ١٣٧٩، دولت وقت با استناد به ضرورت کوچکسازی دولت و تجمیع تصمیمسازیها نسبت به ادغام سازمان اداری و استخدامی و برنامه و بودجه، اقدام کرد تا سازمان مدیریت و برنامهریزی متولد شود. نخستین رئیسی که بر صندلی ریاست این سازمان تکیه زد، «محمدرضا عارف» بود. «ستاریفر» پس از عارف کلید ریاست را تحویل گرفت و سپس «حمیدرضا شرکا» بر صندلی ریاست این سازمان تکیه زد. اما در سال ١٣٨٦ «محمود احمدینژاد»، رئیس دولت نهم، حکم انحلال آن را امضا کرد و پس از ۷ سال از گذشت انحلال آن در سال ١٣٩٣ دوباره «حسن روحانی» رئیسجمهور دولت یازدهم حکم احیای آن را به امضا رساند.
هرچه هست این سازمان، در حیات خود بارها و بارها تغییر نام داده است. این سازمان که در سال ١٣٢٧، با هدف نظارت بر اجرای برنامۀ اول توسعه تشکیل شد بعدها به سازمان برنامه و بودجه تغییر نام داد. باید سیل تغییرات در ۲ دهۀ گذشته را بسیار شدیدتر از سابق خواند. سال ١٣٧٩ سازمان برنامه و بودجه و اداری و استخدامی، سازمان مدیریت و برنامهریزی را متولد کردند و سال ١٣٨٦ این سازمان منحل و معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی و معاونت توسعۀ مدیریت و سرمایۀ انسانی شکل گرفت. این دو معاونت دوباره در سال ١٣٩٣ زیر چتر سازمان مدیریت جمع شدند تا باز هم به روال ١٧ سال قبل بازگردند.
«محمد طبیبیان»، معاونت اسبق سازمان برنامه و بودجه در این زمینه میگوید: «در گذشته دو سازمان متفاوت وجود داشت با دو رسالت مختلف.» یک سازمان برنامه و بودجه که کار تدوین برنامه و بودجه سالانه را انجام میداد و دیگری سازمان امور استخدامی که وظیفۀ سازماندهی به تشکیلات و پرسنل دولت را برعهده داشت.»
در زمان دولت اصلاحات، این دو تشکیلات ادغام شدند و نام آن به سازمان مدیریت و برنامهریزی تغییر یافت. با این نیت که امور برنامه و بودجه و سروسامان دادن به تشکیلات و پرسنل دولت در یک سازمان تمرکز یابد. با اینکه این اقدام به لحاظ نظری اقدامی قابل توجیه بود اما در عمل سیاست مزبور بهصورت مکانیکی انجام شد و نتیجۀ آن، ادغام دو فرهنگ کاری مختلف با یکدیگر بود.
وی معتقد است: «بررسی عملکرد سازمان مدیریت و برنامهریزی نشان میدهد در اجرا با موفقیت چندانی روبهرو نشد. از این منظر و با توجه به عملکرد ضعیف این سازمان شاید تفکیک دو سازمان برنامه و بودجه از امور استخدامی و ایجاد تشکیلاتی مجزا و ساختاری با پرسنل محدود، زمینهساز رسیدگی بیشتر به هر دو بخش مورد اشاره باشد.»
وی در خصوص عملکرد سازمان برنامه و امور استخدامی توضیح داد: «پیش از آنکه سازمان مدیریت و برنامهریزی در دولت اصلاحات ایجاد شود؛ دو سازمان برنامه و بودجه و سازمان امور استخدامی بهطور جداگانه فعالیت میکردند و سازمان برنامه به امور برنامه و بودجه رسیدگی میکرد و سازمان استخدامی امور پرسنل و تشکیلات دولت را مورد توجه داشت. در این دوره اما تصمیم بر ادغام این دو سازمان گرفته شد. ادغامی که بیشتر فیزیکی بود تا بهبود امور اجرایی. در واقع این ادغام، تلفیق دو فرهنگ کاری مختلف بود که نتوانست در جایگاه کارآمدی قرار گیرد.»
بهگزارش «نماینده»، پس از احیای مجدد سازمان مدیریت و برنامهریزی به دستور رئیسجمهور، شورای عالی اداری احیای سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور با سازمانهای مدیریت و برنامهریزی استانی را در دستور کار خود قرار داد و با ادغام دو معاونت «برنامهریزی و نظارت راهبردی» و «توسعه مدیریت و سرمایۀ انسانی» اقدام به لغو مصوبۀ دولت گذشته کرد.
پیش از این، رئیس سازمان مذکور بهعنوان معاون رئیسجمهور به فعالیت خود ادامه داد و از لحاظ تشکیلاتی از ریاستجمهوری مجزا بود اما با تغییر روند کاری این سازمان در دوران احمدینژاد، زیر نظر ریاستجمهوری فعالیت میکرد. به این معنا که دیگر امور بودجهریزی، امور استخدامی و برخی از دیگر مسئولیتهای ۷ گانۀ این سازمان در قالب دو معاونت جدید زیر نظر رئیسجمهوری اداره میشد تا فعالیتهای این نهاد بهطور مستقیم زیرنظر رئیسجمهور پیگیری شود.
این اقدام، مخالفان و موافقانی داشت. بسیاری از مخالفان این انحلال استدلال میکردند که دولت نمیتواند سازمانی که بهدست مجلس تصویب شده را منحل کند. موافقان نیز مدعی بودند که این انحلال نیست بلکه یک ادغام است. با این حال سازمان مدیریت که باید بودجههای سالانه را براساس اهداف برنامه تنظیم میکرد و اجرای آن را مورد نظارت قرار میداد، منحل شد. اما احیای سازمان مدیریت و برنامهریزی یکی از وعدههای دولت روحانی بود و ۲ سال پس از روی کارآمدن، مجدداً آن را احیا کرد.
«محمدباقر نوبخت» رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی در جمع کارکنان سازمان مدیریت و برنامهریزی استان آذربایجان شرقی با تبریک احیای این سازمان اظهار کرد: «همۀ وظایف و اختیارات سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور به مدیریت استانها تفویض شده و این سازمان در استانها از اختیارات رئیسجمهوری در زمینۀ اعتبارات و برنامهریزی برخوردار است.»
وی با اشاره به ۳ مأموریت محولۀ رئیسجمهوری به سازمان مدیریت و برنامهریزی گفت: «تحول بنیادین در راهبری توسعه، برنامهریزی در توسعۀ متوازن و رصد همۀ مسائل توسعه از مهمترین وظایف سازمان است و در این راستا یک تحول اساسی در عرصۀ مدیریت و برنامهریزی ایجاد شده است.»
نوبخت خاطر نشان کرد: «از این پس هر اعتباری به استانها داده شود با نظر و درخواست این سازمان خواهد بود و اعتبارات اختصاص یافته نیز با تصمیم سازمان مدیریت و برنامهیزی استانها هزینه میشود.»
اما دو نقطۀ منفی این سازمان را میتوان بروکراسی عریض و طویل اداری و همچنین عدم اهمیت کافی و اولویت به مناطق کمتر برخوردار و مشاغل خُرد و کمتر توسعه یافته دانست. با توجه به فرازوفرودهای این سازمان باید یک سؤال اساسی را از تصمیمگیرندگان و مسئولان اصلی حوزۀ اقتصاد کشور پرسید: «در راه تغییر ساختارهای یک سازمان بزرگ و مهمی چون مدیریت و برنامهریزی چقدر این انحلالها و احیای مجدد توانسته به اصل حرکت اقتصاد کشور کمک کند که چند صباحی دیگر اگر کشور دچار تلاطمها و تکانههای اقتصادی گردید، به چه نحوی دوباره از عملکرد خود یا دیگران دفاع و نقد خواهند کرد؟»
نظر شما