به گزارش «نماینده» رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه در سخنرانی خود در مؤسسه صلح بینالمللی که روز یکشنبه ۲۶ بهمن ماه انجام گرفت با اشاره به تحولات منطقه از اقدامات ایران ابراز نگرانی و ادعا کرده بود که "اما بدانید که کسانی هم تجزیه سوریه و هم تجزیه عراق را میخواهند. افرادی هستند که برای تجزیه عراق تلاش میکنند. در آنجا همزمان، هم مجادله مذهبی و هم مجادله قومی وجود دارد. چرا که در آنجا نیز "ملیتگرایی فارس" وجود دارد. همراه با این ملیتگرایی فارس، تجزیهطلبی نیز در آنجا موضوعیت دارد که باید جلوی آن را بگیریم".
اندکی بعد از آن بود که مولود چاووش اوغلو وزیر خارجه ترکیه در نشست امنیتی مونیخ ادعاهای منطقهای اردوغان علیه ایران را با ادبیاتی دیگر بیان کرد که "ایران در سوریه و عراق شیعهگری را رواج میدهد و با اقدامات خود باعث ایجاد بیثباتی در منطقه شده است".
بعد از آن بود که رسانههای وابسته به دولت ترکیه نیز این ادبیات را در نوشتههای خود به کار بردند و بهبهانههای مختلف آن را ترویج میکنند.
از جمله آنها نشریههای"yeniakit" و "evrensel" از رسانههای اصلی دولت هستند که 'Pers milliyetçiliği' (ملیتگرایی پارس) را ترویج میکنند که برای مردم خارج از ایران نماد ملیتگرایی و تلاش برای بازسازی امپراتوری پارسی است که اینک از سوی جمهوری اسلامی ایران در حال ترویج و شکلگیریست.
* "هلال شیعی" عبدالله دوم و "فارسگرایی" اردوغان چه هدفی را دنبال میکنند
بعد از استفاده از واژگانی چون "هلال شیعی" که از سوی عبدالله دوم در منطقه دنبال شد، ما شاهد یک "برندسازی" جدید در حوزه ایرانهراسی هستیم، البته دو برچسب فوق در برهههایی به ایران اسلامی زده شده که از نظر نفوذ و قدرت منطقهای تمایزی آشکار نسبت به گذشته را تجربه میکند.
عبدالله دوم زمانی این واژه را به کار برد (سال ۲۰۰۴) که آمریکا به عراق حمله کرده و صدام حسین اصلیترین دشمن جمهوری اسلامی را ساقط کرد و پس از آن دولتهایی در عراق روی کار آمدند که به جمهوری اسلامی نزدیکی زیادی داشتهاند.
این واژه همچنین در سال ۲۰۰۶ از سوی حسنی مبارک رئیس جمهور مخلوع مصر دوباره به کار برده شد و آن زمانی بود که حزبالله لبنان در جنگ ۳۳ روزه رژیم صهیونیستی را شکست داد و این موضوع برای همه روشن است که حزبالله بازوی منطقهای ایران است.
* چرا "فارسگرایی" ترویج میشود
باید گفت، شیعههراسی در حالی که بخشی از جمعیت منطقه از افغانستان گرفته تا ترکیه و جمهوری آذربایجان و عراق و سوریه و لبنان و بحرین را شیعیان تشکیل میدهند دیگر نمیتواند ترس از ایران یا ایرانهراسی را ترویج کند زیرا شیعیان این کشورها ترسی از این موضوع ندارند، پس باید واژهای به کار برده میشد که تنها ایران اسلامی را شامل شود و همه ملتهای منطقه را به وحشت اندازد، بر همین مبنا بود که بهصورتی هوشمندانه واژهای خاص انتخاب شده تا هدف آن یک منطقه خاص جغرافیایی و البته در همان جغرافیا (ایران)، یک قومیت خاص را هدف قرار دهد.
با نگاهی به تحولات منطقه میتوان دریافت که چرا رئیس جمهور ترکیه با انتخاب واژهای جدید دست به ایرانهراسی در منطقه و سطح جهانی زده است. تحولات سوریه که زمانی با رؤیای سقوط بشار اسد میرفت تا بهسود عربستان، قطر و ترکیه پایان یابد، حالا با آزادی حلب، پیشروی نیروهای نظامی و مقاومت و نیز آغاز تلاشهای جهانی برای مقابله با تروریسم تکفیری و حل و فصل مسالمت آمیز بحران سوریه بهسود دولت این کشور و مقاومت منطقهای مسیر خود را طی میکند. شاید این موضوع را بتوان پیروزی دیگر جمهوری اسلامی و مقاومت بعد از جنگ ۳۳ روزه و سقوط صدام و روی کار آمدن دولتی همراستا با مقاومت در عراق دانست و آن را نقطه عطفی در تاریخ مقاومت منطقه به حساب آورد.
شاید به همین دلیل است که رجب طیب اردوغان که سودای رهبری جهان اسلام و منطقه را در سر دارد با بر هم خوردن این رؤیا همچون ملک عبدالله دوم و حسنی مبارک دست به واژهسازی زده تا کمی از نگرانی منطقهای خود نسبت به تغییر شرایط بهسود جمهوری اسلامی را نمایان کرده باشد.
موضوعی که بهرام قاسمی سخنگوی وزارت امور خارجه بهدرستی به آن پاسخ داده و یادآور شده بود: "کسانی که در سودای خام بازگشت به امپراطوریاند و به اقدامات مداخلهگرایانه، غیرقانونی و غیرمشروع و حمایت از گروههای تروریستی دست زده و موجب خونریزی و افزایش تنش و بیثباتی در منطقه میشوند، نمیتوانند با فرافکنی از زیر بار مسئولیت چنین اقداماتی شانه خالی کنند".
نظر شما