«نماینده» / " ۱۱ میلیون ایرانی، در مناطق حاشیه شهرها و روستاها زندگی می کنند و عنوان «حاشیه نشین» را با خود به همراه دارند با این حال آمارها خبر از افزایش مناطق حاشیه نشین در کشور دارد به طوری که ۷۷ هزار هکتار از این آب و خاک به عنوان مناطق حاشیه نشین محسوب می شوند. دو هزار و ۸۰۰ محله ای که حاشیه نشین ها در آن سکونت دارند، هر روز با آسیب های جدی و پرخطری روبه رو است که بسیاری از نهادها تنها روی کاغذ به دنبال راه حل آن هستند. راه حل کاهش جرائم و همچنین کاهش وسعت مناطق حاشیه شهرها و روستاها. " آبان ۹۵
یک میلیون نفر از جمعیت مشهد حاشیه نشین هستند/ افزایش ۷ برابری جمعیت استان بر اثر مهاجرت روستاییان: سید صولت مرتضوی باباحیدری شهردار مشهد: شهریور ۹۵
دکتر رضا سلیقه، مدیرکل بهزیستی استان قم بیان داشته، بیش از ۶۰ درصد آسیب های اجتماعی که در استان به وجود می آیند، ناشی از مهاجرت است: مهر ۱۳۹۵
کلانشهر اهواز با جمعیتی بالغ بر دو میلیون نفر دومین شهر حاشیه نشین کشور است معضلی که زمینه ساز بروز بسیاری مشکلات برای حاشیه نشینان و کل شهر می شود/ طبق برخی آمار رسمی از زندانهای اهواز از ۱۴۶۸ از زندانیان شهر اهواز ۴۸۶ نفر از آنان از ساکنین حاشیه شهر هستند که حدود ۱۲/۳۳ درصد حاشیه نشینان هستند. .:بهمن ۹۴/ اهواز آنلاین
تمام اینها اخباری است که در گوشه و کنار خبرگزاریهای مختلف نشسته است و حکایت یک نابسامانی اجتماعی را با خود به همراه دارد.
امروزه رشد جمعیت جوامع روستایی بدلیل شرایط جدید جهانی و شهری و صنعتی شدن، کفاف ظرفیت های جامعه را نمیکند و بسیاری از خدمات اجتماعی و امکانات زندگی و رفاهی تنها در شهرهاست که قابل دسترسی است از این رو روستاها با مهاجرت به خصوص نسل جوان خود به شهرها مواجه هستند. حال برای هر گونه پیشبینی و برنامهریزیای در جوامع روستایی، شناخت تحولات در سطوح خرد و کلان کشور ضروری است.
شاید یکی از علل گسترش حاشیهنشینی را در بستر مدرن شدن جوامع دانست که حاشیهنشینی را باخود به همراه میاورد. اصولا پدیده تمدن انسانگرای صرف همین گونه است که چرخهای غول پیکر اقتصادیاش، قشر ناتوان را زیر چرخ و دندههای خود ویران خواهد کرد. به تبع کشور ما نیز از این گزند به دور نخواهد بود چندان که عدهای از مسئولان عالی رتبه این نظام خواسته و ناخواسته وارد چرخه غربگرایی شدهاند.
اصولا نفس حاشیه نشینی برآمده از انبوهی از مشکلات بوده و به جهتی سرآغاز مجموعهای از تهدیدات و مسائل برای نظام تمدنی است. شاید در این مقطع برشمردن مشکلات و تبعات حاشیهنشینی به تکرار باشد اما گاها در میان مسئولین دیده شده است که نگاه به معضل حاشیه نشینی تبدیل به یک مسئلهی جناحی و سیاسی شده است. گویا که این خانواده مستضعف، محصول یک پروسه کوتاه است و از سویدیگر ظاهرا همان مسئول قبلی باید از گور بیدار شود و جوابگوی این معضل شود. تو گویی این چنین میشود که معضل حاشیه نشینی در میان سیاستمداران دغدغهمند به پایان خواهد رسید. به عبارتی همین که منفعت سیاسی و بار رسانهای خود را بستند مردمانی که در پس سرمان، نه زندگانی بلکه زندهمانی دارند به دست بیمهر فراموشی سپرده خواهند شد.
به گمانم پیش از آن که باید افسوس خورد بر بیکاری و نداشتن شغل دائم سرپرست خانوار مشکل مالی و کمبود درآمد، انحرافات اجتماعی زیاد از جمله اعتیاد، نبود امنیت (به ویژه برای دختران)، گستردگی فقر، فراوانی مواد مخدر و رقم اعتیاد، منبع و مرکز انحرافات و کژروی های اجتماعی باید نگران یک روند طولانی بود که منتج خواهد شد به فضای روانی که یک "من جمعی" در حاشیه بودن را سبک زندگی خود قلمداد میکند و به تبع این امر است گسیختگی از نظام ارزشی و احساس رهایی از کنترل اجتماعی شهری. به وجه دیگر فی ما بین امنیت و حاشیه نشینی رابطهای معکوس وجود دارد، بدین معنی که با افزایش حاشیه نشینی، امنیت اجتماعی تهدید بیشتری به خود میگیرد.
بنابراین سخن اگرچه بهگزاف گفته شده است که جمعیت یک ثروت اجتماعی است اما این گزاف یک حقیقت مبرهن است. و چه نیکوتر آن که این ثروت در قالب یک ملت مومن نیز تبلور کند.
الف: حاشیهشینی برای قشر ضعیف و آنانکه به شهرهای بزگ میایند و یا حتی نزدیک بدان میشوند نباید تبدیل به امر معمول شود. چرا که تبعات آن چندان که اشاره شد گسیختگی از نظام ارزشی است و در نتیجه ازدست دادن ثروت اجتماعی.
ب: با جلوگیری از روند حاشیه نشینی ازجمله ترتیب اقدامات تامینی مناسب در شهرهای کوچک و روستاها و ایضا توجه خاص به همین مناطق حاشیه، سیاستهای تشویقی و ارائه امکانات و تسهیلا ت در مبدا مهاجرت، بستر ساز زمینه گسترش فقر نباشیم. چرا که اصولا فقر در جامعه از هرجهت آن، اختلاف بنیادین با نظام اسلامی دارد.
سخن آخر این که، باید بپرهیزیم از مقولاتی همچون سرکوب و نگاه به گذشته و ایضا سیر در آرمانشهری که نگاه به وضعیت کنونی جامعه خویش ندارد. حاشیهنشینی نیازمند تدوین برنامهای اقدام محور با پسزمینه علمی است در قالب یک نگاه ملی و آرمانی. چرا که به هر سویی اقدام به رفع این معضل گردد خواه ناخواه به سود یک حرکت تمدنی خواهد بود.
نظر شما