به گزارش «نماینده» مهمترین دستور کار دولت رئیسجمهور روحانی یا همان «برجام» این روزها با مشکل «بیدستاوردی» و «نقض» مواجه شده است.
برجامی که با وجود هشدارهای مقام معظم رهبری و منتقدان، در نهایت «خوشبینی» و «عجله» اعضای ستاد برجام و شخص رئیسجمهور روحانی پیش رفت و منعقد شد اما امروز که حدود ۱۰ ماه از اجرایی شدن آن میگذرد نه تنها هیچ دستاورد ملموسی را برای مردم به بار نیاورده بلکه وعدههای موعود رئیسجمهور روحانی در قبال آن یعنی «لغو تمام تحریمها» و «ارزانی» نیز محقق نشدهاند.
البته این تمام ماجرا نیست...
تحریمها، فشارها و طرّاری آمریفکا در پسابرجام نیز هر روز در پردهای جدید نمایش داده میشود و فضای رسانهها پر است از اخبار مربوط به «اعمال محدودیت آمریکا برای سفر به ایران»، «غارت ۲ میلیارد دلاری»، «تمدید تحریمهای ISA» و...
و در همین اثنی، «جان کری» وزیر امور خارجه آمریکا نیز چندی قبل در یک سخنرانی اعلام کرد که تحریمهای ایران در پسابرجام افزایش هم یافتهاند! [۱]
در این اتمسفر اما گویا برخی ترجیح دادهاند به هر دلیلی از گزینه «احتمال شکست رسمی برجام» و تکرار نوستالژی توافقات و معاهدات هستهای دولت اصلاحات در سال ۸۴ حرفی به میان نیاورند.
البته به لحاظ منطق، نه آن دلیل اهمیت چندانی دارد و نه این سکوت!
مسئله «شکست رسمی توافق نهایی دولت یازدهم با کشورهای غربی» از سه و نیم سال قبل در رصد برخی تحلیلگران قرار گرفته بود...
آنها بیان کرده بودند که اولاً دولت رئیس جمهور روحانی حتماً با غرب و آمریکا به توافقی نهایی در مسئله هستهای دست خواهد یافت، ثانیاً این توافق البته بیدستاورد خواهد بود، ثالثاً «توافق نهایی» حتماً و به این دلیل که منافع ایران و آمریکا در ماهیت با یکدیگر در تناقض هستند خواهد شکست و رابعاً عدهای تلاش خواهند کرد تا برای توجیه بیدستاوردی و شکست توافق نهایی، انگشت اشاره خود را به سمت نقاطی در داخل نظام اسلامی دراز کنند و از «مانع اصلی» سخن بگویند!
*چند قاعده برای احتمال شکست رسمی برجام...
با تمام این اوصاف اما به نظر میرسد آمادگی ذهنی و تحلیلی نسبت به رخ دادن یک احتمال، امری عاقلانه باشد.
یعنی حتی اگر کسانی با دلایل خود به این باور رسیده باشند که برجام رئیسجمهور روحانی نامیراست! اما منطق و دوراندیشی حکم میکند که حتی همین افراد نیز مسیر حرکت در احتمال میرایی برجام را از هماکنون بشناسند.
در فضای احتمالی شکست رسمی برجام بایستی به چند قاعده مهم توجه جدی داشت.
یکم: احتراز از مقصّرتراشی داخلی برای شکست برجام
از روی استدلال میتوان بیان کرد که بدترین رخداد در شرایط میرایی برجام، تکرار مدل فتنه جنگ صفین و دراز شدن انگشتهای اشاره ستاد برجام به سمت داخل کشور است.
چه اینکه طرفداران حکمیت و ابوموسی اشعری نیز پس از محرز شدن شکستهایشان و غلط بودن نگاهشان در تعامل با معاویه، از آنجا که اهل اذعان به اشتباه نبودند و چارهای هم جز به میان کشیدن پای حاکمیت نداشتند، مدعی شدند که امیرالمؤمنین(ع) نیز در ماجرای حکمیت دخیل بوده و او هم باید توبه کند!
این در حالی بود که امیرالمؤمنین علی(ع) از اول با حکمیت مخالف بود و صرفاً مجبور شد که به آن تن بدهد و نماینده ایشان برای حکمیت نیز با ممانعت و مخالفت خوارج مواجه شد.
ستاد برجام بایستی همانطور که طی سالهای گذشته با طمطراق فراوان بیان میکرد؛ خود را مسئول مستقیم برجام بداند و ضمن صحبت صادقانه با مردم و افکار عمومی در این رابطه، سعی کند تا از راه صحیح و منطقی به مسئله «عذرخواهی» بپردازد.
دوم: عذرخواهی
در فضای احتمالی شکست رسمی برجام، «عذرخواهی» تنها گزینه ممکن و یگانه نوشدارویی است که به کار اعضای ستاد برجام و تئوریسینهای مسئله «خوشبینی نسبت به برجام» میآید.
تنها با تمسّک به همین معناست که اعضای ستاد برجام میتوانند تصور کنند پاسخی درخور و مناسب را برای جبران برخی اشتباهات و شکستها یافتهاند.
بدیهیست که در غیر از این حالت، ستاد برجام راهی ندارد جز آنکه به سمت مقصّرتراشی روی بیاورد و بر محنت خود بیافزاید.
سوم: جبران مافات و عکسالعمل اقناعی و سریع در مقابل ناقضان توافق
در نگاه به احتمال اشاره شده، این فرض نیز خود را در مقابل دیده تحلیلگران قرار میدهد که دولت محترم بایستی در فضای میرایی برجام، هرچه سریعتر جبران مافات کند.
اگرچه معلوم نیست که فرصت و اندازه این جبران مافات چقدر خواهد بود اما به هر روی، این نکته هویداست که مردم و نظام اسلامی انتظار دارند دولت محترم برای جبران کردن هر آن چیزی که به سرنوشت برجام گره زده شد، شتاب زیادی به خرج دهد و با نشان دادن عزم خود به مردم و نظام برای بازیابی هرآنچه که به واسطه برجام از دست رفته است؛ تلاش کند تا نامی نیکو از خود به یادگار بگذارد.
در این فضا، عکسالعمل شدید و خردکننده دولت علیه طرفهای ناقض برجام نیز میتواند مثل مرهم عمل کند و سبب تشفی خاطر مردم و نظام اسلامی را فراهم آورد.
ستاد برجام بایستی دقت کند که ضربات وارد آمده به افکار عمومی به سبب بیدستاوردی و نقض برجام و ایضاً به دلیل وعدههای بر زمین مانده، ضربهای نیست که صرفاً با یک عذرخواهی ساده تمام شود و یا مثلاً ضربالمثل «شتر دیدی، ندیدی...» درباره آن صادق باشد!
بلکه بایستی با جبران مافات بموقع و گسترده و نیز پاسخی دندانشکن به ناقضان متن یا روح برجام؛ تلاش شود تا آرامش خاطری مطلوب برای مردمی که سه و نیم سال آزگار شاهد وعده و بیدستاوردی و شکست توافق بودهاند را فراهم آورد.
*نتیجهگیری
آنچه گفتیم اقتضائاتی است که به نظر میرسد دولت محترم بایستی که در فضای احتمالی شکست رسمی برجام به آنها تمسّک جوید تا خود زیر ضربه قرار نگیرد.
فیالواقع اگرچه از قدیم گفتهاند که «خودکرده را تدبیر نیست» اما در وادی سیاستورزی شیعی، با رعایت الزاماتی میتوان بیان کرد که حتی برای خودکرده هم تدبیر هست البته اگر بخواهد و اگر به اقتضائات این تدبیرِ پسااشتباه تن در دهد...
پیرامون برجامِ رئیسجمهور روحانی، اگرچه هنوز عدهای هستند که فرض «شکست رسمی برجام» را احتمالی دور از ذهن میدانند اما رخدادهای این روزها و از همه مهمتر «نقض روح برجام» که از نقض متن مهمتر و به معنی بیدستاوردی کامل این توافق برای دولت رئیسجمهور روحانی است؛ نشان میدهد که این گزینه چندان هم دور از ذهن نیست و بهتر آنکه ستاد برجام از هماکنون به فکر اقتضائات و الزامات «شکست رسمی برجام» باشد...
نظر شما