شناسهٔ خبر: 129737 - سرویس سیاست
نسخه قابل چاپ منبع: هفته نامه نماینده

از «خسارت محض» تا «بی‌شرمی محض»

محمدمهدی رحیمی43 سؤال این است آمریکایی که عوض شده و ده‌ها دلیل و صدها نمونه برای افول ابرقدرتی‌اش می‌توان آورد که آخرینش همین فرآیند و نتیجه انتخابات اخیر است، چرا هنوز هم در منظر عده‌ای «کلید» حل مشکلات است!؟

هفته نامه «نماینده»؛ محمدمهدی رحیمی*/ آمریکایی که عوض شده و ده‌ها دلیل برای افول ابرقدرتی‌اش می‌توان آورد، چرا هنوز هم در منظر عده‌ای «کلید» حل مشکلات است!؟ اگر واقع‌بینانه به تحولات نگاه کنیم در اطراف ما نشانه برای دل‌زدگی و بی‌اعتمادی به کشوری که اوضاع نابسامانش صدای مقامات خودش را هم درآورده است کم نیست. به‌راستی با آمریکایی که انعکاس اوضاع داخلی‌اش «بی‌شرمی محض» و پایبندی‌اش به تعهدات «خسارت محض» است، چه باید کرد؟

انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا هفتۀ گذشته در حالی برگزار شد که نتیجۀ آن برای بیشتر مقامات سیاسی، تحلیل‌گران، رسانه‌ها و حتی مردم جهان غافلگیرکننده بود. انتخاب «دونالد ترامپ» به‌عنوان رئیس‌جمهور ایالات متحده، برای بسیاری در ابتدا همچون یک «جوک» بود اما به‌مرور به «کابوسی» مبدل شد که امروز رنگ واقعیت به خود گرفته است.

در خصوص چرایی انتخاب این پیرمرد ۷۰ سالۀ سرمایه‌دار نکات و مطالب مختلفی را می‌توان بیان کرد که مجال دیگری را می‌طلبد، اما تنها از یک منظر به این مسئله می‌پردازیم و آن میل عجیب و زائدالوصف عده‌ای از سیاسیون و اهالی رسانه برای تعامل و ارتباط به آمریکاست.

با همه تحولات سریعی که در عرصه بین‌الملل و تبادلات اقتصادی و علمی در جهان صورت گرفته اما جمعی هنوز مانند چند دهه پیش آمریکا را قدرت فائق و به‌اصطلاح «کدخدا» ی جهان می‌دانند و تنها راه توفیق ایران را در حل‌وفصل اختلافات (بخوانید کوتاه آمدن) با ایالات‌متحده می‌دانند و بس.

این جماعت غرب‌گرا در انتخابات اخیر هم به دنبال رأی آوردن «هیلاری کلینتون» بودند و تحقق رؤیاهایشان را در تداوم حاکمیت دموکرات‌ها بر کاخ سفید می‌دیدند، این رؤیا آن‌قدر برای آن‌ها شیرین و البته نزدیک شده بود که هیچ ابایی از اعلام آن هم نداشتند و درحالی‌که هنوز انتخابات آمریکا به پایان نرسیده بود، در روزنامه‌هایشان تیتر زدند که «کلینتون اولین رئیس‌جمهور زن آمریکا شد»، اگرچه چنین پیشگویی‌های مضحک و بی‌منطقی از آن‌ها عجیب نیست و این جماعت هم‌کیشان همان‌هایی هستند که سال ۸۸ هم درحالی‌که انتخابات ریاست‌جمهوری ایران به پایان نرسیده بود نشست خبری گذاشتند و خود را برنده انتخابات اعلام کردند.

فارغ از اینکه نتیجه انتخابات، شوکی سنگین به اردوگاه غرب‌گرایان در ایران وارد کرده و این جریان که آینده سیاسی خود را با روی کار آمدن تیم کلینتون در آمریکا گره زده بود، اکنون دچار سردرگمی و بهتی عمیق شده است، اما اگر واقع‌بین باشد می‌تواند از همین فرصت برای اصلاح نگاه خود به آمریکا بهره بگیرد.

همۀ کسانی که در ماه‌های اخیر پیگیر انتخابات آمریکا بودند اذعان دارند که این دوره با تمامی دفعات قبل تفاوت‌هایی دارد و اصلی‌ترین آن در شیوه‌های انتخاباتی نامزدهاست که در مناظرات بین هیلاری و دونالد به اوج خود رسید. حجم افشاگری‌هایی که این دو و ستادهای انتخاباتی‌شان علیه یکدیگر داشتند ملغمه‌ای از مفاسد اقتصادی، سیاسی، اخلاقی و ... بود که نمونه آن با این شدت و حدت در هیچ‌یک از کشورهای دنیا تاکنون مشاهده نشده است.

نگاه ماکیاولیستی به قدرت در این دو آن‌قدر نهادینه شده بود که ابایی از طرح شنیع‌ترین اتهامات اخلاقی و جنسی به رقیبشان در مقابل انظار میلیون‌ها و بلکه میلیاردها نفر در سراسر جهان نداشتند؛ و جالب اینکه آن‌قدر آش شور شده بود که آشپزها هم گاهی صدایشان درمی‌آمد تا آنجا که «جان کری» وزیر خارجه فعلی آمریکا که در دوره‌ای خود نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری بود، گفت: «به‌عنوان وزیر خارجه آمریکا آشکارا می‌گویم که لحظاتی در جریان انتخابات ریاست جمهوری وجود دارد که می‌توان آن را «بی‌شرمی محض» دانست.» و ادامه داد: «من که خود در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۴ حضور داشتم، می‌گویم لحظاتی وجود دارد که هیچ هنجاری رعایت نمی‌شود. واقعاً تغییراتی ایجاد شده است.»

سخنان مرد اول سیاست خارجی آمریکا که شاید بشود گفت در ۳ سال پایانی وزارتش بیشترین دیدار را با همتای ایرانی خود، «جواد ظریف» داشته است، حاوی دو نکته مهم است؛ بی‌شرمی محض نامزدها (همان‌هایی که قرار است رئیس‌جمهور به زعم خودشان قدرت فائقه جهان شوند) و تغییرات ایجاد شده در آمریکا.

حال سؤال این است آمریکایی که عوض شده و ده‌ها دلیل و صدها نمونه برای افول ابرقدرتی‌اش می‌توان آورد که آخرینش همین فرآیند و نتیجه انتخابات اخیر است، چرا هنوز هم در منظر عده‌ای «کلید» حل مشکلات است!؟ اما اگر واقع‌بینانه به تحولات نگاه کنیم در اطراف ما نشانه برای دل‌زدگی و بی‌اعتمادی از کشوری که اوضاع نابسامانش صدای مقامات خودش را هم درآورده و اتفاقاً ترامپ با حمله به همین اوضاع به‌هم‌ریخته و وعده تغییر آن، رأی آورد، کم نیست.

«برجام» امروز برای ما ایرانیان بهترین سند است، واقعاً دستاورد محسوس ما از مذاکراتی که همه آن را درواقع گفتگوی ایران و آمریکا می‌دانستند، چیست؟ مرور سخنان رهبر انقلاب در نخستین روز سال جدید در حرم رضوی حتماً راهگشاست: «آمریکایی‌ها گفته‌اند که ما تحریم‌ها را برمی‌داریم و روی کاغذ هم برداشتند، امّا از طرق دیگر جوری عمل می‌کنند که اثر رفع تحریم‌ها مطلقاً به وجود نیاید و تحقّق پیدا نکند؛ بنابراین، کسانی که امید می‌بندند به اینکه بنشینیم با آمریکا در فلان مسئله مذاکره کنیم و به یک نقطۀ توافقی برسیم -یعنی ما یک تعهّدی بکنیم، طرف مقابل هم یک تعهّدی بکند- از این غفلت می‌کنند که ما ناگزیر باید به همۀ تعهّدهای خود عمل کنیم [امّا] طرف مقابل با طُرق مختلف، با شیوه‌های مختلف، با خدعه، با تقلّب سر باز می‌زند و به تعهّدهایی که کرده است عمل نمی‌کند. این چیزی است که ما امروز در مقابل چشم خودمان داریم می‌بینیم؛ یعنی «خسارت محض».»

به‌راستی با آمریکایی که انعکاس اوضاع داخلی‌اش «بی‌شرمی محض» است و پایبندی‌اش به تعهدات «خسارت محض» چه باید کرد؟


* فعال رسانه ای

نظر شما