«همایون هاشمی» از حوزه انتخابیه میاندوآب، شاهین دژ و تکاب به بهارستان دهم راه یافت و از آنجایی که در رشته پزشکی تحصیلکرده، کمیسیون بهداشت مجلس را برای خدمت انتخاب نموده است. هاشمی در کارنامه خود مسئولیتهایی همچون مشاور و معاون وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی را در دولت تدبیر و امید دارد. او همچنین ریاست سازمان بهزیستی کشور را بهعهده داشته و در کمیته فرهنگی و پیشگیری ستاد مبارزه با موادمخدر سمت ریاست را تجربه کرده است. آنچه گفته شد مواردی از فعالیتهای اجرایی همایون هاشمی است که نشان میدهد وی در حوزه آسیبهای اجتماعی براساس تجربهای که طی سالیان کسب کرده، حرفی برای گفتن دارد. گفتوگوی هفتهنامه «نماینده» با دکتر همایون هاشمی را میخوانید:
* با توجه به سابقه شما در مسائل اجتماعی، تحلیلتان از معضلات امروز جامعه چیست؟
یکی از مسائل مهم و چالشی در حوزه منابع انسانی، مؤلفههای حوزه سلامت و حوزه اجتماعی، مباحث بیکاری، طلاق و اعتیاد است.
مثلث شوم طلاق، بیکاری و اعتیاد، کشور را بهسراشیبی برده است و متأسفانه مسئولان اجرایی کشور هیچ برنامه راهبردی و عملیاتی ارائه ندادهاند.
* شما در دولت فعلی مسئولیت معاونت در وزارت کار را داشتهاید، عملکرد مسئولان این حوزه را چطور ارزیابی میکنید؟
عملکرد وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی که متولی عمده مشکلات ذکر شده محسوب میشود به جد مستحق نقد و انتقاد اساسی است. این وزارت در موضوعات یاد شده فرافکنی میکند و مسئولیتهای ذاتی خود را انجام نمیدهد. البته برخی وزارتخانههای دیگر هم در این موضوعات بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم، دخیل هستند.
بهنظر میرسد با توجه به شرایط اقتصادی امروز کشور و همچنین وضعیت بغرنجی که در بستر اجتماع شاهد آن هستیم، حتماً باید دولت برای ۳گانه طلاق، بیکاری و اعتیاد برنامه اساسی تدبیر کند. در غیر این صورت روزهای بدتر از این را باید به نظاره بنشینیم.
* معضلات اجتماعی در شهرهای بزرگ بهصورت پررنگی خودنمایی میکند. آیا سایر شهرها و روستاها از این موضوعات مصون ماندهاند؟
چند روز قبل مقالهای مطالعه میکردم که به ناامنی شبهای تهران اشاره داشت. متأسفانه این واقعیتی است که حتی به شهرستانها و روستاهای کشور هم تسری پیدا کرده است. اخیراً از یکی از روستاهای حوزه انتخابیهام بازدیدی داشتم. در روستایی که ۶۰۰ نفر جمعیت دارد، ۳۵ نفر معتاد شناخته شده داشت. این آمار نگرانکننده است اما متأسفانه مسئولان امر توجهی به این وضعیت اسفبار ندارند.
* قدری در مورد مثلثی که به آن اشاره داشتید، توضیح دهید.
طبق آمار بانک مرکزی که چند روز پیش اعلام شد، تعداد بیکاران کشور افزایش داشته است و حائز اهمیتتر اینکه تعداد بیکاران تحصیلکرده روزبهروز در حال افزایش است.
در خصوص معضل طلاق هم متأسفانه در برخی استانها شاهد هستیم که آمار طلاق از ازدواج پیشی گرفته است. با توجه به اینکه در شرایط امروز سیاستهای کشور بهسمت افزایش موالید میرود، باید به ازدواج بهعنوان ابزار اولیه و اصلیترین قدم برای افزایش زاد و ولد توجه خاص داشت. در حال حاضر هیچ سازوکار علمی و عملی مناسبی برای افزایش آمار ازدواج نداریم و به عکس، سن ازدواج در حال بالا رفتن است و حتی بهدلیل فقدان کار فرهنگی، جوانان رغبتی برای ازدواج ندارند. در مجموع شاخص طلاق گویای این مطلب است که این مسئله در کشور کنترل نشده است و حتی رشد داشته است.
سؤال اساسی این است که مسئولان اجرایی چه برنامهای برای این ۳ آسیب اساسی در کشور دارند؟ دولت، خصوصاً وزارتخانههای مربوط و در رأس آنها وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی باید توضیح دهد که چه برنامهها و تدابیر اجرایی در این حوزه دارد؟
* چه رابطهای بین آسیبهای یاد شده وجود دارد؟ یکی علت دیگری است؟
جالب توجه اینکه ۳ آسیب طلاق، بیکاری و اعتیاد، عامل و معلول هم هستند. یعنی در برخی مواقع طلاق عامل اعتیاد و بیکاری است اما در بعضی موارد بیکاری عامل طلاق و اعتیاد است. در ترسیم وضعیت این ۳ نقطه آسیبرسان به جامعه، فلشهای دوطرفه باید متصور بود. هر یک از عوامل یاد شده در شرایطی میتواند علت باشد و در شرایطی دیگر معلول است.
* نسخه پیشنهادی شما در این رابطه چیست؟
در کشورهای توسعه یافته که شاخصهای رفاه و رشد اجتماعی خوبی دارند، در مباحث اجتماعی، رفاه و سلامت برنامه را براساس دستهبندی پیشگیری تنظیم کردهاند. کارشناسان این حوزه ۴ سطح مختلف را در مبحث پیشگیری قائل هستند. سطح یک در این دستهبندی همان آگاهسازی و پیشگیری عمومی و اقدامات سراسری است که از آن جمله میتوان به واکسیناسیون، آگاهسازی در حوزه آسیبهای اجتماعی، آموزشهای عمومی در مدارس و دانشگاهها، اشاره کرد. پیشگیری در سطح ۴، مربوط به بازتوانی است؛ کسی که همه مراحل را طی کرد ولی بیمار شد یا اعتیاد پیدا کرد و پس از ترک و بهبود به جامعه بازگشت. متخصصین معتقدند اگر یک تومان در پیشگیری سطح یک هزینه کنیم ۱۰ برابر در حوزه مداخله کمتر هزینه خواهیم کرد. بنابراین عقل سلیم حکم میکند که در سطح یک هزینه کنیم تا در سطح چهار نخواهیم ۱۰ برابر بیشتر هزینه کنیم.
دولت باید در بحث پیشگیری سطح یک، بودجه اختصاص دهد. در قانون برنامه ششم سرانهای برای پیشگیری در نظر بگیرند و دستگاههای متولی را مکلف به تدوین برنامههای پیشگیری محور در حوزههای سلامت اجتماعی و سلامت پزشکی نمایند. متأسفانه در کشور ما غفلتی در این بخش صورت گرفته که امیدواریم شاهد سازمان جدید در حوزه مداخلات اجتماعی با نگاه پیشگیری باشیم.
* نقش برنامههای ۵ ساله در حل معضلات اجتماعی را چطور میبینید؟
برای اینکه ما به یک جامعه آرمانی دست پیدا کنیم باید خطکش و شاخصهایی داشته باشیم. در برنامههای ۵ساله نگاههای توسعهای غالب است. بهعنوان مثال در زمان نگارش برنامه ۵ساله، ۵ امر به انجام وجود داشته تا امور صلبی. اشکالی که در برنامههای ۵ ساله وجود دارد این است که دستگاههایی که متولی انجام احکام قوانین برنامه ۵ ساله هستند، هیچگونه ارزیابی به مردم و مجلس ارائه نمیکنند تا مشخص شود هر بند از حکم یا هر حکمی از برنامه را تا چه اندازه اجرا کردهاند. در بسیاری از احکام قانون برنامه پنجم هیچ چشمانداز روشن پیمایشی نداریم و به همین دلیل قانونگذار در برنامه ششم هم نمیتواند اهداف درستی تعیین نماید.
باید دولت میزان رسیدن به اهداف معین شده در احکام برنامه پنجم را مشخص کند. دلایل نرسیدن به اهداف مشخص شده هم باید تعریف شود. از طرف دیگر دولت باید بتواند خواستههای خود را هم اعلام نماید. اما هیچگاه شاهد حرکت علمی در این حوزه نبودیم و همیشه میبینیم که قسمت عمده از احکام قوانین برنامه ۵ ساله به مرحله اجرا نمیرسد.
نظر شما