هفته نامه «نماینده»؛ سعید صدرائیان/* سه سال پیش و در شرایط بسیار دشوارتر از شرایط کنونی عدهای در تلاش بودند تا نشان دهند اوضاع کشور بسیار پیچیده و خطرناک است؛ تا از این رهگذر اهداف خود را پیادهسازی کنند. کلیدواژهای که آن روزها زیاد شنیده میشد، «بنبست» بود. کلیدواژهای که گروهی در تلاش بوده و هستند تا بار دیگر آن را در جامعه مطرح کنند، اما نکته قابلتأمل این است که این عبارت در دو مقطع متفاوت از دهان و قلم دو گروه بهظاهر متفاوت خارج شده است.
در آن مقطع گروهی آن را علیه نظام به کار میبردند و اکنون گروهی در پوستین مهر و محبت و در ظاهر به نفع انقلاب آن را استفاده میکنند. به این معنی که راه برونرفت از بنبست(!) پیشآمده را در کاندیداتوری شخص خاصی دانسته و آن را مطرح میکردند. در آن مقطع رهبری حکیم انقلاب فرمودند: «راه نظام جمهوری اسلامی، راه خدا است؛ هدفها، هدفهای الهی است؛ تکیهگاه، ارادۀ الهی است؛ و اینچنین راهی هیچوقت به بنبست منتهی نخواهد شد. این را همه باید بدانند و مطمئن باشند که به توفیق الهی و به اذنالله بنبستی در راه ما وجود نخواهد داشت.» و در این زمان ایشان به گونهای دیگر پاسخ پروژه بنبست سازی برای نظام اسلامی را فرمودند. پاسخی که این بار بهصراحت پشت بلندگو اعلام شد. پیرامون موضوع اول این روزهای کشور تأمل در چند موضوعی که کمتر به آنها توجه شده است ضروری است.
* اول؛ طبق اصل پنجم قانون اساسی در زمان غیب حضرت ولیعصر «عجلالله تعالیفرجه» در جمهوری اسلامی ایران ولایت امر و امامت امت بر عهده فقیه عادل و باتقوی، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبر است؛ و در بند دوم اصل ۱۰۹ آمده است که رهبر باید دارای «بینش صحیح سیاسی و اجتماعی، تدبیر، شجاعت، مدیریت و قدرت کافی برای رهبری» باشد.
تدبیر، شجاعت و مدیریت ویژگیهایی هستند که در دو اصل قانون اساسی برای رهبری امت به آنها اشاره شده است و جزء معدود تکرارهای قانون اساسی به شمار میروند. لذا از این حیث اهمیت بالایی داشته و نشان از برجسته بودن این صفات در خصوص رهبری دارد. رهبر جامعه باید اهل تدبیر باشد و آنچه به جمعبندی میرسد را با مدیریت صحیح و شجاعت اعلام و اعمال نمایند. مثال اخیر دقیقاً مصداق این چرخه امر در منظومه اندیشه و رفتار ایشان بود. موضوعی که خود ایشان هرچند به تلخی اما اشاره ظریفی به آن داشتند و پاسخ متناسب و کوبندهای دادند که از عمر و زید و بکرها تأثیرپذیر نیستند.
* دوم؛ رهبر معظم انقلاب در سخنان مشهور به «سخنرانی خواص و عوام» میفرمایند: «تصمیمگیری خواص در وقت لازم، تشخیص خواص در وقت لازم، گذشت خواص از دنیا در لحظۀ لازم، اقدام خواص برای خدا در لحظۀ لازم. اینهاست که تاریخ و ارزشها را نجات میدهد و حفظ میکند! در لحظه لازم، باید حرکت لازم را انجام داد. اگر تأمّل کردید و وقت گذشت، دیگر فایده ندارد.»
همانطور که از نامه رئیسجمهور سابق هم مشخص است و البته پیشازاین نیز توسط سرشاخهها این خبر منتقل شده بود، جلسهای برگزار شده است که در آن جلسه نصیحتی صورت گرفته است؛ اما وقتی که بازخورد مناسبی از فردی که متعلق به گروه خواص است، دریافت نمیشود و حرکتی که متوقع از رابطه مأموم و امام است رخ نمیدهد، ناچار کار به اعلام علنی میرسد. تنها یک کار تعطیلی سفرهای استانی و یا یک جمله عدم شرکت در انتخابات کافی بود تا تمامی التهابات منتهی به سخنان دوم از بین بروند و اساساً پیش نیایند.
البته با نگاه به تجربه تاریخی رفتارها در شرایط مشابه این توقع اندکی خوشبینانه بود؛ اما فرض محال، محال نیست! تنها کافیست که انسان اندکی از لجاجت و کیش شخصیت فاصله بگیرد. درعینحال باید این موضوع را در این بند نیز یادآوری کرد که طرح عباراتی نظیر امر و نهی یا مولوی و ارشادی برای افرادی که جزء خواص هستند موضوع پسندیدهای نیست. در روایات حضرات معصومین بارها به این موضوع اشاره شده است که برخی مطابق فهمشان از میل اعلام نشده اطاعت کرده و رفتار متناسب انجام داده و مأجور بودهاند چه برسد به مصلحت اعلام شده.
* سوم؛ تجربه تاریخی نشان میدهد که در مبارزات دور دوم ریاستجمهوری که رقابت مابین افراد با رئیسجمهور مستقر صورت میگیرد، دو حالت وجود دارد. یا در یک انتخابات به نسبت آرام و البته انتقادی، سیاستهای دوره اول به چالش کشیده میشود و درواقع آرایی در تعارض با نگاه حاکم به صندوقها ریخته میشود که میتواند معنادار باشد. نظیر آنچه در رقابتهای سالهای ۷۲ و ۷۶ داشتهایم و یا با ایجاد یک دوقطبی بسیار خطرناک نظیر سال ۸۸ به آشوب، درگیری و فتنه ختم میشود.
قاعدتاً دوقطبی شرایط و ویژگیهای خاص خود را دارد که بسیاری از عقلانیتها به کنار میرود و رقابتها اشکال احساسی و پوپولیستی بیشتری به خود میگیرند. بدیل انتخابات دوقطبی را میتوان در یک انتخابات رقابتی مشاهده کرد. آنچه در سال ۸۴ و تا حدودی در سال ۹۲ ـ بهویژه در ابتدای رقابتها ـ رخ داد، نمونهای از این انتخابات رقابتی هستند؛ که انتخابات از حالت دوقطبی خارج شده و چندوجهی میشود.
* چهارم؛ دعوت رهبری به وحدت از مهمترین فرازهای سخنان ایشان بود. موضوعی که باز هم در کشاکشهای سیاسی کمتر به آن توجه شد. سالهاست که رهبری در یک «هرم وحدت» از وحدت مستضعفین در برابر مستکبرین گرفته تا وحدت مسلمانان در برابر دشمنان اسلام علم وحدتی را که حضرت امام برافراشته کرده است در اهتزاز نگاه داشتهاند. در داخل کشور هم همواره با یادآوری خباثتهای دشمنان از جناحهای سیاسی توقع وحدت در برابر دشمن را دارند.
از سوی دیگر در خصوص وحدت ملی نیز تذکرات فراوانی را اشاره میکنند و از هر آنچه در صف آهنین ملت خلل وارد کند پرهیز میدهند. لذا در این موضوع نیز باز خود پیشقدم شدند و درعینحالی که همگان به برخی اختلافنظرهای جدی واقف هستند، با به کار بردن واژگان «برادر مؤمن» کمال رأفت و عطوفت پدرانه خود را نشان دادند. موضوعی که باید همگان در چند ماه منتهی به انتخابات بیشازپیش آن را در نظر گرفته و رعایت کنیم.
نظر شما