به گزارش «نماینده» با وجود گذشت بیش از یک سال از توافق هستهای ایران با کشورهای عضو گروه ۱+۵، به نظر میرسد محور اصلی این توافق برای غربیها لغو نشدن تحریمها نه از بین رفتن آنها بوده است. تحلیلگران غربی و صهیونیستی بر این عقیدهاند تا زمانی که تحریمها در عمل برداشته نشده است، ایران همچنان به امید اینکه این مسئله به وقوع بپیوندد به اجرایی کردن توافق ادامه میدهد، به همین دلیل هم برداشته شدن تحریمها از نظر این افراد باید با سرعتی بسیار پایین باشد تا غرب بتواند امتیازات دیگری در مسائلی چون سیاستهای منطقهای ایران یا مسائل حقوق بشری از جمهوری اسلامی بگیرد.
«سیما شاین» که تا همین اواخر معاون مدیرکل وزارت امور راهبردی اسرائیل و مسئول پروندة ایران بوده و در حال حاضر محقق ارشد در مؤسسة مطالعات امنیت ملی اسرائیل در تلآویو است؛ در یادداشت خود در نشریة آمریکایی «نشنال اینترست» به خوبی این مسئله را نشان داده و راهکارهایی نیز برای دوران پسابرجام، پیشنهاد کرده است که نشان میدهد آمریکا و دیگر دولتهای غربی به شدت در همین راستا در حال حرکت هستند و گمان نمیرود بتوان به این زودیها تصور کرد که گشایشی در باب تحریمها برای ایران صورت بگیرد. در زیر متن این یادداشت که در این زمینه بسیار مهم به نظر میرسد، آمده است:
سالگرد توافق هستهای ایران و غرب روز خاصی در تقویم کشورهای غربی نبود. تنها روزی بود مانند روزهای دیگر چراکه کشورهای غربی بهخوبی میدانستند که ایران قبل از اینکه از مواهب توافق هستهای برخوردار نشود، این توافق را زیر پا نخواهد گذاشت. سؤال اصلی که دیپلماتها، تصمیمگیران غربی و مقامات آمریکایی با آن مواجهاند این است که چگونه اطمینان حاصل کند که توافق هستهای درصورتیکه در طول سالیان اجرایی شدن آن با خدشهای روبهرو نشده و بهخوبی اجرایی شود، به نحوی مورد استفاده قرار میگیرد که بتواند تغییری پایدار در سیاستهای ایران در منطقه ایجاد کند. سؤال اصلی این است که این توافق چگونه میتواند باعث شود ایران از تروریسم حمایت نکند. بدون شک یکی از اهداف اصلی جمهوری اسلامی، ادامة بقا و حفظ انقلاب اسلامیاش است؛ به همین دلیل هم هست که زمانی که تحریمها علیه ایران اجرایی شد، رهبران ایران به این نتیجه رسیدند که درگیر در بحثی محرمانه با آمریکا در عمان شوند و بعد از آن بهپای میز مذاکرات هستهای رفتند. چند نتیجهگیری کلی را میتوان از این موضعگیری داشت: «آخرین و تنها تصمیمگیر نهایی در این زمینه رهبری ایران است. تنها اوست که میتواند مخالفان توافق هستهای را تبدیل به موافقان آن سازد و قدرت نفوذ در مخالفان این توافق را دارد و چیزی که در این میان مهم است این است که نظام جمهوری اسلامی معقولانه عمل میکند و همیشه منافع و مضرات ناشی از یک تصمیم نهایی را بهخوبی میسنجد.»
امروز بعد از اجرایی شدن توافق هستهای و از بین رفتن تحریمها، جدال سیاسی در بین گروههای قدرت در ایران همچنان بر این سؤال متمرکز است که به ادامة انقلاب بیندیشند یا اینکه از قدرت سیاسی بهعنوان راهی برای ثبات سیستم سیاسی استفاده کند. حامیان حسن روحانی رئیسجمهور ایران بهشدت به دنبال اثبات این مسئله هستند که بگویند هم چرخ سانتریفیوژها در ایران چرخیده است و هم تحریمها از بین رفتهاند و این شعار همچنان حفظ و اجرایی شده است. به همین دلیل این بخش از گروههای سیاسی امیدوارند که فضای اقتصادی ایران به روی سرمایهگذاران خارجی باز شود و ابزار لازم برای تأثیرگذاری مثبت بر روی اقتصاد و معیشت مردم فراهم شود.
در طرف مقابل، بخش محافظهکار است که از باز شدن درهای اقتصاد به روی شرکتهای خارجی در بیم به سر میبرد چراکه معتقد است باز شدن درهای اقتصاد و بعدازآن فرهنگ مردم ایران به روی محصولات غربی، میتواند چهرة انقلاب اسلامی را دچار خدشه کرده و راه مردم را از انقلاب جدا سازد. در هر صورت ادامة فعالیت بخش خصوصی به نفع بخش دولتی نیز نخواهد بود و این مسئله نیز بهشدت بر روی اقتصاد و میزان سرمایهگذاری غربی در این کشور تأثیرگذار است. به نظر میرسد بخش حامی دولت روحانی بر این عقیده است که باید مدلی مانند مدل اقتصاد چین را برای ایران اجرایی سازد که نشاندهندة اقتصاد باز و البته فضای سیاسی غیرقابل انعطاف باشد و در مقابل این گروه نیز بر این عقیدهاند که اقتصاد باز به روی کشورها و شرکتهای غربی درنهایت امنیت ملی ایران را زیر سؤال میبرد.
به نظر میرسد در این میان کشورهای غربی ابزار لازم برای همکاری و قدرتمندسازی حامیان روحانی را در بخش اقتصادی ایران ندارند و به همین دلیل حامیان رئیسجمهور ایران سعی دارند با سیاستی آشتیجویانه به دنبال کشورها و شرکتهای غربی بروند. در مقابل غرب که ابزار مورد نیاز برای توانمندسازی و قدرت گرفتن حامیان روحانی را ندارد، ابزار لازم برای تأثیرگذاری بر سپاه پاسداران و بخش محافظه کار را بهخوبی با خود به همراه دارد. این ابزار تهدید و تحریم بیشتر است و از آن میتوان در همة اماکن و موقعیتهایی که سپاه پاسداران وارد کار میشود، استفاده کرد. برای انجام این کار، غرب به رهبری ایالاتمتحده باید برنامة اقدامی را طراحی کند که بر اساس آن در تمام مکانهایی که سپاه پاسداران فعالیت دارد، وارد عمل شود و دستاوردهای این گروه در تمام عرصهها را زیر سؤال ببرد. تکذیب کردن دستاوردهای سپاه پاسداران در سوریه و یمن، تأکید بر خطر سرمایهگذاری و انجام تجارت با بسیاری از شرکتهایی که سپاه پاسداران با آنها در ارتباط است، ازجملة این اقدامات است. درعینحال غرب باید راههای همکاری با شرکتهای قانونی مستقل در ایران را بازکرده و با آنها در راستای تعهداتش در برجام دادوستد کند. در همین راستا باید به حملات سایبری ایران پاسخ مناسب داده شود و خط قرمزی برای فعالیتهای منطقهای ایران در نظر گرفته شود که تنها شفاهی و هشدار دادنهای پیاپی نباشد و اقدامی نهایی را در این زمینه به دنبال داشته باشد. در همین حال باید جلوی ارسال سلاح از ایران برای حزبالله و حوثیها در یمن نیز گرفته شود و فعالیتهای اطلاعاتی و امنیتی با عربستان سعودی و دیگر کشورهای حوزة خلیجفارس افزایشیافته و مستحکمتر شود.
این روش اجرایی باید بیشتر از اینک بهصورت خودکار باشد، بهصورت تدریجی اعمال شود و در این رابطه باید این اقدام با یک نظارت دقیق و مداوم از وضعیت فعلی و پیامدهای بعدی که میتواند داشته باشد، اعمال شود. نگرانی که ممکن است هرازگاهی بروز پیدا کند این است که پاسخ ایران به اقدامات این چنینی ممکن است به توافق هستهای صدمه بزند یا اینکه میتواند موجب بازگشت ایران به نقطة قبلی و تلاش این کشور برای اجرایی نکردن توافق هستهای شود. این مسئله در هر صورت به نظر میرسد که نگرانیای بیاساس باشد چراکه ایران به ثبات بیشتر از هر چیز دیگری در سالهای آینده نیاز دارد. ثبات برای بهبود اقتصاد ایران مسئلهای اساسی است چراکه ایران به سرمایهگذاری خارجی در این برهه نیاز اساسی دارد و به همین دلیل میتوان گفت که ایران به دنبال ایجاد بحران در توافق هستهایاش با غرب نخواهد بود. توافق هستهای با ایران باعث میشود که این کشور از بمب اتمی فاصله بگیرد نباید به همین راحتی به هدر برود و باید معطوف به تلاش برای تغییر در سیاستهای ایران شود.
نظر شما