احمد لاهیجان زاده، مدیرکل محیط زیست خوزستان در هفته نامه «نماینده» نوشت:
شاید بتوان گفت، وزش بادهای موسمی در سیستان و بلوچستان به نوعی ویژگی جوی و جغرافیایی این منطقه از کشور به شمار میرود، این درحالی است که استان خوزستان تا ۱۰سال قبل چنین شرایطی را تجربه نکرده بود، البته شاید هرزگاهی غباری محلی ایجاد میشد که در حد تغییرات فصل بهار بود اما بسیار مختصر و در قالب محلی این پدیده رخ میداد. اما اکنون یک دهه است؛ ما در این استان گرفتار ریزگردها شدهایم، که نشان دهنده تغییرات اقلیمی است. در بحث مهار ریزگردهای خوزستان، آب به چند دلیل حرف نخست را میزند، به عبارتی هر اقدامی که آورده آبهای رودخانهها را تحت تاثیر قرار دهد، نتیجه آن تشدید میزان ریزگردها در این استان خواهد بود. همچنین برداشت بیرویه آب در سرچشمهها و استانهای بالا دست، میتواند در بروز این شرایط نقش داشته باشد. دراین میان سدسازی نیز مقوله بسیار مهم و تاثیرگذاری است.البته در کشاورزی به دلیل اینکه حدود ۸۵ تا ۹۰درصد آب چه در خوزستان و چه در سایر استانها مصرف میشود، این عامل بیشترین اثرگذاری را دارد.توجه داشته باشید، آورده رودخانهها در استان خوزستان تا دهه ۷۰ رقمی بیش از ۳۰ میلیارد متر مکعب بود. اما این آورده رودخانه با گذشت حدود دو دهه به میزان ۴۰درصد کاهش یافت. در کنار این کاهش آب، خشکسالی، سد سازی و رشد جمعیت همچنین توسعه صنعت را نیز داشتیم، ضمن اینمه کشاورزی نیز توسعه چشمگیری یافت. توسعهای که براساس الگوی کشت و شیوههای مدرن آبیاری نصورت نگرفت. البته این امر تنها شامل یک بخش از کشور به عبارتی خوزستان نمیشود و سایر استانها از جمله اصفهان، چهار محال بختیاری و ... را نیز دربر میگیرد.به طور مثال شاهد کشت برنج در برخی از استانها حتی در زمان خشکسالی هستیم، درحالی که حدود دوسال میشود که دولت تصویب کرده است به جز استانهای شمالی در سایر مناطق کشت برنج ممنوع است ولی این امر رعایت نمیشود. براین اساس مشاهده میکنیم، هرچه آب رهاساری شود، صرف کشاورزی خواهد شد.
نکته مهم دیگری این است که چرا ما در بحث کانونهای داخلی با افزایش تعداد این کانونها مواجه شدهایم؟ در پاسخ به این سئوال باید بگویم که شرایط کنونی حاصل عملکرد نامتوازن دو تا سه دهه دستگاههای اجرایی است، دستگاههایی مانند وزارت نیرو، جهاد کشاورزی، صنایع و معادن، راه و شهرسازی و ... که پروژههای متعددی را عملیاتی و به صورت بیرویه از چاهها آب برداشت کردهاند همه این ها دست به دست هم داده و سرانجام موجب خشک شدن تالابها شده است و اکنون که شاهد بروز مشکلات در این بخش هستیم مردم و مسئولان توقع دارند تا ۳۰سال تخریب را در مدت کوتاهی یک سازمان برطرف کند. این درحالی است که بسیاری از تغییرات مانند پایین رفتن سطح آبهای زیر زمینی یا فرونشست زمین قابل جبران نیست یا نیاز به زمان طولانی دارد. به عنوان مثال از بین رفتن جنگلها به این زودی قابل برگشت نیست.نهادها و دستگاههای مختلف در مدت دو تا سه دهه از مسائل محیط زیستی تمکین نکردند، توجه داشته باشید تعداد زیادی از سدسازیهای ما بدون مجوز هستند که تاثیر منفی بر اکوسیستم دارند.اکنون تمام وزارتخانههایی که بدون رعایت مسائل، ضوابط و گفتههای کارشناسی اقدامات و طرحهای خود را اجرایی کردند، باید به میدان بیایند تا خساراتی را که وارد کرده اند، جبران کنند، هرچند که در مدت زمانی کوتاه نیز این خسارات قابل جبران نخواهد بود. به طور نمونه۷۰درصد تالاب های کشور در چند سال اخیر خشک شدهاند که این تنها بحث کم آبی نیست بلکه نشان می دهد مدیریت منابع آبی مشکل دارد. نکته دیگر اینکه محیط زیست دستگاه اجرایی نیست و دستگاه ناظر و هماهنگ کننده است بنابراین همه نهادهای ذیربط و مرتبط باید اقدامات موثر خود را اجرایی کنند.
نظر شما