شناسهٔ خبر: 125426 - سرویس فرهنگ
نسخه قابل چاپ منبع: هفته نامه نماینده

شرح فرازی از مناجات شعبانیه

خدایا من از خودم به سوی تو گریختم

صدیقی

«نماینده» ؛ حجت‌الاسلام کاظم صدیقی/ دعا یعنی خدا را خواندن، دعا با سؤال فرق می‌کند. گاهی آدم درخواست دارد از خدا، حاجتش را می‌خواهد، این را می‌گویند سؤال. سحرها خدای متعال ملک را می‌فرستد و می‌گوید: «هل من سائل؟» کسی نياز به من ندارد؟ کاری با من ندارد؟ اگر کسی کار دارد، سحر برود خدا منتظرش است. ولی دعا که یکی از واجبات است یعنی خواندن خدا شما هیچی هم از خدا نخواهید وقتی می‌گویید یا الله... یا رحمان ... یا رحیم... یا مقلب القلوب ... این دعای شما است. | «ثَبِّت قلبی» را اگر گفتید دعایی است که در آن سؤال نیز هست. خدایا تو وعده دادی وقتی تو را صدا می‌زنیم و دعا می‌کنیم، تو هم بشنوی و به ما جواب بدهی. خدایا من تو را می‌خوانم، تو هم مرا تحویل بگیر. وقتی من تو را می‌خوانم مثل کسی که نمی‌شنود با ما برخورد نکن. گناهان ما گاهی حجاب می‌شود و خدا صدای بندة خودش را نادیده می‌گیرد.

*فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ وَ وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ

خدایا من از خودم به سوی تو فرار کردم و گریختم. خدایا وقتی به درون خودم نگاه می‌کنم و کارهای خودم را می‌بینم، ظلمات و نیش مار نفسم را می‌بینم، وقتی برای راهم چاله و گودال‌هایی پدید آمده است و زندگی‌ام همه‌اش خطر شده است، به هر طرف که نگاه می‌کنم می‌بینم خطرات دور من را احاطه کرده است و تمام خطراتی که در بیرون است، مسببش خودم بوده‌ام. ربّنا ظلمنا انفسنا آدم وقتی از بهشت بیرون شد نگفت خدایا تو مرا از بهشت بیرون کردی، گفت خودم باعث شدم. هر کسی هر نعمتی را که از دست داده است، باعث آن خودش است. حالا که خطر خود من هستم می‌خواهم از خودم فرار کنم. خدایا من را پناه بده. من به سوی تو گریختم از همة مشکلات و خطرات زندگی به تو رو آوردم. وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ یعنی جای دیگری نداشتم که بایستم.

 *مُسْتَكِينا لَكَ مُتَضَرِّعا إِلَيْكَ رَاجِيا لِمَا لَدَيْكَ ثَوَابِي

این جمله حالیه است. پروردگارا من پیش تو وقوف کردم، متوقف شدم در حالی که استکانت دارم. ذلت دارم. آمدم پیش تو بگویم که من ذلیلم. استکانت یعنی سکون دارم. یعنی دیگر توان پرواز ندارم. خدایا نیروي خود را از دست داده‌ام. وقتی آدم فقیر می‌شود، میدان ندارد که مانور بدهد. آدم که پول دارد گاهی با پول یک کارهایی می‌کند. ولی کسی که همه چیزش را از دست داده است، زمین‌گیر می‌شود. در ادامه می‌گوید خدایا من تضرع دارم. «تضرّع» یعنی دست گدایی بلند کردن. یعنی خدایا من دستم را خالی آورده‌ام تو خالی برنگردان. آنچه پیش من بود به دردم نخورد و گرفتار سراب شدم. هرچه را خیر دیدم ضرر درآمد. هر که را دوست پنداشتم، دشمن شد. حالا دیگه از همه چی روی برگرداندم آمده‌ام پیش تو تا دست من را پر کنی.

نظر شما