به گزارش «نماینده» جمشید پژویان رئیس سابق شورای رقابت و استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی و دانشگاه آزاد اسلامی است. وی معتقد است: «دولت آقای روحانی با یک بدشانسی بزرگ مواجه شده که دولتهای قبلی با آن مواجه نبودند. در شرایط کنونی کاهش قیمت نفت از بسیاری از جهات دولت آقای روحانی را تحت فشار قرارداده است. نباید انتظار داشت آقای روحانی در شرایطی که تولید نفت به نصف رسیده و قیمت آن نیز کاهش چشمگیر داشته همه مشکلات اقتصادی کشور را حل کند. آقای روحانی قرار است در یک شرایط بحرانی مشکلات یک اقتصاد معیوب و ناقص را حل و فصل کند. اقتصاد ایران از نظر بالقوه دارای پتانسیل بالایی در ذخایر طبیعی و نیروی انسانی است. با این وجود دولت تدبیر و امید با کمبود منابع ارزی، بیکیفیتی کالاها، بههمریختگی بخشهای مختلف اقتصادی و رانتهای گسترده در بازار مواجه شده است. آقای روحانی معجزهگر نیست که بتواند در مدت دو سال همه این مشکلات را حل کند». در ادامه متن گفتوگوی «آرمان» با دکتر جمشید پژویان را از نظر میگذرانید:
مصادره ۸/۲میلیارد دلار ازپولهای بلوکه شده ایران در آمریکا با سرو صدای زیادی همراه شده است. دولت آقای روحانی معتقد است سپردهگذاری اشتباه دولت احمدینژاد در بانکهای خارجی دلیل اصلی این مصادره است و از سوی دیگر احمدینژاد عنوان میکند این مساله هیچ ارتباطی به دولت وی ندارد. به نظر شما دلیل اصلی این مساله چیست و کدام دولت در این زمینه مقصر است؟
از نظر قانون تجارت بینالمللی دادگاههای آمریکا نمیتوانند پولهای یک کشور را مصارده کنند و این مساله نیازمند دلایل قوی و محکمه پسند است. اگر دادگاههای آمریکا امکان مصادره پولهای دیگر کشورهای جهان را داشته باشند هیچ کشوری در ایالات متحده سرمایهگذاری نخواهد کرد و اعتماد جهانی از این کشور از بین میرود. به نظر میرسد دلیل اصلی مصادره پولهای ایران خرید اوراق قرضه از بانکهای خارجی بوده که در دولت قبل صورت گرفته است. در ماجرای گروگانگیری اعضای سفارت آمریکا در ایران در سال۱۳۵۸ نیز ایالات متحده داراییهای ایران را بلوکه کرد. مذاکره و تعامل با کشورهای جهان نیازمند یک فرهنگ و منطق خاص است که در طول نسلهای مختلف شکل میگیرد و نمیتوان توقع داشت به صورت دفعی و یکشبه به وجود بیاید. در دنیای امروز شاید تجربه هیچ کشوری در مذاکره، چانهزنی، بستن قرارداد و لابی سیاسی به اندازه ایالات متحده آمریکا نباشد. این کشور در طول تاریخ خود در چالشها و مناقشات بسیاری در سراسر جهان دخالت داشته و دارای تجربه زیادی در این زمینه است. نکته دیگر اینکه همه دولتها در ایران دارای نقاط ضعف و قوت هستند و هیچ دولتی را نمیتوان بدون خطا و اشتباه معرفی کرد. متاسفانه یکی از اشتباهاتی که همه دولتها انجام دادهاند این بوده که مشکلات کشور را به گردن دولت قبل از خود انداختهاند. نباید همه مشکلات کشور را به گردن دولت قبلی انداخت. دولت ایالات متحده به دلیل تجهیزات عظیم نظامی و همچنین روحیه قلدرمآبی و متکبرانهای که دارد به صورت طبیعی دولتی زیاده خواه است. در نتیجه مذاکره با چنین کشوری با سابقهای مشخص و روحیه شناخته شده نیازمند دوراندیشی، درایت و تجربه کافی است.
دولت آقای روحانی مدعی جذب سرمایهگذاری خارجی است. به همین دلیل در طول دو سال گذشته هیاتهای تجاری زیادی از کشورهای اروپایی وآسیای جنوب شرقی وارد ایران شدند و قراردادهای سنگین تجاری واقتصادی بین ایران و این کشورها بسته شده است. آیا این شکل رفت و آمد دیپلماتیک در نهایت به سرمایهگذاری خارجی منجر خواهد شد یا اینکه سرمایهگذاری خارجی مستلزم سازو کار دیگری است؟
آقای روحانی دارای تجربه زیادی در مسائل سیاسی و بینالمللی است و شناخت کافی نسبت به قوانین و مراودات بینالمللی دارند. به همین دلیل نخستین کاری که آقای روحانی پس از تشکیل دولت انجام دادند این بود که تلاش کردند فضای بینالمللی را با لغو تحریمها و مذاکره با قدرتهای جهانی به سود ایران تغییر بدهند. به نظر من انتخاب این استراتژی بسیار هوشمندانه و صحیح بود. در سالهای گذشته تحریمهای بینالمللی آسیبهای زیادی به اقتصاد ایران زد و فرصتهای زیادی را از ایران گرفت. با این وجود اگر دولت آقای روحانی همه تخممرغهای خود را در سبد مذاکرات و عرصه بینالمللی قرار بدهد نمیتواند به همه اهداف خود دست پیدا کند. مذاکرات هستهای و مساله برجام ممکن است در کوتاهمدت برای دولت تدبیر و امید دستاوردهایی داشته باشد اما اگر در حالت سکون قرار بگیرد این دستاوردها به عکس خود تبدیل میشود و دولت را با مشکلات زیادی مواجه میکند. برجام باید برای ایران رشد اقتصادی و سرمایهگذاری خارجی به ارمغان بیاورد که به دنبال آن سطح کیفی زندگی مردم بالاتر برود. سرمایهگذاری خارجی مستلزم ورود تکنولوژی وشرکای خارجی برای همکاری در زمینه اقتصاد است. متاسفانه پس از برجام هنوز این اتفاقات در کشور رخ نداده و دولت نتوانسته از نتایج برجام به صورت صحیح بهرهبرداری کند. دولت آقای روحانی باید به صورت شفاف به مردم اعلام کند نتیجه رفت و آمدهای هیاتهای بزرگ تجاری کشورهای مختلف به ایران چه دستاوردهایی برای سرمایهگذاری خارجی در اقتصاد داشته است. هیاتهای تجاری که وارد ایران میشوند بیشتر شبیه بازرگان هستند و برای بازرگانی به ایران وارد میشوند تا برای سرمایهگذاری. به نظر من چشم این افراد به دنبال پولهای آزاد شده ایران است و گمان میکنند پس از آزاد شدن پولها، ایران میتواند بازار خوبی برای کالاهای آنها باشد. به همین دلیل اغلب هیاتهای تجاری به جای اینکه برای سرمایهگذاری وارد ایران شوند برای بازرگانی و فروش کالاهای خود به ایران سفر میکنند. به عنوان مثال در شرایط کنونی مذاکراتی که بین شرکت ایران خودرو و شرکت پژو صورت میگیرد زیاد با مذاکراتی که قبل از توافق هستهای صورت میگرفت تفاوت ندارد.
رفت و آمدهای گسترده هیاتهای تجاری خارجی به ایران از نظر روانی فضای تجارت بینالمللی را به سود ایران تغییر نمیدهد؟آیا این مساله نمیتواند نقطه آغازی برای شکوفایی بیشتر اقتصاد ایران باشد؟
کاربرد مسائل روانی در اقتصاد از اساس اشتباه است. متاسفانه برخی به جای اینکه از کارکردهای علم اقتصاد استفاده کنند تلاش میکنند به تاثیر فضای روانی بر اقتصاد تاکید کنند. در علم اقتصاد به جای مسائل روانی باید از اصلاح« انتظارات» استفاده کنیم. اگر انتظارات دارای سابقه باشد و جنبه کارکردی داشته باشد میتواند به دستاوردهای مناسبی دست پیدا کند، در غیر این صورت سبب فشار بیش از اندازه به دولت و مسئولان اقتصادی خواهد شد. مردم انتظار داشتند پس از توافق هستهای وضعیت اقتصادی کشور بهبود پیدا کنند. با این وجود این اتفاق تاکنون رخ نداده است و مردم تغییر وضعیت را احساس نکردهاند. شعارهای دولت درباره بالارفتن رشد اقتصادی و عبور از مرحله رکود باید به صورت ملموس در زندگی مردم احساس شود. برخی از مردم هنگامی که بنده را در کوچه و خیابان میبینند از من سوال میکنند که چرا هنگامی که دولت اعلام میکند نرخ تورم در حال کاهش است قیمت کالاهای اساسی مانند گوشت و تخممرغ روز به روز بالاتر میرود. مساله مهم این است که نرخ تورم به دلیل رشد اقتصادی کاهش پیدا نکرده است. تورم در شرایطی به وجود میآید که موازنه بین عرضه و تقاضا به هم بخورد و به دلیل بالارفتن تقاضا، عرضه کم شود. در نتیجه قیمت کالاهای اساسی افزایش پیدا میکند. درمقابل هنگامی که عرضه زیاد شود و تقاضا کاهش پیدا کند به صورت طبیعی قیمتها کاهش پیدا میکند.
شما چه انتقادهایی به سیاستهای اقتصادی دولت آقای روحانی وارد میدانید؟
تیم اقتصادی دولت تدبیر و امید تاکنون بارها از رونق اقتصادی و عبور از رکود صحبت کرده است. این در حالی است که مردم دیدگاه متفاوتی نسبت به رونق اقتصادی دارند و قیمت کالاها روز به روز در حال بالا رفتن است. در سال۱۳۹۲ رشد اقتصادی ایران به یک باره به دلیل تحریمهای بینالمللی و کاهش قیمت نفت کاهش پیدا کرد. در چنین شرایطی ارزش پول ملی نیز به صورت چشمگیری کاهش پیدا کرد. از سوی دیگر ما سالانه در حدود۱۱۰ میلیارد دلار واردات
داشتهایم که اغلب این واردات نیز به کالاهای واسطهای مربوط میشده است. آقای روحانی در ابتدای دوران ریاستجمهوری خود تلاش کرد با مذاکره با قدرتهای جهانی تحریمهای بینالمللی را از بین ببرد تا اقتصاد ایران نفس تازهای بکشد. با این وجود شانس با ایشان یار نبود و به یک باره قیمت نفت با کاهش چشمگیری مواجه شد که یک شوک بزرگ به دولت وارد کرد. به نظر من دولت هنوز هم در شوک کاهش قیمت نفت است و نتوانسته از این شوک بیرون بیاید. هنگامی میتوان از رونق اقتصادی سخن گفت که تولیدات اقتصادی جامعه بیشتر شود. این در حالی است در ماههای اخیر بسیاری از بنگاههای اقتصادی تعطیل شده است. مهمترین اشتباه آقای روحانی این بود که به جای اینکه به زیرساختها و زیربناهای اقتصادی کشور توجه کند به روبنا و سیاستهای کلان اقتصادی توجه کرد. این اشتباه را اغلب دولتهای قبل از دولت فعلی نیز انجام داده بودند و هر کدام به جای اینکه به سیاستهای بلندمدت و دیربازده توجه کنند به سیاستهای کوتاهمدت و زود بازده توجه کرده بودند. دولت آقای روحانی برای خرید ماشین به مردم وام۲۵میلیون تومانی پرداخت کرد و شرایطی را به وجود آورد که مردم با استفاده از این سیاست مالک ماشین شوند. به نظر من این غلطترین سیاست اقتصادی دولت آقای روحانی از ابتدا تاکنون بوده است. کسانی که با الفبای اقتصاد آشنا هستند متوجه میشوند که چنین سیاستی اشتباه است و نمیتواند رونق اقتصادی به وجود بیاورد. دولت تصور میکرد اگر۲۵میلیون تومان به مردم وام بدهند مردم در حدود ۱۵۰هزار خودرو خریداری میکنند. از سوی دیگر کارخانجات تولید خودرو نیز تولیدات خود را افزایش میدهند و در نتیجه یک تحول بزرگ در صنعت خودرو کشور رخ میدهد. با این وجود نتیجه این سیاست این بود که تمام پولها نصیب فروشندگان خودرو شد و بسیاری از مردم به خاطر دریافت وام خودرو بدهکار شدند و تا مدتها باید قسط خودرو بپردازند. از سوی دیگر هیچ رونقی نیز در صنعت خودرو کشور اتفاق نیفتاد. به تازگی دولت از پرداخت وام خرید کالا سخن می گوید. به نظر من دولت دوباره در حال تکرار همان اشتباه گذشته است. دولت گمان میکند با پرداخت وام به مردم برای خرید کالا مانند کولر و یخچال سبب رونق صنعت کولرسازی یا یخچالسازی کشور میشود. در شرایط کنونی همه این صنایع در رکود به سر می برند و همه انبارهای آنها پر از کالاست. دولت آقای روحانی این نکته را فراموش کرده که تا زمانی که کیفیت خودرو، یخچال یا تلویزیون تولید داخلی پایین است مردم هیچ گونه تقاضایی برای خرید خودرو نخواهند داشت. به نظر من مشکلات ساختاری اقتصاد ایران به اندازهای است که نمیتوان با برخی سیاستهای اقتصادی و برنامههای کوتاهمدت آن را به سمت رونق و شکوفایی سوق داد. مساله دیگر اینکه زمانی که دولت تدبیر و امید کار خود را آغاز کرد فاقد برنامه خاص اقتصادی برای درمان مشکلات اقتصادی بود. به عبارت دیگر در طول دو سال گذشته دولت آقای روحانی هیچ بسته مشخص اقتصادی را اجرایی نکرده است. بنابراین دولت آقای روحانی در دو سال گذشته در اجرای سیاستهای اقتصادی حالتی«خنثی» داشته است. در طول سه دهه گذشته اقتصاد ایران با مشکلات ساختاری گستردهای همراه بوده است که هیچ ارتباطی با تحریمها نداشته است. حتی در زمانی که ایران تحریم هم نبود این مشکلات ساختاری وجود داشت و مردم با مشکلات معیشتی زیادی همراه بودند. در نتیجه پس از برداشتن تحریمها هم این مشکلات وجود خواهد داشت. مشکلات ساختاری با مشکلات میان مدت و کوتاهمدت تفاوتهای معناداری دارد. حل مشکلات ساختاری اقتصاد ایران توسط یک دولت امکان پذیر نیست و نیازمند یک فرایند بلندمدت علمی و عقلایی است.
دولت آقای روحانی درابتدا تلاش کرد تحریمهای بینالمللی را از بین ببرد و سپس به مسائل داخلی بپردازد. با این وجود به نظر میرسد دولت آقای روحانی با خلا استراتژی در مرحله پسابرجام روبه رو شده و دست به عصا حرکت میکند. آیا احتیاط دولت آقای روحانی براساس فشارهای مخالفان به دولت است یا اینکه آثار باقیمانده از تحریمها بسیار عمیق و گسترده است که اجازه مانور بیشتر را به دولت نمیدهد؟
دولتها هر کدام به سیاستهای کوتاهمدت و میان مدت بسنده کردهاند. با این وجود دولت آقای روحانی با یک بدشانسی بزرگ مواجه شده که دولتهای قبلی با آن مواجه نبودند. در شرایط کنونی کاهش قیمت نفت از بسیاری از جهات دولت آقای روحانی را تحت فشار قرارداده است. نباید انتظار داشت آقای روحانی در شرایطی که تولید نفت به نصف خود رسیده و قیمت نفت نیز کاهش چشمگیر داشته همه مشکلات اقتصادی کشور را حل کند. آقای روحانی قرار است در یک شرایط بحرانی مشکلات یک اقتصاد معیوب و ناقص را حل و فصل کند. اقتصاد ایران از نظر بالقوه دارای پتانسیل بالایی در ذخایر طبیعی و نیروی انسانی است. با این وجود دولت تدبیر و امید با کمبود منابع ارزی، بیکیفیتی کالاها، به هم ریختگی بخشهای مختلف اقتصادی و رانتهای گسترده در بازار مواجه شده است. آقای روحانی معجزهگر نیست که بتواند در مدت دو سال همه این مشکلات را حل کند. بهترین کاری که آقای روحانی میتواند انجام دهد این است که سیاستهای ساختاری را در اقتصاد ایران اجرایی کند و انتظار نداشته باشد در طول مدت یک یا دو سال به نتیجه مطلوب دست پیدا کند.
مهمترین برگ برنده آقای روحانی برای پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری۹۶ مساله معیشت مردم است. این در حالی است که مخالفان دولت نیز از همین مساله علیه دولت آقای روحانی استفاده خواهند کرد و تلاش میکنند دولت را در تحقق مطالبات معیشتی مردم ناتوان نشان بدهند. آقای روحانی برای اینکه بتواند آرای مردم را با خود همراه کند چه استراتژی را باید در دستور کار خود قرار بدهد؟
بسیاری از مردم به دلیل بیاطلاعی از جزئیات علم اقتصاد شرایطی را که دولت آقای روحانی درآن قرار دارد درک نمیکنند. بدون شک آقای روحانی در تنگنا و فشار زیادی قرار دارد و نمیتوان به راحتی از کنار این مساله گذشت. با این وجود وضعیت معیشتی مردم در ماههای آینده و بهویژه در مرحله پسابرجام سرنوشت انتخابات ریاستجمهوری آینده را مشخص خواهد کرد. جامعه ایران در حال تمرین دموکراسی است و هنوز تا رسیدن به دموکراسی واقعی فاصله زیادی وجود دارد. گروههای اجتماعی و سیاسی در ایران هر کدام برای خود یک رویکرد دارند که همواره به دنبال آن هستند و منافع گروهی را بر منافع ملی ترجیح میدهند. مساله انتخاب رئیسجمهور در ایران همواره پیچیده و دشوار بوده است. کاندیداهای ریاستجمهوری در کارزار انتخاباتی خود از شعارهای بزرگ و مردم پسند استفاده میکنند، اما بعضا راهکار چندان کارآمدی برای تحقق شعارهای خود ارائه نمیکنند. در نتیجه هنگامی که مردم به شعارهای یک کاندید رای میدهند پس از مدتی متوجه میشوند که شعارهای وی محقق نمیشود و به همین دلیل دچار ناامیدی و سرخوردگی میشوند. همه کاندیداهای انتخابات باید دارای برنامه تدوین شده و کاربردی باشند و باید این وضعیت شکل بگیرد. متاسفانه برخی به خاستگاه جریانی کاندیداها توجه میکنند و دقت نمیکنند آیا شعارهایی که کاندیداهای انتخابات عنوان میکنند قابلیت اجرایی شدن دارد یا اینکه صرفا کارکرد انتخاباتی دارد و پس از مدتی به فراموشی سپرده خواهد شد. از سوی دیگر کاندیداهای انتخابات تلاش میکنند از شعارهایی در کارزار انتخاباتی خود استفاده کنند که مورد دلخواه مردم باشد و به امکان تحقق آن توجه نمیکنند. برخی کاندیداهای ریاستجمهوری و مجلس در دوران انتخاباتی شعارهایی را مطرح میکنند که گاهی با حیطه اختیارات آنها در تناقض و تضاد است. این در حالی است که پس از پیروزی در انتخابات هیچ کس مورد سوال و جواب قرار نمیگیرد و نسبت به شعارهایی که مطرح کرده پاسخگو نیست. مردم نیز پیگیر قضیه نیستند و نسبت به شعارهایی که در دوران انتخابات از سوی کاندیداها مطرح میشود حساسیت نشان نمیدهند. به نظر من آقای روحانی نیز از این قاعده مستثنا نیست.
مهمترین چالشهای ایران برای حضور در بازارهای جهانی در مرحله پسابرجام چیست؟
نخستین مساله این است که ایران به دلیل بهره وری پایین در مساله تولید در ابتدا برای ورود به تجارت جهانی با مشکل مواجه خواهد بود. برای ورود به دروازههای تجارت جهانی ما باید در مرحله اول یارانههایی که به این مساله مربوط میشود را قطع کنیم، تعرفهها را پایین بیاوریم و اجازه بدهیم کالاهای خارجی و واسطهای مفید برای اقتصاد وارد کشور شوند. ما در شرایطی قرار داریم که توان رقابت با این کالاها را نداریم. دلیل این مساله هم کمبودهای منابع ما نیست. اتفاقا اقتصاد ایران دارای مزیتهای مهمی نسبت به برخی از کشورهای دیگر است که به راحتی میتواند با این مزیتها وارد عرصه تجارت جهانی شود و به موفقیتهای قابل قبولی نیز دست پیدا کند. ما هنوز دستمزدهای کمتری نسبت به بسیاری از کشورهای توسعه یافته دنیا پرداخت میکنیم. با این حال حلقه مفقوده اقتصاد ما «عدم کارایی» است. کالاهایی مانند اتومبیل که ما تولید میکنیم عمدتا با کیفیت پایین و گران ساخته میشود. با این وضعیت ورود ما به بازارهای جهانی مقدور نیست. در درجه اول ما باید برای ساختارهای معیوب اقتصادی و عدم کارآیی در اقتصاد ملی برنامهریزی مناسب و بلندمدت انجام بدهیم. ما قطعا توانایی حضور قدرتمند در عرصه تجارت جهانی را داریم. چرا کره جنوبی و مالزی این قدرت را دارند که در تجارت جهانی موفق شوند؟ این در حالی است که منابع قدرت اقتصادی ما به مراتب از این گونه کشورها بیشتر است. مشکل ما تنها به مدیریت اقتصادی و سیاستگذاریهای اقتصادی بازمیگردد. مدیریت اقتصادی ما باید به صورت ساختاری و در چارچوب اقتصاد خرد صورت بگیرد تا بتواند به نتیجه مطلوب برسد. در این صورت است که ما میتوانیم به صورت باثبات و قدرتمند در عرصه تجارت جهانی حضور داشته باشیم و به موفقیت برسیم.
نظر شما