«نماینده»؛ میثم مهرپور/ این روزها اتفاقات عجیبی در اقتصاد ایران میافتد، اتفاقاتی که اغلب از جنسِ رخدادهای منفی است اما، از آن «مثبت»، «به یادماندنی» و «باعث افتخار» تعبیر میشود. نمونه بارز آن افتخار دانستن «مثبت شدن تراز تجاری» است. رئیسجمهور حسن روحانی چندی پیش در یک سخنرانی رسمی، «مثبت شدن تراز تجاری کشور در سال ۹۴ را در تاریخ ۳۷ ساله اقتصاد کشور بیسابقه توصیف کرد و گفت: باید به این آمار افتخار کرد.» اما حسن روحانی در واقعیت چه چیزی را مایه افتخار دانسته است؟
«مهدی پورقاضی» عضو اتاق بازرگانی و از فعالان اقتصادی کشور در پاسخ به حسن روحانی میگوید: «مثبت شدن تراز تجاری، زمانی مثبت، مناسب و مایه افتخار محسوب میشود که هم صادرات و هم واردات ما افزایش پیدا کرده باشد.» این عضو اتاق بازرگانی در توصیف وضعیت تجارت خارجی ایران به هفتهنامه «نماینده» میگوید: «در حال حاضر، میزان واردات ما به شدت کاهش داشته و میزان صادرات ما نیز کمی کاهش را تجربه کرده است.»
*خبری در رسانههای کشور منتشر شد به این مضمون که تراز تجاری کشور بعد از ۳۷ سال مثبت شده است. این خبر چند روز بعد، توسط حسن روحانی رئیسجمهور نیز قرائت شد و او این اتفاق را یک رویداد تاریخی خوانده و مایه افتخار دانست. حضرتعالی سالهاست عضو اتاق بوده و هستید و به عنوان یکی از بازرگانان مشهور و قدیمی در تجارت خارجی مشغول فعالیت ميباشيد. لطفاً بفرمایید مثبت شدن تراز تجاری، آنگونه که دولتیها از آن یاد میکنند، باعث افتخار است؟
در بررسی این موضوعات همیشه ملاک، توسعه تجاری است. اگرچه تراز تجاری ما در ظاهر مثبت شده است اما، درحال حاضر میزان واردات ما به شدت کاهش داشته و میزان صادرات ما نیز کمی کاهش را تجربه کرده است. مثبت شدن تراز تجاری، زمانی مثبت، مناسب و مایه افتخار محسوب میشود که هم صادرات و هم واردات ما افزایش پیدا کرده باشد. یعنی مهمتر از مثبت شدن تراز تجاری این است که ما بتوانیم در تجارت خودمان رونق داشته باشیم. در سال ۹۴ نه تنها این اتفاق رخ نداده است، بلکه اعداد تجارت خارجی ما از سال گذشته نیز کمتر بوده و در واقع سهم ما از اقتصاد جهانی کاهش یافته است.
گویا کاهشی که در میزان واردات ما صورت گرفته، کاهش در واردات مواد اولیه بوده است. لذا صادرات ما از مواد اولیه موجود در انبارهای استراتژیک و ذخایر تأمین شده است. نظرتان در این باره چیست؟
آمار و گزارشهای سه ماهه سوم سال ۹۴ که منتشر شد، نشان ميداد: «اولاً رشد صنعتی ما حدود ۲۵ درصد منفی شده و نکته دیگر اینکه واردات کالاهای سرمایهای و مواد اولیه ما کاهش داشته است. خب طبیعتاً وقتی واردات مواد اولیه و کالاهای واسطهای کاهش مییابد، این موضوع به معنای کاهش تولید و ورود اقتصاد ایران به یک رکود عمیقتر است. بر اساس آمار و اطلاعات موجود، پیشبینی کارشناسان اقتصادی این بود که ما در سه ماهه چهارم نیز با رشد منفی در صنعت مواجه خواهیم بود. وقتی به مجموع سال ۹۴ نگاه میکنیم، کاهش واردات مواد اولیه و کالاهای سرمایهای را نمیتوان یک حسن برای اقتصاد کشور دانست. البته اگر واردات محصولات نهایی و مصرفی کاهش پیدا کرده باشد میتوانیم بگوییم کالای داخلی جایگزین آن شده است. البته باید توجه داشت در این میان آمارهای قاچاق نیز به میزان واردات ما افزوده شده است. تا آنجایی که بنده اطلاع دارم، کالاهای قاچاق چون از مراجع و مبادی رسمی وارد کشور نمیشوند، طبیعتاً اطلاعات دقیقی از میزان آنها نیز وجود ندارد. اما گفته میشود میزان این رقم بین ۱۵ تا ۲۵ میلیارد دلار است. ضمن اینکه صادرات کالای قاچاق نیز به دلیل کاهش قیمتهای جهانی و فاصله بین قیمتهای داخلی و قیمتهای جهانی در یکی دو سال اخیر به مقدار قابل توجهی کاهش پیدا کرده است.»
وقتی این آمار اعلام شد، برخی از دولتیها این موضوع را دستاورد مثبتی دانسته و مثبت شدن تراز تجاری را یک موفقیت عنوان کردند. البته اقتصاد ایران با در نظر گرفتن بخش نفت همیشه تراز تجاری مثبت داشته است. اما درباره صادرات غیرنفتی ما هرگز تراز تجاری مثبت نداشتیم. سؤال بنده این است که اصولاً در شرایط رکودی امکان افزایش صادرات نسبت به واردات وجود دارد؟
در ابتدا باید بدانیم علت اصلی این موضوع این است که عمده صادرات کشور ما، مواد خامی است که یا ارزش افزودهای برای کشور نداشته و یا به عنوان کالایی با ارزش افزوده پایین توسط ایران به خارج از کشور صادر شده است. لذا این صادرات منجر به ایجاد رونق اقتصادی در کشور نشده و فایده چندانی ندارد. از سوی دیگر کاهش واردات خود منجر به رکود شده و تا حدود زیادی به افزایش قاچاق نیز دامن زده است. یعنی اگر چه از میزان واردات رسمی به کشور کاسته شده است اما لزوماً واردات ما از طریق قاچاق و مبادی غیرقانونی کاهش نیافته است.
بعد از چند سال متوالی، برای اولین بار در سال ۹۴ صادرات غیرنفتی ما روند افزایشی نداشته و یک کاهش ۱۷ درصدی را تجربه کرد؟ به نظرتان دلیل اصلی این اتفاق منفی چیست؟
به نظرم یکی از مهمترین دلایل این موضوع، سیاست دولت یازدهم در تعیین نرخ ارز است. در برخی اقتصادها یک نگاه پوپولیستی وجود دارد که فکر میکند اگر نرخ ارز پایین باشد این موضوع به نفع مردم و به معنای دقیقتر، به نفع واردات خواهد بود. از زمانی که دولت یازدهم روی کار آمده است قیمت ارز از حدود ۳۷۰۰- ۳۶۰۰ تومان به حدود ۳۲۰۰ تومان رسید و الان حدود ۳۵۰۰ تومان است. الان نرخ ارز ما در مقایسه با آخرین ماههای دولت دهم خیلی پایینتر است. این در شرایطی است که قیمت تمام شده تولیداتمان با توجه به نرخ تورم بالا رفته است. به عبارت دیگر قدرت رقابت کالاهای داخلی ما به همین نسبت کاهش یافته است. این موضوعی است که پوپولیستها به آن توجه نمیکنند. در واقع پوپولیستها معتقدند واردات ارزان بهتر از ایجاد کار و اشتغال و به تبع آن ایجاد رونق اقتصادی است. این طرز فکر ترجیح میدهد ارز را داده و کالای ارزان وارد کشور کنند تا اینکه ارز متناسب با نرخ تورم گران شده ولی تولید داخلی ما رونق گرفته و برای مردم ایجاد اشتغال بیشتری شود. متأسفانه سیاست ارزی دولت یازدهم در قریب ۳ سال اخیر کاملاً پوپولیستی بوده و متناسب با نرخ تورم حرکت نکرده است. این موضوع باعث شده که ضعف و مانع بزرگی برای افزایش صادرات ایجاد شده و صادرات ما آنطور که باید و شاید نتواند رشد داشته باشد.
کاهش سهم ما از تجارت خارجی جهان میتواند چه خطراتی را برای اقتصاد ایران داشته باشد؟
با سیاستهای موجود ما بیشتر به یک کشور ایزوله و جدا مانده از جامعه اقتصادی جهانی تبدیل شدهایم. طبق آمار موجود در چند سال اخیر، تمایل کشورهای دیگر برای خرید و فروش کالایی از ایران یا سرمایهگذاری در ایران به شدت کاهش یافته است. این نوع برخورد اگرچه تا قبل از توافق برجام روند خوبی را طی کرده و به سمت بهبود رابطه با دنیا حرکت میکرد اما در ماههای اخیر و بعد از نهایی شدن توافق و اجرای برجام به صورت یک زنگ خطر تبدیل شده و دنیا بالعکس کم کم در حال فاصله گرفتن از ما است. اگرچه این مسائل، عموماً موضوعات سیاسی هستند اما اثر خود را بر اقتصاد ما میگذارند. ضمن اینکه اصولاً رونق اقتصادی در شرایط آرامش ایجاد میشود و متأسفانه ما در ماههای اخیر روند مناسبی را در این زمینه طی نکردهایم. ضمن اینکه تداوم ناآرامیها در عراق و مسائل سوریه نیز در کاهش صادرات ما مؤثر بوده و باعث کاهش صادرات ما به این کشورها شده است.
موضوع بعدی هم کاهش بیسابقه قیمتهای جهانی در دنیا است. این موضوع چه تأثیری در کاهش میزان واردات ما از لحاظ ارزشی داشته است؟
معاملات موجود در همه جای دنیا از لحاظ ارزشی در سال جاری حدود ۱۲ درصد نسبت به سال گذشته کاهش پیدا کرده است. یعنی مواد اولیه نسبت به سال گذشته ارزانتر شده و ارزش کالاهایی که با تکنولوژیهای بالا بوده و ارزش افزوده بیشتری ایجاد میکنند، افزایش یافته است. در واقع کسانی که به سمت تولید محصولات با تکنولوژی بالا رفتند در سالهای اخیر برنده اصلی دنیای تجارت بودند. آنهایی که در زمینههایی مانند: «مواد خام و صنایع پیش پا افتاده فعال بودند، نتوانستند به فروشهای مناسب برسند که خود این موضوع نیز در مثبت شدن تراز تجاری ما سهم بهسزایی داشته است، چرا که واردات ما به همان میزان سالهای گذشته اما با هزینههای کمتری میباشد.»
حدود سه ماه از اجرای برجام میگذرد. در خبرها آمده است که بعد از برجام بیش از ۱۴۵ هیئت تجاری خارجی برای سرمایهگذاری در ایران به کشورمان آمدند. به عنوان یک عضو اتاق بازرگانی، لطفاً بگویید که آیا از آمدن هیئتهای تجارجی خارجی راضی هستید و در چه زمینههایی قرارداد همکاری با آنها منعقد کردید؟
تا جایی که بنده اطلاع دارم، هنوز هیچ قرارداد رسمی برای سرمایهگذاری در ایران امضا نشده و میتوان اذعان کرد هیچ اتفاق خاصی نیفتاده است. هنوز همه چیز در حد امضاي پروتکل و تفاهمنامه است. درست است که ۱۴۵ هیئت خارجی برای سرمایهگذاری آمدند، اما اقدام عملی و عملیاتی صورت نگرفته است. البته این را هم بگویم که بعد از برجام مقداری روابط خارجیها در حوزه رفتاری با ما بهتر شده است، خارجیها بیشتر ما را تحویل میگیرند و در ملاقاتهای دو طرفه، اوضاع بهتر شده است. اما هنوز قراردادی با خارجیها نبستیم. این را هم اضافه کنم که سرمایهگذاری خارجی یک اتفاق یک شبه یا یکی دو ماهه نیست و نباید توقع داشته باشیم که آنها بعد از یک اتفاق سیاسی بلافاصله برای سرمایهگذاری به ایران بیایند. ما رتبه فضای کسب و کارمان در مقابل کشورهای دیگر خیلی خوب نیست. رتبه فضای کسب و کار ما هم اکنون بالاست و این شاخص نشان دهنده این است که ریسک سرمایهگذاری در ایران بالاست.
نظر شما