حسین امیری/ صفهای طویل خبرنگاران برای ورود به سالن اکران فیلم، یا صرف شام، بینظمی و تأخیر در اکران فیلمها و زمانبندی عجیب پخش فیلمها، همگی نشان از باری به هر جهت بودن و غیرحرفهای بودن جشنوارهای است که هر سال به دست تیمی جدید میافتد و موش آزمایشگاهی مدیران برای آزمون و خطا واقع میگردد، آزمون و خطاهایی که در فرم قالب چنین عیان و آشکار است و در محتوا نیز هرچند به تدقیق و تعمق نیاز دارد لکن به راحتی قابل درک و اثبات است.
ابتدای امسال اعلام شد که با همکاری مشترک وزارت بهداشت و جشنواره فیلم فجر برنامهای برای عدم نمایش تبلیغی سیگار در جشنواره اجرا میشود هر چند عملاً تفاوتی بین فیلمهای امسال با سالهای گذشته در این خصوص قابل مشاهده نبود اما با فرض عملی شدن این ادعا، امسال مشروب و ترویج مشروبخواری جای سیگار را گرفت. در چند فیلم به کرات در قالب طنز و طعنه به مشروب خواری پرداخته شد، بهطور مثال در فیلم «نقطه کور» ساخته «مهدی گلستانه» مردی تقریباً متشرع را میبینیم که بیدلیل و ناجوانمردانه به همسرش شک کرده او را کتک میزند، در حضور جمع به وی بیاحترامی کرده و او را مورد هتک حرمت قرار میدهد اما برادر وی که فردی معقول با محبت و اخلاق است در تمام فیلم بطری مشروبی را با خود دارد و به هر بهانهای میخواهد برادر متشرعش را راضی به خوردن مشروب کند، برادر مشروب خوار آدم بدبینی نیست، توکل به خدا دارد و بهواسطه اخراج از کارش هم به پرخاشگری و ترس از آینده روی نمیآورد اما برادر متشرع بهواسطه ترس از دست دادن جایگاه شغلی، این همه بد اخلاقی میکند.
جشنواره فیلم فجر هنوز تکلیفش با انقلاب اسلامی مشخص نیست و فیلمها بدون توجه به نسبتشان با انقلاب اسلامی حتی سیاستهای رسمی کشور در حوزه سیاست خارجی و داخلی و مسائل اجتماعی انتخاب شده و مجوز پخش در جشنواره میگیرند. فیلمهایی که در آن به دین اسلام، نسل انقلابی، اندیشههای امام و رهبری و ... بیتوجهی و گاهاً اهانت میشود. بهطور مثال در فیلم «لانتوری» ساخته «رضا درمیشیان»، هولوکاست که بارها رهبر انقلاب در مورد آن تردید کردهاند در کنار جنایت بعثیها در حلبچه قرار میگیرد. نسل انقلاب مورد هجو قرار میگیرد و فردی مذهبی و انقلابی به احمقانهترین وضع ممکن به تصویر کشیده میشود. شخصیت مثبت فیلم با بازی «باران کوثری» هم فردی خیر و بشر دوست است که به کودکان بیسرپرست رسیدگی میکند، هم زنی است که با برقراری رابطه نامشروع با مردان ثروتمند و تصویربرداری از این رابطه از آنها اخاذی میکند، یعنی زنی که به راحتی رابطه جنسی نامشروع برقرار میکند، فردی بشر دوست و با اخلاق معرفی میگردد.
جشنواره فجر بهعنوان جشنواره رسمی جمهوری اسلامی که نام دهه فجر را یدک میکشد، لاجرم میباید مطابق با سیاستهای کلان نظام جمهوری اسلامی باشد در حالی که در اکثر فیلمها نگاه غرب و اپوزیسیون به انقلاب اسلامی مبنا و زاویه نگاه روایت فیلمهاست و این نگاه همان چیزی است که سیاهنمایی در فیلمها را رقم میزند. از نگاه برخی فیلمهایی که در جشنواره فیلم فجر سيوچهارم حضور داشتند و گاه نامزد دریافت جایزه شدند، نابسامانیهای اجتماعی، فقر و فحشا در جامعه کنونی ایران موج میزند و این نابسامانیها نتیجه ظلم و تبعیضی است که حکومت ایران آن را به جامعه تبدیل کرده است. بزرگنمایی ناکامیها، تبعيضهای اجتماعی که در هر جامعهای ممکن است در مقیاس محدود وجود داشته باشد و نسبت دادن آن به دین اسلام و حکومت اسلامی همان نگاهی است که جشنوارههای خارجی با تشویق و تقدیر از فیلمسازان ایرانی کانالیزه کردهاند و جشنواره فجر برای عقب نماندن از جشنوارههای غربی و تشبه به آنها به این مؤلفهها نگاه مثبت دارد و فیلمهایی را که این مؤلفهها را دارند بهعنوان سینمای اجتماعی مورد پذیرش و تقدیر قرار میدهد.
باید توجه کرد که بخشی از مخاطب هر فیلم سینمایی نسل جوان و نوجوانی است که لاجرم سینما میرود یا از طریق شبکه خانگی فیلمها را مشاهده میکند؛ ازاينرو رعایت ادب و شئونات اخلاقی در دیالوگها و نمایش مناسبات هم برای پیشگیری از بدآموزیهای نسل نوجوان هم برای رعایت حرمت مخاطب عام ضروری است، در اکثر فیلمهای جشنواره امسال استفاده از جملات و واژههای رکیک به کرات مشاهده میشد به کار برده فحشها و کلماتی که امروزه بهعنوان یکی از شاخصههای سینمای روشنفکری در آمده است و گویی هر فیلمی که این فحشها در آن نباشد، فیلم شعاری و غیر واقعی محسوب میشود و هر فیلمی که چند تا واژه رکیک در دیالوگهایش باشد و پرسوناژهایش به همدیگر فحاشی کنند، فیلم اجتماعی است.
از طرف دیگر بازیگر سالاری ضربهای به سینمای ایران زده است که سالهاست این سینما را به سمت ورشکستگی اقتصادی سیر میدهند چرا که با افزایش دستمزد بازیگران در فیلم، اکثر هزینههای فیلم صرف به کارگیری بازیگران مشهور شده و دیگر هزینهای برای پروداکشن و جلوههای ویژه که از مؤلفههای اصلی جذب مخاطب در سینمای حرفهای جهان است، باقی نمیماند. برای همین است که اکثر فیلمهای تولیدی سالهای اخیر سینمای ایران فیلمهای شهری و اجتماعی هستند که تنها جشنواره رو به کاهش میرود.
جشنواره فجر به جای اینکه برای اصلاح این روند بیمارگونه کادرسازی و برنامهریزی کند با تحویل گرفتن بیش از حد بازیگران و راه انداختن فرش قرمز و جایگاه ویژه برای آنان و اختصاص بیشترین کارت «vip» برای بازیگران، نه تنها به دنبال اصلاح روند حاضر نیست بلکه به این بیماری اقتصادی دامن میزند. بازیگرانی که در جشنواره فجر مورد تقدیر واقع میشوند، چند روزی در کاخ جشنواره حاضر میشوند و از فردای اتمام جشنواره دیگر حاضر به کار کردن با قیمتهای سابق نیستند در حالی که گیشه روزبهروز رو به افول است، دستمزد این بازیگران هر روز بیشتر و بیشتر میشود.
از طرف دیگر چهرهسازیای که جشنواره فجر میکند هیچ نسبتی با سیاستهای کلان جشنواره ندارد. بازیگرانی که گاه فعالیتهای ضدملی و ضدانقلابی دارند، به سفارش برخی از چهرهها و داوران جوایزی را دریافت کرده و بدون هیچ پیشینهای تبدیل به چهره میشوند و هر بار باید فعالیتهای آنها هزینههای فرهنگی و سیاسی را به نظام و کشور تحمیل کند. در جشنواره سال ۹۲ ابتدا بازیگر یک فیلم حامی فتنه بهعنوان نامزد دریافت جایزه معرفی گردید و سپس به خاطر فشار سیاسی به وی جایزه اعطا نشد و در این دو سال همین شایعه پراکنی و حمایتها و اظهار مظلومیتها باعث گرديد این بازیگر محبوبیت زیادی به دست آورد، در جشنواره حاضر نیز از طرف رسانهها و عوامل جشنواره اخباری مبنی بر اعطای جوایز متعدد به یک فیلم جریان روشنفکری و حاوی سیاهنمایی به گوش میرسد که نشان از ادامه روند غیرمنطقی و ضدملی جشنواره دارد.
نظر شما