به گزارش «نماینده»، در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال۱۳۹۲ حسین دهباشی در ستاد حسن روحانی فعالیت می کرد و مشاور رسانه ای وی بود. دهباشی فیلم تبلیغاتی رئیس دولت تدبیر و امید را ساخت و بسیاری از شعار های روحانی در ایام تبلیغات ساخته این فرد است. به مرور زمان و با مشخص شدن عملکرد دولت یازدهم مشاور سابق در مقام منتقد برآمد و در موارد مختلفی صریح اما مختصر به نقد دولت پرداخت.
اوج آن شاید در مهر ماه امسال و پس از تصویب و تایید برجام بود که در صفحه شخصی خود خطاب به مخالفان برجام در مجلس نوشت: «لازم است به خاطر همه دانش، خلوص، صبوری و غیرتی که برای جلوگیری از تصویب عهدنامه ننگین برجام به خرج دادید با تمام وجود از شما تشکر شود.»
وی که هم زمان با فرزندان آیت الله هاشمی رفسنجانی داوطلب رقابت در انتخابات مجلس شد به شوخی می گفت احتمالا فرزندان هاشمی برای استفاده از محبوبیت من هم زمان با بنده در انتخابات ثبت نام کرده اند.
دهباشی در خصوص دلایل جداشدنش از تیم روحانی می گوید که با دو موضوع که در حوزه تخصصش است با این تیم دچار مشکل شده است اول: عدم انتقاد پذیری رئیس جمهور و به تبع آن دولت و دوم برجام که از آن به عنوان قراردادی ذلیلانه و ننگین نام می برد.
وی نگاه رئیس جمهور و دولت نسبت به مجلس و رسانه ها را نگاهی از بالا به پایین می داند و منتقد این نگاه است و همت ها و باکری ها را ژنرال هایی می داند که چنین نگاه هایی نداشتند.
دهباشی که خالق شعار معروف انتخاباتی روحانی «هم چرخ زندگی مردم بچرخد هم چرخ سانتریفیوژها» است تاکید می کند که روحانی را دوست دارد و از کمک به او در انتخابات ۹۲ راضی است اما معتقد است امروز نه چرخ سانتریفیوژها می چرخد نه چرخ زندگی مردم.
وی معتقد است دولت باید ژنرال هایش را به عنوان مشاوران وزیران جوان منصوب می کرد زیرا ژنرال ها فقط دوست دارند سان ببینند و افتتاح یک پالایشگاه یا خط لوله به چشم آن ها نمی آید.
دهباشی در مورد عملکرد اقتصادی دولت اظهار نظر نکرد اما گفت: بهتر است دولت شعار هایی را که نمی تواند اجرایی کند ندهد زیرا برعکس عمل می کند.
متن کامل این مصاحبه به شرح زیر است:
چرا منتقد آقای روحانی شدید؟ افرادی که با یک نامزد انتخابات وارد عرصه دولت می شوند، بعد از مدتی به دنبال این هستند که با سوء استفاده از شرایط ایجاد شده «بیل خود را دسته کنند» شما چرا این کار را نکردید؟
بر اساس قضاوتی که شما کردید لابد بیلی که به من دادند کوچک بوده و من بیل بزرگتری می خواستم، به همین دلیل کنار کشیدم. من در این خصوص توجیه دیگری دارم که شما برای دریافتن راست و یا دروغ بودن این توجیه راهی ندارید چون از قلب من خبر ندارید.
واقعیت این است که من آقای روحانی را خیلی دوست دارم، خیلی زیاد، اما کشورم را از ایشان بیشتر دوست دارم. همین الان هم اگر به دوره انتخابات برگردیم، من بین کاندیداهایی که در آن دوره رقابت می کردند، ترجیحم آقای روحانی است. در عین حال که آقای جلیلی را هم بسیار دوست دارم اما ریاست جمهوری را برای وی بسیار زود میدانم. آقای خاتمی را هم دوست دارم اما فقط در سطح وزیر ارشاد. بنابراین پشیمان نیستم که در حد خودم به آقای روحانی کمک کردم و آن دوره را جزء خاطرات خوب زندگی ام می دانم.
اما در بعضی حوزه ها شما با استفاده از عقل خودتان به نتیجه ای می رسید که احساس می کنید باید اعلام کنید. من در دو حوزه احساس می کردم که به اندازه خودم و به اندازه یک شهروند صاحب نظر هستم. اول در حوزه رسانه و میزان انتقادپذیری دولت، فکر می کنم مسیری که دولت در برخورد با منتقدان طی می کند، موجب می شود محبوبیت آقای روحانی در نزد واسطه های خبررسانی کمتر شود. اینگونه نیست که ما فکر کنیم با مخاطبان خود هرگونه که می خواهیم می توانیم صحبت کنیم.
به یاد دارم در ابتدای دولت در جلسه خصوصی، آقای روحانی نکته مهمی را گفتند. ایشان خطاب به وزرا اعلام کردند من ۲۰ سال در مجلس بودم. با نمایندگان مجلس به گونه ای صحبت نکنید که احساس کنند تحقیر می شوند. این اظهاراتشان تجربه عظیمی بود. من تعجب می کنم که ایشان وقتی چنین نصیحتی را مدنظر دارند چرا اینگونه برخورد می کنند، حتی با رسانه ها و نمایندگان مجلس به گونه ای برخورد می کنند که موضعشان خیلی از بالا به پایین است.
به نظر می رسد واقعا آقای روحانی معتقدند که خودشان و اعضای دولتشان ژنرال هستند و همین امر موجب نگاه مغرورانه ایشان است، نظر شما چیست؟
مگر شهید همت و شهید باکری ژنرال نبودند اما قیافه ژنرالی نمی گرفتند.
شما فکر می کنید زمانی که پیامبر (ص) آیات قران را می خواندند آیا عرب جاهلی متوجه می شد که پیامبر چه می گوید؟ عرب جاهلی متوجه این واقعیت می شد که سران قریش در برابر او تکبر می کنند، اما پیامبر اسلام اینگونه نیست.
عرب جاهلی با لباس خاک آلود به مسجد رفته و خطاب به پیامبر می گفت محمد برایم قرآن بخوان. من خسته ام، سرم را روی زانویت بگذار، نوازشم کن و قرآن بخوان. این تواضع و خشوع پیامبر موجب جذب اعراب جاهلی شد وگرنه آنها از فلسفه و اصول دین چیزی نمی فهمیدند.
این رفتار برای هر کسی وجود دارد. آقای دکتر احمدی نژاد سخنان زیادی داشتند، از مخالف و موافق بپرسید که یک جمله را بگو، یکی از ۵ جمله «خس و خاشاک» خواهد بود، زیرا به همه برخورد و شخصیت رئیس جمهور را تحت تاثیر قرار داد. من حدس می زنم آقای احمدی نژاد الان از گفتن این حرف پشیمان باشد.
غرور و استغنای دولت یازدهم مشکلات زیادی را برای آنها ایجاد می کند. دولت یازدهم فکر می کند به احزاب و گروه ها و حتی افرادی که برای انتخابات برای آنها تلاش کردند، نیازی ندارد.
من آقای روحانی را دوست دارم، اما یک زمانی فردی مثل من مسئولیتی را می گیرد و احساس می کند این مسئولیت همیشه هست و سرزدن برخی رفتار ها از من عجیب نیست، اما آقای روحانی تجربه کرده که یک روزهایی پیش می آید که ماشین پلیسی که روبرو و آمبولانسی که پشت سر است و چراغ های راهنمایی و رانندگی که سبز می شود، به پایان می رسد و دیگر وجود ندارد. آقای روحانی زمانی که از دبیری شورای عالی امنیت ملی کنار رفت، دیگر ماشین پلیس و آمبولانسی او را دنبال نمی کردند و هیچ چراغی برایش سبز نمی شد.
وقتی فردی یک بار این موضوع را تجربه می کند، باید این تصور را داشته باشد که ممکن است روزی دوباره این جایگاه را از دست دهد. کسانی که در دوره آقای احمدی نژاد و خاتمی وزیر و معاون بودند، امروز در انتخابات مجلس ثبت نام کردند و کسی برایشان «آب زنید راه را» نخواند. بر اساس توانایی های دولت و امیدی که در دل مردم ایجاد شد حیف است که شاهد این رفتار ها از دولت باشیم.
صریحاً اعلام کنید علت اینکه از آقای روحانی و دولت یازدهم دلخور هستید چیست؟
اول روش نادرست اطلاع رسانی و رفتار از موضع بالا کل دولت با رسانه ها، اما کل دولت بر اساس این ضرب المثل که «اثاث خانه به صاحب خانه اش می خورد»، یعنی اگر رئیس جمهور خودش این موضع را نداشته باشد، وزیرانش نیز اینگونه موضع گیری نمی کنند.
من اهل رسانه بودم و به عنوان یک اهل رسانه به کمک آقای روحانی رفتم. من متن سخنرانی ها و پیام های رئیس جمهور را نوشتم.
عبارت «زندگی باید بچرخد، سانتریفیوژها هم باید بچرخد»، عبارت من است. بسیاری از جریاناتی که در انتخابات شکل گرفت، به دست من بود. من مشاور رسانه ای بودم و دغدغه رسانه ای داشتم. به نظر من دولت نقد را به هیچ وجه برنمی تابد، در هیچ سطحی. علتش این است که فرض کنید امروز اگر من وزیر یا نماینده مجلس بشوم، تلاش می کنم طوری با آدمها برخورد بکنم که در دوران مسئولیتم افتخاراتی را کسب کنم.
آقای روحانی کسانی را آوردند که به اندازه چند دوره افتخار کسب کردند. یعنی دیگر پالایشگاه افتتاح کردن به چشم آقای زنگنه نمی آید. برای ایشان خط لوله افتتاح کردن مهم نیست، ایشان بزرگترین پروژه ها را زمانی که وضع ایران از لحاظ ارزی خوب بود انجام دادند. بنابراین به هیچ عنوان تلاشی را که فرد جوانتر برای تعامل با محیط اطرافش می کند را انجام نمی دهد.
کل تیم آقای روحانی ژنرال است و ژنرال ها بیشتر دوست دارند سان ببینند. اگر نیروهای جوانتر می آمدند و این نیروها مشاور می شدند، موفقیت بیشتری کسب می کردند. در همه دنیا این گونه است.
دولت وعده های اقتصادی زیادی به مردم داد و مردم بر اساس این وعده ها به دولت رای دادند و هر روز نیز بسته های جدید خروج از رکود رونمایی می شود. به نظر شما دولت به چند درصد از وعده های اقتصادی خود عمل کرد؟
من نمی توانم به عنوان یک مشاور رسانه ای در مورد عملکرد اقتصادی دولت اظهارنظر کنم، اما می توانم در یک وجه این موضوع صحبت کنم و آن نحوه بیان این وعده هاست. دولت نباید مبالغه کرده و دروغ بگوید زیرا برخی رفتارها ضد تبلیغ است. وقتی تبلیغ کرده و عمل نمی کنیم به عکس خودش تبدیل می شود.
من نمی دانم وضع اقتصادی چه می شود و چرا این گونه شده، زیرا حوزه تخصصی من نیست، اما می دانم وقتی به چیزی اطمینان بالا نداریم نباید آن را تبدیل به شعار تبلیغاتی کنیم. من مخالف برجام هستم و معتقدم برجام توافقی ذلیلانه است.
زمانی که شما شعار «هم چرخ زندگی مردم بچرخد، هم چرخ سانتریفیوژها» را می ساختید، به این فکر نمی کردید که در ادامه توافقی شده و امکان دارد حقوق ملت ضایع شود؟
اولا مذاکرات قبل از دولت آقای روحانی شکل گرفت و ثانیا شعار من این است که هم سانتریفیوژ بچرخد هم زندگی مردم بچرخد نه اینکه نه سانتریفیوژ بچرخد نه زندگی مردم.
واقعیت این است که من، آقای روحانی را دوست دارم اما آقای کوچک زاده، رسایی و شریعتمداری را دوست ندارم. من به عنوان یک شهروند که علوم سیاسی خوانده ام و به زیان انگلیسی به واسطه تحصیل در خارج از کشور مسلط هستم، نظر شخصی ام را جار نزده ام و در صفحه مجازی ام نوشتم. به نظر من عهدنامه برجام، عهدنامه ای ذلیلانه و ننگین است و هر چه می گذرد، دلایل بیشتری ثابت می کند که این عهدنامه اشتباه بود. پس مشکل جدایی من از تیم آقای روحانی به خاطر اندازه بیل نبود، بلکه امری کارشناسی بود. من آقای روحانی را به خاطر ایران دوست دارم، نه ایران را به خاطر روحانی.
من فکر می کردم باید مذاکره کرده، امتیاز داده و امتیاز بگیریم اما من وقتی متن توافق را خواندم متوجه شدم که چه چیزهایی را داده ایم اما متوجه نشدم که چه چیزهایی گرفته ایم.
در انتخابات مجلس با چه حزب و گروهی به صورت هماهنگ وارد می شوید؟
به صورت مستقل در انتخابات مجلس شرکت می کنم و فکر می کنم کسی که این توهم را دارد که توانسته فردی را از نفر پنجم در انتخابات، نفر اول بکند و رئیس جمهور شود خودش می تواند نامزدی اش از رتبه ۶۰۰ به ۳۰ برساند.
اما ابتکارم برای حضور در انتخابات این است که فیلم کوتاه بسازم و از این طریق خود را تبلیغ کنم.
نظر شما