شناسهٔ خبر: 121457 - سرویس جامعه
نسخه قابل چاپ منبع: هفته نامه نماینده

گفت‌وگو با وزیر اسبق آموزش‌وپرورش در خصوص چرایی مقاومت‌هایی که در برابر حراج مدارس صورت گرفت؛

بودجه آموزش‌وپرورش را کم و صرف امور زودبازده می‌کنند

فرشیدی هفته نامه«نماینده» برای اطلاع از پیدا و پنهان آنچه تحت لوای توسعه مشارکت مردمی و خصوصی‌سازی مدارس اتفاق خواهد افتاد، با «محمود فرشیدی»، وزیر اسبق آموزش‌وپرورش در سال‌های ابتدایی دولت نهم، به گفت‌وگو نشست.

به گزارش «نماینده»، همزمان با تقدیم لایحه مدارس غیردولتی به مجلس، دوباره بحث‌ها پیرامون خصوصی‌سازی آموزش‌وپرورش بالا گرفته است و اهمیت این بحث توجه‌ها را بیش از پیش می‌طلبد. برای اطلاع از پیدا و پنهان آنچه تحت لوای توسعه مشارکت مردمی و خصوصی‌سازی مدارس اتفاق خواهد افتاد، با «محمود فرشیدی»، وزیر اسبق آموزش‌وپرورش در سال‌های ابتدایی دولت نهم، به گفت‌وگو نشستیم.

 

* نظر شما در مورد خصوصی‌سازی آموزش‌وپرورش چیست؟ این مسئله می‌تواند موضوع تحول در نظام آموزشی را برآورده کند یا روشی بیراهه است؟

خصوصی‌سازی در آموزش‌وپرورش ریشه‌ای قدیمی دارد. یکی از دلایل مطرح شدن این موضوع این است که برخی از کارگزاران، دولتمردان و برنامه‌ریزان ما متأسفانه شناخت کافی از این حوزة بسیار مهم ندارند. مشکلات اقتصادی آموزش‌وپرورش را می‌بینند و به این نتیجه می‌رسند که به اصطلاح خودشان راه میانبری پیدا کردند تا از طریق خصوصی‌سازی مشکلات آموزش‌وپرورش را حل کنند! در دوران کارگزاران و اصلاحات سازمان مدیریت موضوعات کشور را به دو دسته تقسیم کرد.

دستگاه‌هایی که خدمات ارائه می‌دهند و دستگاه‌هایی که تولیدی هستند. با این نگاه آموزش‌وپرورش را هم جزو دستگاه‌های خدماتی قرار دادند، بنابراین روزبه‌روز بودجة کمتری به آموزش‌وپرورش اختصاص داده شد. به جای اینکه بودجة آموزش‌وپرورش افزایش پیدا کند، محدودیت‌ها بیشتر شد. البته مقاومت‌هایی در برابر حراج مدارس و واگذاری آن به بخش خصوصی صورت می‌گرفت تا در نهایت مقام معظم رهبری آشكارا مشخص کردند که آموزش‌وپرورش امر حکومتی است و در سیاست‌های ابلاغی در مورد سند تحول بنیادین اعلام کردند که مصداق واگذاری شامل آموزش‌وپرورش نمی‌شود.

* با این وصف به نظرتان رویة دولت یازدهم هم ریشه در همان دوران دارد؟

بله، همان نگاه متأسفانه در دولت کنونی هم وجود دارد و طرح‌هایی برای واگذاری مدارس به بخش خصوصی ارائه شد که با مخالفت مجلس روبه‌رو گرديد. در پیش‌نویس برنامة ششم توسعه هم متأسفانه بی‌مهری زیادی به آموزش‌وپرورش شده است. فقط 6 سطر از هزار سطر برنامة ششم که قرار است مبنای 5 سال توسعة کشور باشد به آموزش‌وپرورش اختصاص دارد. درحالی‌که ما در آموزش‌وپرورش بحث تحول بنیادین را داریم. البته امیدواریم در سند اصلی این امور رفع اشکال شده باشد.

*عده‌ای معتقدند که به دلیل عدم توازن میان مطالبة مردمی و بودجة آموزش‌وپرورش، ناگزير از خصوصی‌سازی هستیم. تا چه حد این نگاه را صحیح می‌دانید؟

خصوصی‌سازی به معنای آنچه که در اقتصاد موضوعیت دارد در آموزش‌وپرورش موضوعیت ندارد. آموزش‌وپرورش از امور تصدی‌گری نیست بلکه از امور حاکمیتی است و مسئولیت آن با نظام است. قانون اساسی را نوع دیگر تفسیر و رایگان بودن آموزش‌وپرورش را تلطیف کردن، زیر سؤال بردن و نفی کردن، درست نیست. درحالی‌که قانون اساسی به صراحت گفته تعلیم و تربیت مسئولیت دولت است.

*در یکی دو سال اخیر خصوصی‌سازی در پوشش توسعة مشارکت مردمی مطرح می‌شود. نقاط افتراق این دو بحث کجاست؟

بند 9 سند تحول بنیادین، بحث واقفین و خیرین را مطرح می‌کند نه اینکه بخش خصوصی با هدف سود بیشتر در آموزش‌وپرورش سرمایه‌گذاری کند. این با جنس کار تعلیم و تربیت تضاد دارد. شما در هر حوزه‌ای که می‌خواهید مشارکت را افزایش دهید باید انگیزه‌ها با جنس کار سنخیت داشته باشد. حتی اگر در حوزه‌های فرهنگی بتوانیم انگیزه‌های اقتصادی را در نظر بگیریم، در حوزة تعلیم و تربیت نمی‌توان متصور بود که کسی با انگیزة سود وارد این عرصه شود و ما با او بگوییم شما در مناطق محروم سرمایه‌گذاری کن! او هم دلیلی برای سرمایه‌گذاری در مناطق محروم ندارد، قطعاً در شمال تهران سرمایه‌گذاری می‌کند که سود بیشتری دارد. اگر این مسئولیتی که در اختیار نظام هست واگذار شد، پس گرفتنش سخت می‌شود. مثال بسیار ساده، تعطیلی پنج‌شنبه‌ها. کار سختی است که بگوییم پنج‌شنبه‌ها مدارس دوباره دایر باشد! اگر هم می‌خواهیم زمینة مشارکت نیروها را افزایش دهیم باید سراغ کسانی برویم که انگیزة فرهنگی و نیکوکارانه دارند مثل معلمین و از مشارکت آنها استفاده کنیم.

*چرا اغلب مدارس غیردولتی طی این سال‌ها کارنامة درخشانی نداشتند؟

با بازنگری و بررسی باید مشخص شود چرا مشارکت فرهنگیان در این عرصه کم(8 درصد) بوده است. دولت می‌تواند مثلاً صندوقی برای حمایت از این مدارس پیش‌بینی کند و واگذاری زمین و وام. دولت باید آسیب‌شناسی کند با اینکه برای غیردولتی بودن محدودیتی هم نبوده اما مشارکت باز هم کم بوده است. پیش‌بینی شده بود که بعضاً دولت امکاناتی به این مدارس بدهد در عوض سهمیه‌ای برای معرفی دانش‌آموز داشته باشد. مثلاً وام یا زمین بدهد. عملکرد این مدارس باید ارزیابی شود. بعضی‌ها خیلی خوب و بعضی هم کاسب‌کارانه عمل کردند. مثلاً بعضی رویکرد حزبی و سیاسی داشتند. نظارت دولت بر این مدارس با نگاه مثبت و کارشناسانه باید تقویت شود. فرض کنید تعدادی مدارس هست که عام‌المنفعه و خیریه هستند. دولت باید از این مدارس که الگوی خوبی دارند، حمایت کند. اگر قرار است به مدارس نیروی انسانی بدهد به این مدارس نیروی بیشتری بدهد تا این مدارس بتوانند الگوی خود را گسترش دهند. چون هم عملکرد خوبی دارند و هم رویکرد تجاری را از خود ساقط کردند.

* به نظرتان چه چیزی باعث می‌شود که تعلیم و تربیت در نگاه دولت‌ها در جایگاه پراهمیت خود دیده نشود؟

دولت‌ها 4 سالشان تمام می‌شود و به دنبال رأی هستند و برای اینکه رأی مردم را جلب کنند باید چیزهای ملموس و ظاهری نشان بدهند! اینکه در آموزش‌وپرورش چه اتفاقی افتاده بعد از سال‌ها دیده می‌شود. بنابراین ترجیح می‌دهند از مسائل فرهنگی مثل آموزش‌وپرورش که دیربازده هست بودجه را کم کنند و به جاهایی بدهند که ملموس و محسوس است. در صورتی که ریشة حل مشکلات کشور در تعلیم و تربیت است. آیندة کشور را امروز در مدرسه می‌سازیم. هر کشوری که در عرصه‌های اقتصادی و سیاسی به پیشرفتی رسیده‌اند از مدرسه شروع کرده است. اگر بحث اشتغال، ناهنجاری‌های اخلاقی، اقتصادی و تهاجم فرهنگی را داریم باید ریشة آن را در آموزش‌وپرورش امروز حل کنیم. دانش‌آموزی که درست تربیت شده باشد خودش کارآفرین می‌شود و منتظر نمی‌ماند تا کسی به او کار بدهد. اقداماتی مثل واگذاری آموزش‌وپرورش راه‌های اصولی و اساسی نیست ضمن اینکه با قانون اساسی هم تطابق ندارد. اگر بخواهیم برای مشارکت در آموزش‌وپرورش کاری بکنیم باید طبق آنچه که در قانون پیش‌بینی شده عمل کنیم.

 

نظر شما