به گزارش «نماینده»، حجتالاسلام محمود محمدی عراقی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام که سابقه مسئولیت دفتر سیاسی سپاه و نمایندگی امام در سپاه پاسداران به عنوان جانشین شهید محلاتی را بر عهده داشته است، در گفتوگویی تفصیلی به بررسی وضعیت سیاسی و امنیتی جمهوری اسلامی در منطقه و سطح بینالملل، اقدامات دولت در افزایش سطح روابط با آمریکا پرداخت.
وی معتقد بود دست دادن ظریف و اوباما توسط دولت آمریکا برنامه ریزی شده بود که این موضوع بیانگر نیاز آمریکا به رابطه با ایران و تلاش برای ارسال این پیام غلط به دنیا است که ایران از مقاومت دست کشیده است.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی اعلام کرد: دولت از برجام به عنوان فتح الفتوح نام برده است در حالی که اگر برجام به درستی اجرا شود و آمریکایی ها به تعهدات خود پایبند بمانند برجام در حد یک موفقیت است نه فتح الفتوح.
رئیس اسبق سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی معتقد بود: مهمترین موضوعی که مجلس خبرگان را تهدید می کند جناح بندی های سیاسی است که عده ای سعی دارند اعلام کنند که گروه های سیاسی برای به دست آوردن صندلی های مجلس خبرگان در حال بحث و جدل هستند. انتخابات مجلس خبرگان ملی است نه جناحی و سیاسی. نباید جایگاه مجلس خبرگان که در مراحل حساس باید تصمیمات اساسی بگیرد را مخدوش کنیم.
حجت الاسلام محمدی عراقی همچنین با تاکید بر لزوم به جذب حداکثری در کشور، خاطراتی از شهید بهشتی و اعتقاد وی به جذب حداکثری بیان کرد.
متن کامل این گفتگو به شرح زیر است:
در شرایطی به سر می بریم که حتی دشمنان هم اعتقاد به نقش ویژه ایران در معادلات منطقه ای و حتی جهانی دارند، به نظر شما کدامیک از مولفه های قدرت جمهوری اسلامی موجب شده است که جایگاه ایران به ویژه در میان ملت ها ارتقا یابد؟
دفاع جمهوری اسلامی از مردم مظلوم فلسطین و ایستادگی در مقابل آمریکا و اسرائیل از مولفه های قدرت جمهوری اسلامی در منطقه و در میان ملل مظلوم جهان است.
مردم آفریقای جنوبی فراموش نمی کنند بلافاصله بعد از انقلاب ما همین طور که با اسرائیل قطع رابطه کردیم با رژیم نژاد پرست آفریقای جنوبی هم قطع رابطه کردیم علی رغم اینکه رژیم طاغوت با این کشور مراودات اقتصادی داشت که ادامه آن شاید منافعی هم برای جمهوری اسلامی داشت. زمانی که انقلابیون در آفریقای جنوبی پیروز شدند و نلسون ماندلا آزاد شد، روابط مجددا برقرار شد. مردم آفریقای جنوبی هیچ گاه فراموش نمی کنند که جمهوری اسلامی مخالف آپارتاید بود.
در بسیاری از کشور های آفریقایی، اسلام به برکت جمهوری اسلامی جلو رفته است. شیعیان نیجریه را همه به اسم امام خمینی می شناسند.
شما مولفه هایی را برای قدرت جمهوری اسلامی ذکر کردید آیا به دنبال تلاش عده ای برای عادی سازی روابط با آمریکا و غرب این مولفه های قدرت تحت تاثیر قرار نمی گیرد؟
سیاست خارجی جمهوری اسلامی بر مبنای حکمت، عزت و مصلحت است، یکی از سیاست های دشمنان گسترش شیعه هراسی و اسلام هراسی و ایجاد تفرقه میان مسلمانان است. ما باید دیپلماسی قویی داشته باشیم و سعی کنیم با همه کشور ها به جز اسرائیل ارتباطات نزدیک داشته باشیم اما این ارتباطات نباید به اصول ما ضربه بزند دست دادن دو مقام در دنیا امر پیش پا افتاده ای است اما غرب با قدرت رسانه ای خود دست دادن ظریف و اوباما را به نوعی سازش و عقب نشینی ایران از مواضع خود اعلام می کند تا در میان مسلمانان جهان اعلام کند ایران هم ناچار به گفتگو با آمریکا شد. مقام معظم رهبری با هوشمندی این هدف را رصد کرده و اعلام کردند ایران فقط در مسئله هسته ای با آمریکا گفتگو می کند.
چطور می توان با آمریکا ارتباط داشت با مقامات این کشورها دست داد و به مردم مستضعف این طور القا کرد که ما با آمریکا صلح نکرده ایم؟
ارتباط باید وجود داشته باشد اما نباید به اصول و ارزش های ما ضربه بزند. ما هم زمان با مذاکره با امریکا باید سیاست های غلط آمریکا در پشتیبانی از اسرائیل و داعش را محکوم کنیم و شعار مرگ بر آمریکا که به معنای مرگ بر سیاست های سلطه طلبانه آمریکا است را ادامه دهیم.
شعار مرگ بر آمریکا بدین معنا است که موضع استکبار ستیزی ملت ایران نه تنها کمتر نشده بلکه به خاطر افزایش جنایات آمریکا بیشتر شده است آتش فتنه آمریکا منطقه ما را فراگرفته است آثار سیاست های آمریکا در کل کشور های اسلامی قابل رویت است و بر این اساس باید فریاد مرگ بر آمریکا ملت ایران بلندتر شود.
به نظر من دست دادن ظریف با اوباما نقشه ای از پیش طراحی شده بود نه مسئله ای عادی، اینکه بعد از سخنرانی رئیس جمهور ایران، که چند ساعت بعد از سخنرانی رئیس جمهور آمریکا انجام شده است آقای اوباما مجددا به سالن کنفرانس باز می گردد. نشان می دهد این برنامه برای برخورد آقای روحانی و اوباما برنامه ریزی شده بوده که رویارویی بین اقای ظریف و اوباما انجام شده است.
اگر ما می توانستیم با قدرت پیام رسانی خودمان ضعف آمریکا مبنی بر برنامه ریزی برای دست دادن رئیس جمهور این کشور با رئیس جمهور ایران را رسانه ای کنیم. بسیار خوب بود این نشان می دهد آمریکایی ها چقدر به رابطه با ایران نیاز دارند و تلاش دارند که پیام غلطی مبنی بر سازش ایران را به دنیا برسانند. پیام غلطی به دنیا از دست دادن اوباما و ظریف مخابره شد.
غرب تلاش دارد تحقیر تاریخی که در نتیجه پیروزی انقلاب اسلامی برایش ایجاد شد را جبران کند و در مذاکرات اخیر مترصد موقعیتی برای جبران این تحقیر تاریخی هستند. بلافاصله رهبری انقلاب برای جبران این مسئله سخنرانی فرمودند و اعلام کردند مذاکره با آمریکا ممنوع است.
برخی مقامات دولتی از توافق با غرب بر سر پرونده هسته ای به فتح الفتوح نام بردند، نظر شما چیست؟
دولت از برجام به عنوان فتح الفتوح نام برده اشت در حالی که اگر برجام به درستی اجرا شود و آمریکایی ها به تعهدات خود پایبند بمانند برجام در حد یک موفقیت است نه فتح الفتوح. این گونه اظهارات آدرس غلط دادن به دشمنان است که ایران خیلی محتاج و مشتاق این رابطه و توافق بوده است در حالی که واقعیت برعکس است و بر اساس فرمایشات رهبری این آمریکا بود که توسط یکی از محترمین منطقه پیام های خود مبنی بر اصرار آمریکا برای مذاکره با ایران را انتقال می داد.
این محترم منطقه سلطان قابوس بود که در آخرین باری که به ایران آمد اعلام کرد آمریکایی ها تاکید دارند که ما در مذاکره با ایران صادقانه عمل خواهیم کرد و در برابر این واکنش ایران که ما به آمریکایی ها اعتماد نداریم سلطان قابوس می گوید شما یک بار امتحان کنید رهبری انقلاب هم با توجه به وساطت ها اجازه دادند این روند انجام شود در طول ۲ سال مذاکرات دروغ ها و فریب ها و دبه های زیادی را شنیدیم که همچنان هم ادامه دارد در دو مورد اخیر به نام مسائل دفاعی ایران یا حقوق بشر یا مصوبه اخیر آمریکا نقض عهد می کنند. نمی دانم رهبری انقلاب تا کجا در مقابل این نقض عهدها تحمل می کنند. این روش ها ادامه داشته باشد رهبری و ملت ایران نخواهند پذیرفت که آمریکایی ها به تعهدات خود عمل نکنند و ما عمل کنیم.
آمریکا در راستای اجرای سیاست های خود در منطقه به دنبال تجزیه کشور های اسلامی است. کشورهای منطقه باید چه راهبردی را برای جلوگیری از تحقق این نقشه دنبال کنند؟
طرح های آمریکا در منطقه به خاطر عمق استراتژی ایران و ایستادگی ایران و نیروی های مقاومت در لبنان عراق و سوریه با شکست مواجه شده است. بیداری اسلامی و پایداری مردم عراق، سوریه، لبنان، بحرین این توطئه ها را به شکست کشانده است. آمریکایی ها با کمک جریان داعش به دنبال ایجاد جنگ داخلی در منطقه هستند اما خوشبختانه با تدابیر جمهوری اسلامی در کشورهای عراق و سوریه که بیشترین خسارت را از تروریست ها متحمل شدند، درحال شکست دادن تکفیری ها هستند.
آمریکایی ها به شکست طرح های خود در خاورمیانه اعتراف می کنند و در مرحله کنونی پذیرفته اند که کنفرانسی با حضور مقامات ایران و سوریه برگزار شود.
حیات جریان مقاومت در گروی حیات مولفه های قدرت جمهوری اسلامی است اما امروز گروهی به دنبال سازش با آمریکا و کاهش این مولفه های قدرت هستند آیا این اقدامات موجب ایجاد خطرات جدی در منطقه خوهد شد؟
غربی ها تلاش می کنند که نشان دهند اصلاح طلبان طرفدار سازش با آمریکا هستند من این ادعای رسانه های غربی را منطبق بر واقعیت نمی دانم. البته نمی توان انکار کرد که قشری به رابطه با امریکا علاقه دارند اما اینکه این قشر دارای جمعیت و پایگاه اجتماعی خاصی باشند را قبول ندارم.
من با بسیاری از اصلاح طلبان ارتباط دارم و قبول ندارم هر کس که اصلاح طلب است طرفدار رابطه با آمریکا است برخی رسانه های ما هم هر نشانه ای که از غرب در خصوص رابطه با ایران می بینند، بزرگ نمایی می کند.
من معتقدم که اکثریت قاطع مردم ایران اعم از اقلیت مسیحی، زرتشتی و کلیمی از سلطه سیاسی اقتصادی و فرهنگی آمریکا خوشحال نمی شوند، استقلال در خون ایرانیان است. رسانه های غربی خواسته عده ای معدود در ایران را چنان بزرگ نمایی می کنند که امر بر ما هم مشتبه شود.
رسانه های غربی در حالی در برابر کشتار شیعیان نیجریه سکوت کردند که حادثه پاریس بازتاب بین المللی داشت، علت این ظلم و مظلومیت مسلمانان در جهان چیست؟
کشتار شیعیان نیجریه نمونه بارزی از سیاست دو گانه غرب در خصوص تروریسم است. در کشور نیجریه که کشوری پر جمعیت و بزرگ است جریان تروریستی بوکوحرام حکم فرمایی می کند و دبیرستان دخترانه ای را اشغال و همه را به اسیری می برد اما آیا افکار عمومی دنیا این سئوال را مطرح می کنند که این جریان تروریستی پول و سلاح خود را از کجا می آورند.
جریان شیعی به عنوان جریانی فرهنگی و اجتماعی در نیجریه بوجود می آید و دولت نیجریه این جریان را تاب نیاورده شیعیان این کشور را به خاک و خون می کشد. که هنوز تعداد کشته شده ها مشخص نیست و دولت نیجریه آماری در این خصوص ارائه نداده و هیچ سازمان حقوق بشری هم در دنیا در این خصوص تحقیقی انجام نداده است.
میان انفجار پاریس و ضاحیه بیروت فاصله کمی وجود داشت اما بازتاب حادثه پاریس، بین المللی بود. بدتر اینکه خبر کشتار شیعیان در نیجریه تا ۴۸ ساعت در رسانه های غربی منتشر نشد. شاید در بسیاری از کشورهای اروپایی و آمریکایی مردم هنوز از خبر قتل عام شیعیان نیجریه اطلاع نداشته باشند در عوض کوچکترین حادثه تروریستی در اروپا و آمریکا بازتاب جهانی پیدا می کند.
ما با سیاست دوگانه غرب رو به رو هستیم و مسلمانان به دلیل عدم در اختیار داشتن قدرت رسانه ای قوی در مظلومیت هستند. اگر حادثه نیجریه در کشور های اروپایی رخ داده بود حتما شورای امنیت تشکیل جلسه داده و سازمان های حقوق بشری واکنش نشان می دادند اما متاسفانه تا امروز تعداد کشته شدگان این فاجعه نیز مشخص نیست.
شما موضع گیری دولت و وزرات خارجه در قبال کشتار شیعیان نیجریه و اتفاقات اخیر جهان اسلام را چگونه ارزیابی می کنید؟
پس از حادثه نیجریه جلسه شورای عالی مجمع جهانی اهل بیت با شرکت اعضای داخلی و خارجی برگزار شد و مصوب شد نامه ای را شورای عالی مجمع جهانی اهل بیت به رئیس جمهور بنویسند. در این نامه ضمن تشکر از تماس تلفنی ایشان با رئیس جمهور نیجریه از ایشان خواستیم از تمام ظرفیت جمهوری اسلامی و تمام توان نهاد های ذی ربط برای پیگیری این موضوع استفاده شود.
در دو ماه اخیر در پاراچنار پاکستان حادثه داشتیم که تعداد زیادی از شیعیان آنجا به شهادت رسیدند همچنین در نارداران در کشور آذربایجان هم در ایان عزاداری امام حسین به شیعیان حمله شد که شورای عالی مجمع جهانی اهل بیت در خصوص این سه حادثه به رئیس جمهور نامه نوشت.
البته ما توجه به این مطلب داریم که یکی از اهداف دشمن این است که میان دولت جمهوری اسلامی و سایر دولت های مشکل ایجاد کند اما معتقدیم جمهوری اسلامی باید به عنوان خیر خواه دولت های پاکستان، نیجریه و آذربایجان با آن ها گفتگو داشته باشد تا آن ها را از درگیری های داخلی نجات دهد، آقای رئیس جمهور به وزارت خارجه دستور دهند نسبت به این مسائل واکنش به موقع و مناسب نشان دهند.
جمهوری اسلامی در محکومیت حادثه پاریس به سرعت اقدام کرد و ما انتظار داریم در حوادث مشابه در لبنان، بیروت و ضاحیه بوجود می آید به همان سرعت موضع گیری شود.
مهمترین تفاوت جمهوری اسلامی با سایر کشور های دیگر این است که شعار انقلاب و تعالیم امام ما این بوده است که ما منافع ملت های مظلوم را فدای منافع خودمان نمی کنیم. در زمان رهبری امام خمینی، شوروی سابق افغانستان را به اشغال خود در آورد این اشغال هم زمان با اوج جنگ ایران و عراق بود همان موقع با موشک های اسکات شوروی سابق صدام تهران را می زد، دقیقا در ماه رمضان سفره های افطار مردم تهران را موشک های اسکات خونین می کرد. هم زمان دولت شوروی برای امام پیام فرستاد اگر شما دست از حمایت از مجاهدین افغانی بردارید ما قول می دهیم صدام دیگر تهران را هدف قرار ندهد. پاسخ امام این بود که ما حاضر نیستیم بر سر سرنوشت مردم مظلوم افغانستان با کسی معامله کنیم فرق یک دیپلماسی انقلابی و اسلامی با دیگران این است.
یکی از اختلافات مهم ما با آمریکا بر سر رژیم صهیونیستی است اگر ایران یک قدم عقب بنشیند بسیاری از تنش های ما با آمریکا حل می شود اما ایران نمی تواند از مردم مظلوم فلسطین دست بردارد.
تحلیل شما از سیاست آمریکا در منطقه و ایجاد یا حمایت از گروه های تکفیری و وهابی چیست؟
در جنگ ۲۲ روزه غزه و ۳۳ روزه لبنان، جمهوری اسلامی دست بالا را داشت دشمن روی دست خورده بود. تا قبل از این اسرائیل هر زمان اراده می کرد لبنان را تصرف می کرد تا اینکه حزب الله مردانه مقابل اسرائیل ایستاد نیرو های حزب الله خود را فرزندان امام خمینی می دانستند و برای اولین بار در تاریخ جنگ های اعراب و اسرائیل یک گروه از جوانان مومن و انقلابی توانستند جلوی ارتش اسرائیل را سد کنند. همه می دانستند این ها از انقلاب اسلامی الگو گرفته اند که این پیروزی در کشور های عربی و اسلامی بازتاب زیادی داشت در این مرحله آمریکا دریافت اگر جمهوری اسلامی با این روش ادامه دهد در مقابل اسرائیل نیاز به جنگ نیست و این رژیم نامشروع خود به خود نابود خواهد شد. به این ترتیب دشمن راهبرد اصلی خود را در منطقه عوض کرد و راهبرد جدیدی آمریکا ایجاد جنگ میان شیعه و سنی شد کسانی امروز به عنوان رهبران داعش و النصره شناخته می شوند یک زمانی به عنوان مظنونین در زندان های گوآنتانامو اسیر بودند اما این افراد به یکباره آزاد و روانه منطقه شدند. و با حمایت امریکا جنگ برادر کشی را در منطقه به راه انداختند.
امام و انقلاب اسلامی به برکت وحدت مسلمانان توانست کاری بکند که کشور های عربی سال ها از انجام آن عاجز بودند در جنگ های اعراب و اسرائیل، مصر، سوریه، عراق، لبنان و عربستان بیش از ۶ روز نتوانستند در مقابل اسرائیل تاب بیاورند. بنابراین آمریکا در راهبردی جدید جبهه جنگ را از مرز های اسرائیل به داخل کشور های اسلامی کشاندند.
مقداری هم به مسائل داخلی بپردازیم. امسال انتخابات مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی به صورت هم زمان برگزار می شود اما علی رغم رویه دوره های گذشته شاهد هستیم که عده ای تلاش دارند این انتخابات(خبرگان) را سیاسی جلوه دهند، علت این تلاش ها چیست؟
معتقدم خبرگان همیشه در کشور ما از زمان حضرت امام و زمانی که قانون اساسی تدوین شده تا امروز جایگاه مهمی دارد. نمایندگان مجلس خبرگان همیشه از شخصیت های مورد اعتماد و روحانیون برجسته هستند. مجلس خبرگان از چنان قداستی برخوردار بوده که می توانسته با استفاده از این قداست در شرایط حساس در حفاظت از نهاد رهبری که ستون خیمه انقلاب است، نقش آفرینی کند.
لازمه موفقیت این است که مجلس خبرگان فراجناحی باشد. به عبارت دیگر هیچکس نتواند مجلس خبرگان را در داخل دست بندی ها و جناح بندی ها قرار دهد که تا امروز اینگونه بوده است.
علت اصلی حساسیت های موجود فضاسازی رسانه های بیگانه است. آنها ارزوها و خیالاتشان این است یک روزی پای مقام معظم رهبری در میان نباشد انقلاب نیز به پایان می رسد. بنابراین تلاش دارند کاری بکنند تا این مجلس از آن قداست، اهمیت و جایگاه شایسته خود تنزل یابد.
در این دوره رویه ای آغاز شده است که قبل از اینکه مراحل انتخابات طی شود اسم افراد را مطرح کرده و جناح بندی های هر یک را مشخص می کنند تا بدین وسیله قداست مجلس خبرگان را از بین ببرد و اعلام کند که مجلس خبرگان نیز مجلسی است که دو جناح کشور برای تصرف آن دعوا می کنند. در صورتی که تا امروز چنین رویه ای وجود نداشته است و در انتخابات مجلس خبرگان تا امروز گرایشات سیاسی نقش عمده ای نداشته است اکثریت قاطع نمایندگان خبرگان متعلق به جناح خاصی نیستند. کسی می تواند بگوید شهید صدوقی، شهید دستغیب، آیت الله مشکینی عضو کدام جناح بودند؟ هیچکس نمی تواند اعلام کند. برای اینکه این افراد دارای شأن و موقعیت فراجناحی بودند. مهمترین موضوعی که مجلس خبرگان را تهدید می کند جناح بندی های سیاسی است که عده ای سعی دارند اعلام کنند که گروه های سیاسی برای به دست آوردن صندلی های مجلس خبرگان در حال بحث و جدل هستند. انتخابات مجلس خبرگان ملی است نه جناحی و سیاسی. نباید جایگاه مجلس خبرگان که در مراحل حساس باید تصمیمات اساسی بگیرد را مخدوش کنیم.
شما هم نمایندگی امام را در مقطعی برعهده داشته اید و هم احکامی از رهبر انقلاب دارید. شیوه مدیریتی ایشان و بطور خاص برخورد امام راحل و رهبر انقلاب با فتنه ها را با هم مقایسه کنید.
صبر و تحملی که رهبری در رابطه با فتنه ۸۸ داشتند با صبر و تحمل امام قابل مقایسه می دانم. انتخابات ۸۸ در تاریخ خرداد سال ۸۸ اتفاق افتاد و روز بصیرت نیز ۹ دی بود. بین خرداد تا دی حدود ۸ ماه فاصله داشت. این ۸ ماه نشانگر اوج صبر رهبری انقلاب و مردم در برابر فتنه است. در این ۸ ماه مردم مشکلات امنیتی، اقتصادی، سیاسی و بین المللی را تحمل کردند.
جریان بنی صدر نیز یکی از جلوه های صبر امام خمینی (ره) بود من در آن زمان نماینده امام در سپاه پاسداران بودم. بنی صدر تلاش می کرد میان سپاه و ارتش شکاف و اختلاف ایجاد کند. بنی صدر به ارتش اجازه نمی داد که سلاح در اختیار سپاه قرار دهد. در همان زمان مقام معظم رهبری، آقای هاشمی رفسنجانی و شهید بهشتی به صورت مشترک نامه ای به امام نوشته و از کارهای بنی صدر شکایت کردند اما امام آنها را امر به صبر کرد. آنها تعجب می کردند که چرا امام حتی یک کلمه علیه بنی صدر صحبت نمی کند. با شگردهای تبلیغاتی که بنی صدر انجام می داد حتی خود بنده نیز تصور می کردم امام نیز به بنی صدر رای داده است. امام با تحمل و بردباری کارها را پیش بردند تا زمانی که ماهیت بنی صدر آشکار شد.
شاید زمانی محتوای جلسات طولانی مقام معظم رهبری با ستادهای نامزدهای انتخاباتی منتشر شود. رهبری ساعت ها با آنها گفتگو کرد و استدلال های آنها را شنیدند. این طور نبود که رهبری در یک روز تصمیم به حصر این افراد بگیرد. هیچکس به اندازه مقام معظم رهبری از حصر این افراد ناراحت نیست. امام خمینی با مجاهدین خلق که همان منافقین بودند نیز مدت طولانی مدارا کرد تا هویت واقعی آنها فاش شود. اگر فتنه ۸۸ در زمان حیات امام اتفاق می افتاد امام خمینی خیلی زود واکنش قاطع نشان می دادند. واقعا مظلومیت نظام و رهبری است که امری که حکم عقل است تا این حد طولانی شود.
در زمان فتنه ۸۸ بنده در خارج از کشور بودم. پس از آنکه بازگشتم در جلسات متعدد صحبت می کردم که انتخابات امری رقابتی است و در این شرایط اگر اختلافی به وجود آید عقل می گوید که بالاخره باید کسی حرف آخر را بزند. در آمریکا این حرف آخر را یک قاضی می زند. سوال اینجاست که باید در اختلافات ایجاد شده چه کسی حرف آخر را بزند. براساس نظام جمهوری اسلامی ایران حرف آخر را باید رهبری انقلاب بزند. مقام معظم رهبری نیز صبر کردند و در پایان به عنوان یک داور سوت پایان انتخابات را در نماز جمعه زدند. ما خط قرمز خود را فتنه اعلام می کنیم. بر این اساس پس از فرمایشات مقام معظم رهبری هیچ آدم عاقلی نباید اعتراضات را ادامه می داد و اگر ادامه داده است حق نامزدی در انتخابات و قبول هیچ مسئولیتی را ندارد.
شما نماینده امام در سپاه بودید. کسانی نقل های متفاوتی از امام درخصوص جام زهر خواندن پذیرش قطعنامه مطرح کرده اند. شما چیزی در این خصوص شنیده اید؟
به دلیل پشتیبانی بی حد و حصر غرب از صدام و استفاده از سلاح های ممنوعه از جمله سلاح های شیمیایی وضعیت به جایی رسیده بود که حتی در شهرهای ما نیز امکان داشت دشمن سلاح شیمیایی به کار ببرد و باید خودمان را برای این وضعیت آماده می کردیم.
در آن زمان فرمانده جنگ آقای هاشمی بود و ایشان جانشین فرماندهی کل قوا بود. نیروهای مسلح مرتب نیازهای خود را درخصوص تجهیزات به رئیس جمهور اعلام می کردند. آقای هاشمی از فرماندهان خواستند که اعلام کنند چه نیازهایی برای ادامه جنگ دارند حتی بحث تجهیزات لیزری نیز مطرح بود. فرماندهان جنگ نیازهایی خود را اعلام کردند و طی نامه ای به امام ارسال شد.
در آن زمان آقای موسوی نخست وزیر و آقای هاشمی فرمانده جنگ بود. نیازها به امام اعلام شد. دولت پاسخ داد که قادر به تامین این نیازها در شرایط فعلی نیست و نمی تواند این امکانات و تجهیزات را برای نیروهای مسلح فراهم کند. امام هم به عنوان فرماندهی کل قوا زمانی که این دو نظریه را کنار هم قرار دادند که از یک طرف فرمانده جنگ اعلام می کرد برای اداره جنگ نیازمند به امکانات است و از سوی دیگر گزارشات دولت که در شرایط فعلی تامین نیازها برایمان امکان پذیر نیست، تصمیم شجاعانه و تلخی برای قبول قطعنامه گرفتند.
وقتی مردم دیدند امام قطعنامه را پذیرفته است چنان تحت تاثیر قرار گرفتند که به جبهه ها هجوم آوردند. فرماندهان ما اعلام کردند در حال حاضر با توجه به پشتیبانی مردم ما می توانیم مجدد به عراق حمله کنیم اما امام اعلام کردند ما همانطور که در جنگ مان جدی هستیم در صلح مان نیز جدی خواهیم بود.
من از این موضوع اطلاع ندارم که امام گفته باشد جام زهر برای من شیرین شد. اما به نظر من تصمیمی که امام در این مقطع گرفتند عظمت امام را در میان مردم افزایش داد. علی رغم اینکه اتخاذ این تصمیم برای امام سخت بود اما براساس موازین شرعی و عقلی اتخاذ شد. تنها کسی که این جمله را از امام نقل کردند که جام زهر برای من شیرین شد آقای هاشمی رفسنجانی هستند و من از هیچکس جز ایشان نشنیدم.
در حادثه کوی دانشگاه رئیس نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه تهران بودید، رهبری انقلاب فتنه را در آن زمان چگونه مدیریت کردند؟
در حادثه کوی دانشگاه در سال ۷۸ یکی از دانشجویان از ناحیه چشم دچار معلولیت شد. این دانشجو را در یکی از نمازهای رهبری پیش آقا بردم. ایشان این دانشجو را بوسیدند و دانشجو نیز دست ایشان را بوسید و قائله ختم شد. در همان جلسه مقام معظم رهبری اعلام کردند حادثه کوی دانشگاه مثل خنجری در قلب من بود.
آیا شما معتقد به جذب حداکثری هستید؟
بنده و خانواده ام معتقد به جذب حداکثری هستم. برای بنده و خانواده ام نه تنها دستور رهبری بلکه تمایل رهبری هم حجت است اما در رابطه با دیگران اگر کسی این طور فکر نکند من حق ندارم او را طرد کنم.
به نظر من باکسانی که اصل انقلاب، نظام و رهبری را قبول دارند ولو اینکه مثل ما فکر نکنند باید ارتباط داشته باشیم اگر این ارتباط وجود نداشته باشد چطور می توانیم آنها را جذب کنیم. آنچه که رهبری درباره جذب حداکثری و دفع حداقلی فرمودند نیز همین بود. ما وظیفه داریم اگر علاقمند به نظام و رهبری هستیم سعی کنیم کسانی را که از این اردوگاه فاصله گرفتند را نیز برگردانیم و زمانی می توانیم این کار را انجام دهیم که با آنها ارتباط داشته باشیم. اگر این اقدام انجام نشود آنها جذب دشمنان می شوند. ما منطق داریم. ضعفی نداریم که از ارتباط بترسیم.
در انتخابات سال های اصلاحات که بنده در دانشگاه حضور داشتم تمام کاندیداها را برای پرسش و پاسخ دعوت می کردیم. نباید بترسیم، جوان های ما پاک و خالص هستند اما تحت بمباران تبلیغاتی قرار دارند.
شهید بهشتی زمانی دعوت شده بود برای سخنرانی به دانشگاه. دو صف طرف چپ و راست ایشان کشیده بودند که شعار آنها مرگ بر بهشتی بود. ایشان از ماشین که پیاده شدند تا داخل سالن شوند دو صف اطراف ایشان مرگ بر بهشتی می گفتند ایشان فقط لبخند می زدند و دستشان را برای اینها تکان می دادند تا وارد آمفی تئاتر دانشگاه شدند و گفتند: «بسم الله الرحمن الرحیم، من برای همه شما احترام قائل هستم، همه شما فرزندان من هستید و آمدم تا به سوالات شما پاسخ دهم» برخی بدترین اتهامات را به ایشان زدند. ایشان خونسردانه گوش کرد و بعد پاسخ داد. معتقدم بعد از این جلسه بسیاری از حاضران نظرشان نسبت به ایشان تغییر کرد.
من معتقدم قطع مناظراتی که اول انقلاب از صدا و سیما پخش می شد اشتباه بود. روزی شهید بهشتی در کلاس درس از ما سوال کرد با کسی که تا چه اندازه به شما نزدیک باشد می توانید کاری را انجام دهید؟ بچه ها سر کلاس ۹۰ تا ۸۰ درصد را مطرح کردند و کسی از ۶۰ درصد پایین تر نیامد. شهید بهشتی فرمودند اگر کسی تنها ۴۰ درصد رای و نظرش به من نزدیک باشد می توانم با وی کار کنم.
نظر شما