شناسهٔ خبر: 120309 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: هفته نامه نماینده

ایران و سیاست ساده‌انگارانه اوباما در سوریه

اسد یا واقعاً جان کری فکر می‌کند می‌تواند ایران را قانع سازد که به کسی غیر از اسد در رأس قدرت در سوریه فکر کند؟ جان کری واقعاً فکر می‌کند می‌تواند ایران را قانع سازد که متحد ساختن اپوزیسیون و نیروهای دولتی برای از بین بردن داعش در اين مرحله مهم‌تر از نگه داشتن اسد در رأس قدرت است؟ آیا کری می‌تواند روسیه را قانع سازد که فعالیت‌های نظامی‌اش را در سوریه تنها برای این هدف انجام ندهد که آمریکا را در صحنة جهانی به سخره بگیرد؟

«نماینده» ؛ فردریک سی هاف – واشنگتن‌پست/ به‌تازگي «اوباما» در سفر به مانیل اظهار داشت: «نمی‌توانم تا زمانی که «بشار اسد» رئیس‌جمهور سوریه، بر قدرت است برای این کشور پایان جنگ داخلی را متصور شوم. چند ماه طول می‌کشد تا ایران، روسیه و گروهی از حامیان اسد در سوریه به حقیقت صحبت من برسند.» چندی بعد بشار اسد در مصاحبه با تلویزیون دولتی ایتالیا گفت: «روند صلحی که بر پایة کنار گذاشتن وی از قدرت باشد، مورد پذیرش نیست. هیچ اقدامی در جهت انتقال قدرت در سوریه پیش از آنکه تروریست‌ها شکست داده شوند، انجام نخواهد گرفت. باید مناطق تحت اشغال تروریست‌ها آزاد شود تا هنگام انتقال دولت، فرصت خرابکاری بیشتر پیدا نکنند.» اسد همچنین تأکید کرد «در سوریه هیچ‌کس ضد یا مخالف او نیست.»

در این میان واشنگتن با خوش‌خیالی منتظر است دیگران ماهیت حقیقی دولت اسد را ببینند و متوجه شوند او به درد حکومت بر سوریه نمی‌خورد. فهرست این‌گونه تحلیل‌ها و اظهارنظرها به سال ۲۰۱۱م. باز می‌گردد. در زمان ریاست اوباما بر کاخ سفید، جملات عجیبی از کابینة وی دربارة سوریه شنیدیم. مانند: «اسد باید بخشی از راه‌حل بودن را انتخاب کند نه اینکه بخشی از مشکل باشد. اسد باید به نفع سوریه از قدرت کنار رود. اسد نباید ضد مردم خود از تسلیحات شیمیایی استفاده کند. اسد باید یک‌بار دیگر متن کنوانسیون پایانی ژنو که در سال ۲۰۱۲م. تدوین شد را بخواند، روسیه باید بداند دخالت نظامی این کشور در سوریه موجب می‌شود از جهان اسلام سنی منزوی شود. ایران باید به برقراری ثبات در منطقه کمک کند نه مداخلة نظامی در سوریه.»

به نظر می‌رسد انتظار اینکه «جان کری» یا «اوباما» با روش فعلی خود به رویکرد دیگری در برابر ایران و روسیه در زمین سوریه برسند، انتظار نابه‌جا و خطایی است. آن‌طور که جان کری اخیراً به شبکة دو فرانسه گفته است، باز هم قرار است امیال و آرزوهای آمریکا تنها از طریق رسانه‌ها به دست مردم برسد و قرار نیست راهی جدّی در این زمینه پیموده شود. جان کری به‌تازگي بیان کرده است: «ما برای اولین بار ایران و روسیه را با هم در مذاکرات سوریه پای میز مذاکره نشانده‌ایم، اگر بتوانیم گروه‌های اپوزیسیون سوری را هم به میز مذاکره بیاوریم و اگر بتوانیم در عین حال تیم مذاکره کننده اسد را نیز قانع سازیم که با اپوزیسیون وارد بحث شود، در آن زمان می‌توانیم امید داشته باشیم که ظرف چند هفته احتمالاً آتش‌بسی در سوریه برقرار شود. اگر ما بتوانیم به صورت مؤثری مرحلة انتقال قدرت را در سوریه اجرایی سازیم، در آن هنگام می‌توانیم امیدوار باشیم که نیروهای دولتی و البته اپوزیسیون سوری، در نهایت به این نتیجه برسند که می‌توانند با هم از عهدة مسئولیت مقابله با داعش بربیایند و این بهترین راه در زمینه حل مشکل سوریه است.»

همان‌طور که در این جملات به خوبی ملاحظه می‌شود، صحبت‌های کری پر از «اگر» است. اما آیا واقعاً جان کری فکر می‌کند می‌تواند ایران را قانع سازد که به کسی غیر از اسد در رأس قدرت در سوریه فکر کند؟ جان کری واقعاً فکر می‌کند می‌تواند ایران را قانع سازد که متحد ساختن اپوزیسیون و نیروهای دولتی برای از بین بردن داعش در اين مرحله مهم‌تر از نگه داشتن اسد در رأس قدرت است؟ آیا کری می‌تواند روسیه را قانع سازد که فعالیت‌های نظامی‌اش را در سوریه تنها برای این هدف انجام ندهد که آمریکا را در صحنة جهانی به سخره بگیرد؟

اسد قرار نیست به همین سادگی‌ها از قدرت کناره‌گیری کند چرا که این دولت را حاصل رأی مردمی می‌داند که به او در انتخابات رأی داده‌اند و تا زمانی که «اگر» های جان کری همچنان ادامه داشته باشد، می‌توان به سادگی بیان کرد که نمی‌توان انتظار داشت اهداف واشنگتن در سوریه به خوبی دنبال شود. تا زمانی که نیروهای آمریکایی وارد میدان نشوند، نمی‌توان بیان کرد که ایالات‌متحده در سوریه به موفقیت رسیده است.

جان کری برای رسیدن به حقیقتی که کاخ سفید آن را به صورت یک رؤیا در جلوی چشم مردم قرار داده است، بر ایران و روسیه تکیه کرده است و به‌جای اینکه اقدام دیگری در این زمینه انجام دهد، تنها به این نکته بسنده کرده که هرازگاهی باید بیان کند ایران و روسیه باید دست از حمایت اسد بردارند!

شاید بهتر باشد جان کری و دولت اوباما به خوبی این مسئله را دریابند که باید با مردم سوریه روراست باشند و بیان کنند، تا زمانی که ایران و روسیه به اقدامات خود در سوریه ادامه می‌دهند، تمام مذاکرات با گروه‌های اپوزیسیون و همراهی دولت‌های مختلف در جهان با روندهای صلح در وین و ژنو، همه و همه بی‌ارزش بوده و هیچ ارزشی برای آیندة سوریة بدون اسد ندارد. اما در نهایت، گذشت هر ماه و هر روز از زمانی که باید صرف مذاکرات صلح شود، به معنای بالا رفتن تعداد کشته‌ها در سوریه است. گذر زمان به معنای این است که انسان‌های بیشتری در این کشور به دست داعش کشته می‌شوند، سلاخی می‌شوند، با گرسنگی دست و پنجه نرم می‌کنند، شکنجه می‌شوند و مورد تجاوز قرار می‌گیرند. گذر زمان به این معناست که خانواده‌های بیشتری به قایق‌ها سوار می‌شوند تا راهی برای رسیدن به مناطق امن پیدا کنند و در نهایت جنازه‌شان به خشکی می‌رسد.

این عبارات نهایت بی‌تدبیری اوباما در مواجه با بحران داخلی سوریه را نشان می‌دهد. بدون شک تا زمانی که وی منتظر است جهان به آنچه او معتقد است صدق گفتارش است، پی ببرد، روسیه، ایران و بشار اسد اقدامات خود را در سوریه انجام داده‌اند و با حملات پیاپی به مواضع داعش که توسط این کشورها انجام می‌گیرد، پایه‌های قدرت بشار اسد نیز قوی‌تر خواهد شد.

نظر شما