«نماینده» ؛ میثم مهرپور*/ شاید در روزهایی که قیمت نفت هر روز رکورد میزد و یک روز ۱۰۰ دلار و فردا روز ۱۲۰ دلار را پشت سر میگذاشت، به کمتر ذهنی خطور میکرد که چند سال بعد همان نفت در کانال ۳۰ تا ۴۰ دلار دست و پا زده و دل نگران آیندهای مبهم باشد. در سال ۹۰ و در اوج تحریمهای بینالمللی ضد ایران در حالیکه قیمت نفت از مرز ۱۲۰ دلار گذشته و در حال ثبت رکوردی جاودانه در تاریخ فروش این طلای سیاه بود. سکانداران دولت دهم آشكارا یا تلویحاً در نهان و آشکار، نه تنها از فروش نفت با این قیمتها اعلام رضایت نداشتند بلکه هرازچندگاهی زیرکانه در اقداماتی مشابه و تلافیجویانه در مقابل زیادهخواهیهای غرب علاوه بر اعلام عدم رضایت خود از قیمتهای موجود نفت، اروپا و آمریکا را به بستن تنگه هرمز و ایجاد اخلال در ترانزیت این مادة حیاتی تهدید کرده و به آنها وعدة افزایش قیمت نفت به ۲۰۰ دلار را میدادند. اگر چه با بررسی شواهد و مستندات و با وجود همپیمانی و ارتباط نزدیک ایران با روسیه، عراق و ونزوئلا به عنوان کشورهای صادرکنندة نفت و دیپلماسی فعال دولت دهم در موضوع نفت، این تهدید برای طرفهای غربی و بهخصوص اقتصادهای کوچک اتحادیة اروپا بسیار جدّی و دلهرهآور محسوب میشد.
کاهش قابل تأمل قیمت نفت در ۲ سال گذشته به واسطة انفعال دیپلماسی نفتی ایران و افزایش صادرات نفت عربستان، باعث مواجه دنیا با مازاد عرضة نفت شده است. به نحوی که قیمت نفت از بالای ۱۰۰ دلار اکنون به کانال ۳۰ دلار رسیده است. این در حالی است که طبق برآوردهای موجود برای تولید هر بشکه نفت مبلغی حدود ۷ دلار هزینه شده که با در نظر گرفتن سایر هزینههای موجود، قیمت امروز نفت را باید با مایعاتی نظیر آب مقایسه کرد! در این میان عدم فعالیت وزیر کهنهکار و پا به سن گذاشته نفت و اشتباهات بارز وی در تصمیمگیریها، سخنرانیها و مواضعش جای بسی تأسف و تأمل دارد.
کسانی که در گذشته وزرای نفت دولتهای نهم و دهم را به نداشتن تجربه در زمینة مدیریت نفتی و بینالمللی متهم کرده و نه تنها ردای وزارت بر نفت ایران را شایسته که برای نامداری چون بیژن زنگنه کوچک و تنگ میدانستند، امروز چنان از اولیهترین اصول دیپلماسی فاصله گرفته و در ادای وظایف خویش مستأصل شدهاند که دوست و دشمن، مخالف و موافق، منتقد و هوادار از تعجب انگشت به دهان گرفته و هر لحظه در انتظار معجزهای از درون وزارت پر نام و آوازه نفت هستند.
چندی پیش نامدار زنگنه در گفتوگویی، آشكارا از افزایش تولید و صادرات نفت ایران سخن رانده و گفته بود: «حتی اگر قیمت نفت به ۲۰ دلار هم کاهش یابد، هدف ایران تولید و صادرات ۴ میلیون بشکه نفت در روز است.» بیان چنین جملاتی از سوی ژنرال کهنه کار دولت تدبیر از ۲ حیث قابل تأمل است: «موضوع اول بحث تأثیر روانی سخنان زنگنه و ارسال پالسهای مثبت وی به طرفهای غربی و خریداران نفت ایران است. همان کسانی که در سالهای قبل به سخنان محمود احمدینژاد در قبال کاغذپاره خواندن قطعنامهها و اثرات منفی چنین سخنانی به شدت انتقاد داشتند، امروز در شرایطی که قیمت نفت به پایینترین حد خود رسیده است، به جای تحرک و ایجاد دیپلماسی فعال در راستای رایزنی با کشورهای عضو اوپک و اعتراض و مقابله به مثل کردن در برابر توطئة آمریکایی- عربستانی کاهش قیمت نفت، نه تنها سکوت کرده بلکه مختصر نگرانی کشورهای اروپایی از احتمال کاهش عرضة نفت به دلیل افت بیش از حد قیمتها را با سخنان خود برطرف کرده و آشكارا از افزایش صادرات نفت خام تحت هر شرایطی سخن میگویند. موضوع دوم که جای بسی تأمل و تأسف دارد، این است که افزایش صادرات نفت خام ایران در شرایط فعلی که قیمت نفت در کف خود قرار دارد نشانهای از پذیرش تقسیم کار جهانی و بازی جمهوري اسلامي ايران در پازل اقتصادی غرب است که ایران مورد قبولش باید در نقش اقتصادی خام فروش و تک محصولی ظاهر شود.»
دولتمردان یازدهم که اولین تأثیر مثبت توافق هستهای و لغو تحریمها را افزایش میزان صادرات نفت و به دنبال آن افزایش درآمدهای ارزی کشور میدانستند، امروز حتی با افزایش صادرات نفت به ۳ میلیون بشکه در روز، درآمدی کمتر از صادرات یک میلیون بشکه در سال ۹۰ خواهند داشت. در انتها تأکید دارم که اگر افزایش صادرات نفت خام ایران آن هم به بهایی چنین اندک ارزش بود و آرزو؛ این آرزو سالها پیش و در اقتصاد وابسته و فاسد پهلوی دوم با صادرات ۶ میلیون بشکهای نفت در روز محقق گشته بود. پس بهتر است ژنرال کهنه کار نفت ایران در آرزوها و خواستههای خود تجدیدنظر کند.
*کارشنارس اقتصاد
نظر شما