شناسهٔ خبر: 120158 - سرویس سیاست
نسخه قابل چاپ منبع: باشگاه خبرنگاران جوان

آیا فاز دوم اعتدال به دست لاریجانی افتتاح می‌شود؟

لاریجانی اعتدال قصد دارد در عرصه کنش‌گری‌های سیاسی باقی بماند، هر چند مفهوم قدرت در پاستور خلاصه نشده باشد. اما سوال اینجاست که آیا علی لاریجانی حاضر می‌شود پای عهدنامه اعتدال را امضا کند؟

به گزارش «نماینده»، حسن روحانی در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۹۲ از مقوله اعتدال و اعتدالگرایی رونمایی کرد و توانست آن را مستمسکی برای پیروزی خود قرار دهد، اما از آن سال تاکنون، سوالات پرشماری حول چیستی اعتدال و چرایی حمایت برخی سیاسیون از این شبه‌گفتمان، مطرح شده است که قرار داریم تا در این نوشته به طور اجمالی آن را واکاوی نماییم.

اعتدال را چه بدانیم؟

حقیقت مطلب این است که هنوز تعریف جامع، مشخص و مستقلی از مفهوم اعتدال در ادبیات سیاسی ایران وجود ندارد. این نقیصه که ریشه در جانیفتادن فرهنگ تحزب‌گرایی در کشور دارد، گریبان دیگر جبهه‌های سیاسی را نیز گرفته است. به طور مثال، محمدرضا تاجیک از مشاورین رئیس‌جمهور در دولت اصلاحات طی اظهاراتی و با اشاره به تعریف‌نشدن گفتمان اصلاح‌طلبی با گذشت ۱۸ سال از تولد آن می‌گوید: "چیزی که ما خلا آن را داریم و بن‌مایه رنج اصلاح‌طلبان شده این است که مانیفست یا گفتمان اصلاح‌طلبی تعریف شده نیست؛ چیزی که خیلی ابهام و ایهام دارد و تعریف و تصویب نشده است. "

وقتی گفتمانی مانند اصلاح‌طلبی که نزدیک به دو دهه از آغاز آن می‌گذرد، این‌چنین در تعیین پارامترهای خود عاجز مانده، دیگر نمی‌توان از اعتدالِ ۲ سال و ۶ ماهه، انتظار بیشتری داشت.  

با این پیش فرض که اعتدال نتوانسته تعریف مستقلی برای خود دست و پا کند و همچنین با بازنگری و بازتحلیل تاریخ انتخابات ۹۲ می‌توانیم اعتدال را صرفا "ائتلاف تاکتیکی" میان یسار و یمین میدان سیاست ایران جهت نیل به اهداف از پیش‌تعیین‌شده برای هر کدام از طرف‌های درگیر در این معامله و معادله سیاسی تعریف کنیم.

این را هم باید گفت که حسن روحانی و تیم مشاورین وی در سال ۹۲، اساسا فرصتی برای تعریف حزبی و سیاسی از اعتدال نداشتند به این خاطر که تمام ستادهای انتخاباتی آیت‌الله هاشمی بعد از رد صلاحیت وی به سمت حمایت از روحانی گسیل شدند و طبیعی است که نمی‌شد در یک بازه زمانی محدود تا شروع انتخابات، گفتمان شکل داد و برای آن شاخص و اِلِمان تعریف کرد. در نتیجه اعتدال تنها به یارگیری از دو جبهه اصلاح طلبی و اصولگرایی بسنده و به اعتبار این تاکتیک، رأی مردم را جلب کرد.

هدف از مصافحه با اعتدال چه بود؟  

در خرداد ۹۲، ائتلاف آیت‌الله هاشمی، علی‌اکبر ناطق نوری و رئیس دولت اصلاحات برای حمایت از حسن روحانی و مَشرَب اعتدالی‌اش تشکیل شد. روشن است که در هر ائتلافی، منافعی متوجه اضلاع آن خواهد بود و مثلث یادشده نیز از این قاعده نانوشته مستثنی نبوده است. آیت‌الله هاشمی رفسنجانی بعد از محرزنشدن صلاحیتش توسط نهاد نظارتی انتخابات، متوجه شد که چنانچه پشتِ سَر نامزدی با احتمال رای‌آوری بالا نظیر حسن روحانی، سینه حمایتی خود را ستبر نکند، بایستی شاهد پیروزی جناح اصولگرا و تا اندازه‌ای رسیدن به سن بازنشستگی خود در عرصه سیاسی باشد. بنابراین او به صحنه آمد اما این بار نه در قاموس یک نامزد انتخاباتی بلکه در قامت پشتیبانی از کسی که سال‌ها وظیفه دست‌ راست‌بودنش در دوران فرماندهی جنگ را برعهده داشت.  

از طرف دیگر، دغدغه رئیس دولت اصلاحات با جنس دل‌مشغولی آیت‌الله هاشمی تا اندازه‌ای هم‌سان و هم‌سنگ بود. رئیس دولت اصلاحات به نمایندگی از هم‌مسلکان سیاسی‌اش به این مساله پی برده بود که در صورت تن‌ندادن به ائتلاف با حسن روحانی، بایستی در دوران پساانتخابات، سراغ اصلاح‌طلبی را در موزه‌های تاریخ معاصر بگیرد چراکه هیچ‌کدام از چهره‌های اصلاح‌طلب در حد و قواره ریاست‌جمهوری نبودند و آن‌هایی هم که بودند، اندازه‌ی مواضع خارج از دایره حاکمیتی‌شان به قدری درشت بود که امکان عبور آن‌ها از صافی شورای نگهبان را سلب کرده بود.  

درباره ناطق‌نوری هم نیازی به اطاله کلام نیست چراکه با بازخوانی روابط شکراب رئیس مجلس پنجم با دیگر اصولگرایان در انتخابات ریاست‌جمهوری سال‌های ۸۴ و ۸۸، متوجه می‌شویم که چرا و به چه دلیل شیخ نور دل در گرو اعتدال بست.  

رابطه اصلاحات با اعتدال چگونه است؟

برای پاسخ به این سوال باید به اظهارات سعید حجاریان تئورسین محوری جریان اصلاحات رجوع کنیم. حجاریان اظهار داشته بود: "دموکراتیزاسیون جدای از نرمالیزاسیون است. دولت به دنبال نرمال و عادی‌کردن سیاست داخلی و خارجی است. فعلا وقت نرمالیزاسیون  است. " 

نتیجه‌گیری که می‌توان از اظهارات فوق داشت، این است که نگاه برخی اصلاح‌طلبان به دولت مانند "جاده‌صاف‌کن" مسیر سنگلاخی سیاست‌ برای بازگشت به عرصه قدرت است. حل مناقشه ۱۲ ساله هسته‌ای توسط دولت یازدهم، می‌تواند یکی از این موارد باشد. برخی رسانه‌های اصلاح‌طلب سعی داشتند تا با مصادره مذاکرات، فی‌نفسه خود را در انظار و افکار عمومی، هوادار رفع تحریم‌ها و جریان اصولگرا را مخالف این مساله نشان دهند.

وقتی سعید حجاریان می‌گوید: "فعلا وقت نرمالیزاسیون است"، این بارِ معنایی را دارد که اعتدال برای جریان اصلاحات مانند یک "پروژه مدت‌دار" است. چنانچه کارگزاران ملت بعد از رفع تحریم‌ها، موفق به کام‌روایی در عرصه‌های دیگر نظیر اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی شوند، نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که جریان رِفُرمیست بیاید و با اعتدال همچنان همراه و هم‌سفره باقی بماند چراکه با برخواستن نوای "همه چی آرومه" از اردوگاه اصلاح‌طلبان، طرح عبور از اعتدال و بانی آن یعنی حسن روحانی به میان خواهد آمد.

از طرف دیگر چنانچه دولت نتواند از فرصت رفع تحریم‌ها برای آبادانی زیرساخت‌های کشور به ویژه اقتصاد بهره بجوید، آنگاه اصلاح‌طلبان، مُعاضدت به اعتدالیون را از دستور کار خود خارج خواهند کرد چراکه خواستار واریزشدن کمبودهای دولت به حساب خود نیستند. جریان اصلاحات به هیچ‌وجه مایل نیست تا اَبَد زیر چتر اعتدال باقی بماند اما اصلاح‌طلبان باید این را هم در نظر داشته باشند که گذشته سیاسی غیرقابل دفاع‌شان، امکان فعالیت مستقل را از آنان سلب نموده است.

 

آیا فاز دوم اعتدال به دست لاریجانی افتتاح می‌شود؟  

 

اعتدال صرفا نمی‌خواهد یک جاده‌صاف‌کن یا یک پروژه با گارانتی ۴ ساله یا ۸ ساله باشد. اعتدال قطعا در آینده به دنبال گسترش دایره سیاست‌ورزی و عملیاتی خود خواهد بود و مایل است تا از یک حالت ائتلافی میان چند شخصیت، خارج و در کنار دو جریان اصلاح‌طلبی و اصولگرایی بدل به شاخه سوم از شجره سیاست ایران شود. اما چه بهانه‌ای بهتر و فرصتی مناسب‌تر از انتخابات مجلس؟

در همین راستا، حزب اعتدال و توسعه(از احزاب نزدیک به دولت) تصمیم گرفته به اصولگرایان طیف لاریجانی نزدیک شود. طیفی که بیشترین کرسی‌ها را در مجلس نهم به نام خود ثبت کرده است.  

 

اعتدال قصد دارد در عرصه کنش‌گری‌های سیاسی باقی بماند، هر چند مفهوم قدرت در پاستور خلاصه نشده باشد. اما سوال اینجاست که آیا علی لاریجانی حاضر می‌شود پای عهدنامه اعتدال را امضا کند؟  

 

شاید بزرگ‌ترین ریاضی‌دان جهان هم نمی‌توانست در فاصله زمانی ۲۰ دقیقه، معادله پیچیده تصویب برجام در مجلس را حل کند! اما لاریجانی از پَسِ این کار دشوار برآمد و موفق شد با مدیریت فضای پارلمان، میوه دو سال حمایت خود از دولت پیرامون مذاکرات هسته‌ای را بچیند. برای همین، دولتی‌ها برای ادای دِین هم که شده باشد، لاریجانی را در فهرست ائتلافی خود برای انتخابات مجلس خواهند گمارد.

 

علی لاریجانی صرفا در بحث برجام به حمایت از دولت مظنون نبوده است. برخی معتقدند که رأی اعتماد قاطبه نمایندگان مجلس به وزرای پیشنهادی حسن روحانی از جمله بیژن نامدار زنگنه، محمود حجتی و عباس آخوندی در تابستان سال ۹۲، ماحصل میانجی‌گری لاریجانی در میان وکلای ملت در بهارستان بوده است.

 

الغرض؛ با وجود واقعیات مطرح‌شده در گزاره‌های فوق، دیگر تصمیم با خود لاریجانی است که همراه اعتدال باشد یا اینکه جدایی را ترجیح دهد.

نظر شما