«نماینده»؛ دکتر حجتالله عبدالملکی*/ حدود ۷۰۰ روز پیش بود که مقام معظم رهبری حضرت آیتالله خامنهای، سیاستهای ۲۴ بندی اقتصاد مقاومتی را ابلاغ فرمودند تا فصل جدیدی از اقتصاد ایران با ابلاغ این سیاستها در کشور رقم بخورد. از روز ابلاغ سیاستهای اعلامی توسط مقام معظم رهبری تاکنون، آنچه پیشبینی میشد این بود که دولت محترم به خصوص تیم اقتصادی دولت یازدهم که همگی در زمرة دانشمندان و متخصصان علم اقتصاد هستند، حداقل برنامهای برای اجرایی شدن و عملیاتی شدن این سیاستها نوشته و کشور را از حالت نابسامانی اخیر خارج کنند اما متأسفانه به رغم تمام گمانهزنیها و پیشبینیهای صورت گرفته، امروز حدود ۷۰۰ روز از ابلاغ سیاستهای يادشده گذشته و تاکنون چیزی به عنوان برنامه و سند پشتیبان به منظور عملیاتی کردن سیاستهای اقتصاد مقاومتی از دولت ارائه نشده است. مشاهدههاي رسانهای و میدانی نشان میدهد دولت محترم و مردان اقتصادی آن، از مفاهیم اقتصاد مقاومتی در شعار استقبال کردهاند اما در عمل چیزی به عنوان خروجی استخراج و اجرایی نشده است.
نکتة قابل توجه دربارة اقتصاد مقاومتی اینکه، خطوطی که مقام معظم رهبری آن را به عنوان سیاستهای کلی ابلاغ فرمودند، یک خطوط کلی است، اما چرا ما تاکنون نتوانستیم اقتصاد مقاومتی را محقق کنیم؟ به نظر میرسد این موضوع، دلایلی دارد، اولاً در بعد طراحی، احتیاج به اسناد بالادستی داریم که این اسناد موجود است، اما نظریة عملیاتی موجود نیست، به عنوان مثال مشخص نیست وزارتخانهها، مصرفکنندگان، تولیدکنندگان هر کدام باید چه کاری را انجام دهند؟ ازاينرو رخ ندادن این اتفاق از نگاه اغلب کارشناسان اقتصادی، اهتمام نداشتن دولت به مبانی اقتصاد مقاومتی است.
ثانياً بعضيها مدعی هستند ممکن است دولت درک درستی نسبت به اقتصاد مقاومتی نداشته باشد که من این ادعا را قبول ندارم و اگر بپرسند کدام نهاد حاکمیتی بهترین درک را از اقتصاد مقاومتی دارد، باید بگویم که قوة مجریه، چون هم توان علمی، هم توان اجرایی و هم تجربه دارد، اما نکتة مهم دراین باره، اهتمام نداشتن دولت است. دولت یازدهم به گواه شواهد عینی و میدانی اهتمامی برای اجرا ندارد، چرا که اعتقادی به مبانی از سوی اغلب دولتمردان در این موضوع وجود ندارد.
اما دومین فرضیه این است که دولت نمیخواهد اقتصاد مقاومتی را اجرا کند و چون نمیخواهد اجرا کند در مرحلة طراحی نیز آن را درست طراحی نمیکند.
با توجه به این فرضیه، سازمان مدیریتوبرنامهریزی بهعنوان حاکم بر شورای اقتصاد و با همکاری دستگاهها یک مجموعه برنامه را که ۶۵۰ ماده دارد طراحی میکند. وقتی این برنامهها تقدیم مقام معظم رهبری میشود، ایشان میگوید خیلی از این برنامهها برنامة روزمره است و برخی مقدماتی است و خیلی از این برنامهها اصلاً اقتصاد مقاومتی نیست! لذا این ۶۵۰ برنامه نتیجة عملکرد قوة مجریه در اقتصاد مقاومتی است. در واقع در برنامههایی که قوة مجریه تهیه میکند، تعداد زیادی خلاء وجود دارد و یک بخش آن انحراف دارد، یعنی ضد اقتصاد مقاومتی است و اگر آن را اجرا کنید نه تنها اقتصاد مقاومتی را پیش نبردید بلکه به حالت بدتر از شرایط فعلی قدم برداشتهایم. بنا بر این توصیفها و شرح ماوقع میتوان اذعان داشت، دولت محترم و تیم اقتصادی او به رغم حرفهای شعارگونة خود دربارة اقتصاد مقاومتی، اعتقادی به مبانی اصیل اين اقتصاد نداشته و ندارند و وقتی از آنها سؤال میشود در مدت ۲سال از ابلاغ سیاستهای اقتصاد مقاومتی توسط مقام معظم رهبری چه کردهاید؟ میگویند کارها در حال انجام است و پیشرفتهای خوبی در این باره صورت گرفته است، اما واقعیت چیز دیگری است. واقعیت این است دولت محترم، تمام کارهای روزمرة خود را به پای اقتصاد مقاومتی مینویسد! اتفاقی که حتی گلایة مقام معظم رهبری را نیز در جلسة رسمی با هیئت دولت در شهریور ماه به همراه داشته است! در هرحال امید است دولت محترم از خواب غفلت بیرون آمده و هر چه سریعتر برنامهای مدون وجامع دربارة اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی تهیه و طراحی کند.
*اقتصاددان
نظر شما