«نماینده»؛ شهابالدین سینایی/ صرفنظر از تکرار نام «رویترز» به عنوان یک بنگاه خبرپراکنی خارجی در رسانههای دیداری، شنیداری و نوشتاری ما، این واژه یادآور قراردادی است که بسیاری از ما از دل کتابهای درسی تاریخ آن را به خاطر سپردهایم؛ قرارداد امتیازنامه رویتر که بین دولت ایران در دوره پادشاهی «ناصرالدینشاه قاجار» با «بارون جولیوس دو رویتر» * یا همان «اسرائیل بریوسافات» سرمایهدار یهودی انگلیسیتبار منعقد شد تا در ازای ۲۰۰ هزار لیره انگلیسی، دار و ندار ملت و کشور ایران به وی واگذار شود.
این قرارداد چنان بود که اعتراض اقشار گوناگون ملت بویژه روحانیون را برانگیخت و حتی صدای برخی دولتهای خارجی را هم درآورد. حتی «لرد کرزن» دیپلمات انگلیسی مشهور عهد قاجار نیز امتیازنامه رویتر را «بینظیرترین» امتیازی دانست که شبیه آن را حتی یک مستعمره به استعمارگر خود اعطا نکرده است. البته با اعتراض گسترده مردمی به رهبری مرحوم آیتاللهالعظمی حاج «ملاعلی کنی» رضواناللهتعالیعلیه و دیگر روحانیون، ناصرالدینشاه مجبور به لغو این امتیازنامه شد.
این روزها رویتر نه به واسطه قرارداد ننگینش بلکه به واسطه گزارشی که در بنگاه خبرپراکنی به جا مانده از میراثش منتشر شده، باز هم خبرساز شده است. رویترز ۴ آبان در گزارشی به قلم «بنت رمبرگ» تحلیلگر نظامی - سیاسی دولت بوش پدر در آمریکا توصیههایی را برای جلوگیری از تخطی ایران از برجام انتشار داد.
رمبرگ با مبهم دانستن فرآیند عملیاتی شدن برجام، سازوکارهای کنترلی آن از جمله «مکانیزم ماشه» را برای بازگشت تحریمها در صورت امتناع ایران از تعهداتش ناکارآمد و ناکافی دانسته و به تکاپوی آمریکاییها و برنامههایی چون بهرهگیری از بمبهای بتنشکن برای در هم کوبیدن تاسیسات هستهای ایران اشاره کرده است. گزارشنویس رویترز با بیان ناکارآمدی ادامه و امکان بازگشتپذیری تحریمها به واسطه تمایل شرکتهای خارجی شرقی و غربی برای گسترش مناسبات اقتصادی و تجاری با ایران و نیز پرهزینه بودن اقدامات نظامی، مجموعهای از فعالیتها را برای توقف کامل برنامه هستهای و منکوب ساختن جمهوری اسلامی ایران پیشنهاد داده که از آن جمله میتوان به تاکتیکهای تکراری ترور دانشمندان هستهای، خرابکاری در تاسیسات اتمی از طریق حملات سایبری، عملیات نیروهای ویژه و کماندوهای کارآزموده، بمباران سنگین مراکز هستهای و نیز گسترش استفاده از لفاظیها و تهدیدات نظامی اشاره کرد.
گزارش این خبرگزاری انگلیسی بدیل گزینههای روی میز آمریکا را گزینه پذیرش ایران هستهای دانسته که مقامهای واشنگتن و تلآویو همواره با انزجار از آن سخن گفتهاند. این در حالی است که به نظر میرسد نویسنده رویترز خود انزجار بیشتری را در زمینه هستهای شدن ایران ابراز میدارد و توصیههایی باب میل صهیونیستها ارائه میدهد. این نخستینبار نیست که رویترز گرایشات ضدایرانی خود را آشکار میسازد؛ رسانهای که با شیطنتها، دروغپراکنیها و فضاسازیهای مکرر نقش خود را به عنوان یکی از حلقههای زنجیره پروپاگاندای ایرانهراسی و شیعهستیزی به انجام رسانده است.
یکی از مهمترین محورهای فعالیتهای ضدایرانی رویترز در سالهای اخیر حمایت مستمر از فتنه ۸۸ و فتنهگران بوده است. در این زمینه این رسانه انگلیسی گزارشی را اوایل شهریورماه منتشر کرد که محور اصلی آن امیدواری به تقابل دولت یازدهم با قوهقضائیه و دیگر نهادهای نظام جمهوری اسلامی به پشتوانه حمایت اصلاحطلبان [تجدیدنظرطلبان و فتنهجویان] بود. این دست فضاسازیهای رویترز تنها محدود به مسائل سیاسی نبوده است بلکه این رسانه منافع اقتصادی شرکتهای غربی در ایران را نیز دنبال میکند. گزارش اواخر تابستان رویترز درباره دلایل رکود اقتصادی در ایران نیز از آخرین فضاسازیهای این بنگاه خبرپراکنی به شمار میرود که به دنبال زمینهسازی حضور گستردهتر شرکتهای غربی در ایران است. در گزارش رویترز مهمترین دلیل تداوم رکود در بازار ایران انتظار مشتریان و متقاضیان برای ورود اجناس و خدمات شرکتهای بزرگ اروپایی در فضای پسابرجام عنوان شده است.
رویترز طی سالهای گذشته در پرونده هستهای نیز بارها به اصطلاح موش دوانده و ادعاهای دروغینی را مطرح ساخته است از جمله میتوان به اخبار کذب این رسانه در زمستان ۹۰ درباره تاسیسات اتمی فردو و همزمان با آن انتشار خبر اعدام یک جاسوس آمریکایی اشاره کرد.
رویترز در سطح منطقه نیز بارها با انتشار گزارشها و اخبار خلاف واقع خط ایرانستیزی را دنبال کرده است. طی سالهای گذشته انتشار اخباری درباره تحرکات نظامی و وضعیت میدانی در سوریه و فعالیتهای جمهوری اسلامی ایران در این کشور بحرانزده بخش قابل توجهی از فعالیت خبری رویترز را در محور منطقهای شامل شده است. انتشار گزارش رویترز از زنان رزمیکار ایران تحت عنوان نینجاهایی که برای آدمکشی آموزش میبینند(!) از دیگر نمودهای فرآیند ایرانهراسی این رسانه معروف انگلیسی- صهیونیستی بوده است.
انتشار این گزارش مغرضانه و ایرانهراسانه که در اوج اختلافهای هستهای ایران و غرب رخ داد سبب تعلیق مجوز فعالیت رویترز در فروردینماه ۹۱ شد. البته چندی بعد، این خبرگزاری با خط بطلان کشیدن بر این گزارش سراسر دروغین، باز هم توانست مجوز فعالیتهای توطئهبار خود را در ایران به دست آورد.
نکته قابل تامل اینکه بهرغم تجارب مربوط به فعالیت این دست بنگاههای
«خبری- تبلیغاتی- امنیتی» در ایران، رسانهها اواسط تابستان سال جاری از لغو تعلیق «بیبیسی» به عنوان دیگر پایه پروپاگاندای انگلیسی ایرانستیز خبر دادند؛ خبری که البته از سوی مقامهای وزارت ارشاد تکذیب و عنوان شد مجوز صادره برای بیبیسی موقت و تنها مربوط به تهیه گزارشی درباره مسائل هستهای بوده است.
نگاهی به پیشینه و کارنامه چند دهه فعالیت بوقچیهای تبلیغاتی غرب و بنگاههای دروغپراکنی بویژه انواع انگلیسی آن تصویری آشکار از سیما و اهداف این رسانهها را بر همگان پدیدار ساخته است. از تبلیغات استعماری این رسانهها در زمان جنگ دوم جهانی و نقش بیواسطه بیبیسی در کودتای آمریکایی - انگلیسی ۲۸ مرداد گرفته تا یورشهای
سیاسی - رسانهای گسترده به نظام جمهوری اسلامی ایران در بزنگاههایی نظیر جنگ تحمیلی، پرونده فعالیتهای هستهای، فتنه ۸۸ و... تردیدی باقی نگذاشته که رویترز، بیبیسی و امثال آنها در ایرانستیزی شمشیر را از رو بستهاند و نکته قابل تأمل روی خوش نشان دادن برخی از جمله مسؤولان دولتی و وزارت فرهنگ و ارشاد برای گستردن عرصه عمل و در واقع میدان توطئهچینی این نهادهاست که در بسیاری موارد، جاسوسی آنها نیز به اثبات رسیده است.
در شرایطی که بسیاری از دغدغهمندان امنیت نرمافزاری کشور، سالهاست مختصات و اهمیت میدان جنگ نرم و نبرد رسانهای- تبلیغاتی را آشکار ساخته و بر آن تاکید میورزند، رسانهای چون رویترز در ایرانستیزی پا را از حد فراتر مینهد و به شکل سختافزاری حکم ترور دانشمندان هستهای و بمبگذاری و خرابکاری در قلمروی کشورمان را آشکارا صادر میکند؛ مسالهای که جدا از ابعاد سیاسی، باید از منظر حقوقی مورد بررسی و تدقیق قرار گیرد و با پیگیری قضایی در صحنه بینالمللی همراه شود.
البته ناگفته پیداست در «بینالمللی» که سازمانهای آن و گزارشگران این سازمانها، اطلاعات و ارزیابیهای خود را از گروههای تروریستی نظیر گروهک نفاق و افراد و جریانهای معلومالحالی چون فتنهگران و حامیان فتنه دریافت میدارند، چاره کار و پاسخ مناسب را باید در داخل کشور و برخورد جدی با این رسانههای ایرانستیز جست و حداقل برخورد لغو کامل مجوز توطئهچینی بوقچیهای نشاندار صهیونیست و استعمار پیر است.
----------------------------------
* بارون دو رویتر (Baron de Reuter) در میان ایرانیان به دلیل عقد امتیازنامه رویتر با دربار ناصرالدینشاه قاجار که در آن کنترل تمام منابع طبیعی ایران با اعطای وامی به ناصرالدینشاه به دست وی افتاد، شهرت یافت. فضاحت امتیاز رویتر تا بدانجا بود که لرد کرزن که خود نیز در دستگاه بریتانیای خبیث و امپریالیست مشغول به کار بود، امتیازنامه رویتر را بزرگترین اعطای منابع مالی یک کشور به یک فرد خارجی در تمام تاریخ دانست.
نظر شما