به گزارش «نماینده»، هرچقدر هم تلاش کنید گویا نمیتوانید برنامه مردمی بسازید یا نمیخواهید، بیشتر دارید آموزش میدهید و به مدیران پیام میفرستید و میخواهید بدنه خود سینماگران را متوجه برخی موضوعات تازه بکنید و این برنامه هفت را از جنبه مردمی اش فاصله می دهد.
خیر، بیشتر از همه بچه ها و جوانها و کسانی که امیدهای اصلی ما هستند ولی البته به همان ترتیبی که آموزش برای آنها پذیرفته است، یعنی در سنی هستند که می توانند آموزش را حتی به عنوان سرگرمی یا کار اصلی تلقی کنند، بلکه اگر جوان های مملکت و نوجوان ها متوجه این برنامه شوند که طبیعتا چون اغلب مردم به سینما علاقه دارند ممکن است تعداد زیادی از آنها متوجه برنامه شوند همین اتفاق می افتد که آنها مطالبه فیلم واقعی می کنند و هم ممکن است از طریق همین برنامه آموزش ببینند که فیلمسازان آینده را تشکیل دهند، بنابراین برنامه به مخاطب میلیونی یا چند ده میلیونی می تواند برسد به شرط اینکه رویکرد آن روشنفکرانه به معنی اینکه فقط مخاطبانش را مدیران و فیلمسازان بداند نباشد.
ضرب آهنگ برنامه تند عمل می کند، این را قبول دارید؟ الان برنامه دارد تحلیل گر و قضاوت گر می شود.
بله درست است، البته بنا نیست که آن بخش خبری و گزارشگر نباشد.
ولی اصل نیست.
فکر می کنم می تواند با صرف وقت کمتری با توجه به اینکه وقت برنامه دو ساعت و نیم تنظیم شده آن جنبه را هم کامل داشته باشد، این را توجه کنید که تاکید برنامه ی ما روی تدوین است یعنی اگر اصرار کردم برنامه تولیدی باشد به این دلیل است که از سلاح تدوین استفاده کنم، تنها سلاح و موثرترین سلاح ما تدوین است و به جای اینکه برنامه را جنجالی کنیم و با موضوعات زودگذری که ممکن است کمی هیجان ایجاد کند هر قسمت را یک جور بگردانیم و بگذرانیم، برنامه های تدوین شده ای می سازیم که مطلبی که در آن ممکن است به نظرتان سنگین باشد اینقدر فشرده می شود که برای تماشاچی معمولی هم جذاب است. اگر یک برنامه سه ساعته را بتوانیم به برنامه نیم ساعته تقلیل دهیم حتی اگر برای اغلب مردم به نظر بیاید که موضوع سنگینی دارد اگر واقعا بهترین راههای گفتگو را به هم چسبانده باشیم برای اغلب مردم جذاب می شود، کاری که در این برنامه می کنیم باعث شده من اصرار داشته باشم تولیدی باشد و سازمان هم پذیرفته که شش برابر برنامه هفت آقای گبرلو خرج بردارد.
زمان برنامه کمی زیاد نیست؟ به نظر می رسد انتهای کنداکتور را برای شما باز گذاشتند.
زمان برنامه زیاد نیست ولی به شرط اینکه یک ساعت اول آن تقریبا جایگزین برنامه جیرانی بشود یعنی اخبار و اطلاعات لازم را بدهد و مثل روزنامه باشد که یک ساعت اول قبل از اینکه اغلب مردم بخوابند یک روزنامه را ورق بزنند ولی در یک ساعت یا یک ساعت و نیم دوم این شکل سنگین تر برنامه منتقل شود.
یک جا هم اینقدر عقب برویم که به منتقدی که همه او را می شناسند بگوییم از خودت بگو، یعنی به جای اینکه در مورد مقوله نقد و موضوعات سینمایی روز صحبت کنیم در مورد پیشینه ناصر هاشم زاده صحبت کردیم.
در هر برنامه باید یک استاد یا یک آدم سابقه دار در زمینه نویسندگی را دعوت کنیم، فکر کردیم چون ویژه نامه درباره این مسئله است ناصر هاشم زاده را را دعوت کردیم.
هفت شما طرفدار کیست؟ فیلمساز؟ مخاطب یا رسانه ای که از از آن به مخاطب عرضه می شود؟
مگر می شود آدم طرفدار مخاطب باشد ولی طرفدار فیلمساز نباشد؟ فیلمسازی که واقعا فیلمساز باشد برای مخاطب فیلم می سازد بنابراین کسی که طرفدار مخاطب است طرفدار آن فیلمساز هم هست، اگر ما طرفدار فیلمسازی نباشیم لابد برای این است که فیلمسازی بلد نیست چون مخاطب جلب نکرده است بنابراین به نظرم تفکیک هایتان تفکیک های تصنعی است.
شما به عنوان افخمی فیلمساز چه چیزی را می خواهید به مخاطب عرضه کنید که مخاطب از وجودش در سینمای امروز ما غافل باشد؟
خود برنامه باید جذاب باشد، تا وقتی که سینمای ما عوامل جذابیت را از دست داده و نمی توانید جذابیتهایی از سینما را به برنامه بکشانید خود برنامه باید جذاب باشد، تا به حال شخصیت من و مسعود فراستی و حمید گودرزی که فکر می کنم یک جمع اضدادی هستیم خود به خود به نظرم جذابیت برنامه را تا حدی فراهم کرده است یعنی مجموعا شخصیتها با هم اینقدر ناجورند که می توان گفت به شکل غیرمستقیمی برنامه از طرح کلی «تخت گاز» استفاده می کند. برنامه سه تا شخصیت دارد که هم از لحاظ اندازه و هم از لحاظ شخصیتها متفاوتند و برنامه به شدت جذاب است، برنامه تخت گاز شوخی نویسی ماهرانه ای دارد و این شخصیتها خوب از هم تفکیک شده و امیدوارم به این معنا بتوانیم از آن الگو استفاده کنیم البته الان چون در محرم هستیم دوز کمیک بودن برنامه را پایین آورده ایم.
آن برنامه هم به شدت به تدوین متکی است.
بله، برنامه تخت گاز برنامه ی بسیار پرخرجی است و به این توجه نمی شود، می خواهند کپی آن را بسازند در حالی که نباید لزوما شما به ماشین فکر کنید، موضوع این است که در آن جا سه کله پوک وجود دارند که همینطور دو نفری خنده دار هستند و وقتی سه نفری جمع می شوند خنده دارند و شوخیهایشان خیلی خوب نوشته شده و بخش خیلی زیادی از مخارج صرف نوشتن می شود و البته برنامه با لوکیشن های مختلف آیتم های کوتاه دارد.
کسی هست که برای شما هم سناریو بنویسد؟
تا اینجا من خودم نویسنده اصلی بوده ام، دوست دارم که نویسنده ها و شوخی نویس های خوب با ما همکاری کنند و اصل برنامه دو پایه اگر داشته باشد و ادامه پیدا کند یکی نوشتن خوب و یک تدوین خوب است.
برنامه هفت قهرمان دارد؟ قهرمان به عنوان کسی که بار برنامه روی او باشد؟
سه تا دارد، هر سه تای آن یکی مسعود فراستی است که کاملا کاراکتر دارد و نباید به او قهرمان گفت، قهرمان به معنی اینکه مثلا پهلوان باشد نیست. ما سه تا کاراکترهای برنامه هستیم و قسمتی از جذابیت برنامه هم همین است، تا الان کاراکتر حمید خیلی نتوانسته بروز پیدا کند و علتش هم این است که ترس خودش یواش یواش دارد می ریزد، ما سعی می کنیم برای فیلم ها تبلیغ کنیم ولی اینکه حمید گودرزی بتواند برای همه این فیلم ها یک جور تبلیغ کند و تماشاچی را دعوت و جذب کند و سرذوق بیاورد که این فیلم ها را ببینند سخت است و معجزه که نمی تواند بکند، بعضی از این فیلم ها اساسا مرده اند.
دو گره ذهنی من هنوز حل نشده است، یکی در مورد تولیدی بودن برنامه است که هرکاری کنید برنامه آن جذابیتها را ندارد، چیزهایی دست شما نیست و آن بحث نظارت و ارزشیابی است که خود سازمان دارد. ممکن است جمله ای از نظر شما درست باشد و آنها تصمیم بگیرند دربیاورند، تجربه نشان داده که برنامه های اول را خیلی کار ندارند اما برنامه که ادامه پیدا می کند ...
بله، دائم در حال جنگ هستیم.
یعنی واقعا می خواهید برایش بجنگید؟
بله، باید بجنگیم. برای من راه خیلی آسانش جذابیت ندارد، راه آسان این است که برنامه را زنده کنیم و بعد از آن مجبورند هرکاری که ما می کنیم تحمل کنند و در طول هفته به ما غر بزنند منتهی این برایم جذابیت ندارد.
چرا باید برنامه زنده ای بسازم که در آن منتظر باشم یکی دستپاچه شود یا عصبانی باشد و بگومگو شود و برنامه جنجالی شود؟ این به چه درد من می خورد؟ من کارهای جدی تر از این دارم، هدف من اقتضا می کند که قبل از پخش برنامه دائم با ضوابط پخش تلویزیون در حال جدال باشم، البته به خاطر اینکه حرفه ای این کار هستم و از تلویزیون شروع کردم و بنابراین اینکه من با پخش یا بازبین پخش بخواهم کلنجار بروم کاری است که از ۴۰ سال پیش آن را بلدم و بدم هم نمی آید و خودم را هم لوس نمی کنم که هرچه می گویم پخش شود، می توانستم و به آقای پورمحمدی بگویم به شرط اینکه بازبینی نشود و بدون بازبینی پخش شود. قبلا چنین کاری کردم و سریال کوچه جنگلی را نمی گذاشتم بازبینی شود، عمدا دیر می رساندم که فرصت بازبینی نبود و در آخر با نمایش قسمت آخر به دلیل همین کار در اختیار امور اداری قرار گرفتیم.
پس خودتان آگاهانه نمی خواهید وارد جنجال شوید؟
خیر. من می خواهم بدانم که نظرات بازبین چیست. مثلا برنامه دیروزمان(آخرین برنامه پخش شده) چیزی حدود ۲۰ مورد سانسور داشت و نظر بازبین این بود و چندین مورد برای رستاخیز بود، من گفتم نمی کنم و موارد اصلاحی به دو مورد رسید.
دیشب هم یک جاهایی در گفتگوی حمید گودرزی و مهدی پاکدل صدا کیفیتی که باید داشته باشد را نداشت.
موقعی که روی آنتن خواستند بخشی از صحبت فخیم زاده را بگیرند ولوم صدا را پایین آوردند و یادشان رفت که ولوم را بالا ببرند و من هم تلفن کردم و به رضوی(تهیه کننده فعلی برنامه) گفتم که بگوید ولوم را بالا بیاورند ولی رضوی را نتوانستم پیدا کنم و حدود یک ربع بعد متوجه شدند و ولوم را برگرداندند.
وارد مسئله نقد مدیریتی سینما هم می شوید؟
برای مردم جالب نیست، برای مردم حتی جشنواره فیلم کوتاه تهران از اینکه چه تغییراتی در سطح مدیریتی می شود جالب تر است.
فیلمسازی می گفت برنامه «هفت» کمک کند هر کارگردانی فیلم خودش را بسازد، می شود از «هفت» چنین توقعی داشت؟
به نظرم بلایی که سر سینمای ایران آمده برای این است که هر فیلمسازی دارد فیلم خودش را می سازد، من برعکس این را می گویم. من نمی فهمم اینکه هر فیلمسازی فیلم خودش را بسازد یعنی چه. فیلمساز برای مردم فیلم می سازد. الان مشکل این است که فیلمسازان فیلم خودشان را می سازند.
چیزی به نام سینمای خصوصی واقعی داریم؟
خیر، الان دیگر نمانده است. برنامه دوم را دیدید؟ حسین فرح بخش این را گفت که تنها تهیه کننده ای که در بخش خصوصی باقی مانده من هستم. گفت ما اصلا سینما نداریم، بلکه یکسری فیلم داریم. می گویند برنامه نود در هر قسمت بیش از ده میلیارد تومان درآمد تبلیغاتی دارد، سالیانه ۵۰۰ میلیارد تومان می شود یعنی ده برابر تمام گردش سینمای ایران. یک برنامه تلویزیونی دارد چنین پول در می آورد و این یعنی سینمایی وجود ندارد. می گویند برنامه ی ما ۱۵ میلیون بیننده دارد اگر این قضیه تثبیت شود و بتوانیم همین بیننده را سه چهار ماه نگه داریم و بالاتر هم نرویم درآمد تبلیغاتی خودمان هم به ۵ میلیارد تومان می رسد و این ۵ میلیارد در سال ۲۵۰ میلیارد تومان می شود، مسخره نیست که یک برنامه تلویزیونی درباره سینمای ایران پنج برابر کل سینمای ایران درآمد داشته باشد؟ این یعنی بلافاصله ایوبی استعفا بدهد و یک آدم کارآمد جایش را بگیرد.
اگر ایوبی بیاید در این برنامه شما که فضاهای مدیریتی و ... است شاید برای مردم جذاب نباشد، ایوبی بیاید چه بگوید؟
اگر ایوبی بیاید مثل دیگران همه جوره کمکش می کنیم که بهترین دفاع را از نظرات خودش داشته باشد.
رویکرد برنامه شما محافظه کارانه است.
ما می خواهیم هرکس به بهترین شکل از عقاید خود دفاع کند طوری که اگر تماشاچی به این نتیجه رسید که این شخص حرف درست و حسابی ندارد این نتیجه گیری پایدار باشد.
برای مقطع جشنواره فجر چه فکری کردید؟
برای آن ده روز برنامه مستقیم و جنجالی است.
سه جشنواره عمار، حقیقت و فجر را پیش رو دارید، برای این سه جشنواره مهم چه برنامه ای دارید؟
برای اینها مثل روزنامه باید انعکاس خبری داشته باشد، یعنی همه جنبه هایش را تا حد امکان با تنوع زیاد اطلاع رسانی کنیم. باید سعی شود کاراکتر هر واقعه ای همان طور که هست نزدیک به شخصیت اصلی خودش منتقل شود.
برای جشنواره عمار چه چیزی در ذهن دارید؟
ما ۶ تا دوربین داریم و قابلیت اینکه سه گروه تشکیل دهیم داریم، تنها چیزی که در مورد عمار فکر می کنم این است که پراکندگی اش اینقدر زیاد است که باید با سه یا چهار گروه کار کنیم. آنها سعی می کنند تمام ایران را پوشش دهند و تمام جاهایی را که سینما نیست یا بچه هایی که اصلا با سینماکاران حرفه ای سروکار ندارند وارد کار فیلم کوتاه سازی کنند بنابراین باید وسعیت پوششی که عمار می خواهد ایجاد کند و ابا هم ندارد که کمی شلخته باشد و به نظر برسد بی برنامه هم هست در پوشش تلویزیونی اش هم منعکس شود و کاراکتر خودش را منعکس کند.
جیرانی برای جشنواره ایده ای داشت که جذاب بود، گبرلو همان را کپی کرد و دیگر جذاب نبود، شما می خواهید چه کار کنید؟
باید دید که هر جشنواره ای واقعا از خودش چقدر رونق دارد، هر سال فرق می کند و مثلا یک ماه قبل از جشنواره می فهمیم فجر امسال پررونق هست یا خیر، فیلم های جذابی می آید و احتمال دارد که سر آن دعوا شود و بخواهند آن را نبینند یا نیاورند و می فهمیم پتانسیل این جشنواره چقدر است.
در جشنواره مسئولان انتظارات متعددی از «هفت» دارند، اینکه جشنواره به این شکل رونق پیدا کند و فیلم ها به این شکل ساپورت شوند، حرف منفی حتی الامکان در مورد فیلم ها زده نشود، با این توصیه ها چه می کنید؟
فعلا که منتقل نشده و نمی دانم خواسته هایشان خیلی وقیحانه هست یا خیر.
بخش مربوط به نقد بنظر می رسد کاملا در اختیار فراستی است، واقعا همینطور است؟ یعنی شما اینقدر به او اعتماد دارید که کار را به او سپرده اید؟
بله. فراستی را که می آورید باید این را قبول کنید.
برخی منتقدان در این مدت کوتاه نقدهای جدی به برنامه هفت داشتند و حس می شود سهمشان در برنامه به گونه ای نادیده گرفته شده؟
نمی دانم، حتی از فراستی نپرسیده ام که لیست ۲۰ نفره منتقدینش چه کسانی هستند ولی یک لیست ۲۰ نفره دارد که سعی می کند از بین آنها دونفر را پیدا کند.
در هر برنامه ای دو منتقد را هم که بخواهد جلوی خودش بنشاند هر ده برنامه تکرار داریم.
بله همینطور است، منتقدی که بتواند خوب حرف بزند و واقعا در سطحی اعتبار داشته باشد اینقدر نیستند که بخواهیم در برنامه ها چهره تازه داشته باشیم، تنها چیزی که به فراستی گفتم این بود که از جوان های منتقد و کسانی که در سطحی هستند که می توانند با شما دیالوگ کنند پیدا کنید و بیاورید.
در آینده فیلمساز هم جلوی فراستی می نشانید؟
اگر خود فیلمسازان داوطلب باشند حرفی ندارم و خیلی هم جالب می شود یعنی به نفع ماست اما به نظرم در سطح فیلمساز نیست که جلوی منتقد بنشیند و در شان او نیست. منظورم این نیست که منتقد شان پایینی دارد، فیلمساز کارش را با فیلم کرده است و ممکن است بعد از ساختن فیلم کم صلاحیت ترین آدم باشد که راجع به فیلم خودش صحبت کند.
ما عادت کرده ایم که در تلویزیون میزبان نشست ها کم صحبت باشد و اگر بی طرف هم نیست حداقل ادای بی طرف ها را دربیاورد. نه شما و نه آقای فراستی اینطور نیستید.
زیاد هم خوب نیست یعنی ما باید سعی کنیم مواظب باشیم تبدیل به مصاحبه شونده نشویم و او حرف بزند اما بعضی جاها نمی شود و نکاتی بسیار جالب است و من مثلا مجبور می شوم بگویم هرچند که سعی می کنم جلوی خودم را بگیرم.
همین الان شما جمله ای گفتید که می توانم از این استفاده کنم، گفتید ۴-۵ فیلم آمده که ...؛ این برای یک برنامه ساز جمله ای است که بی طرفی را کاملا کنار گذاشته است.
بله، بی طرف نیستم یعنی وقتی یک فیلم با یک فروش خیلی پایین شروع می کند و معلوم است تماشاچی ها از آن خیلی ناراضی اند دیگر می بینم در حدی است که نمی توانیم ساکت بمانیم، چون حرفه ای هستیم و برنامه را برای مردم می سازیم.
رویکرد تعاملی شما با مخاطب در برنامه تولیدی چگونه خواهد بود؟
یک مسابقه پیامکی خواهیم داشت که ساده است و هربار سوالی مطرح می شود و مجموعه پیامکها به ما می رسد، یک مسابقه های دیگر هم برای بچه هایی که می خواهند فیلمسازی یاد بگیرند خواهیم داشت که آنها جذاب خواهد بود.
شما یک هدفگذاری یک ساله دارید، بعد از یکسال اگر قرار باشد دوباره بخواهیم بنشینیم و مسیر برنامه هفت را در ۵۰ قسمت بررسی کنیم نقطه ایده آل خود شما در برنامه هفت کجاست؟
فکر می کنم خوب است که به اینجا رسیده باشیم که تعداد مخاطبان ما از ۲۰ میلیون عبور کرده باشد و وقتی به این رقم برسیم یعنی ۹۰ درصد کسانی که برنامه را می بینند تماشاچی های واقعی هستند یعنی کسانی نیستند که می خواهند فیلمساز شوند یا کسانی که الان فیلمساز هستند یا مطبوعاتی اند و یا جوانهایی که رویکرد سیاسی دارند و با چنین رویکردی برنامه را می بینند، و ۹۰ % کسانی اند که به سینما علاقه دارند و تماشاچی واقعی هستند و ممکن است علاقمند باشند که به سالن سینما برگردند و فیلم ببینند، اگر بتوانیم این کار را کنیم خیلی خوب است.
آرزوی قشنگی است، این دل کندن از برنامه را برایتان سخت نمی کند که شاید بتوانید یک پله دیگر به سینما کمک کنید؟
خیر، اگر به همین حد برسد و در این یک سال بتوانم کسانی را آماده کنم و آموزش دهم تا با همین چارچوب ادامه دهند پشیمان نمی شوم که برنامه را ترک کردم.
به نوعی شما می خواهید برای سینمای حرفه ای ما مخاطب تربیت کنید؟
نمی خواهیم مخاطب تربیت کنیم بلکه می خواهیم مخاطبان را متوجه سینما کنیم، مخاطب از لحاظ من تربیت کردنی نیست و ما هستیم که باید تربیت شویم چون مخاطب را فراموش کرده ایم که خواسته های ساده ی او از سینما چیست.
تهیه کننده برنامه کیست؟
تهیه کننده سید محمد رضوی است.
واقعا تهیه کننده برنامه ایشان است؟ یعنی یک جوان ۲۵ ساله ای که تا به حال کار مهمی نداشته مهمترین برنامه سینمایی تلویزیون را روی آنتن می برد؟
بله. موقعی که آقای پورمحمدی به من پیشنهاد کرد گفتم که یا تهیه کننده برنامه خودم باشم و یا اگر که اینطور باشد ترجیح می دهم تهیه کننده ای باشد که در مسائل محتوایی دخالت نکند یعنی من کارم را انجام دهم و او کار خودش را درست انجام بدهد.
یعنی فقط خرج کند؟
خیر، خیلی مواقع فرض کنیم که مثلا حساب کرده بودیم که با کسی مصاحبه کنیم و او را نداریم او چون آشناست به خاطر برادرش با خیلی از شخصیت های کار و فیلمسازی آشناست و فورا یک جانشین خوب معرفی می کند و پیدا هم می کند.
عمدتا این کار بر عهده هماهنگی برنامه است و تهیه کننده این کار را نمی کند.
منظورم این است که فقط این طور نیست که پول بدهد، می تواند از لحاظ فکری و شناخت از آدم ها به ساخت برنامه کمک کند. منظورم این بود که کسی نباشد که با من اختلاف سلیقه داشته باشد و بخواهد سلیقه اش را هم اعمال کند.
رضوی از کسانی است که امیدوارم بعد از یکسال بتواند برنامه را ادامه دهد، یعنی رویکردها را دریافت کرده باشد و برنامه را ادامه دهد اما در حال حاضر اینطور نیست که حساب کنم در تولید خلاقه برنامه از کمک او حتما بهره ببرم ضمن اینکه گفتم جاهایی کمک می کند.
شما چون یکسال در برنامه هفت برای خودتان زمان گذاشته اید دوست دارید بعد از شما چه کسی «هفت» بعدی ادامه دهد؟ از الان روی گزینه هایی کار می کنید؟
تا دو سه ماه کار نکنم نمی توانم با اطمینان به شما بگویم که این کسی است که می توانم روی او حساب کنم، الان برای گفتن آن زود است.
نظر شما