شناسهٔ خبر: 116701 - سرویس سیاست
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه رسالت

پسابرجام و تکاليف ما

متن پیام آقا درباره برجام

«نماینده»؛ دکتر سيد عبدالله متوليان/ نامه مقام معظم رهبري حضرت آيت الله العظمي امام خامنه اي خطاب به رئيس جمهور در مورد نحوه اجراي برجام، حاوي نکات بسيار مهمي است که ضروري است يکايک آن نکات براي امت سلحشور حضرت امام خامنه اي با دقت و به درستي تبيين شود. در يک جمع بندي کلي در مورد برجام مي توان گفت: ۱- شروط رهبري به انضمام شروط مجلس شوراي اسلامي و شوراي عالي امنيت ملي، نشان مي دهد که برجام به‌دليل کاستي هاي غير قابل اغماضي که دارد به هيچ عنوان فتح الفتوح نبوده و بلکه در رديف توافقنامه هاي پرمخاطره و خطرناک است. ۲- برجام به دليل ايرادات و اشکالات ساختاري و محتوايي بسياري که دارد بايد لحظه به لحظه مورد مراقبه شديد و دقيق قرار گرفته و تمامي رخنه ها و منافذ آسيب پذير و تهديد پذير آن مسدود گردد.

 

۳- آنچنان که برخي افراد تندرو و افراطي مدعي هستند، برجام هرگز به مثابه جام زهر نيست، اگر چه اشکالات فراواني دارد که در صورت عدم مراقبت صحيح و دقيق و لحظه به لحظه، مي تواند تبديل به جام زهر شود.

۴- نامه مقام معظم رهبري و نظرات معظم له در مورد برجام فصل الخطاب آحاد مردم و شخصيت هاي حقيقي و حقوقي و تمامي تشکلهاي قشري و صنفي، احزاب، گروهها، دسته جات و جناح‌هاي سياسي است.

۵- با توجه به برنامه ريزي شيطان بزرگ براي نفوذ و پيگيري استحاله نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران، ضرورت همدلي و همزباني بيش از هر زمان ديگري احساس مي شود و بي شک اين همدلي و همزباني مي تواند تمامي نقشه هاي شوم و شيطاني آمريکا را خنثي و نقش بر آب کند.

۶- دولت تدبير بايد بدون هيچ‌گونه توجيه و فرصت سوزي، ضمن مسدود نمودن خلل و فرج و رفع ضعف هاي برجام، با رعايت مو به موي شروط 

۲۸ گانه، به‌ويژه شروط کليدي رهبري، اطمينان خاطر را براي رهبري و مردم به ارمغان بياورد.

۷- سابقه ۱۲ سال مذاکره و به‌ويژه سابقه دو سال اخير در مذاکرات مستقيم با آمريکا (کدخدا)، نشان مي دهد که غرب و خصوصاً شيطان بزرگ دست از توطئه و فريب کاري بر نداشته و هرگز قابل اعتماد نيستند.

۸- عامل خصومت و دشمني شيطان بزرگ با نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران، به هيچ وجه موضوع هسته اي نبوده بلکه اين عناد و عداوت و کينه غرب به ماهيت و هويت جمهوري اسلامي ايران که برخاسته از ايستادگي بر مواضع بر حق اسلامي در الف) مخالفت با نظام سلطه و استکبار، ب) ايستادگي در برابر زياده طلبي و دست اندازي به ملت هاي ضعيف، ج) افشاي حمايت آمريکا از ديکتاتورهاي قرون وسطايي، د) سرکوب ملت هاي مستقل، ه) دفاع بي وقفه از ملت فلسطين و گروههاي مقاومت ميهني، و) فرياد منطقي و دنياپسند بر سر رژيم غاصب صهيونيستي و... است، مربوط مي شود و اين دشمني تا هنگامي که جمهوري اسلامي ايران با قدرت دروني و پايدار خود، آنان را مأيوس کند ادامه و استمرار خواهد داشت.

۹- اگر چه رفع تحريم ها از جهت احقاق حقوق ملت سلحشور ايران کار لازمي است اما بي ترديد، گشايش اقتصادي و بهبود معيشت و رفع معضلات کنوني کشور، جز با جدي گرفتن و پيگيري همه جانبه اقتصاد مقاومتي ميسر نخواهد شد.

۱۰- در شرايط کنوني که جمهوري اسلامي ايران، خود را ملزم به اجراي برجام در چارچوب شروط مذکور مي داند بر همه احزاب و گروهها، سازمانها و نهادها،

 ارباب و اصحاب رسانه، وعاظ و سخنرانان، دستگاههاي دولتي و خصوصي، گروهها و تشکلهاي قشري و صنفي و دانشجويي و به طور کلي عموم مردم و خاصه بر همه مديران و دولتمردان نظام فرض است که با بصيرت انقلابي و در عين حفظ وحدت و انسجام ملي و اسلامي، دوران پسابرجام را زير نظر گرفته و تکاليف سلبي و ايجابي خود را مو به مو انجام دهند.

۱۱- بايد نگاه خوشبينانه برخي دولتمردان نسبت به آمريکا تغيير کرده و بدانند که رويکرد معامله با شيطان بزرگ (آمريکا)، يک رويکرد کم نتيجه يا بي نتيجه است.

۱۲- ضروري است با بهره گيري از ظرفيت دانشمندان و کارشناسان در حوزه هاي 

مختلف مرتبط با صنعت هسته اي و در ابعاد حقوقي، فني، تکنولوژيکي، نظامي، ديپلماتيک، اجرايي و... توان کشور در حراست از اجراي صحيح برجام را مضاعف و تضمين نمايند.

بلاشک دقت در شناسايي و کشف و رفع نقاط ضعف تيم مذاکره کننده هسته اي کشورمان (در طول مذاکرات دو ساله) مي تواند ما را در پيمودن بي اشتباه و يا کم اشتباه دوران پسابرجام ياري نمايد.

آنچه در پي مي آيد برخي از نقاط ضعف تيم مذاکره کننده هسته اي کشورمان است که اذعان به آنها اولاً ما را از فروافتادن در باتلاق خود شيفتگي و دون کيشوت سازي مصون و محفوظ خواهد داشت و ثانيا چشم باز کردن به ضعف ها و کاستي هاي مذاکره کنندگان کشورمان، به هيچ وجه به منزله ناديده گرفتن نقاط قوت و شجاعت و امانت داري و... آنان نيست:

رئيس جمهور کشورمان، ظريف را بزرگترين سردار تاريخ ايران لقب داد و او را مستحق بالاترين تقديرها و ارزشمندترين پاداش هاي تاريخ ايران زمين مي داند.

واقعيات، ضعف ها و نشانگاه‌هاي جاسوسي در برجام، نشان مي دهد که نگاه دون کيشوت گونه و قهرمان سازي (با هدف اميدبخشي به جامعه و مردم يا احتمالاً با اهداف انتخاباتي و...) و چشم بستن بر ايرادها و اشکالات متعدد و نقاط آسيب پذير آن و برخورد جزمي و به اصطلاح صفر و يکي با برجام  و از ميدان بدر کردن منتقدين با انگها و برچسب هاي ناروا نظير "کاسبان تحريم" و حواله دادن آنان به جهنم و... علاوه بر اينکه فضاي نقد را تهديد نموده و جامعه را به سمت دو قطبي سازي و تفرقه ونااميدي و کاهش سطح مشارکت سياسي مردم سوق داده و محيط را براي نفوذ دشمنان و شيطان بزرگ آماده مي سازد. بايد با نگاه واقع بينانه و به دور از بازي هاي جناحي و منافع گروهي و باندي و با تمرکز بر منافع ملي و با تکيه بر قابليت ها و توانمندي هاي بومي و با قبول نقاط آسيب پذير برجام، دست در دست هم وارد دوران پسا توافق شده و رخنه ها و منافذ برجام را بر روي دشمن مسدود نمائيم.

 به نظر مي رسد دستگاه ديپلماسي و تيم مذاکره کننده، با مغرور شدن به توانمندي هاي خود و عدم استفاده از ظرفيت هاي داخلي و اعتماد به طرف مقابل، سبب تهيه توافق نامه اي (برجام) شده اند که بيش از آنکه اميد بخش براي مردم ايران باشد، چراغ اميد را در دل شيطان بزرگ روشن کرده است. آنچه که در زير تقديم خوانندگان گرامي مي شود تنها بخشي از اشکالات و معايب دستگاه ديپلماسي است که تلاش براي رفع آن ها مي تواند ما را در ادامه مسير براي دفاع از منافع و امنيت ملي و استقلال و تمام ارضي کشور، به صورت منسجم ياري برساند:

۱- ساده انگاري نسبت به دشمن و نگاه ديپلماتيک به صحنه نبرد 

هسته اي.

۲- انتخاب ديپلماسي لبخند، نسبت به دشمني که آشکارا در طول مذاکرات از دشمني با ايران و تلاش براي براندازي نظام مقدس جمهوري اسلامي سخن گفته و رفتار کرده و با نيت فريب و پيشبرد اهداف خصمانه خود عليه ايران به مذاکره با جمهوري اسلامي پرداخته است، در حالي که بايد براي هر يک از کشورها، نوع خاصي از ديپلماسي برگزيده و به کار گرفته شود.

۳-  ناديده گرفتن و عدم استفاده از دستاوردها و تلاش تيم هاي مذاکره کننده قبلي.

۴- اعتماد بيش از حد به دشمن و باور به اين مطلب که مي توان دشمن را به دوست تبديل کرد.

۵- مذاکره يک جانبه با شيطان بزرگ و ناديده گرفتن ساير اعضاي ۱+۵ 

۶- هدف گذاري مذاکرات هسته اي براي ايجاد رابطه و نه رفع تحريم هاي 

غير قانوني و ظالمانه.

۷- فقدان نسخه و پيش نويس داخلي قابل ارائه به ۱+۵ و بازي در زمين حريف و مذاکره براساس پيش نويس ارائه شده توسط طرف مقابل.

۸- عدم استفاده از قدرت کارشناسي بسيار بالاي کشور. تيم فعلي خود را کاملاً مستغني و بي نياز از به‌کار گيري کارشناسان کشور ديده و صرفاً با تکيه بر توان بسيار محدود خود پاي در ميدان مذاکرات گذاشتند.

۹- منزوي کردن تمامي کارشناسان و منتقدين.

۱۰- گره زدن همه مسائل کشور (حتي آبِ خوردن مردم) به لغو تحريم ها که موجبات سوءاستفاده طرف غربي را در پي داشت.

۱۱-  تعيين استراتژي لغو تحريم ها در ميدان مذاکرات به گونه اي که وقتي که طرف آمريکايي متوجه اين ضعف طرف ايراني شد، با تشديد فشارها و پايين آوردن قيمت نفت، شروع به امتياز گيري بيشتر از طرف ايراني کرد.

۱۲- نگاه جناحي و حزبي به مسئله ملي انرژي هسته اي و نگاه غلط اقليتي به منتقدين در نوع و شکل مذاکرات و امتيازاتي که در مراحل مختلف (ژنو، وين و برجام) به طرف مقابل داده شد. لازم به ياد آوري است که درسال هاي ۸۱ تا ۸۴ نيز پيام هايي در مورد ضرورت حمايت غرب از جناح سياسي مذاکره کننده، براي پيروز شدن در انتخابات بعدي با همين نگاه حزبي بين نمايندگان ايران و طرف غربي مبادله شده بود.

۱۳- عدم شناخت کافي تيم مذاکره کننده هسته اي کشورمان نسبت به قدرت نظامي کشور تا جايي که مقام معظم رهبري ضرورت برگزاري اردوهاي وبژه شناخت توانمندي نظامي براي برخي مسئولين را گوشزد فرمودند.

۱۴- عدم استفاده از تيم جامع و کامل مذاکره مشتمل بر تيم حقوقي، تيم فني و ساير کاشناسان در حوزه هاي مختلف.

۱۵- عدم توجه به هژموني جديد شکل گرفته در منطقه مبتني بر ظهور قدرت جمهوري اسلامي ايران.

۱۶- عدم توجه به وجود اختلافات غير قابل اغماض بين اعضاي شوراي امنيت سازمان ملل متحد و همچنين وجود اختلافات غير قابل انکار بين اعضاي ۱+۵ که مي توانست به نحو مطلوبي وزنه را به نفع طرف ايراني تغيير دهد.

۱۷- ناديده گرفتن بازيگران موجود در صحنه آژانس بين المللي انرژي اتمي مانند ترويکاي عدم تعهد؛ بي شک حضور نماينده اين ترويکا مي توانست به عنوان يک وزنه به نفع ايران نقش آفريني نمايد. خاصه اينکه ايران به عنوان رياست دوره اي (ماقبل) امکان بهره برداري بيشتري از اين ترويکا را دراختيار داشت.

۱۸-  فقدان نگاه مرحله اي به تعهدات طرفين به طوري که در هر مرحله در مقابل يک اقدام طرف غربي، متقابلاً ايران نيز يک اقدام هم وزن آنان انجام دهد. هم اينک با نگاه صفر و يکي، همه داشته هاي خود در موضوع انرژي هسته اي را در مقابل وعده هاي نسيه و احتمالي طرف مقابل به کلي از دست داده ايم.

۱۹- فقدان تحليل صحيح و جامع از صحنه مذاکرات و نگاه نقطه اي به لغو 

تحريم ها در مقابل همه چيز که حاصل دو سال تلاش تيم مذاکره کننده، متأسفانه منتج به لغو تحريم ها نشده و طرف مقابل با شرط و شروط و اما و اگرهاي زياد، صرفا به تعليق برخي از تحريم ها اکتفا نموده است.

۲۰- عدم توجه به آثار وضعي برجام در زمان پسابرجام در ابعاد ملي، منطقه اي و بين المللي بر کشور ايران و کشورهاي خط مقاومت (سوريه، لبنان، فلسطين، يمن و...).

در خاتمه مجدداً متذکر مي شويم که غرض از بيان نقاط ضعف فوق الاشاره، به هيچ وجه به منزله ناديده گرفتن تلاش هاي طاقت فرساي دستگاه ديپلماسي کشور نبوده، بلکه هدف از مرور اين نکات توجه بيشتردولتمردان به جبران 

ضعف ها و استفاده از تمامي ظرفيت هاي ملي و منطقه اي و جهاني، در ادامه راه است، تا با اجتناب از خود بزرگ بيني، خود شيفتگي کاذب، قهرمان سازي بيهوده و پرهيز جدي از نيات حزبي به جاي نگاه ملي، در کنار آحاد جامعه به مديريت صحيح تر و منطقي تر برجام پرداخته و در چارچوب رعايت و حفظ منافع ملي و مصالح نظام، با تصحيح اشتباهات و نقائص و ابهامات موجود در برجام، به تحقق اهداف نظام در برجام کمک کنيم.

نظر شما