«نماینده»، به روزگار میخندد؛ دستی به سر و صورتش میکشد و میگوید: حالا پیر شدهام اما یکی از افتخاراتم این است که هنوز پنجاه و هفتیام.
محمدرضا خباز طبق تکیه کلام خودش جزو آن دسته از اصلاحطلبان «دِبش» است و ۱۶ سال کرسی مجلسهای چهارم، پنجم، ششم و هشتم را به عنوان یک نماینده اصلاحطلب در اختیار داشته است.
گاهی اوقات مصاحبه تفصیلی را با مناظره اشتباه میگیرد و از شگرد احمدینژادی استفاده میکند و با لبخندی سوال را با سوال پاسخ میدهد. شاید همین ویژگی وی سبب شده تا چندین بار برای مناظره با محمود احمدینژاد اعلام آمادگی کند، هر چند که تاکید دارد: «ما حاضر نیستیم به هیچ وجه مثل احمدینژاد باشیم».
وی که عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی به شمار میرود در این مصاحبه میگوید که الان حزبی با عنوان اعتماد ملی وجود ندارد. به اعتقاد وی حزبی که دفتر نداشته باشد امکان عضوگیری هم ندارد.
خباز که تاکید دارد سهمیه حزب اعتماد ملی در دولت نبوده مسئولیت معاون امور تقنینی مجید انصاری (معاون پارلمانی رئیس جمهور) را بر عهده داشت، اما از اول تیرماه سالجاری برای نامزد شدن در دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی از این سمت استعفا کرد.
میگوید که انتظار داشت در این مصاحبه اولین سوالمان در مورد فاجعه منا باشد، چراکه اعتقاد دارد درباره مسائل روز باید صحبت کرد و پرداختن به مسائلی همچون فتنه ۸۸ چهار شاخ زدن به خرمن کهنه است.
حزب اعتماد ملی وجود خارجی ندارد، ریاست مجلس باید برای ۴ سال انتخاب شود، ائتلاف روحانی و لاریجانی آرزوی بعید من است، با تشر رهبری آل سعود جا زد، هیچ ایرادی به نظارت استصوابی ندارم، روحانی از اصولگرایان شناسنامهدار است، برخی از وزرا همچون مغازه دونبش هستند، تعیین و تکلیف کردن برای رئیس جمهور اشتباه است، من سهم حزب اعتماد ملی در دولت نبودم، لاریجانی در مجلس هشتم «خیرالموجودین» بود، پس از انتخابات ۸۸ چندبار با کروبی صحبت کردم، فرهادی وزیر علوم با تبصره اصلاحطلب است و... برخی از مهم ترین عناوین بخش دوم گفتو گوی خباز با فارس است.
*هیئت رئیسه مجلس باید از یکساله به چهارساله تغییر کند/بُرد لاریجانی در مجلس هشتم بیشتر بود
ارزیابی شما از فرآیند مجلس هشتم چیست و آیا لاریجانی مجلس هشتم با مجلس فعلی تفاوتهایی داشته است یا خیر؟
خباز: در پاسخ به سؤال شما باید بگویم رئیس مجلس به تنهایی یک پتانسیل و توانمندیای دارد که همراهی و همکاری نمایندگان میتواند این پتانسیل را تقویت و یا تضعیف کند. من قبل از این اگر توفیق و توانی داشته باشم دوست دارم نحوه انتخاب رئیس و نواب رئیس را از حالت یکساله به چهار ساله تغییر دهم. الان هرسال که رئیس و نواب رئیس مجلس انتخاب میشوند باید سال به سال از نمایندگان رأی بگیرند. بنابراین رئیس مجلس با برخی نظرها موافق نیست اما چون به رأی افراد نیاز دارد مجبور است در بعضی مواقع مماشات کند. همه رؤسای مجلس در طول انقلاب هم این کار را میکردند چون باز هفتم خرداد فرا میرسد و نیاز به رأی نمایندگان دارند.
پس شما معتقد هستید ساختار ایراد دارد؟
خباز: بله، این هم مقدمهای بود برای اینکه بدانیم که ساختار ایراد دارد. ساختار انتخاب رئیس و نواب رئیس برای یکسال ساختار مناسبی نیست. در قانون اساسی پیشبینی کردند که رئیس جمهور میتواند دو دوره رئیس باشد به این دلیل که در چهار سال نمیشود کاری کرد چه برسد به یک سال. در مجلس گذشته اختلاف بین خود اصولگرایان اینقدر شدید نبود و درست است که آقای دکتر حداد عادل هم بودند اما مثل الان اینگونه اختلاف بین آنها شدید نبود. به همین جهت توانمندی آقای لاریجانی در مجلس هشتم بیشتر بود یا به تعبیر دیگری «بُرد» آقای لاریجانی مجلس هشتم از بُرد ایشان در مجلس نهم بیشتر بود.
به نظرتان چه تفاوتهایی بین شیوه وجود داشت. شما در مورد مجلس هشتم مقدمهای عنوان کردید بنابراین اگر بخواهید نمرهای به مجلس هشتم بدهید چند میدهید و دوم اینکه آیا در شیوه مدیریتی آقای لاریجانی تغییری احساس میکنید یا خیر؟ آن معاشاتهایی که گفتید...
خباز: آنها طبیعی است.
الان فصل، فصل تغییر و تحول است و همه میگویند، تغییر کردهایم و برخیها میگویند تغییر نکردهایم. آیا این تغییرات در مورد رئیس مجلس هم رخ داده است یا خیر؟
خباز: همه اینگونه هستند. من لاریجانی امروز را با لاریجانی وزیر ارشاد، صدا و سیما، دبیر شورای عالی امنیت ملی متفاوت میبینم. البته آقای لاریجانی همچنین آقای لاریجانی است اما تجربیات فراوانی بدست آورده به ویژه بعد از ارتباطاتی که در کسوت دبیر شورای عالی امنیت ملی با دنیا داشت.
*تغییرات لاریجانی مثبت بوده است/لاریجانی در مجلس هشتم «خیرالموجودین» بود
پس ارزیابیتان از تغییر آقای لاریجانی مثبت است؟
خباز: بله. رو به تکامل. ما اصلاحطلبان در مجلس هشتم به ایشان رأی میدادیم یعنی به ریاست ایشان رأی میدادیم چون ایشان را یک اصولگرای معتدل میدانستیم و گاهی نیز به ایشان انتقادهایی هم میشد و در جلسات خصوصی هفت، هشت نفره انتقادات را به ایشان میگفتیم گاهی اوقات نیز برخی دوستان تند هم میشدند اما وقتی از جلسه بیرون میامدیم کلاهمان را قاضی میکردیم که آیا مجلس رئیس میخواهد؟ طبیعی است که میخواهد در این مجلس ارجح و اصلحتر از آقای لاریجانی نداشتیم و تعبیر دیگر این است که خیرالموجودین بود. یعنی ممکن است یک رئیس برای شما ایدهآل نباشد ولی از نظر شما خیرالموجودین است چون خیرالموجودین است همان اصلح را معرفی میکند ولی در فاصله زمان خاص خودش.
بنابراین ما اصلاحطلبان در هر چهار سال مجلس هشتم به آقای لاریجانی رأی دادیم، اگر چه الان هم در مجلس ۵ الی ۶ اصلاحطلب بیشتر نیستند اما تا جایی که بنده خبر دارم همین اندازه از اصلاحطلبان باز هم در ریاست به آقای لاریجانی رأی دادهاند. آقای لاریجانی لحظه به لحظه تکامل پیدا کردند کما اینکه بنده نیز همین روند را طی کردهام چون همه ما رو به تکامل هستیم. حضرت پیغمبر(ص) فرمودند اگر کسی دو روز زندگیاش مثل هم باشد ضرر کرده و ملعون است.
کسانی که معتقد به تغییر نیستند یعنی امروز و دیروزشان یکی است.
خباز: نه. ببینید آن شخصی که میگوید ما تغییر نکردیم با این چیز که بنده میگویم هر دو درست است. ایشان که میگوید من تغییر نکردم...
*من هنوز پنجاه و هفتی هستم/در اصول تغییری نکردهام
منظور بنده شخص آقای لاریجانی نیست.
خباز: هر شخصی که باشد. شاید حالا پیرتر شده باشیم اما در مسائل اصلی اصول انقلابیمان هیچ تغییری نکردهایم و محکم ایستادیم. من یکی از افتخاراتم این است که هنوز ۵۷ ای هستم. من از شما دعوت میکنم که سرزده بیایید منزل بنده در اکباتان اینها اصول است. اما آیا خباز الآن با خباز سال ۵۷ یکی هستند؟، خیر حتماً فرق کردهاند. به دلیل این که من پختهتر شدم آن زمان خیلی تند و تیز بودم، جوان و ریسکپذیر بودم. سخنرانیهای قبل از انقلاب را من و شیخ علی تهرانی در منطقه میکردیم. من خیلی تندتر از اینها بودم اما حالا به دلیل اینکه ۶۰ سال از عمرم گذشته و تا حدی از پختگی برخوردار شدهام با گذشته تفاوتهایی دارم. بنابراین علی لاریجانی نیز اینگونه است. آن چیزی که بد محسوب میشود تغییر در اصول است. اصولی است که ما به واسطه آن وجود داریم آن اگر تغییر کند بد است. مثل قضیه ملانصرالدین خان پرسید سنت چقدر است گفت ۶۰ سال بعد ۱۰ سال پرسیدند چقدر است؟ باز هم گفت ۶۰ سال، گفتند چرا؟ گفت: چون حرف مرد یکی است. این خوب نیست به نظر بنده انسان باید حتماً تغییر کنند اما تغییر مثبت داشته باشد این تکامل و رشد سبب میشود فرد به پختگی بیشتر برسد.
*اعتماد ملیها آنقدر تعداد کرسیهایشان در مجلس کم بود که فراکسیون نداشتند
به نظر شما رابطه اعتماد ملی با مجلس چطور بود و چند نماینده داشت.
خباز: زیاد یادم نیست. اما اثرگذار نبود؛ اعتماد ملی از اواخر مجلس هفتم و اوایل مجلس هشتم شروع شد. اگر حزب اعتماد ملی کاندیدایش در ریاست جمهوری رأی میآورد طبیعی بود که برای گامهای بعدی نیز از سوی دیگران گرایش بیشتری پیدا میکرد و هم میتوانست کرسی بیشتری کسب کند. بنابراین وقتی ایشان رأی نیاوردند طبیعتاً در حدی نبود که در مجلس اثرگذار باشد و مهمتر از همه این حرفها در مجلس فراکسیونی تحت عنوان فراکسیون حزب اعتماد ملی نداشتیم و این خود دلیل محکمی بر عدم اثرگذاری این حزب است. ممکن است نمایندهای خودش به تنهایی عضو آن حزب باشد اما پتانسیلهایی داشته باشد که این به آن حزب برتری بدهد اما از نظر کرسی در حدی نبودند که بتوانند فراکسیون تشکیل بدهد.
حال آن برتریای که میگوید وجود داشت یا خیر؟
خباز: نخست اینکه شاید یک نماینده به دلیل ویژگی خود، توانمندیهایی داشته باشد که بتوان این توانمندیها را به دلیل شخصیت حقیقی به مرحله ظهور برساند و بعد هم بگویند این از فعالان حزب است و او کمی رنگ و بوی حزب را بالا ببرد که این یک حرف است اما دوم اینکه در مجلس تعداد کرسی شرط است، آنقدر در مجلس تعداد کرسیمان کم بود که فراکسیون اعتماد ملی نه در مجلس هفتم و نه در مجلس هشتم نداشتیم.
آقای خباز اشارهای داشته باشیم به انتخابات سال ۸۸ چقدر اعتقاد دارید که در سال ۸۸ تقلب شد.
خباز: نمیدانم شما آن دعوتی که مقام معظم رهبری کردند را شنیدهاید یا خیر.
بله در جریان هستیم.
خباز: من روز سهشنبه در کمیسیون اقتصادی مجلس نشسته بودم که با من تماس گرفته شد و گفتند ما از دفتر مقام معظم رهبری با شما تماس گرفتهایم که امروز به دفتر حضرت آقا بیاید. من فکر میکردم که من تنها دعوت شدهام. بعد که رفتیم دیدیم از حزب اعتماد ملی پنج نفر هستیم. من، آقای منتجبنیا، خانم کروبی، آقای نجفی و آقای الویری، بعد که چشم به دوستانم افتاد فکر کردم که فقط ستاد ما را دعوت کردند. اما دیدم نه همه ستادها هستند در دفتر آقا اینگونه نیست که هرکسی هرجا که دلش خواست بنشیند حساب و کتابی دارد. به بنده گفتند شما این جا بنشینید بنابراین نزدیکترین گروه به مقام معظم رهبری ما بودیم. بعد ستاد آقای موسوی، بعد محسن رضایی و آن سمت هم ستاد آقای احمدینژاد.
مقام معظم رهبری وقتی تشریف آوردند صحبتشان را اینگونه شروع کردند: شماها را من خودم انتخاب کردم. یعنی به ستاد نگفتم که ۵ تا آدم بفرستید و همینگونه هم بود چون اگر به ستاد میگفتند ۵ نفر را برای ملاقات با حضرت آقا بفرستید، آقای کرباسچی را میفرستادند نه بنده را چون ما که جزو ردههای بالا نبودیم.
مقام معظم رهبری فرمودند شماها را من خودم انتخاب کردم و از هر حزب ۵ نفر. مدیر جلسه خودم هستم هرچه در دلتان هست بگویید. هیچی پنهان نکنید همه واقعیتهایی که در دلتان هست را بیان کنید و تقیه هم نکنید. ما هم هیچ هماهنگیای با هم صورت نداده بودیم. البته مقام معظم رهبری گفتند پنج دقیقه به همه وقت میدهم آن ساعت رو به رو را هم نگاه کنید و از ۵ دقیقه هم کسی بیشتر صحبت نکند.
ایشان فرمودند ابتدا از شیخ نامزدها و مسنترین شروع میکنیم که آقای کروبی است پس اول از ستاد آقای کروبی شروع کردند. اولین نفر ما آقای نجفی بود و ما اصلاً با بقیه ستادها هماهنگ نکرده بودیم. یادم است آقای نجفی تا میخواست بیشتر از ۵ دقیقه صحبت کنند آقا به ایشان فرمودند وقت شما تمام است. این مقدمه را چیدم برای پاسخ به سؤال شما که یک کلمه بود. ولی میخواستم مقدمه را بگویم که ما بدون اینکه با بقیه هماهنگ کنیم اصلاً راجع به تقلب صحبت نکردیم و هرچه صحبت کردیم در مورد تخلف بود.
پس تقلبی رخ نداده بود.
خباز: ما و مجموعه ما معتقد بودیم تخلفات آنقدر زیاد بوده که در انتخابات مؤثر واقع شده است و مثالها فراوانی نیز زدیم. ما معتقد بودیم که آنقدر در آن جریان تخلفات فراوانی اتفاق افتاده که این تخلفات متعدد سرنوشت انتخابات را تا حدودی تغییر داده است. ما به هیچ وجه وارد تقلب نشدیم. ستاد آقای موسوی وارد تقلب شدند و ستاد آقای رضایی چیز دیگری گفتند و خود مقام معظم رهبری فرمایشاتی کردند که از تلویزیون پخش شد. بنابراین ما و مجموعه ما یعنی ستاد آقای کروبی آن روز بدون هماهنگی با بقیه ستادهای دیگر و با هم واقعاً معتقد بودیم که تخلفات برجستهای بوده است. از شورای نگهبان هم آقای آملی لاریجانی و کدخدایی و از وزارت کشور هم آقای دانشجو حضور داشتند.
*معتقدیم در سال ۸۸ تخلف صورت گرفت/ اگر تقلبی هم شد در انتخابات سرنوشتساز نبود
پس طبق فرمایش شما در سال ۸۸ تقلی رخ نداده است.
خباز: ما معتقد بودیم تخلف در اوج بوده است. اینها را الان میگویم آنجا که همان مطالب را گفتیم، تمام شد و رفت و پروندهاش هم بسته شد اما حالا که شما اصرار میفرمایید عرضم این است اگر تقلبی هم صورت گرفته باشد این تقلب در انتخابات سرنوشتساز نبوده است. تخلف بیشتر سرنوشت ساز بوده تا تقلب.
*پرداختن به قضایای سال ۸۸ در شرایط فعلی خرمن کهنه را چهار شاخ زدن است
با شناختی که از ویژگی فردی شما داریم. آیا شما در مورد اعتراضاتی که منجر به اغتشاشات شد به آقای کروبی مشورت و توصیهای کردید؟
خباز: بله. اگر بخواهیم این حرفها را الان مطرح کنیم به نظر بنده درست نیست. الان اگر بخواهیم باز مطرح کنیم به قول ما خراسانیها خرمن کهنه را چهار شاخ زدن است. این هیچ خاصیتی برای وضعیت فعل کشور ندارد. پرداختن آن چه خاصیتی دارد؟
آن زمان که لازم بود، روز جمعه انتخابات بود و مقام معظم رهبری روز سهشنبه با ما جلسه داشتند و روز جمعه هم در نماز جمعه آن فرمایشات را کردند. ۲۲ خرداد بود در ۲۹ خرداد فرمایشات مقام معظم رهبری بود. دو روز بعد از فرمایشات مقام معظم رهبری به مجلس نطق داشتم و شما میتوانید عین آن مطالب را مجدداً در این مصاحبه چاپ کنید. یکی دیگر روز ۲۵ بهمن. ما چون خوشبختانه در خانهیمان ماهواره نداریم از همه چیز بیخبر هستیم. صبح روز نطق اصلاً نمیدانستم دیروز در تهران چه اتفاقی افتاده است هرچه بوده در مرکز تهران بوده و ما اکباتان بودیم.
تزریق افکار ما نیز از طریق صدا و سیمای خودمان است و صدا و سیما هم به این اتفاقات اصلاً اشارهای نکرده بود. سه ماه بود که من هر روز در مجلس برای نطق پنج دقیقهای ثبت نام میکردم و هیچ روز نام من بیرون نمیآمد اما این بار همان روز درآمد. همان روز در مجلس رئیس مجلس نطق داغی کرد. به بقیه نمایندگان گفتم مگر چه خبر بوده است که گفتند: مگر تو خبر نداشتی؟ گفتم: نه! گفتند: دیشب در تهران سروصدا و اِل و بِل بوده است.
نوبت به نطق ۵ دقیقهای من که شد، عدهای آمدند پیش بنده و گفتند فلانی امروز نطق نکن. گفتم اتفاقاً همین روز من باید نطق کنم. همه ۱۶ سال سابقه مجلس در یک کفه ترازو همین نطق امروزم کفه دیگر ترازو. امروز روز نطق من است.
زمان نطق من ۱۸۰ نماینده پای تریبون جمع شده بودند. نطقم را همان جا نوشتم. وقتی میخواستم بروم پشت میکروفن گفتند: خباز نرو که کتک میخوری. گفتم: من میروم بگذار بزنند. به خواست خداوند متعال نطقی کردم که آقای بادامچیان که از نظر جناحی نقطه مقابل ما بود آمد گفت: خباز خیلی نطقت سیاستمدارانه و عجب نطقی بود. آن نطق را در فاصله بسیار کمی آماده کرده بودم و آن یک آب سردی بود بر التهاب مجلس.
*در انتخابات ۸۸ چندبار با کروبی صحبت کردم
پس با آقای کروبی صحبت داشتید.
خباز: بله من چند دفعه با آقای کروبی صحبت کردم.
بعد از جلسهای که با مقام معظم رهبری داشتید، صحبت کردید؟
خباز: بله؛ چندین جلسه صحبت کردیم. از وقتی که مقام معظم رهبری فرمودند و از وقتی که این اتفاقها افتاد که حدود ۲ سال طول کشید. تا آن نطقها را نخوانید که فایدهای ندارد. چون تا آن نطقها را نخوانید نمیدانید که نگاه من چه بوده است.
خیر، نگاه شما را میدانیم. میخواستیم ببینیم صحبتهای امروزتان هم بر سخنان قبلیتان تاکید دارد یا خیر.
خباز: چون شما سوال میکنید، عرض میکنم. من معتقدم پرداختن به این مسائل در حال حاضر نه تنها کمکی به آرامش کشور نمیکند بلکه جبههگیریها هم شروع میشود. چه لزومی دارد من این صحبتها را باز تکرار کنم.
البته حضرت آقا از فتنه سال ۸۸ به عنوان ظلم، گناه بزرگ و نابخشودنی یاد کردهاند که قابل اغماض نیست.
خباز: نه. من عرض نمیکنم که پرونده را ببندیم یا نبندیم. بلکه عرضم این است که هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد. هر سخن جای خود را دارد، آدم باید حرف روز بزند. بنابراین من چندین بار با آقای کروبی صحبت کردم.
*هیچ یک از احزاب در انتخاب روحانی نقش موثری نداشتند
آقای خباز، به نظرتان احزاب تا چه میزان در دولت یازدهم حضور دارند و یا اثرگذار هستند یا خیر به تعبیر دیگر چه احزابی بیشتر حضور دارند.
خباز: من معتقدم در انتخاب آقای روحانی هیچ یک از احزاب نقش مؤثر نداشتند.
آیا الان در دولت هم نقشی ندارند؟
خباز: حزب بماهو حزب نه. حزبیها که حتماً هستند از همه هستند.
کدام حزب بیشتر حضور دارد؟
خباز: یک بار خبرنگاری به دفتر ما آمد و من گفتم ترکیب دولت اکثراً اصولگرا است. گفت: خیر اینگونه نیست اسامی وزرا را درآوردم. ۶ تا از وزرا اصلاحطلب بودند و مابقی یا اصولگرا هستند و یا نیرویی هستند که گرایششان بیشتر به سمت اصولگرا است.
*روحانی اصلاحطلب نیست/وی از اصولگرایان شناسنامهدار است
کدام یک از وزرا؟ مثلاً وزیر اطلاعات ...
خباز: اینگونه نه. لیستی از اسامی وزرا پرینت بگیرید تا به شما بگویم. دکتر روحانی هم اصلاحطلب نیست. دکتر روحانی از اصولگرایان شناسنامهدار این کشور است عضو جامعه روحانیت بودند. در مجلس چهارم و پنجم که ایشان بودند ما اصلاحطلبان برای هیأت رئیسه یک لیست داشتیم که اقلیت هم بودیم. اصولگرایان نیز لیست دیگری داشتند. اعضای هیأت رئیسه ۱۲ نفر هستند. ۱۱ نفر از اعضای هیأت رئیسه در اولویت مختلف بود و فقط یکی از آنها مشترک بود و آن هم دکتر روحانی بود. یعنی در مجلس چهارم و پنجم هم ما اصلاحطلبان به آقای روحانی رأی میدادیم و هم اصولگرایان. دلیل اینکه آقای روحانی ۴۰ تا رأی بیشتر داشت نیز همین بود بگونهای که رأی ایشان از رئیس مجلس نیز بالاتر بود. مثلاً آقای ناطقنوری با ۱۹۰ تا ۲۰۰ رئیس مجلس میشدند اما آقای روحانی ۲۴۰ رأی داشتند.
*رأی روحانی در مجلس پنجم از رأی ناطق هم بالاتر بود
یعنی مقبولیت روحانی از ناطقنوری بیشتر بود؟
خباز: به دلیل اینکه اصلاحطلبان به آقای روحانی هم رأی میدادند. ما لیست میدادیم و لیستها در پروندهها است.
*اصولگرایان در دولت یازدهم غالب هستند
پس چرا آقای روحانی رئیس مجلس نمیشدند؟
خباز: خب هنر همین است. وقتی فردی اصلح را برای خود تشخیص میدهد دیگر اینکار را نمیکند. دلیل اعتدال و محبوبیت آقای روحانی نیز همین بود. اگر آقای روحانی میآمد و بالا دست آقای ناطق میایستاد دیگر همان محبوبیت را نداشت. در همین دور مجلس نیز رأی آقای ابوترابیفرد از آقای لاریجانی بالاتر بود اما اگر با وجود آقای لاریجانی، آقای ابوترابیفرد بگوید من میخواهم رئیس مجلس شوم وجاهت خود را از دست میدهد. بنابراین ما در آن زمان هم به آقای روحانی رأی میدادیم. نایبرئیس اول فقط آقای روحانی بود چون ما روحانی را یک اصولگرای معتدل و هماهنگ با همه جریانات کشور میدانستیم. بنابراین الان اصولگرایان در دولت غالب هستند.
الان کارگزاران، اعتدال و توسعه کدام یک در دولت حضور دارند؟
خباز: الان این لیست وزرا که در اختیار من قرار دادید را، از رو میخوانم و میگوییم.
وزرا در بحث ما نیست منظور ما احزاب است.
خباز: من هم میخواهم همین را توضیح بدهم. زمانی است میخواهیم بگوییم کدام حزب در دولت غالب است اما زمانی است میخواهیم بگوییم آیا همه احزاب و گروههای درون نظام در دولت هستند که بنده پاسخم این است که بله.
علیاصغر فانی: ایشان اصلاحطلب به معنی اصلاحطلب مارکدار نیست.
محمود واعظی: معلوم است ایشان اصولگرا هستند.
سید محمود علوی: اصولگرا هستند.
سیدحسن قاضیزاده هاشمی: اصولگرا است.
پورمحمدی: اصولگرا است.
آخوندی: اصولگرا است.
علیجنتی: اصولگرا است.
رحمانی فضلی: اصولگرا است.
گودرزی: به هیچ جریان سیاسی وابسته نیست.
یک، دو، سه، چهار، پنج، شش، هفت، هشت، از ۱۸ وزیر این ۸ نفر اصولگرای دبش هستند.
اصولگراها را تیک میزنم؛ اصلاحطلبان را من با علامت منفی نشانهگذاری میکنم.
زنگنه: اصلاحطلب است.
فرهادی: اصلاحطلب است اما گرایشش اصولگرایی است، ایشان و آقای قاضیزاده هاشمی هر دو مشهدی و از شاگردان مقام معظم رهبری بودند و علاقه خاصی به رهبری دارند. با این وجود باز من اینها را اصلاحطلب تلقی میکنم.؟
*فرهادی با تبصره اصلاحطلب است/برخی از وزرا همچون مغازه دونبش هستند
یعنی با تبصره؟
خباز: بله با تبصره اصلاحطلب هستند.
نعمتزاده: گرایش به آقای هاشمی رفسنجانی دارد. اصولگرا و یا اصلاحطلب تابلودار نیست و با کارگزاران است.
دهقان: چون در دولت آقای خاتمی بوده ما میگوییم اصلاحطلب است.
حجتی: اصلاحطلب است.
ربیعی: میانه است. ایشان در وزارت اطلاعات بوده است طبیعتاً رنگ اصولگرایی وی بیشتر است.
طیبنیا: در هر دو دولت بوده است.
ظریف: میگویم اصلاحطلب است.
یک، دو، سه، چهار، پنج اصلاحطلب هستند و بقیه اینهایی هستند که به هر دو جناح مربوط و تابلودار یک جناح سیاسی خاص نیستند به عبارت دیگر مغازه دو نبش دارند.
*معیار اصلاحطلبی حضور افراد در دولت خاتمی است
آقای خباز معیارتان برای اصلاحطلب، اصولگرا چیست؟
خباز: کسانی که دولت آقای خاتمی حضور داشتند.
یعنی کسانی که دولت آقای خاتمی بودند اصلاحطلب هستند؟
خباز: اکثراً.
آقای مظفر هم که در دولت آقای خاتمی حضور داشت.
خباز: من یک جریان از آقای مظفر برایتان نقل میکنم. در مجلس پنجم بودیم که آقای خاتمی رأی آوردند و کابینه خود را به مجلس معرفی کردند. آن زمان تعداد وزرا ۲۲ نفر بود. شب آن اکثریت مجلس تشکیل شد و تصمیم گرفتند به ۴ وزیر چون اصلاحطلب هستند رأی ندهند. عبدالله نوری، مهاجرانی، معین و مظفر. ما هم در اقلیت بودیم ما اصرار داشتیم همه وزرا رأی اعتماد بگیرند. از ۷ الی ۸ ماه پیش برای عمره ثبتنام کرده بودیم و اتفاقاً همان روز اسممان بیرون آمده بود که ۴۰ نفر از نمایندگان مجلس به همراه خانواده به سفر عمره بروند. کلاهمان را قاضی کردیم که بایستیم رأی بدهیم و یا به عمره برویم تشخیص دادیم رأی دادن به دولت مهمتر از رفتن به عمره است. به سازمان حج گفتم من نمیآیم. برای ما سخت نیست اما خانواده را از عمره محروم کردن کار خیلی سختی است. ساعت ۱۰ صبح قرار بود کاروان حرکت کند ما زنگ زدیم که خداحافظ ما نمیآییم. آقای رضایی آن زمان رئیس سازمان حج بودند. گفت حالا که ۴۰ نماینده این همه محبت کردند ما هم کاروان را ۱۲ ساعت به تأخیر میاندازیم. اما به ما چیزی نگفتند. به جای ساعت ۱۰ صبح ساعت ۱۰ شب حرکت کردیم که آن زمان جلسه رأیگیری در یک روز تمام میشد. من به عنوان موافق صحبت کردم. همه دست به دست هم دادیم و بیشتر از همه هم خود آقای ناطق مردانگی کرد.
آقای ناطق در رقابتهای ریاستجمهوری نقطه مقابل آقای خاتمی بود. حالا هم که انتخابات تمام شده حالا ما بنشینیم هی سروکله هم بزنیم حالا زمان ساختن کشور است. بیشتر از همه خود آقای ناطق به عنوان کاندیدایی که با آقای خاتمی در رقابتها دست و پنجه نرم میکرده محکم پای دولت آقای خاتمی ایستاد ما هم سفت وارد شدیم و اکثریت مجلس به همه وزرا رأی اعتماد داد و به اتفاق آن هر ۲۱ وزرا رأی اعتماد گرفتند.
بنابراین آن زمان آقای مظفر جزو اصلاحطلبان بود اما بعدها مثل بنده تشخیص دادند که باید متینتر حرکت کرد. پس پیشینه آقای مظفر برعکس آقای روحانی که اصولگرا است و عضو جامعه روحانیت مبارز محسوب میشود، اصلاحطلب است چون عضو کابینه آقای خاتمی بوده اما بعدها به هر دلیلی تشخیص دادند که باید متینتر عمل کرد.
*رنگ اصولگرایی ربیعی خیلی بیشتر از اصلاحطلب بودنش است
پس مانیفست خاصی وجود ندارد که اگر در این چهارچوب باشی اصلاحطلب هستی و یا بالعکس.
خباز: خیر. داشتم میگفتم که بقیه وزرا هم افراد معمولی هستند. آقای گودرزی که به هیچ جناح سیاسی مرتبط نیست آقای نعمتزاده هم به کارگزاران تمایل دارد. علی ربیعی هم جزو وزارت اطلاعات بوده و رنگ اصولگراییاش بیشتر است. آقای طیبنیا هم در دولت احمدینژاد و هم در دولت روحانی حضور داشته و ...
*آخوندی از اصولگرایان دبش است
پس به عقیده شما مجلس اصولگرا به دنبال استیضاح وزرای اصولگراست نه اصلاح طلب، آقایانی مثل جنتی و یا مثل آخوندی...
خباز: واقعاً آقای آخوندی از اصولگرایان دبش است. البته آن روز که خدمت مقام معظم رهبری رسیدیم، آقای آخوندی از سوی ستاد آقای موسوی آمده بود بعد رهبری فرمایشی فرمودند که آقای آخوندی گفتند حضرت آقا من رئیس ستاد آقای ناطق نوری بودم چون مبنای انتخابات مبنای درستی بود هنوز وزارت کشور نتیجه را اعلام نکرده بود من آقای ناطق را از خواب بیدار کردم و گفتم این متن پیام تبریک را امضاء کنید آقای ناطق اعلام کردند که هنوز نتیجه مشخص نیست فردا اعلام میشود. گفتم اشکال ندارد ما باید به ملت تبریک بگوییم. لذا من متن تبریک را نوشتم بردم در خانه آقای ناطق، آقای ناطق را از خواب بیدار کردم و بعد از امضای ایشان به صدا و سیما بردم و قبل از اعلام وزارت کشور تبریک را پیشاپیش اعلام کردیم و همه اتفاقات برطرف شد. اما در سال ۸۸ درست عکس آن اتفاق افتاد که البته بنده به آن قضایا نمیپردازم چون چهارشاخ زدن به خرمن قدیمی است و هیچ فایدهای ندارد.
*من سهم حزب اعتماد ملی در دولت نبودم
حضور خودتان در دولت را چگونه میبینید. سهم اعتماد ملی بوده است یا به دلیل رابطهای که داشتید؟
خباز: هیچکدام، جریان اینگونه بود که دولت در حال رأی اعتماد گرفتن از مجلس بود، بنده نیز درگذشته مشاور آقای نهاوندیان بودم و ایشان من را میشناخت البته آقای روحانی هم من را میشناختند. همه آقایان من را میشناختند. از بنده دعوت کردند به عنوان فردی که هیچ سمتی ندارد در جلسه علنی مجلس بنشینم و در رأی اعتماد مجلس به وزرا تأثیرگذار باشم.
یعنی از شما خواسته شد که از پتانسیل حقیقی خود استفاده کنید.
خباز: بله. ناگفته نماند که قبل از این، آقای انصاری که عضو مجمع روحانیون مبارز هستند در مجلس ششم و در کمیسیون بودجه رئیس کمیسیون بودجه بودند و بنده هم نائبرئیس بودم و ارتباط ما بیشتر ارتباط کاری بود. آقای انصاری بعد از روی کار آمدن دولت آقای روحانی به بنده زنگ زد و گفت آقای خباز به کسی قول ندهید چون من قرار است به عنوان معاون پارلمانی رئیسجمهور منصوب شوم و شما هم با ما همکاری کنید. من هم از زبانم در رفت و گفتم خیلی خوب. در مجلس نیز آقای رحمانی فضلی به بنده گفتند آقای خباز به کسی قول ندهید ما زنبیل گذاشتیم، من هم پاسخ دادم با عرض معذرت ما به آقای انصاری قول دادیم. آن زمان هم خدمت آقای ناطقنوری رفتم و هم خدمت آقای هاشمی و گفتم که معاون امور تقنین هستم این دو بزرگوار اظهار خوشحالی بسیاری کردند. چون شما میدانید که معاون امور تقنین باید مجلس را خیلی خوب بشناسد. تعبیر یکی از این دو بزرگوار این بود که یکی از پستهای کارشناسی را به شما که بنده باشم دادهاند. بنابراین این سمت من به اعتنا هیچ یک از جریانات سیاسی نبود بلکه به دلیل ارتباطی که با آقای مجید انصاری از مجلس ششم داشتم و تجربه خودم؛ که البته از اول تیرماه استعفاء کردم.
به نظر شما دولت روحانی بیشتر به سمت حزب اعتدال و توسعه گرایش دارد یا حزب کارگزاران؟
خباز: هر دوی این احزاب در دولت حضور دارند مثلاً آقای معاون اول ارتباط با کارگزاران دارد. رئیس سازمان برنامه و بودجه کشور دبیرکل حزب اعتدال و توسعه است. به ظاهر معاون اول تفوق دارد. مثل نخستوزیر که رئیس دولت است ...
اما کارگزارانیها معتقدند دولت کارگزارانی است. به عنوان کارشناس و اصلاحطلب ارزیابی شما چیست؟
خباز: نمیشود گفت وزن کدام یک سنگینتر است. معاون اول از بعد سیاسی و تفوق در اداره جلسات هیأت دولت و رئیس سازمان برنامه و بودجه هم از بعد در اختیار داشتن پول و مباحث اقتصادی تأثیرگذار است، بنابراین نمیتوان گفت کدام یک قویتر است.
پس ۵۰-۵۰ است.
خباز: نه دیگران هم هستند، وزرای اصولگرای دولت را چه کار میکنید؟ نمیشود گفت پنجاه پنجاه.
*برای انتخابات مجلس دهم از تهران کاندیدا میشوم
آقای خباز از تهران کاندیدا میشوید؟
خباز: بله.
*برای درج شدن نامم در لیست اصلاحطلبان دنبال کسی نمیروم/اصلاحطلبان باید سراغ من بیایند
برای لیست ۳۰ نفرهای که اصلاحطلبان قرار است از تهران برای انتخابات بدهند. مذاکراتی صورت دادهاید یا خیر؟
خباز: بنده روحیهای دارم و آن این است که اصلاً برای این کارها به کسی مراجعه نمیکنم. در زمانی که از کاشمر کاندیدا شدم نیز همانگونه بوده. من خودم را عرض میکنم اگر آقایان بنده را شایسته دانستند باید بیایند دنبال من. من دنبال آنها نمیروم. اگر دیدن بنده به درد مجلس آینده میخورم سراغ من میآیند اگر دیدند نه، سراغم نمیآیند.
*مجلس دیگر خیلی برای من جذبه ندارد/اگر اصلاحطلبان برای لیست تهران از من دعوتی نکردند، کاندیدا نمیشوم
تاکنون به شما مراجعه نکردهاند؟
خباز: تا حالا نیامدند. من چهار دور مجلس بودم مجلس دیگر خیلی برای من جذبه ندارد. اگر اصلاحطلبان آمدند و دعوت کردند، میروم. پسرم که این جا نشسته میداند من مثل برخیمردها نیستم که سر یخچال برود و چیزی بخورد بلکه باید غذا جلویم بگذارند تا بخورم. چون بنده معتقدم در تهران بدون لیست کسی رأی نمیآورد، اگر اصلاحطلبان از من برای حضور در لیست ۳۰ نفره دعوت نکردند کاندیدا نمیشوم اما ستادهایم را تشکیل و رایزنیهایم را نیز صورت دادهام. کارهایم را در حال انجام دادن هستم من نمیخوابم تا روز آخر. به همه هم گفتم که اگر در لیست نباشم کاندیدا نمیشوم و در ستاد آنها تلاش میکنم. حتماً که نباید خودمان به مجلس برویم که کار خوب به دست دیگران هم اتفاق بیفتد، خوب است.
*لیست اعتماد ملی جدای از اصلاحطلبان بُردی ندارد
اعتماد ملی لیست انتخاباتی نمیدهد.
خباز: نه، اعتماد ملی هم اگر به تنهایی لیست بدهد، بُرد ندارد. اصلاحطلبان باید در تهران، تنها یک لیست بدهند تا رأی بیاورد.
*بعید است دولت و لاریجانی برای انتخابات مجلس دهم ائتلاف کنند/این جزو آرزوهای من است
نظرتان در مورد ائتلاف روحانی و لاریجانی برای انتخابات مجلس دهم چیست؟
خباز: بعید است این اتفاق بیفتد اما یکی از آرزوهای من این است. من معتقدم نیرو سیاسی نباید مسائل را سیاه و سفید ببیند. در سیاست صفر و صدی وجود ندارد. اگر بخواهیم مجلس قوی داشته باشیم، اصلاً نباید به فکر ورود جناح خود باشیم بلکه باید به فکر توانمندی مجلس باشیم. به این معنی که اصلاحطلبان در لیست خود اصولگرایان قوی را درج کنند.
اینکه دیگر لیست اصلاحطلبان نیست.
خباز: عیب ندارد. اسم این لیست میشود اصلاحطلبان و اصولگرایان معتدل، چون من معتقدم مجلس کارا حلال مشکلات است نه تعداد کرسی زیاد. امروز اکثریت مجلس نهم اصولگراست آیا این مجلس واقعاً توانسته گرهای از مشکلات کشور باز کند؟ خیر، نتوانسته چون کشش ندارد.
*مجلس نهم در هیچ حوزهای گره از مشکلات ریشهای کشور باز نکرده است/افراد توانمند باید به مجلس دهم راه یابند/ به دنبال سیاهی لشکر نباشیم
در کدام حوزه؟
خباز: این مجلس در هیچ حوزهای نتوانسته گرهای از مشکلات ریشهای کشور باز کند. مقام معظم رهبری فرمودند مجلس ریل گذار است باید ریلگذاری کند نه اینکه بایستد که دولت چه گفت، بلکه باید خودش ریلگذاری کند. مقام معظم رهبری فرمودند مجلس نرمافزار است و دولت سخت افزار. عقیده شخصی بنده این است که اگر بخواهیم مجلسی توانمند داشته باشیم نباید به یک مجلس جناحی فکر کرد بلکه باید به توانمندی و اثرگذاری افراد فکر کنیم تا بتوانند در مجلس مؤثر باشند. بعد از آن این افراد را در یک ظرف بگذارند و بگویند از اینها چند تا سهم شما و چند تا سهم ما. نه اینکه اصلاحطلبان ۳۰ نفر را در لیست بگذارند و توانمندی افراد را ملاک قرار ندهند ما که سیاهی لشکر نمیخواهیم.
*حرف ما در مجلس ششم خریداری نداشت
ارزیابیتان از مجلس ششم چیست؟
خباز: نه، متأسفانه در مجلس ششم خیلی حرف ما را نمیخریدند. من به دوستانم میگفتم که چه اصراری دارید حتماً به قضیه از دید سیاسی بنگرید.
خاصیتی برای مردم داشت یا خیر؟
خباز: از لحاظ دفاع از حقوق شهروندی و مردم بله، تنها مجلسی بود که به معنای واقعی توانست از حقوق مردم دفاع کند.
*مجلس ششم مشکلات ریشهای کشور را حل نکرد
مشکلات ریشهای کشور را حل کرد؟
خباز: خیر، آن جا نیز همین مشکل بود. چرا که روی کیفیت کار نکردند بلکه روی کرسی کار کردند. ۹ دور از مجلس سپری شده است حالا بیایم این بررسی را صورت بدهیم که آیا ما روی کرسی جناحمان کار کنیم پیشرفت کشور مؤثر است یا روی توانمندی فرد فکر کنیم. مثلاً در لیست اصلاحطلبان نام آقای مصباحی مقدم را بگذارند درست است اصولگرا است اما توانمند است به عنوان مثال در لیست اصلاحطلبان نام آقای دکتر توکلی را بگذارند چون ایشان یک دنیا تجربه است. اصولگراها هم همین کار را کنند در مجالس اول، تا پنجم آقای دعایی هم در لیست اصولگرایان بود و هم اصلاحطلبان پس این چیز محالی نبوده است.
آقای خباز! الان همفکران شما میگویند ما هر ۲۹۰ کرسی مجلس را میخواهیم.
خباز: عیبی ندارد من نظر شخصی خودم را میگویم. من نظر محمدرضا خباز فرزند عبدالحسین را برای شما میگویم، قرار نیست که نظر جمع را بیان کنیم.
درباره ائتلاف روحانی و لاریجانی شما با فراکسیون رهروان مذاکرهای داشتهاید یا خیر؟
خباز: نه. من نمیدانم چه کسی این حرفها را میگوید.
*پیشنهاد ائتلاف اصلاحطلبان با یک اصولگرا را من داده بودم/آقایان عصبی میشدند و حمله میکردند/ روحانی حرف اصولگرایان را بهتر از خودشان بیان میکرد
شما میگوئید این جزو آرزوهای من است، میگویم در راستای آرزویتان قدمی برداشتید یا خیر؟
خباز: من این حرفها را چند بار در حضور رئیس دولت اصلاحات نیز گفتم؛ اما توسط برخی از دوستان خریداری نداشت و حمله میکردند. ما ۳ سال پیش وقتی به دنبال کاندیدا بودیم چندین جلسه به عنوان اصلاحطلبان مجلس هشتم خدمت آقای خاتمی رسیدیم. به آقای خاتمی میگفتیم اول خود شما بیایید اگر شما نمیآیید آقای هاشمی اگر هم خیر اصلاحطلبان با محوریت شما روی یک نفر اجماع کنند، اگر هیچ کدام از اینها نشد روی یک اصولگرا با محوریت شما اجماع و حمایت کنیم البته اصولگرایی که فکر ما را هم قبول داشته باشد. این را که من گفتم آقایان عصبی میشدند که ما بعد از این هم کار فلان... اما دیدید که عاقبت حرف من شد. نه آقای خاتمی آمد نه آقای هاشمی، عارف هم که خودش کنارهگیری کرد و آقای روحانی ماند که البته وی اصولگرایی بود که اصلاحطلبان را درک میکرد و حرف اصلاحطلبان را بهتر از خودشان میگفت.
پس چرا اصلاحطلبان معتقدند آقای روحانی از رحم اجارهای اصلاح طلبان استفاده کرده و مستأجر ۴ ساله است؟
خباز: من قرار است نظر خودم را برای شما بگویم یا نظر آنها را؟
شما به عنوان یک کارشناس اصلاحطلب میهمان ما هسیتد.
خباز: اگر قرار باشد اینگونه بگوییم من مسئول حرفهای خودم هستم، گوینده این سخن میدانید کیست؟
چه کسی است؟
خباز: من میدانم اما به مصلحت نیست بگویم.
برخی معتقداند این حرف از زبان آقای موسوی خوئینیها گفته شده است؟
خباز: نه، این شخص در هیأت تطبیق رو به روی من نشسته بود. عرض بنده این است که اینها فقط حرف است اگر قرار باشد حرف این و آن را تحلیل کنیم که ...
به هرحال ارزیابی شما برای ما مهم است؟
خباز: نه، شما میگویید ...
دولتیها میگویند اصلاحطلبان محتاج روحانی هستند و از آن سو...
خباز: چه کسی این حرف را زده است.
مثلاً آقای یونسی...
خباز: چه چیزی گفتهاند؟
آقای یونسی تلویحاً گفتهاند اصلاحطلبان نمیتوانند خود را از دولت روحانی جدا کنند چرا که اگر جدا کنند شکست خوردهاند.
خباز: به نظر بنده نیز این حرف منطق درستی دارد. معنی این حرف این است که شما کاندیدای خودتان را به هر دلیلی نتوانستید بیاورید حالا آقای روحانی حرف و منطق شما را بیان میکند. بنابراین گِرد ایشان جمع بشوید چرا که اگر جدا بشوید احتمال دارد به اهدافتان نرسید.
یکی از اصلاحطلبان اظهار کرده بقای دولت به حضور اصلاحطلبان گره خورده است.
خباز: این حرف را چه کسی گفته است؟
آقای شکوری هم حزبی شما و یا آقای رهامی...
خباز: آقای شکوری چه گفته است؟
*انتصابات روحانی بر اساس شایستگی افراد است
آقای شکوری گفتهاند اعتماد ملی مؤثرترین حزب در تشکیلات انتخاباتی آقای روحانی بوده که ایشان در قبال زحمات حزب ما ادای «دین» نکرد.
خباز: البته چند تن از استانداران از حزب اعتماد ملی هستند اما این افراد نیز به مناسبت شایستگی خودشان بوده است چون کار آقای روحانی این است که نمیگوید تو از کدام حزب هستی بلکه میپرسد تو شایستگی داری یا خیر؟ به بنده نمیگویند چون وابسته به حزب اعتماد ملی است از وی برای حضور در دولت دعوت میکنیم بلکه کسی را انتخاب میکنند که در مجلس درست بتواند حرف بزند و خواست دولت را به نمایندگان انتقال دهد. حالا این شخص از حزب اعتماد ملی، جامعه روحانیت مبارز و یا هر جای دیگری باشد، فرقی نمیکند.
*سهمخواهی از دولت پسندیده نیست/مگر ما معاملهگر هستیم؟
آقای شکوری به زحماتی که برای آقای روحانی کشیدند اشاره دارند؛ معتقد هستند اجرت زحمات را نگرفتهاند؛ آقای رهامی هم گفته که ما کوچه به کوچه و ده به ده برای آقای روحانی رای جمع کردیم.
خباز: زحمت کشیده که کشیده، مگر ما معاملهگر هستیم. بنده ۴۰ تا سخنرانی کردم بگویم خوب ۴۰ تا سخنرانی کردم به بنده سمت بدهید؟ به نظر بنده این کار پسندیده نیست. من زمانی که آقای انصاری از بنده دعوت کردند انداختم به جاده و به شمال رفتم که اصلاً نیایم. من سالهای سال در دستگاه بدنه دولت بودم. گفتم به عنوان مشاور میآیم اما اجرایی فعالیت نمیکنم. فشار آوردند که نه باید بیایی چون دکتر روحانی میگوید چرا خباز را نیاوردید. بنابراین چون اصرار بسیار بود رفتم من برآیند باورم که انسان نباید خودش را حلوا حلوا کند اگر شایستگی دارد باید از وی دعوت کنند اینگونه آن فرد احساس دین نمیکند بلکه احساس این به ذات پاک اقدس الهی میکند که خداوند این توانایی را به وی داده است. ولی اگر قرار باشد به مناسبتهایی من خود را حلوا حلوا کنم اگر نظری دادم که برخلاف نظرات آقایان بود، به بنده میگویند: خوش آمدید.
شما میگویید آقای روحانی بر اساس شایستگی افراد خود را انتخاب میکند. آیا آقای عارف این شایستگی را نداشت که معاون اول شود؟
خباز: اگر اینگونه بخواهیم در نظر بگیریم شخص مسلوبالاختیار میشود. شما خبرنگار پارلمانی هستید، آیا کسی به شما میگوید چرا بین این همه فرد شما را انتخاب کردند؟ شما پاسخ میدهید رئیس این خبرگزاری بنده را انتخاب کرده است.
نه بحث ما این است یعنی شایستگی آقای جهانگیری بیشتر از آقای عارف بود؟
خباز: از نظر آقای ایکس حضرتعالی شایستگی خبرنگاری مجلس دارید. این دیگر تشخیص رئیس است ما نمیتوانیم برای وی تعیین تکلیف کنیم، چون انصاف نیست.
*تعیین و تکلیف کردن برای روحانی اشتباه است/هیچ جناحی در روی کار آمدن روحانی اکثریت را ندارد
برخی معتقد هستند که اصلاحطلبان باید برای آقای روحانی شرط میگذاشتند که بر اساس اصول حزبی آقای عارف را به عنوان معاون اول خود منصوب کند.
خباز: ما قبل از اینکه بر اساس اصول حزبی کار کنیم باید بر اساس اصول اعتقادی کار کنیم. اصول اعتقادی این است که باید شایستگی آن شخص برای آن رئیس محرز شود او باید به این نتیجه برسد. اینگونه که شما میگویید میشود تحمیلی. چرا باید یک شخص خودش را تحمیل کند؟ اگر برایمان نامه فدایت شوم نوشتند کار میکنیم چرا که لنگ نیستیم. در جای دیگری کار میکنیم. این غلط است که ما برای آقای روحانی تعیین و تکلیف کنیم که چه کسی را منصوب کن. مگر اینکه یک حزب قدرتمندی باشد که تعداد کرسیهای مجل را بدست آورده باشد آن زمان میگوید: بله، سلامٌ علیکم! اگر میخواهید وزرایتان در مجلس رأی بیاوردند امر و بکر و خالد از جناح ما در دولت منصوب شود ولی در جریان انتخاب آقای روحانی هیچ کس نمیتواند بگوید من اکثریت دارم و اگر من نبودم رأی نمیآورد. رأی روحانی هم بدلیل شایستگی خود وی، حمایت اصولگرایان، اصلاحطلبان، هاشمی و خاتمی بود.
اصلاحطلبان میگویند به خاطر نامه محمدرضا عارف بوده است.
خباز: این را طرفداران آقای عارف میگویند. اما آیا واقعاً این بوده است؟ حرف من این است هیچکس میزانی ندارد. اگر کرسی مجلس بود بله؛ مثلاً میگفتند حزب ما ۳۰ تا ۱۳۰ کرسی دارد. بنابراین بر اساس کرسیهایمان حرف میزدیم.
*تعامل مجلس نهم و دولت یازدهم بسیار خوب است
در حال حاضر مشکل دولت و مجلس چیست که با این سوابق این همه تذکر، سوال و کارت زرد از سوی مجلس مطرح میشود؟
خباز: این مجلس هم در دولت گذشته بوده هم در این دولت، بنابراین اگر تعامل مجلس بین با این دولت و یا با دولت گذشته را مقایسه کنیم، تعامل از زمین تا آسمان است. چرا که تعامل با این دولت بسیار تعامل خوبی است. آقای احمدینژاد دوبار به مجلس آمد و مجلس را به توپ بست. من تعبیرم این است که یکبار محمدعلی شاه مجلس را به توپ بست و دو بار هم آقای احمدینژاد این کار را انجام داد. تعامل دولت و مجلس در مقایسه با دولت گذشته بسیار متفاوت است، چرا که این تعامل خیلی بهتر شده است. ولی آیا همین مقدار کافی است که به نظر بنده خیر.
*بسیاری از سؤالات و تذکرات نمایندگان مجلس جنبه قانونی ندارد
برای تعامل بیشتر نظرتان چیست، این عدم هماهنگی باقیمانده از کجا سرچشمه میگیرد؟
خباز: به نظر من این برمیگردد به انتظارات نمایندگان از دولت. به هر حال نماینده دوست دارد تا زمانی که بر این کرسی تکیه زده در حوزه انتخابیه خود منشاء اثر باشد یعنی پروژه ایجاد و کار انجام دهد تا بعداً بتواند سرش را بلند کند و بگوید این چهار تا کار زمان من انجام شده است و بعداً بتواند به استناد اینها رأی جمع کند. اینها با دولتی روبهرو شدند که از نظر درآمد مالی به یک سوم کاهش پیدا کرده است. درآمد دولت حتی اینقدر پائین است که نمیتواند حقوق کارمندان را بدهد. بنابراین نمایندگان چون از سوی مردم تحت فشار هستند طبیعتاً باید یک مقصر برای مردم پیدا کنند و شروع به سؤال، استیضاح و تذکر میکنند و به نظر بنده بسیاری از این سؤالات و تذکرات جنبه قانونی ندارد. چون سؤال باید از مسئولیت باشد نه سؤال از اختیارات.
*روحانی همواره می گوید که باید با مجلس مدارا کرد
برخیها میگویند مجلس دولت را سؤال پیچ کرده اما مجلس در رأس امور است و در رتبهای قرار دارد که امورات کشور را در زمینه نظارت و قانونگذاری بر عهده دارد. اما دولتیها در این زمینه روی خوشی نشان نمیدهند.
خباز: اتفاقاً ما بارها با دکتر روحانی جلسه داشتیم و آقای دکتر روحانی توصیه میکند که با مجلس مدارا کنید. جلسهای تشکیل دادیم با حضور معاونان پارلمانی وزرا که همه دلها پرخون بود و اولین جلسه هم بود که معاونان پارلمانی وزارتخانهها با رئیس جمهور جلسه داشتند. معاونان شروع کردند به درد و دل کردن که نمایندهها به ما توهین، داد و بیداد میکنند. حرفها که زده شد همه فکر کردند آقای روحانی صحبت آنها را تأئید میکند اما آقای روحانی گفت که طبع مجلس همین است، مجلس یعنی همین. آقای روحانی گفت من در مجلس اول که نماینده سمنان بودم از طرف مجلس ناظر بر صدا و سیما شدم. خود نمایندهها به من رأی داده بودند اما تا فیلمی پخش میشد، در مجلس یقهام را میگرفتند و به باد انتقاد میکشیدند و من هم تحمل میکردم بنابراین باید تحمل کنید.
بالاخره مجلس در رأس امور است یا نه؟
خباز: بله! نه تنها در رأس امور است بلکه من معتقدم تعبیر شهید رجایی است که میگفت: «مجلس به منزله پدر است دولت به منزله فرزند»؛ همانگونه که پدر سبب تولد فرزند میشود مجلس باعث تولد سیاسی وزرا میشود. من در یک مناظره گفتم که تعبیر شهید رجایی بسیار تعبیر قشنگی است ولی پدر خوب اول سعی میکند موانع راه فرزندش را برطرف کند بعداً دلسوز فرزند است. سوم اینکه پدر از موفقیت فرزند خوشحال است و چهارم این که دعا میکند و خدمت میکند تا فرزندش موفق شود و من در مناظره به آن دو نماینده گفتم آیا شما واقعاً همینگونه هستید؟ الآن در مورد انرژی هستهای به جای اینکه برای دولت کف بزنند این کار را میکنند. مهار کردن تورم به جای فرش قرمز پهن کردن برای دولت رفتار دیگری دارد. من به دو نماینده حاضر در استودیو گفتم دولت این تعبیر رجایی که ارتباط دولت و مجلس همچون پدر و فرزند است را با تمام وجود قبول دارد اما تقاضایمان از پدر این است که مقداری رعایت حال فرزندش را نیز بکند.
آقای خباز! احساس ما این است که ارتباطتان با حزب اعتماد ملی کمتر شده است.
خباز: اصلاً حزب به معنای حزب وجود ندارد.
شما گفتید که حزب تعطیل شده اما کماکان اخباری از درون این حزب منتشر میشود.
خباز: این دو حرف است. یکی است حزب یک تابلویی دارد. زمانی شما میخواهید به حزب اعتماد ملی مراجعه کنید به کجا میروید. دفتر هم ندارد.
چند وقت پیش جلسه گذاشته بودند، چرا از شما دعوت نمیکنند؟
خباز: دعوت میکنند چه کسی میگوید دعوت نمیکنند. من معتقدم یک حزب در مرحله اول باید دفتر داشته باشد. بالاخره افرادی میخواهند ثبتنام کنند. قبل از سال ۸۸ بنده رئیس دفتر تهران بودم و در ۳۱ استان دفتر داشتیم اما الان اینگونه نیست.
*الان حزبی با عنوان اعتماد ملی وجود ندارد
یعنی الان حزب اعتماد ملی وجود ندارد؟
خباز: خیر. الان نه.
پس چرا وزارت کشور در جلسات از این حزب دعوت به عمل میآورد؟
خباز: عرض کردم که اگر یک حزب میخواهد چارچوب قانونی را رعایت کند جلساتی را میگذارد اگر به اکثریت رسید که رسید در بعضی از موارد بیانیه میدهد. حزبی که میخواهد به معنای واقعی تلاش کند و در زندگی مردم وارد شود باید نیرو تربیت کند و آموزش بدهد.
دوستانتان در حزب اعتماد ملی میگویند الان پول نداریم. وقتی آقای کروبی بود پول تزریق میکرد.
خباز: بله، دعوا سر لحاف ملاست. دعوا سر پول است.
*در برجام هیچ تخلفی صورت نگرفته است
به نظر شما در مورد برجام تخلفی از سوی دولت صورت گرفته و دوم اینکه برجام تعهدآور است یا خیر؟
خباز: من معتقدم در مورد برجام هیچگونه تخلفی از سوی دولت صورت نگرفته است. منویات رهبری کاملاً رعایت شده است و این برجام اگر در مجلس به قانون تبدیل شود کارمان سخت میشود چون داوطلبانه است.
علت اینکه دولت میگوید عجله نکنید برای همین است چون میشود الزامآور. ای کاش گزارش کمیسیون ویژه یک بیانیه بود. این چه حرفی است که چون دولت لایحه نمیدهد ما طرح میدهیم!
به نظر شما برجام در حال حاضر الزام آور نیست؟
خباز: نه، هر چیزی که داوطلبانه باشد الزامآور نیست. در سیاست اصول بین الملل داوطلبان یک حرف است و الزمآور یک حرف دیگر.
خوب ما در دولت اصلاحات داوطلبانه تعلیق را پذیرفتیم ولی بعد که تعلیق را برداشتیم تحریمها صورت گرفت.
خباز: عزیز من این برای آن برخوردهای خشن و ادبیات نامناسب بود.
در دولت اصلاحات چه ادبیات نامناسبی بود؟
خباز: نه، تحریمها در... ر.
نه آقای خباز تحریمها همان موقع صورت گرفت.
خباز: ای بابا، تاریخ را نگاهی بیندازید.
خب اجازه بدید تاریخ را خدمتتان عرض میکنم.
خباز: دعواها بر سر این بود که به تحریم کشیده نشود. اولین تحریم در چه تاریخی وضع شد؟
*ما تحریم شدیم چون دولت احمدینژاد ادبیات سیاسی بلد نبود
ما تعلیق را خودمان پذیرفتیم و در همان دولت تعلیق شکسته شد.
خباز: رهبری فرمودند چون دولت را میخواهید تحویل دولت بعدی بدهید این تعلیق را شما خودتان بشکنید تا تکلیف دولت بعدی مشخص شود و خودش کارش را بفهمد. در آن زمان ما یک تحریم نداشتیم، این تحریمها در دولت آقای احمدینژاد صورت گرفت و علت آن این بود که آقایان ادبیات سیاسی بلد نبودند. آن چهار نفری که میرفتند مذاکره میکردند رشته هیچ کدامشان علوم سیاسی نبود. ادبیات عرب و معارف رشته آنها بود. من خودم ادبیات عرب خواندهام بنابراین نمیخواهم کسی را تحقیر کنم اما هر کسی را بهر کاری ساختند. این آقایان بسیار محترمند و ما پشت سرشان نماز میخوانیم اما کار سیاسی بلد نیستند.
به هر حال، در زمان اصلاحات دم از گفتوگوی تمدنها زدیم اما آنها ما را محور شرارت قرار دادند بنابراین این تحریمها پیشینهای نیز دارد. پیشینه هم این بود که آنها گفتند ایران تخلف کرد که تعلیق را شکست.
خباز: اینها ۳۰ سال است که این حرفها را میزنند؛ از وقتی که ما لانه جاسوسی را گرفتیم این بحثها شروع شده و هنوز هم ادامه دارد. اما اوج این رفتارها در دولت آقای احمدینژاد بود چو ادبیات سیاسی را بلد نبودند. آقایان درشتگویی میکردند و میگفتند آن قدر قطعنامه بدهید تا قطعنامهدانتان پُر شود و یا میگفتند اینها کاغذپارهای بیش نیست.
چون شما به ادبیات سیاسی اشاره کردید ما هم تأکیدمان این است که در دولت اصلاحات نیز ادبیات گفتمانی و گفتوگو تمدنها بود اما باز هم ما را محور شرارت نامیدند.
خباز: خوب به قطعنامه نرسید.
دولت آقای هاشمی چطور ایشان هم که به دنبال تعامل بودند، وقتی دولت اصلاحات روی کار آمد، بعدها آقایان عارف و تاجزاده گفتند زمانی ما دولت را از هاشمی تحویل گرفتیم که «موشکها به سمت ایران نشانه رفته بود».
خباز: عرض کردم؛ قطعنامه صادر نشد این قطعنامه بود که کشور ما را زمینگیر کرد. دولتهای گذشته یعنی دولتهای قبل از آقای احمدینژاد هنرشان این بود که نگذاشتند آمریکا شورای امنیت را علیه ما یکدست کند. کاری کردند که علیه ما قطعنامه صادر نشد.
آقای خباز! شما چه مقدار معتقد به دیپلماسی پارلمانی هستید؟
باز: دیپلماسی پارلمانی به دلیل اینکه دیپلماسی مردمی است از همه پایدارتر است. دیپلماسی پارلمانی یعنی گروههای دوستی بین ایران و یک کشور دیگر که اثرگذار است و این ماندگارتر خواهد بود. نماینده مجلس نماینده مردم است و نماینده مردم به میخواهد کار برای مردم اتفاق بیفتد. بنابراین دیپلماسی پارلمانی از قوام بیشتری برخوردار خواهد بود.
*دولت آقای روحانی قصد ندارد که در انتخابات آتی اثرگذار باشد
به نظر شما دولت برای انتخابات دهم مجلس برنامهای دارد؟
خباز: بر خلاف عقل، شرع و منطق است که دولت وارد انتخابات شود، دولت موظف است انتخابات را سالم برگزار کند. دولتیهایی که یک شخصیت حقیقی دارند در حزب خود به صورت انفرادی اشکالی ندارد اما دولت یازدهم تصمیمی بر اینکه در انتخابات اثرگذار باشد را ندارد.
اما برخی از دولتیها مثل آقای ترکان گفتند که ما باید مجلس را بگیریم.
خباز: آقای ترکان نظر شخصیاش را داده است. وقتی ما میگوییم دولت یعنی برآیند دولت وقتی میگوییم مجلس یعنی برآیند مجلس و وقتی میگوییم خبرگزاری فارس یعنی برآیند خبرگزاری فارس، اگر حضرتعالی یک نظری دارید، این برآیند فارس نیست بنابراین اگر آقای ترکان نظری را داد این به معنای برآیند دولت نیست.
پس چه زمانی می توان چنین اظهار نظرهایی را برآیند دولت دانست؟
خباز: یعنی اینکه دولتیها دور هم بنشینند، تصمیم بگیرند و برنامهریزی کنند که از فلان کانال وارد شوند تا عمر، زید و خالد از فلان حوزه رأی بیاورند و امکانات دولتی را در اختیارشان بگذارند.
الان آقای رهامی گفته است که آقای نوبخت این کار را کرده و آقای جهانگیری نیز در مورد انتخابات اعضا حزب کارگزاران را به کاخ سعدآباد دعوت کرده است.
خباز: عرض کردم که ...
بنابراین هر یک از این دولتیها کار انتخاباتی انجام میدهند پس در مجموع میشود برآیند دولت.
خباز: نه؛ اتفاقا اگر کاری انجام ندهند باید آنها را زیر سؤال برد. کار باید انجام داد اما از امکانات دولتی استفادهای نکرد.
*دعوت جهانگیری از کارگزارانیها در سعدآباد استفاده از امکانات دولتی بود
وقتی آقای جهانگیری در کاخ سعدآباد با هم حزبیهای خود جلسه برگزار میکند این استفاده از امکانات دولتی تلقی نمیشود؟
خباز: نه.
یعنی این استفاده از امکانات دولتی نبود؟
خباز: بله. چون بنده خبر ندارم. علت اینکه من از دفتر بیرون آمدم نیز همین بود چون ۴ الی ۵ نفر میآمدند و در مورد انتخابات صحبت میکردند و من به این نتیجه رسیدم این اشکال شرعی دارد. اگر اینگونه که شما میگویید صحیح است چون من دقیق نمیدانم قضیه چه بوده است. منظورمان دخالت دولت در انتخابات این است که دولت استانداران را وادار به این نمیکند که از چه کسانی حمایت کنند. من نمیخواستم عریانی حرف بزنم اما شما من را به اینجا کشاندید. یعنی دولت فرمانداران و بخشداران برای حمایت از کاندیدای خاصی بسیج نمیکند و امکانات مالی دولت را در مسیر انتخابات قرار نمیدهد. این جدای از این است که بنده عضو یک حزب باشم چون حالا به دولت آمدهام فعالیت انتخاباتی نیز ممنوع است من دوست دارم شخصی و از جیب مبارکم به یک حزب کمک کنم. ولی اگر من این پول را از جیب دولت بدهم اشکال دارد اگر مثلاً با ماشین شخصی خودم برای شخصی تبلیغ کنم اشکالی ندارد اما اگر با ماشین دولتی و با عنوان دولتی این کار صورت بگیرد بله دارای اشکال است.
*ما حاضر نیستیم به هیچ وجه مثل احمدینژاد باشیم
پس یعنی این اقدام آقای نوبخت در سازمان برنامه و بودجه و پیامهایی که به ستادها داند، اشتباه است.
خباز: عرض کردم که هرکس از امکانات دولتی استفاده کند همچون دولت احمدینژاد عمل کرده است. من خودم دیدم که با هواپیمای دولتی برای تبلیغ میرفتند. ایشان با هواپیمای دولتی برای تبلیغات وارد رشت شد. اگر این کار را بکنند میشود احمدینژاد و ما حاضر نیستیم به هیچ وجه احمدینژاد بشویم.
چه خبر از شورای هماهنگی، سیاستگذاری و راهبردی اصلاحطلبان؟
خباز: چون برای هیچ یک از این جلسات دعوت نشدهام، خبری هم ندارم.
آقای خباز تحلیلتان از جایگاه عارف در بین اصلاح طلبان چیست؟ آیا ایشان عضوی از جامعه اصلاحطلبی محسوب میشود یا ...
خباز: من معتقدم آقای عارف اگر از تهران کاندیدا شوند جا برای ایشان برای سرلیستی تهران هست.
فارس: تحلیلتان از ریاست مجلس دهم چیست؟
خباز: ریاست مجلس را اعضای مجلس مشخص میکنند، وقتی اعضای مجلس آمدند معلوم میشود یک شخص در مجلس چه تعداد طرفدار دارد.
به نظر شما عارف میتواند از نظر شخصیتی بر کرسی ریاست مجلس تکیه بزند و مجلس را بگرداند؟
خباز: بله آقای عارف به آن خوبی معاون اولی دولت اصلاحات را برعهده داشت حتماً میتواند که مجلس را بچرخاند. یک خبرگزاری از من پرسید که به نظرتان چه کسی رئیس مجلس میشود من گفتم ما که علم غیب نداریم این ترکیب مجلس است که رئیس آینده خود را مشخص میکند. شما دیدید که در مجلس هشتم چقدر بین آقای حداد عادل و آقای لاریجانی زورآزمایی صورت گرفت. بنابراین ترکیب مجلس مشخص میکند که رئیس کیست مگر اینکه مثل آقایی علم غیب داشته باشد یا هاله نور دیده باشد و یا با جنها در ارتباط باشد.
کارگزارانیها و برخی اصلاحطلبان ناطق و لاریجانی را برای ریاست مجلس به عارف و خرازی ترجیح میدهند و تأکید میکنند که اصلاحطلبان باید بدهی خود را به آقای ناطق پرداخت کنند. این تغییر جهتها را چگونه تحلیل میکنید.
خباز: من معتقدم که اول باید ببینیم چه کسی ثبتنام میکند. از کجا معلوم آقای ناطق ثبت نام کند؟ آقای ناطق ۱۰۰ بار گفته است من کاندیدا نمیشوم؛ تمام. من نمیدانم چه اصراری وجود دارد که مدام اسم ایشان را برای انتخابات میبرند. آقای ناطق یک شخصیت برجسته است که برای نظام زحمت کشیده و خون دلها خورده است. به نظرم اظهارنظر از الآن پیرامون هر یک از این آقایان زود است باید نشست و دید که چه کسی ثبت نام میکند دوم اینکه باید ببینیم که در لیستی که بیرون میآید چه کسی سرلیست است.
این اظهارات برخی از اصلاحطلبان نیز برای سرلیستی است.
خباز: چه کسی این پیشنهاد را داده است؟
*باید بر اساس واقعیت حرف بزنیم نه بر اساس آرمانها
آقای قوچانی، کرباسچی...
خباز: من نمیدانم از خودشان بپرسید. من با این نوع سخن گفتن میانه خوبی ندارم. معتقدم که باید بر اساس واقعیت برخی حرفها زده شود نه بر اساس آرمانها.
*حزب از نان شب هم برای کشور واجبتر است
نگاهتان به اصلاحطلبان نسل دوم همچون ندا چیست؟
خباز: من بر این باورم که هرچه میزان احزاب فراگیر در کشور بیشتر باشد به نفع کشور است. حزب حتی از نان شب برای کشور واجبتر است چون همه خسارتهایی که ما امروز متوجه آن هستیم به دلیل عدم وجود حزب قوی است. اگر حزب قوی در کشور وجود داشت این خسارتها را نظام نمیبیند. همه ارکان نظام در انتخابات به مردم اصرار میورزند که مشارکت داشته باشند اما باز هم ۷۰ درصد مردم شرکت میکنند یعنی ۳۰ درصد از مردم کشور هیچکس را در این کشور قبول ندارند بنابراین معتقدم احزاب را باید قوی کرد و احزاب با هم رقابت کنند.
از سؤالمان غافل نشویم. به نظر شما آیا اصلاحات به فصل دوم خود رسیده است که نسل دوم راهاندازی شود؟
خباز: همه رسیدهاند. شما نگاه کنید در گذشته یک آقای مهدوی کنی و یک آقای کروبی بوده است. حالا در خود اصولگرایان صد نفر سرهایشان را بلند کردهاند و میگویند «انأ رجل». در اصلاحطلبان هم همینگونه است. این اتفاق از ۱۵ الی ۲۰ سال پیش افتاده است.
با اشاره به اظهارات آقای خرازی به نظر شما آیا در بدنه اصلاحطلبان افرادی وجود داشتهاند که به دشمن گرا بدهند؟
خباز: نمیدانم از خودشان بپرسید.
بالاخره شما یک شخصیت اصلاحطلب هستید، تحلیل خودتان را دارید.
خباز: قرار نیست هرکسی در این کشور حرف میزند ما بیاییم پاسخ بدهیم. از جنابعالی سؤال میکنم که پولهایی که آقای بابک زنجانی بلند کرده را به چه کسی داده است؟ شما میگویید من نمیدانم من هم میگویم شما جزو اصولگرایان هستید چرا نمیدانید. شما به دنبال مناظره هستید تا گفتوگو
آقای خباز قصد مناظره نیست هدف گفتوگو است. در حال حاضر شما به عنوان یک کارشناس مسائل سیاسی اینجا حضور دارید.
خباز: نه عزیز من؛ کارشناس که امام معصوم نیست. من نمیدانم.
*حزب اتحاد تومانی صد تومان با مشارکت فرق دارد
آیا حزب اتحاد ملت را بدل مشارکت میدانید یا خیر؟
خباز: نه، اتحادیها از یک پختگی برخوردار هستند. ما در مجلس ششم با مشارکت بودیم همین مشارکتیها هم در این فاصله به یک پختگی رسیدند. بیانیهای که آقای شکوریراد خواند با بیانیهای که قبلاً مشارکتیها میخواندند تومانی ۱۰۰ تومان تفاوت داشت.
وضعیت این حزب در معادلات انتخاباتی را چطور میبینید؟
خباز: من فکر نمیکنم بتوانند به این سرعت در معادلات انتخاباتی شرکت کنند چون از جا افتادگی برخوردار نیستند.
*حزب اتحاد نمیتواند در انتخاباتی آتی تاثیرگذار باشد
رئیس دولت اصلاحات از شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان خواسته از حزب اتحاد ملت در شورای سیاستگذاری انتخاباتی اصلاحطلبان استفاده شود.
خباز: عیبی ندارد، شما میگویید اثرگذاری بنده هم میگویم فکر نمیکنم اثرگذار باشند چون حزب باید در بدنه کشور جا داشته باشد.
*آرزو میکنم اصولگرایان به انسجام برسند
اردوگاه اصولگرایان را چگونه ارزیابی میکنید فکر میکنید به انسجام میرسند یا خیر؟
خباز: یکی از آرزوهای من این است که به انسجام برسند.
ارزیابیتان چیست؟
خباز: ارزیابی یک حرف و آرزویی است که من با عدهای که میگویند اصلاحات یا اصولگرایی مُرده است، مخالفم. این آرزو مثل این است که پرسپولیسیها دعا کنند رقیبشان که استقلالیها هستند از بین برود این بیمنطقترین آرزو است. من امیدوارم اصولگرایان به وحدت برسند، قوی شوند اما قاعده بازی را رعایت کنند.
اینکه شما میگویید آرزو میکنم یعنی دور از دسترس است؟
خباز: خیر به هر حال محال که نیست.
آقای عطریانفر طی مصاحبهای گفته که ما محوریت اعتماد ملی را برای انتخابات قبول نمیکنیم.
خباز: از خودشان باید بپرسید. نمیدانم.
رئیس دولت اصلاحات به شورای سیاستگذاری انتخابات تأکید داشتند تا از احزابی مثل ندای ایرانیان، ایثارگران، اتحاد ملت و توسعه و عدالت استفاده شود. اما در اولین جلسه خود از این احزاب دعوتی صورت نگرفت و با گلایه و دلخوری آقای خاتمی روبهرو شد. آیا این حرکت صورت گرفته را میتوان عبور از آقای خاتمی تلقی کرد یا خیر؟
خباز: ابداً اینگونه نیست. اساس کار سیاسی یعنی همین؛ اینگونه نیست که جنبه شرعی داشته باشد. کار سیاسی یعنی همین. به نظر بنده بهتر بود به توصیه آقای خاتمی عمل میشد اما حالا هم که عمل نشده اتفاق خلاف شرعی نیفتاده است. آن چیزی که ما فردای قیامت بر سر آن بازخواست میشویم عبور از حرف مرجع تقلیدمان است اینکه اینگونه باید وضو بگیرید اگر اینگونه وضو نگیرید...
یعنی آقای خاتمی لیدر جریان اصلاحات نیست؟
خباز: لیدر به معنای ولی امر نیست. لیدر یک نظری میدهد اکثریت این نظرات را قبول دارند اما برخی اوقات نیز اختلاف نظر وجود دارد.
الان لیدر آقای خاتمی است یا هاشمی؟
خباز:من خودم لیدری آقای خاتمی را قبول دارم.
*سعودیها بعد از تَشَر رهبری دریافتند این تو بمیری از آن تو بمیریها نیست
در مورد فاجعه منا نظرتان چیست؟
خباز: من انتظار داشتم ابتدا در مورد همین موضوع از من سوال بپرسید. حکومت سعودی به نظر میرسد که در معنا و عملاً برادر صهیونسیتها است. کاری که صهیونیستها میخواهند انجام دهند و نمیتوانند انجام دهند با کمال تأسف از دست و زبان یک دولت به ظاهر اسلامی اتفاقی میافتد.
اگر تاریخچه یهود و صهیونیستها را بررسی کنیم در مییابیم که اینها از روز اول با پیامبر اسلام (ص) عناد داشتند و همیشه روش پیغمبر را روش مخالف با منویات و منافع خود میدانستند. بنابراین کینه اینها بیش از ۱۴۰۰ سال است و آنچه مسلم است صهیونیستها که همواره بنا داشته بین کشورها اختلاف بیندازند امروز در آغوش و در دست آل سعود هستند و یکدیگر را در آغوش میگیرند. این اتفاق که هنوز ریشهیابی نشده که چه بوده است اما کوتاهی و غفلت دولت سعودی جای شک و شبههای نیست.
یک اتفاق کاملاً روشن است وقتی همه شاهدان عینی میگویند که مأموران سعودی تماشاچی بودند کسی که مسئول برقراری نظم است. اگر همین ماموران جلوی ازدحام را میگرفتند اصلاً ازدحام اینگونه نمیشد. بعد از اینکه افراد روی هم میافتند و زیر دست و پا له میشوند نه تنها آبرسانی نمیکنند بلکه آنها را نجات هم نمیدهند و جمعیت زیادی اعلام کردهاند اینها از اینکه مسلمانان زیر دست و پای هم له میشوند خوشحال هم بودند.
یکی از آقایان میگفت من دیدم دو نفر دارند فیلمبرداری میکنند. من تحلیل خودم این است که اینها با این فیلم گرفتن میخواستند این صحنه را به اربابان خود نشان دهند و بگویند ببنید چه قشنگ خوش رقصی کرده و مسلمانان را زیر دست و پا له کردیم. میگویند وقتی حجاج درخواست آب میکنند سربازان میگفتند صبر کنید! اگر آب به اینها میرسید شاهد این نبودیم. اگر ۱۰۰ نفر میافتادند بر روی هم مأموران سریع گارد میگرفتند و اجازه نمیدادند بقیه جلو بیایند و یا چهار راه قبلی جلوی جمعیت را میگرفتند این اتفاقات پشت سر هم صورت نمیگرفت. بنابراین هیچ عذری از دولت سعودی قابل قبول نیست.
خوشبختانه سخنرانی مقام معظم رهبری در جمع ارتشیها بسیار کارساز بود یعنی آل سعود واقعاً جا زد آنها به صورت شایعه یا واقعی قبل از فرمایشات رهبری میگفتند ما که جنازهها را خاک کردیم اما آن تَشَر رهبری باعث شد آنها بفهمند این تو بمیری از آن تو بمیریها نیست و اگر خشم ملت ایران را برافروزند متناسب با خشم مردم با آنها برخوردی خشن صورت خواهد گرفت. سال ۶۶ آنها فقط ایرانیها را شهید کردند الان از این ۵ هزار نفر فقط ۴۶۴ نفر آنها ایرانی هستند و بقیه از کشورهای اسلامی هستند. جا دارد کشورهای اسلامی به یک اجماع برسند و برای حرمین شریفین متولی تعیین کنند متولی حرمین شرفین به ظاهر اینها هستند بیایند بگویند بیعرضهها شما که نمیتوانید اداره کنید. حکومتتان را میخواهید بکنید، بکنید اما بگذارید ما ادارهاش کنیم.
واقعاً خود کشورهای اسلامی اگر گاردهایی را در حرمین شریفین بگذارند میتوانند کاملاً نظم را برقرار کنند این باعث شرمساری و سرافکندگی است بیش از ۴ هزار انسان در امنترین نقطه جهان جان خود را از دست بدهند. این رفت و آمد مربوط به الآن نیست حداقل ۵ هزار سال و از زمان حضرت ابراهیم ادامه داشته است.
ما الآن ۳۶ سال است که ۲۲ بهمن را برگزار میکنیم دماغ یک نفر خونی نمیشود و این نشان دهنده این است که یک مدیریتی عاقلانه چنین مراسمهایی را اداره میکند به نظر بنده اینها یا خیلی خرفت هستند یا خودشان را به آن دَر میزنند، اما تحلیل من این است که اینها برای خوشحال کردن دل صهیونیستها و یهودیها دست به این کار زدند و این را باید حتماً پاسخگو و مسئولیتپذیر باشند و برای این حادثه راهکار در نظر گرفته شود تا سالهای آینده شاهد بروز چنین اتفاقات تلخی نباشیم. ۵۰ کشور اسلامی باید با هم متحد شوند و درباره اداره حرمین شرفین چارهاندیشی کنند.
ارزیابی شما از دیپلماسی دولت در این حادثه چیست؟
خباز: متأسفانه اینها اجازه ندادند و برای برخی از مسئولان ما ویزا صادر نکردند و هنوز هم وزیر ارشاد نتوانسته به عربستان برود. آنها یک نفر را پذیرفتند و آن وزیر بهداشت بود اینها ظاهراً روحیه لجبازی خود را نشان میدهند که از گذشته بوده است. الان باید فعلاً ماجرا را جمع و دل غم زده مردم را ساماندهی کنند بعد به جمعبندی کامل دیپلماسی برسند که ما تا چه حد میخواهیم با اینها ارتباط داشته باشیم.
ارزیابیتان از عملکرد آقای ظریف چیست؟ آیا بهتر نبود ایشان از نیویورک به کشور باز میگشت و از داخل کشور رایزنیها را صورت میداد؟ آیا دیپلماسی لبخند کارساز بود؟ چرا قبل از صحبتهای حضرت آقا هیچ واکنش جدی از سوی دولت مطرح نشد؟
خباز: واکنش که فراوان بود.
چه واکنشی؟ البته اگر باز سوال کنم میگوئید مگر مناظره هست؟
خباز: دولت واکنشهای فراوانی انجام داد، وزیر ارشاد که میخواست به عربستان مراجعه کند اما اجازه ورود به وی نمیدادند بیانیه داد به توپ که نمیخواستیم ببندیم که...
یعنی دیپلماسی دولت در این زمینه را موفق میدانید؟
خباز: ببینید این اتفاق اخیراً افتاده است. یا باید قبل از آن پیشبینی میشد این اتفاق نمیافتد یا حالا که افتاده از این به بعد کار شروع میشود.
*دیپلماسی ما به دلیل بی منطقی طرف مقابل در قضیه فاجعه منا کارساز نبود
نه منظور، دیپلماسی در مواجهه با این فاجعه منا است. به نظر شما آیا دولتمردان به خوبی توانستند پیگیر حق و حقوقمان باشند یا خیر؟
خباز: به دلیل اینکه طرف ما طرف بیمنطقی است، خیر. ولی عاقبت و با پافشاری ...
*دیپلماسی مثل گوجه فرنگی کاشتن نیست/دیپلماسی در مورد فاجعه منا از حالا به بعد باید اتفاق بیفتد/آن اقدامات پیشگیرانه بود
پس روند پیگیری و دیپلماسی که داشتیم قابل قبول و خوب بوده است؟
خباز: قرآن میگوید از کسی بیش از وسعش چیزی نخواهید. خدای ما که خالق ما است توانمندیهای ما را در حد توانمان از ما خواسته است. یه زمانی است که میخواهیم با این کشور قطع رابطه کنیم و وارد جنگ شویم این یک حرف است و این دیگر در اختیار دیپلماسی نیست. اما یک وقت هم میخواهیم کار دیپلماسی کنیم. دیپلماسی مثل گوجه فرهنگی کاشتن نیست بلکه مثل درخت گردو کاشتن است. گوجهفرنگی را شما بهار میکارید و خرداد برداشت میکنید. اما کار دیپلماسی مثل گردو کاشتن است بنابراین سالها عمر میخواهد که قوی گردد و به بار آید. استمرار، صبر و حوصله میخواهد. این دیپلماسی باید از این به بعد اتفاق بیفتد. این کارهایی که صورت گرفت کارهای پیشگیرانه بود. پیشگیرانه از دست ما خارج است.
نه پیشگیرانه نبود بالاخره تا قبل از فرمایشات رهبری گفتند ما گورهای دستهجمعی آماده کردیم و حتی گفتند ایران آخرین کشوری است که باید در مورد فاجعه منا اظهار نظر کند.
خباز: همه اینها خباثت آنها را میرساند.
*تقابل با دیپلماسی فرق دارد/زبان دیپلماسی تقابل نیست
خب در تقابل با این خباثت...
خباز: تقابل با دیپلماسی فرق میکند. زبان دیپلماسی تقابل نیست. زبان تقابل زبان جنگ است یعنی باید زد توی سرشان.
*ظریف و دستگاه دیپلماسی در مورد فاجعه منا نمره قابل قبولی میگیرد
پس نمره شما به آقای ظریف و وزارت خارجه در مورد فاجعه منا چند است؟
خباز: به نظر بنده نمره اینها چون هیچ کوتاهی نکردند نمره قابل قبولی است.
یعنی نمره چند؟
خباز: به هر حال نمره قابل قبولی میگیرند. نمره خود شما چند است؟
من که نمیتوانم به خودم نمره بدهم، دوستان باید نمره بدهند.
خباز: هرچه نمره شما باشد من همان نمره را به ظریف و وزارت امور خارجه میدهم.
نمره من صفر است (با خنده)
خباز: اگر نمره شما صفر است باید همین امشب تسویهحساب کنید چون ضرر حضورتان برای این نهاد خیلی زیاد است.
پس حتما این نظر شما درباره آقای ظریف هم صدق میکند؛ آقای خباز نظرتان در مورد مصاحبه آقای نجفی با یک ماهنامه اصلاحطلب مبنی بر اینکه برخی اظهارات رئیسجمهور سبب ایجاد اصطکاک میشود چیست؟ به نظر شخص شما آیا مشکلات کشور نظارت شورای نگهبان است که رئیسجمهور به این قضیه پرداختند؟
خباز: من سؤال آخرتان را پاسخ میدهم چون سؤال اولتان و بحث آقای نجفی یک چیز دیگر است.
خیر. هر دو سؤال به هم مرتبط است.
خباز: نه؛ شما برداشتتان این است که منظور آقای نجفی آن بوده است.
*روحانی نگفت که نظارت استصوابی را قبول ندارد/عبدالله نوری در مورد نظارت استصوابی نزد مقام معظم رهبری رفت
آقای نجفی به اظهارات فرمانده سپاه مبنی بر اینکه خود شما هم از شورای نگهبان صلاحیت گرفتید اشاره کرده است.
خباز: زمانی است که حرف درست است و زمانی هم هست که حرف نادرست است. اگر حرف نادرست است باید انتقاد کنیم اما اگر حرف درست است انتقادی نداریم. ایشان مگر چه گفت؟ گفت نظارت از اجرا جدا است، نظارت باید کار نظارت کند و اجرا کار اجرا کند. نظارت حق دخالت در اجرا را ندارد و بالعکس. آیا این حرف بد است؟ کدام عقل سلیمی این حرف را بد تلقی میکند؟ پس بنابراین وقتی رئیسجمهور به این قضیه پرداخت اصل نظارت را زیر سؤال نبرد. انصاف چیز خوبی است. رئیسجمهور نگفت نظارت استصوابی را قبول ندارد بلکه رئیسجمهور گفت که نظارت از اجرا جداست ما هم این را میپذیریم هر عقل سلیمی نیز این حرف را میپذیرد. این نظارت و اجرا مثل دو بال پرنده است که باید با هم هماهنگ باشند. نباید این بال در آن بال و بالعکس دخالت کند. حرف آقای روحانی این بود که آقایان نظارتیها شما نظارت خودتان را بکنید. چون نظارت استصوابی قانون است. مگر کسی میتواند قانون را زیر سؤال ببرد؟ اکثریت اصلاحطلبان در مجلس چهارم با نظارت استصوابی مخالف بودند اما آقای عبدالله نوری گفت من بروم با مقام معظم رهبری مشورت کنم هرچه ایشان فرمودند عمل میکنیم. شورای نگهبان تفسیر کرده بود که نظارت استصوابی است. آقای عبدالله نوری پس از دیدار با مقام معظم رهبری گفت چون رهبری تفسیر شورای نگهبان را تأئید میکند من هم به عنوان وزیر کشور نظارت استصوابی را در همین انتخابات مجلس چهارم اجرا میکنم. عمل کرد، رفت و تمام شد. منظور رئیس جمهور این بود که در مجلس اول که شورای نگهبان بعداً به وجود آمد و نظارت بر نمایندگان هم نبود بنابراین خیالتان راحت باشد چون جو عمومی کشور اسلامی است مردم متدین هستند بنابراین شما از چه چیزی نگرانی دارید. تازه اگر مثل مجلس اول که شورای نگهبان هم نبود مگر چه اتفاقی افتاد؟ از نهضت آزادی و منافقین آمدند ولی جمع مجلس از ۲۷۰ نفر، ۲۴۰ الی ۲۵۰ نفر انقلابی و خط امامی بودند ۲۰ الی ۳۰ نفر حرفهایشان را زدند اما حرفشان به جایی نرسید. بنابراین منظور آقای روحانی این بود ولی کسانی که میخواهند دنبال بهانه بگردند و میخواهند خلاصه حرف درست کنند بحث دیگری است اما عرض بنده این است این سخنان آقای رئیسجمهور اگر خلاف بود که هیچ، اما به نظر بنده این سخنان خلاف نبود.
*اگر شرایط مساوی باشد اقبال مردم به اصلاحطلبان بیشتر است
آقای خباز! شما در یک مصاحبه گفتهاید که اصلاحطلبان ۲۰ میلیون رأی داشتند به نظر شما هنوز ۲۰ میلیون رأی دارند آیا به عنوان یک اصلاحطلب معتقد هستید که هنوز آن بدنه اجتماعی وجود دارد یا خیر؟
خباز: منظور من از ۲۰ میلیون رأی در زمان آقای خاتمی بود. بنده معتقدم که امروز اگر شرایط برای اصلاحطلبان و اصولگرایان در نظارت و اجرا مساوی باشد، بدنه کشور از رفتار اصلاحطلبان خشنودتر است؛ البته منظور من البته این نیست که انتخابات آزاد نیست اگر در انتخابات شرایط رقابت به اندازه مساوی با هم باشد و یک مجموعه دوپینگ سیاسی نکند و شرایط کاملاً فراهم باشد قطعاً شرایط رأی بالا با اصلاحطلبان خواهد بود. نمونه بارز آن هم آرای آقای روحانی است البته منظور من این نیست که آرای آقای روحانی کاملاً اصلاحطلب بود.
در انتخابات ۹۲ که شرایط فراهم بود اما آقای عارف کنار کشید.
خباز: باید پرسید که چرا آقای عارف کنار کشید.
طبق نظرسنجیها رأی نداشت و کنار کشید.
خباز: یعنی چقدر رأی نداشت؟
به هر حال نظرسنجیها این را نشان میداد.
خباز: یعنی آقای عارف تا حد آقای جلیلی هم رأی نداشت؟
شاید نداشت که کنارهگیری کرد.
خباز: بیانصافی نکنید. به نظر من کار آقای عارف خدمت به کشور بود چرا که مردان بزرگ تصمیم بزرگ میگیرند؛ همه ما مثل هم هستیم و هیچ فرقی با هم نداریم. اگر در مجموعه ما یک نفر تصمیم بزرگ بگیرد او را از بقیه جدا میکنیم وگرنه خوردن، خوابیدن و لباس پوشیدن را که همه ما بلد هستیم. آقای عارف تصمیمش این بود اگر در صحنه رقابتها بماند، حالا هر چقدر هم رأی داشته باشد، به ضرر کشور، هزینه بالاتر و دامن زدن به اختلافات است. بنابراین از حق خود صرف نظر کرد. شما بگویید چرا آن چهار نفر اصولگرا امضاء کردند کنارهگیری کنند اما خلاف تعهدشان عمل کردند.
آقای خباز! آقای حداد عادل که کنارهگیری کرد.
خباز: کی کنارهگیری کرد. صورت جلسات را من دیدم قرار بود قبل از تصمیمات کنارهگیری کنند اصلاً بنابراین بود که هیچ یک کاندیدا نشوند فقط یک نفر نامنویسی کنند.
گفت میخواهیم از ظرفیت تبلیغات انتخاباتی استفاده کنیم.
خباز: آمدند در محلی برای ما صحبت کردند برادر. من خودم از آسیاب میآیم شما میگویید نوبتت نیست. من معتقدم اگر شرایط سالمی برای انتخابات در کشور به وجود بیاورند که منظور از شرایط سالم، شرایط مساوی است.
*اگر شورای نگهبان نبود مجلس نهم دولت را دو روزه ساقط میکرد
یعنی الآن شرایط مساوی نیست؟
خباز: خیر.
چرا؟
خباز: مایل نیستم توضیح بدهم. من شورای نگهبان را دوست دارم. مخصوصاً وقتی به دولت رفتم، تازه فهمیدم شورای نگهبان نعمت بزرگی است اگر این شورای نگهبان نبود این مجلس، دولت را به دو روز ساقط کرده بود.
پس بالاخره شورای نگهبان خوب است یا بد؟
خباز: خوب است من که میگویم خوب است. عجب بابا (باخنده)
شما میگویید شرایط مساوی نیست.
خباز: واقعیت امر این است که وقتی شورای نگهبان در مورد اصلاحطلبان و اصولگرایان نظردهی میکردند در دل ما مقداری نقاهت وجود داشت. من و بقیه اصلاحطلبان که زندگیمان روشن است چرا نسبت به تأئید صلاحیت شورای نگهبان دغدغه داریم اما اصولگرایان با آن همه مسئله خیالشان راحت است. تا اینکه آمدم به دولت و دیدم در مورد بودجه ۹۴ که مجلس تصویب کرد شورای نگهبان ۱۲۰ ایراد به آن گرفت که اگر این مقدار ایراد را نمیگرفت حالا مجلس یک بودجهای را بسته بود که همه امکانات چندین ساله کشور را روی هم بریزیم هم اصلاً امکان تحقق آن وجود نداشت. شورای نگهبان عزیز ما است و من با همه وجود آنها را قبول دارم و آنها هم خوشبختانه این جانب را قبول دارند چون من ۶ دور کاندیدا بودم و در هیچ دورهای بنده را رد نکردند و این علیرغم زبان تندی که دارم است. وقتی وارد دولت شدم متوجه شدم که شورای نگهبان کاملاً حامی قانون اساسی است چرا که خلاف اصل ۷۵، ۵۳، ۵۲ و ۵۱ میایستد و پافشاری میکند.
*انشاالله مجلسی بیاید تا قانون نظارت استصوابی را معتدلتر کند
پس در نظارت استصوابی نیز همینگونه عمل میکند؟
خباز: من که عرض کردم، بنده گفتم قبل از قانون شدن مخالف بودم و پیشبینیهای امروز را میکردم اما الآن که قانون شده، من هیچ ایرادی ندارم و صبر میکنیم تا انشاءالله اگر شرایطی فراهم شد، مجلسی روی کار بیاید تا قانون نظارت استصوابی را معتدلتر کنیم.
آقای خباز! اینکه گفتید شرایط مساوی نیست دقیقاً از طرف چه کسی مساوی نیست؟
خباز:گاهی اوقات از سوی شورای نگهبان و گاهی اوقات از سوی هیئت اجرایی.
پس معتقدید در دولت فعلی از سوی شورای نگهبان مساوی نیست.
خباز: در دولت گذشته، هیأت اجرایی تلاش کرد نیروهایی که از آقای احمدینژاد سؤال کردهاند، هیچ کدامشان به مجلس راه پیدا نکنند. رسماً در دولت تصمیم گرفتند و یکی از وزرا به خودم گفت که آقای خباز بیا امضایت را از پای سؤال از آقای احمدینژاد بردار تا بتوانی دور بعد به مجلس بیایی. گفتم بنده اگر ریز ریزم کنند من از نمایندگانی نیستم که امضاء کنم بعد امضایم را پس بگیرم. من نمایندگیام را فدا کردم اما از اعتقاد و باورم دست بر نمیدارم.
شما گفتید در دولت قبل هیأت اجرایی اما در این دولت هیأت اجرایی که ...
خباز: همه افراد باید به قانون عمل کنند، قانون تحمل کردن یک حرف است. سلیقگی عمل کردن یک حرف دیگر است. برای نظارت قانون خودش گفته ۱.وزارت اطلاعات ۲.سازمان ثبت احوال ۳.دادگستری ۴.پلیس بینالملل.
منابع محلی هم هست برای شورای نگهبان؟
خباز: در قانون این چهار منبع اسم برده شده است، سازمان ثبت احوال برای این است که آن فرد ایرانیالاصل باشد یعنی تا هفت پشت این کاندیدا باید ایرانیالاصل باشد. وزارت اطلاعات برای این قید شده که این کاندیدا ارتباطی با گروههای ضد انقلاب نداشته باشد. دادگستری هم برای این است که کاندیدا پرونده محکومیت نداشته باشد و پلیس بینالملل هم برای این است که این کاندیدا آن سوی مرزها دسته گلی به آب نداده باشد. این چهار منبع ملاک عمل است. شاید یک شخصی بگوید این کاندیدا در این چهار معیار مشکلی نداشته باشد اما برای من صلاحیت این فرد محرز نشده است. ما میگوییم اگر این چهار دستگاه گفتند یک کاندیدا در این چهار معیار مشکلی ندارد قضیه تمام است.
نظارت استصوابی یعنی چه آقای خباز؟
خباز: نظارت استصوابی یعنی قبل، بعد و حین انتخابات. قانونش را بنده تصویب کردم. یعنی اگر الآن قبل از انتخابات بنده کاندیدا شدم، یکسری کارهای خلاف قانون انجام بدهم از الآن مرا رصد میکنند. تبلیغات زودرس و پول دادن حین انتخابات هم به همین منوال و بعد از انتخابات نیز که انتخابات تمام شده، پرونده جدیدی پیدا شود مثلاً آن روز دادگستری نتوانسته اعلام نظر کند و حالا...
یعنی انتخابات برگزار شده و بعد از انتخابات؟
خباز: بله برگزار شده هم برای مجموعه انتخاب و هم برای خود فرد میشود نظارت استصوابی.
یعنی شورای نگهبان میتواند چه کار کند؟
خباز: انتخابات آن حوزه را باطل اعلام کند.
این باطل اعلام کردن جزو اجرا محسوب نمیشود؟
خباز: خیر، این جزو اختیارات نظارت استصوابی است. حرف آقای روحانی و حرف الآن بنده این است که غیر از این چهار منبع، منبع پنجمی وجود ندارد چرا که منبع پنجم میشود تشخیص من.
آقای کدخدایی طی همین اظهاراتی که جنابعالی میفرمایید که در گذشته آقای محمد هاشمی نیز به آن استناد کرده بود گفتند که منابع شورای نگهبان محدود به منابعی که به آن منابع ۴ گانه میگویند نیست؛ در قانون هم آمده تحقیقات محلی هم میتواند مرجعی برای بررسی صلاحیتها باشد، شورای نگهبان اسنادش را از هر طریقی میتواند بدست بیارد.
خباز: برداشت بنده از قانون این است که چهار منبع بیشتر نیست. منبع پنجمی وجود ندارد. اگر منبع دیگری میخواهند بیاورند بیایند قانون را عوض کنند.
یعنی کمک گرفتن از منابع محلی در قانون نیامده است؟
خباز: به نظر بنده در قانون نیامده است. اگر در آینده میخواهند منبعی را اضافه کنند عیبی ندارد اما به قانون اضافه کنند نه اینکه خبرگزاری فارس و سپاه، کمیته امداد و غیره نظرشان شرط باشد. قانون گفته این ۴ منبع نه یکی کم نه یکی اضافه.
حال این بحث اجرا را میتواند داشته باشد یا خیر که باطل کند.
خباز: بله در قانون آمده و قابل قبول هم است. بحث بر سرآن چیزی است که در قانون نیامده است.
نظر شما