شناسهٔ خبر: 115089 - سرویس سیاست
نسخه قابل چاپ منبع: تسنیم

انتقاد مشاور هاشمی از عملکرد دولت در حو زه اقتصاد: دولت در رفع مشکلات اقتصادی موفق نبود

دبیرکل حزب اصلاح طلب کار و مشاور رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام می گوید: ضعف دولت یازدهم در بخش‌های اشتغال و اقتصاد است و توقعی که برای بهبود شرایط داشتیم پاسخ داده نشده است.

به گزارش «نماینده»، حسین کمالی دبیرکل حزب اسلامی کار مشاور آیت‌الله هاشمی رفسنجانی است که بیشتر در عرصه اقتصادی فعالیت می‌کند؛ کمالی به عنوان حامیان جدی حسن‌روحانی پیش و پس از انتخابات ریاست‌جمهوری، سیاست‌خارجه را نقطه قوت و اقتصاد را ضعف دولت یازدهم می‌داند.

کمالی از کاندیداتوری هاشمی رفسنجانی برای انتخابات خبرگان خبر می‌دهد و درباره انتخابات مجلس می گوید که اصلاح‌طلبان باید به یک لیست واحد برسند تا موفق شوند؛ او در عین حال می‌گوید دولت حق کار انتخاباتی یا ائتلاف سیاسی برای انتخابات را ندارد.

مشروح این گفتگو بدین شرح است:

به عنوان نخستین سؤال بفرمایید اصلاح طلبان برای انتخابات آینده چه راهبردی را باید در پیش بگیرند؛ یعنی راهبرد آنها شخص محور و یا تشکل محور باشد؟

کمالی: سیاست مفهوم خودش را در کشور ما پیدا نکرده و از افرادی که وارد صحنه سیاسی می‌شوند، بعضاً گفتار و رفتاری مشاهده می‌شود که این رفتار را فقط در یک مهدکودک سیاسی می‌توان مشاهده کرد؛ یعنی افرادی ناآشنا با مفاهیم سیاسی و فرهنگ سیاسی در صحنه سیاسی حضور پیدا می‌کنند که از امنیت، مشارکت و هم زیستی مسالمت آمیز تعریف صحیحی ندارند و مفهوم ملت و دولت را نمی‌شناسند. یعنی در کشور ما کسانی هستند که دور هم جمع می‌شوند و می‌خواهند اداره امور را در دست بگیرند، آن هم براساس میلی که دارند نه براساس برنامه‌ای که ارائه می‌دهند.

در حقیقت سیاست در کشور ما معطوف به برنامه، توسعه اقتصادی، فرهنگی و سیاسی نیست. آنچه را که امروز پیش رو داریم، این است که افرادی بدون دادن برنامه‌های مشخص در سطوح ملی حضور پیدا می‌کنند و از مردم می‌خواهند که به آنها رأی بدهند؛ رأی دادن نیز براساس سوابق شخصی، خانوادگی یا فرم و طبقه اجتماعی صورت می‌گیرد. یعنی افراد به دلیل این که مدیر، صنعتگر، روحانی و کارگر هستند، در صحنه حضور پیدا می‌کنند.

این در حالی است که باید رأی دادن معطوف به برنامه و سیاست مشخصی باشد و مردم براساس آن در صحنه حضور پیدا کنند و برنامه‌ای که ارائه می‌شود نیز باید هدف‌های مشخصی را تعقیب کند؛ به طور مثال منافع ملی، توسعه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، وحدت ملی و هم زیستی مسالمت آمیز را به عنوان یک موضوع اجتماعی و سیاسی در دستور کار خود داشته باشد؛ اما مشاهده می‌شود عموماً برنامه‌ای ارائه نمی‌شود و اگر برنامه‌ای ارائه شده، بسیار موضوعی، کوچک و مقطعی بوده و بعد هم پی گرفته نشده است.

***تعاریف موجود از اصول‌گرایی و اصلاح‌طلبی از بیخ و بن غلط است

مثال ساده تری بزنم؛ کمتر نماینده مجلسی را می‌بینید که براساس برنامه مشخص از مردم رأی بگیرد؛ نمایندگان از مردم تقاضا می‌کنند براساس توانایی‌های  آنان در مدیریت یا توانایی‌های‌شان در سخنرانی به آنها رأی بدهند؛ اما ما مشاهده نمی‌کنیم که نمایندگان مجلس در مورد وظایف  و یا برنامه‌های خود با مردم به صورت جامع گفتگو کنند. در کشور ما سیاست معطوف به برنامه و برنامه معطوف به پیشرفت کشور وجود ندارد و این یک نقصان محسوب می‌شود.

تعاریفی که از اصولگرا و اصلاح طلبان وجود دارد، از نظر بنده از بیخ و بُن غلط است. وقتی امام معصوم می‌فرمایند اگر فردای شما مثل امروزتان باشد، خسران دیده‌اید، از نظرمن امام معصوم یک اصلاح طلب است. چراکه فردای بهتر، زندگی و آینده بهتری را برای امت خود  می‌خواهد.

***هر کس دلش برای پیشرفت کشورش می‌سوزد، اصلاح طلب است

این اصلاحات در روش اعمال می‌شود یا قرار است بدون چارچوب مشخصی دنبال شود

کمالی: هر کسی که برای فردای بهتر این مملکت دلش می‌سوزد، در چارچوب اصلاحات جا می‌گیرد؛ اصلاحات عنوان، یا  مدالی  نیست که فرض کنیم کسی به سینه خود زده باشد و به دیگران اجازه ندهد که استفاده کند. در واقع هر کسی که به زندگی و آینده بهتری فکر می‌کند و دلش برای پیشرفت کشورش می‌سوزد، می‌تواند اصلاح طلب باشد و اصلاح طلب است.

اصلاح طلب در قالب یک حزب، گروه و جمعیت تعریف یا قابل تقسیم بندی نیست؛ بلکه اصلاح طلبی یک فکر است و قابل توقیف و توقف نیست و کسی نمی‌تواند اندیشه  را متوقف کند؛ چون فکر است. مگر می‌شود فکر را بازداشت کرد و نگه داشت؟ شما برای پیشرفت خود و کشورتان  فکری دارید و این موضوع  منحصر و معطوف به هیچ شخصی خاصی نیست. حتی هر انسانی در نهاد خود می‌تواند در بخشی از موضوعات اصلاح طلب، در بخشی از موضوعات محافظه کار و در بخشی از موضوعات منعطف باشد و رو به جلو برود تا تغییر و تحولاتی را بپذیرد.

 

***اصولاً یک فرد برانداز نمی‌تواند اصلاح طلب باشد

پس حتی یک فرد می‌تواند در یک موضوعی مواضع اصلاح طلبی و در موضوع دیگری مواضع محافظه کارانه داشته باشد؛ محافظه کاری که ما می‌گوییم به معنای این است که فرد می‌خواهد در یک موقعیت و در یک فکر باقی بماند و نمی‌خواهد تغییرات ایجاد شود و از تغییرات واهمه دارد. در این میان کسانی هستند که مرتب سعی می‌کنند به یک شرایط بهتری برسند و ما به آنها اصلاح طلب می‌گوییم.

اصولاً یک فرد برانداز نمی‌تواند اصلاح طلب باشد. برانداز هر کسی می‌خواهد باشد. اصلاح طلب اصلاح امور را در دستور کار خود دارد و زیر و رو کردن و در هم کوبیدن را در دستور کار خود ندارد. پس از نظر من اصلاح طلب فاصله زیادی با برانداز دارد.

خب با این فرض که می‌فرمائید چگونه می‌توانید اصلاح‌طلبان را از براندازان تفکیک کنید؟

***احتمال دارد یک برانداز خود را به تفکر اصلاح طلبی بچسباند

احتمال دارد یک برانداز خود را به تفکر اصلاح طلبی بچسباند؛ همان طور که هر آدم متحجری می‌تواند خودش را به یک اصولگرا بچسباند، ما نمی‌گوییم این فرد متحجر اصول‌گراست؛ فال‌گیر و جن گیر ربطی به اصولگرایی ندارد.

بنابراین اصلاحات سابقه تاریخی دارد و از قدیم الایام وجود داشته است؛ مثلاً وقتی نظرات سقراط را می‌خوانید می‌بینید او با پرسشگری شروع می‌کند و در آنچه که آن موقع به  یقین تبدیل شده است، پرسش ایجاد می‌کند و شما می‌گویید سقراط اصلاح طلب است.

اصلاح طلبی بحثی نیست که امروز پیدا شده باشد، یا فلان شخص آن را کشف و اختراع کرده باشد و الزاماً بخواهد در مقابل نظام اسلامی بایستد. تعاریف این طوری نیست، سطح مطالب بیشتر و بالاتر از این‌هاست؛ یعنی مثلاً امام معصوم را می‌بینید که تعریف واضح و جامعی از اصلاح طلبی می‌دهد؛ کسی که فردایش مثل امروزش باشد، خسران دیده است آن هم از هر لحاظ یعنی فرهنگ، سیاست، اقتصاد و هر چیزی.

فردای من باید بهتر از امروزم باشد، اگر نباشد زیان دیدم؛ مثلاً فرض کنید در رابطه با اصلاح طلبی قرون اخیرمی‌بینیم علامه نایینی نظرات خاصی در رابطه با مسائل دینی مطرح می‌کند؛ خوب یا بد، درست یا غلط نظراتی است که از لحاظ دینی مطرح می‌شود؛ بیشتر علما در این حوزه صاحب نظرند و نظر می‌دهند و بحث می‌کنند. منتهی این موضوع به دوره اخیر باز نمی‌گردد. مثلاً اجتهاد در شیعه نسبت به اخبار گیری در اهل سنت رویکردی اصلاح طلبی ندارد.

محوریت اصلاح‌طلبان با چه کسی خواهد بود؟ بسیار از اصلاح‌طلبان خاتمی را به عنوان لیدر قبول ندارند

آقای خاتمی ادعا ندارد که رهبریت اصلاحات را برعهده دارد و اصلاحات معطوف به اوست و او منشأ اصلاحات است. اگر با آقای خاتمی صحبت کنید، می‌گوید قبل از ما خیلی‌ها بودند که این مسیر و نحله را طی کردند و تا به امروز به اینجا آمدند. بنابراین آنچه را که در کوچه و بازار گفته می‌شود، به عنوان نظریه‌ها و افکار اصلاح طلبی یا اصولگرایی نپذیرید.

بسیاری از مبانی که امروز اصولگراها بر آن تأکید دارند، اصلاح طلبان قبول دارند و بسیاری از مسائلی که اصلاح طلبان می‌گویند، اصولگراها به آن معتقدند؛ یعنی اگر فرض شما این باشد که مثلاً مقامات رده بالای یک کشور به آینده بهتر فکر نمی‌کنند و دلشان برای مملکتشان نمی‌سوزد و در جستجوی آینده بهتر نیستند، فرض غلطی است. تقسیم بندی‌هایی که صورت گرفته و ارائه می‌شود، تقسیم بندی‌های صحیحی نیست.

***توسعه انسانی اولین دستاورد اصلاحات است

باید اجازه داد که  همیشه شما خودت بگویی که چه فکر می‌کنی. ما بعضی اوقات به جای همدیگر فکر می‌کنیم، یعنی من به شما می‌گویم که اینگونه فکر می‌کنی یا می‌خواهی این را بگویی، در حالی که شما می‌خواهی چیز دیگری را بگویی. اگر افکار متنوعی در جامعه بیان شود و برنامه‌های متنوعی در جامعه شکل بگیرد براساس آن، مردم حق انتخاب بیشتر پیدا می‌کنند. ما نام این کار را توسعه انسانی می‌گذاریم.

توسعه انسانی اولین دستاورد اصلاحات است؛ یعنی شما حق دارید انتخاب کنید. در یک روستایی که یک پزشک بیشتر نباشد، مجبور هستید به همان یک پزشک مراجعه کنید، اگر در سینمای  شهر یک فیلم بیشتر نباشد، ‌ شما مجبور هستید تنها آن فیلم را نگاه کنید، اگر یک دبیرستان بیشتر نباشد، مجبور هستید همان را بروید؛ ولی اگر انواعی وجود داشته باشد، می‌توانید موقعیتی را انتخاب کنید که به شرایط شما نزدیک باشد. ما به این "توسعه انسانی" می‌گوییم و توسعه انسانی باید یکی از دستاوردهای اصلاحات باشد.

مثلاً فرض کنید ما وقتی بحث جامعه مدنی را مطرح می‌کنیم، این موضوع لغلغه زبان نیست. اولین مشخصه جامعه مدنی شکل گیری دولت پاسخگو است؛ دولتی که نسبت به عملکردهای خود و اعتراضات به مردم پاسخ و نقدها را جواب دهد و با مردم گفت‌وگو کند، بده بستان افکار بین ملت و دولت صورت بگیرد.

جامعه مدنی جامعه‌ای است که اصلاحات بر آن تأکید می‌کند. این به معنای این نیست که اگر می‌بینید یک کسی به یک اصولگرا بد و بیراه می‌گوید، بگویید او اصلاح طلب است، احتمال دارد او حتی  با مفاهیم اصلاح طلبی آشنا نباشد.

سیاست به مفهوم صحیح خود در کشور ما بیان و تعریف نشده است؛ ما گروه ‌هایی را که معطوف به قدرتند و بدون برنامه، حضور یافته اند را به عنوان گروه سیاسی  شناسایی می‌کنیم در حالیکه سیاست یعنی در چارچوب برنامه حرکت کردن و شرکت در دیالکتیک اجتماعی. براین اساس در گذشته سیاست  مدار به فردی اطلاق می‌شد که موزی و دغل باز باشد، اما اکنون تعریف  سیاست این نیست و درست نقطه مقابل این است. سیاستی که الان در دنیا تعریف می‌شود، سیاستی است که بیش از هزار سال پیش حضرت امیر(ع) فرموده است. سیاست یعنی دیگران بپذیرند که شما صادق و دلسوز هستی و درست می‌گویی و به تو اعتماد کنند و اداره امور را به شما بسپارند.

 

***شورای نگهبان به جای نقش پدری، نقش برادری ایفا کرده است

توصیه شما به عنوان یک کارشناس به اصلاح طلبان در آستانه انتخابات چیست؟

کمالی: توصیه بنده به همه دست اندرکاران، مسئولین نظام و بیشتر به شورای نگهبان است؛ وقتی ما می‌خواهیم تصمیمی را بگیریم، به نتیجه تصمیم خودمان باید بیشتر فکر کنیم. از نظر من شورای نگهبان در قانون اساسی تعبیه شده تا از اجحاف دولت و و وزارت کشور نسبت به کاندیداها جلوگیری کند و اگر وزارت کشور و دولت خواستند ممیزی کنند، جلویشان را بگیرد، نه اینکه خودش وارد ممیزی شود؛ شورای نگهبان الان وارد ممیزی شده است. اشکال این کار این است که شورای نگهبان جایگاه پدری خودش را از دست می‌دهد و در جایگاه برادر می‌نشیند و این برای شورای نگهبان خوب نیست.

منظور شما این است که شده یا نشود بهتر است؟

کمالی: کلاً در ۲۰ و ۳۰ سال گذشته همین بوده و جای خود را عوض کرده است. جایگاه شورای نگهبان در قانون اساسی جایگاه پدر است و جایگاه بالاتری دارد.

یعنی شورای نگهبان در مجلس ششم نیز جایگاه برادر داشته است؟

کمالی: بنده کلی گفتم. در علوم سیاسی آنچه به عنوان دولت وجود دارد، سه قوه مقننه، مجریه، قضاییه را در برمی‌گیرد؛ شورای نگهبان باید از تعدی دولت (مقننه، مجریه و قضائیه) جلوگیری کند و این یک وظیفه بسیار ارزشمند و سنگینی است که بر عهده شورای نگهبان است و باید به این وظیفه بپردازد. این موضوع در خصوص آدم، موضوع و شخص خاصی نیست؛ بلکه طرف مقابل می‌تواند اصلاح طلب یا اصولگرا یا هر فرد دیگری می‌تواند باشد و همه تقسیمات را در برمی‌گیرد و این قاعده کلی برای همه سطوح و همه زمان‌هاست.

***پافشاری مجلس برای ورود در موضوع هسته‌ای ارزشمند بود

نقش و جایگاه مجلس باید نقش واقعی باشد و بتواند به وظایف خودش نسبت به قانون اساسی و مردم عمل کند. الان مجلس ما نسبت به آنچه که در قانون اساسی منظور شده چه مقدار توانسته عمل کند و نقش درستی ایفا کند؟

الان در رابطه با بحث هسته‌ای که مطرح می‌شود، برخی گفتند که لزومی ندارد که در مجلس بحث شود؛ در حالی که این به صراحت در قانون اساسی آمده است. این که مجلس برای ورود در موضوع هسته‌ای پافشاری کرد، ارزشمند است؛ سوای از اینکه چه رأی بدهد و چه برنامه‌ای داشته باشد. ولی آیا مجلس در تمام زمینه‌های دیگر هم این کار را کرده است و اگر مجلس در بسیاری از مشکلات پیش آمده در نقش واقعی خودش ظاهر می‌شد، می‌توانست اتفاق خوبی بیفتد؛ اما این اتفاق تیفتاده است.

***برخی کاندیداها میلیاردی برای حضور در صحنه انتخابات کنار گذاشته‌اند

مردم  باید بر اساس برنامه به انتخاب درست تشویق شوند؛   هر رئیس جمهوری که روی کار می‌آید، اولین جمله‌اش این است که من از احزاب برنیامدم و خودم آمدم، این حرف خیلی بد است، ولی مشاهده می‌کنیم که اکثر رؤسای جمهور تقریباً این جمله را گفته‌اند، غیر از یکی یا دو نفر؛ حرف آنها به این معنی است که شخصیت خود ما بوده که باعث رأی شده است، شاید در بعضی موارد این گونه بوده است، ولی این حُسن نیست؛ بلکه حُسن این است که آنها به یک مجموعه ای متکی باشند که آنها را حمایت کند و برنامه‌ای بدهند که مسئول اجرای آن برنامه باشند و برنامه در دسترس مردم باشد و مردم بتوانند انتخاب کنند.

ما باید این حق را برای مردم قائل شویم که انتخابات صحیح داشته باشیم؛ سیستم موجود در کشور برای انتخابات غلط است؛ در شهرهای مختلف برخی از کاندیداها میلیاردی برای حضور در صحنه انتخابات کنار گذاشته‌اند. کسانی که میلیاردی می‌خواهند هزینه کنند که نماینده مجلس شوند، بعداً چگونه می‌خواهند جبران کنند؟ اگر این افراد شفاف نباشند و مانند  احزاب و گروه‌ها برنامه نداشته باشند، حضورشان در انتخابات امری بی معناست؛ چه اصلاح طلب و چه اصول‌گرا.

***دولت نمی‌توانند وارد عرصه انتخابات شود

آیا شورای هماهنگی جبهه اصلاحات وارد مصادیق انتخاباتی شده است؟

کمالی: خیر، وارد این بحث‌ها نشده‌ایم.

آیا وارد بررسی ائتلاف شدید مثلاً ائتلاف با همه اعضای اصلاح طلب.

کمالی: با کمیته راهبردی مذاکراتی داشته‌ایم که با اضافه شدن دبیران کل چهار گروه جدید شورای عالی سیاستگذاری شکل می‌گیرد.

نظرتان در مورد ائتلاف دولت با اصلاح طلبان چیست؟

کمالی: دولت که نمی‌تواند ائتلاف کند، چراکه حزب نیست.

منظور طرفداران دولت است...

کمالی: اگر طرفدار دولت که در قالب حزب باشد، می‌تواند با بقیه احزاب گفتگو کند؛ ولی خود دولت نمی‌تواند وارد بحث انتخاباتی شود.

چرا؟

کمالی: دولت قوه مجریه است، اگر حزبی دولت را روی کار آورده باشد یا دولتی وابسته به حزب باشد، آن حزب می‌تواند با بقیه احزاب وارد مذاکره شود. ولی خود دولت مستقیماً حزب نیست که بخواهد تعامل کند.

***دولت یازدهم به توقعی ما برای بهبود شرایط پاسخ نداده است

عملکرد دکتر روحانی را در مجموع چگونه می‌بینید؟

کمالی: در بعضی از بخش‌ها خوب و در بعضی از بخش‌ها ضعیف بوده است. ضعف دولت یازدهم در بخش‌های اشتغال و اقتصاد است و توقعی که برای بهبود شرایط داشتیم پاسخ داده نشده است. بخش قوت دولت در بحث سیاست خارجی بوده است.

آیا سیاست‌های اقتصاد مقاومتی راهگشاست؟

کمالی: اقتصاد مقاومتی خارج از اقتصاد متکی بر مزیت و رقابت امکان پذیر نیست، بنابراین باید ابتدا اقتصاد مزیتی، رقابتی و تخصصی شود تا بتواند در مقابل سایر مسائل مقاومت کند.

گفته می‌شود یکی از مؤلفه‌های اقتصاد مقاومتی جلوگیری از واردات بی رویه است؟

کمالی: اقتصادی که قوی نباشد، نمی‌تواند مقاومت کند؛ باید اقتصاد را قوی کرد و قوی کردن اقتصاد در چارچوب رقابت ممکن است و با محدودیت نمی‌توان نقطه قوت پیدا کرد.

در مورد تولید ملی چی؟

کمالی: باید تولید شما  قدرتمند و براساس مزیت باشد تا بتواند در مقابل واردات سایر کالاها مقاومت کند و این به همان رقابت باز می‌گردد.

آیا ارائه لیست واحد توسط اصلاح طلبان امکان پذیر است؟

کمالی: امیدوارم اصلاح طلبان و اصولگرایان بتوانند به تفاهم برسند؛ من جزو کسانی نیستم که آرزو کنم اصولگراها دعوایشان شود تا ببازند یا اصلاح طلبان دعوایشان شود تا ببازند؛ بلکه معتقدم هر دو جریان باید به شکلی به هم نزدیک شوند و هر مجموعه  تفکرات‌شان را روی هم بگذارند و برنامه‌جامعی را ارائه دهند تا مردم بتوانند از بین این برنامه‌ها انتخاب کنند.

***هاشمی رفسنجانی به احتمال زیاد در انتخابات خبرگان ورود پیدا می‌کند

به عنوان مشاور آقای هاشمی رفسنجانی بفرمایید که آیا ایشان قصد ورود به بحث مجلس خبرگان را دارد؟

کمالی: در این باره با ایشان صحبتی نداشتم.

تحلیل شما در این خصوص چیست؟

کمالی: به احتمال زیاد ایشان در انتخابات خبرگان حضور پیدا می‌کنند و هر جایی احساس کنند که نیاز است بیایند، می‌آیند.

به نظر شما آقای هاشمی در بحث انتخابات مجلس به کدام طیف، طیف دولت یا طیف اصلاح طلبان کمک می‌کنند؟

کمالی: تقسیمی اینگونه وجود ندارد، اصلاً یکی نیستند. دولت قوه مجریه است. می‌توانیم بگوییم آقای هاشمی رفسنجانی از اعتدالیون و اصلاح طلبان حمایت می‌کند و با اصولگرایان هم رابطه خوبی دارد.

آیا شما برای مجلس کاندیدا می‌شوید؟

کمالی: من ۲۶ سال داشتم که نماینده تهران شدم و الان بیش از ۶۰ سال سن دارم و دیگر نمی‌خواهم کاندیدا شوم.

اگر در لیست باشید چی؟

کمالی: من به اندازه کافی مسئولیت داشته‌ام حالا جوانترها باید بیایند تا گردش نخبگان شکل بگیرد.

 

نظر شما