به گزارش «نماینده»، غلامحسین ابراهیمیدینانی، چهره ماندگار فلسفه ایران و عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در برنامه اخیر معرفت (شبکه چهارم سیما) درباره شرح دعای شرح الاسماء ملاهادی سبزواری عنوان کرد: خداوند دارای اسماء حسنی و صفات اولیا است اما اینکه معنی اسم و صفت چیست، خود بحث طولانی میطلبد و در این مقال نمیگنجد.
وی در ادامه افزود: در قرآن کریم بیان شده که خداوند خودش به حضرت آدم (ع) اسماء الحسنی را تعلیم داد، برخی حکما میگویند که این تعلیم خداوند یکی از امکانات به بشر بوده است بنابراین امکانات بشر براساس این تعلیم حسنی خیلی زیاد است.
ابراهیمیدینانی با اشاره به اینکه یکی از معانی برهان فراتر از تفسیر حاجی سبزواری به معنی روشنایی است، افزود: مرحوم حاجی سبزواری معنی روشنایی را حجت میداند بنابراین اگر چیزی بر ما تاریک باشد، حجت نیست، معنی اصطلاحی هم برهان دارد یعنی از دو مقدمه با شرایط منطقی نتیجه منطقی بدست میدهد، این برهان نیز معمولا لمّی است.
وی در ادامه یادآور شد: خداوند نور آسمان و زمین است و عالم را خود خدا روشن کرده است این خود یک برهان قوی است که همه عالم به نور او روشن است بنابراین ذات حق به ذات خودش دلالت میکند و میگوید که من هستم، این نکته در دعای جوشن کبیر نیز به چشم میخورد.
دینانی اظهار داشت: در دعای ابوحمزه ثمالی نیز آمده که خدایا من تو را به خودت شناختم نه به واسطه چیزهای دیگر، یعنی خدا خودش را به خودش دلالت کرده است چیزهای دیگر کوچکتر از خدا هستند که ما را به او برسانند. بنابراین اگر خدا نبود من اصلاً فهم این را نداشتم فهمی که اکنون من دارم از او است.
وی با بیان اینکه در این ادعیه مضامین زیادی نهفته است که باید آنها را کشف کنیم، توضیح داد: حاجی سبزواری خود اهل ادعیه بوده که چنین دلالتهایی کرده است.
این عضو مؤسسه حکمت و فلسفه اظهار داشت: از شرح دعای جوشن کبیر و ابوحمزه بر میآید که خداوند به ذات ظاهر است هر چیزی ظهورش به خداوند منوط است و چیزی در هستی نیست که ظهورش از هستی نباشد این فقره دعا نشان میدهد که شاعر شیرین سخن پارسی، فروغی بسطامی منظورش از این ابیات همین بوده است:
کی رفتهای ز دل که تمنا کنم تو را؟ کی بودهای نهفته که پیدا کنم تو را؟
غیبت نکردهای که شوَم طالب حضور/ پنهان نگشتهای که هویدا کنم تو را
وی در ادامه افزود: برای شناخت هر جلوه از خداوند باید لایتناهی چشم داشته باشیم که بتوانیم لایتناهی او را ببینیم، اینها همه توحید محض است. بسیاری از کلمات بالذات مخصوص حق تعالی است ما خیلی از حق صحبت میکنیم اما حق واقعی یعنی تحقق اراده خداوند که اسم خاص حق تعالی است بنابراین جز حق تعالی هیچ چیز حق نیست در نهایت باید پرسید که چه چیز غیر خدا خود به خود حق است؟ هیچ چیز مگر به پرتو نور خداوند!
نظر شما