«نماینده»؛ سید مسعود شهیدی/ با مرور بر سخنراني هاي حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبري در طول سي و چهارسال گذشته و به ويژه سخنرانيهاي خطاب به دستگاههاي فرهنگي و صدا و سيما، تاكيدهاي مكرر و هشدارهاي دائمي در مورد هجمه تبليغاتي رسانه هاي دشمن و ضرورت مقابله با آنها مشاهده ميشود اين جنگ فرهنگي كه از اول انقلاب تاكنون لحظه اي توقف نداشته وظيفه سنگيني براي دستگاهها و مسئولين فرهنگي كشور و به ويژه براي صدا و سيما ايجاد كرده كه هنوز ابعاد آن به درستي مورد توجه مسئولان قرار نگرفته است. واژه هايي مثل جنگ فرهنگي، تهاجم فرهنگي، شبيخون فرهنگي، ناتوي فرهنگي، نفوذ فرهنگي و استحاله فرهنگي، آنقدر از سوي مقام معظم رهبري مورد تأكيد قرار گرفته كه اكنون در ادبيات انقلاب اسلامي بدل به يك گفتمان شده، مديريت فرهنگ، مهندسي فرهنگ، مديريت افكار عمومي و هدايت فرهنگ به عنوان الزامهاي مقابله مورد تأكيد مداوم قرار داشته است.
در سخنراني مقام معظم رهبري، روز دوشنبه گذشته با حضور مديران صداو سيما، موضوع جنگ نرم بار ديگر با تأكيد سنگيني مورد تحليل و تبيين قرار گرفت و وظايفي كه بايد انجام شود تشريح شد. در خلاصه ترين بيان، هدف جنگ نرم تغيير دادن باورهاي ديني و انقلابي مردم و به تبع آن تغيير ماهيت نظام جمهوري اسلامي و به تبع آن تسليم شدن ايران در مقابل آمريکاست. براي رسيدن به اين هدف محورهاي اصلي كه مورد حمله دشمن قرار مي گيرد عقايد ديني و انقلابي مردم و به ويژه قشرهاي اثرگذار جامعه است. اگر در اين مصاف، روحيه عزت طلبي، استقلال خواهي و استكبار ستيزي ملت تبديل به روحيه ذلت پذيري،
سازش كاري و تسليم طلبي شود، دشمن به هدف اصلي خود رسيده است. اگر دشمن بتواند با توليد هزاران برنامه صوتي و تصويري و مكتوب و از طريق صدها شبكه و سايت و نشريه به نخبگان ما بقبولاند كه انقلاب به زيان آنها تمام شده و بتواند آنها را از ادامه انقلاب دلسرد و متزلزل كند، به هدف اصلي خود رسيده است. اگر بتواند نااميدي و يأس و پشيماني را جايگزين شور و نشاط انقلابي و اسلامي كند ديگر از بابت ايران نگراني نخواهد داشت. رسانه ملي و ديگر دستگاههاي فرهنگي اگر اراده كنند، اين ظرفيت را دارند كه در مقابل دشمن و رسانه هاي داخلي دشمن بايستند، مقاومت كنند مردم را در مسير دفاع از ارزش هايشان تقويت نمايند. لازمه اين حضور انقلابي و جهادي در صحنه جنگ فرهنگي اين است كه مسئولان و مديران سازمان باور كنند كه در قرارگاه مقدم جنگ نرم هستند. اين باور هنوز به درستي در قلبها استحكام نيافته. مديراني هستند كه اصولاً به وجود دشمن اعتقادي ندارند يا جنگ نرم را باور ندارند. صدا و سيما را نوعي شنبه بازار فرهنگي مي دانند كه هركس محصول مورد علاقه خودش را توليد و عرضه مي كند تا آنتن پر شود و مردم هم از اين سفره براي سرگرم شدن استفاده ميكنند و انتظاري فراتر از اين از صدا و سيما ندارند. وجود چنين ديدگاهي كه اساساً جنگ رسانه اي و تهاجم فرهنگي دشمن را باور ندارد با تعريفي كه از قرارگاه خط مقدم داريم نه تنها همخواني ندارد، بلكه تخريب كننده اقدام مديران دلسوز و معتقد است.
در قرارگاه خط مقدم بايد كساني مثل شهيد همداني و شهيد تهراني مقدم حضور داشته باشند كه جنگ را با تمام وجود خود باور كرده اند و با جان و دل در خط مقدم حضور پيدا مي كنند. اگر مديران سازمان صددرصد جنگ نرم را باور داشته باشند شايد بتوانند زير مجموعه خود را به باور پنجاه درصد رسانند. ولي اگر دچار ترديد و دودلي باشند هيچ اميدي به موفقيت آنها و زير مجموعه آنها نمي توان داشت.
اگر يك قرارگاه با مديران انقلابي و جهادي تشكيل شود كه همه همدل و هماهنگ باشند قدم اول برداشته شده آنگاه نياز به مباني مشترك فكري براي تحليل شرايط موجود است. مجموعه افسران قرارگاه خط اول بايد شناخت، محاسبه و تحليل درست از شرايط موجود داشته باشند. بايد
به طور دقيق دشمن و راهبردهاي دشمن و اهداف و اولويتهاي دشمن را بشناسند. بايد راههاي نفوذ دشمن در داخل كشور و عقبه هاي دشمن در بين رسانه ها و گروهها و شخصيت هاي سياسي را بشناسند. افسران ارشد قرارگاه بايد در مورد مقوله هاي حياتي مثل استقلال كشور، عزت كشور، هزينه هاي تسليم شدن و سازش كردن و عواقب كوتاه آمدن و اعتماد كردن به دشمن و راههاي نفوذ دشمن به آگاهي مشترك برسند تا با هماهنگي و استحكام لازم بتوانند در مقابل هجمه هاي فرهنگي مقاومت كرده و از سنگرهاي اسلام و انقلاب اسلامي محافظت نمايند پرخسارت بار ترين شيوه اداره جنگ نرم اكتفا كردن به اقدامات پراكنده، بي برنامه، اتفاقي و سليقه اي است كه با انگيزه اشخاص متعهد و معتقد در گوشه و كنار سازمان شكل مي گيرد روزمرگي و تسليم شرايط شدن آفت بزرگ جبهه جنگ فرهنگي است. شرط موفقيت در جنگ نرم، مديريت بر محتواي برنامه هاي توليدي است که يك وظيفه بزرگ و
اجتناب ناپذير است. متأسفانه سازمان صدا و سيما تاكنون موفق به انجام اين مهم نبوده و به همين دليل برنامه هايي که از نظر محتوا، متضاد با يكديگر در شبكه هاي مختلف توليد و پخش ميشود. مديريت و نظارت بر محتواي برنامه ها وظيفه اي است كه بيست سال قبل به صدا و سيما ابلاغ شده ولي هنوز در فرايند توليد برنامه هاي صدا و سيما نقش جدي و اساسي ندارد. هرگز نبايد توليد تعدادي برنامه خوب و با محتوا را كه با سفارش برخي مديران و نظارت آنها و حمايت آنها انجام ميشود يا با ابتكار شخصي يك هنرمند فرهيخته توليد ميشود با نظام برنامه ريزي محتوايي كه بايد تمام محصولات سازمان را در برگيرد اشتباه گرفت.
بايد بپذيريم كه محصولات سازمان عموماً خارج از يك برنامه محتوايي مشخص و يك نظارت محتوايي جدي توليد و پخش ميشود و به همين دليل برنامه هاي زيادي پس از توليد غيرقابل پخش يا مشمول اصلاحات و تغييرات زياد مي شوند يا پس از پخش قسمت هاي اول نيمه كاره متوقف شده يا بخش هاي بعدي دوباره توليد ميشود اكنون زمان آن است كه رئيس محترم سازمان كه به اصل مديريت محتوايي برنامه ها باور دارد و از تواناييهاي مديريتي بالايي نيز برخوردار است و ضمن برخورداري از وجود مديراني با تجربه و دلسوز بيش از رؤساي قبلي سازمان مورد حمايت مقام معظم رهبري قرار گرفته، به اين مهم همت گماشته و برگ درخشاني به كارنامه مديريت خود بيفزايد. گسترش كمي، بدون سرمايه گذاري لازم بر روي گسترش كيفي و محتوايي، سازمان صدا و سيما را با بحران محتوا و بحران كيفيت روبه رو كرده و بهخصوص در شرايط نامهرباني دولت و تنگناهاي مالي هيچ امكاني براي توجه به محتوا و كيفيت باقي نمي ماند. مديريت محتوايي و كيفي بر محصولات صدا و سيما نياز به نيروهاي فكري و محتوايي دارد و حضور چنين نيروهايي در كنار تمام برنامه ها نياز به يك برنامه ريزي و بودجه سنگيني دارد وقتي تهيه كننده برنامه پربيننده سيما مي گويد حتي يك نفر كارشناس در مراحل مختلف توليد برنامه اش حضور نداشته و فقط تهيه كننده و نويسنده و كارگردان كه عوامل اجرايي هستند از اول تا آخر اين برنامه پربيننده را توليد و پخش كرده اند. بايد به نقيصه بزرگ سازمان پي برد. نبودن توجه و بودجه كافي و نبودن برنامه محتوايي و نظارت محتوايي، اين نقيصه را پديد آورده، اگر در مراحل مختلف طراحي، نويسندگي و كارگرداني برنامه ها، شوراهاي كارشناسي و محتوايي در كنار عوامل اجرايي حضور داشته باشند، آنگاه مي توان اميدوار بود كه برنامه ريزي محتوايي معنا و مفهوم واقعي خود را پيدا كند.
متأسفانه گسترش كمي، بدون توجه به گسترش كيفي و محتوايي سبب شده كه نيروي انساني سازمان را عموماً نيروهايي اداري، اجرايي و فني تشكيل دهند و نيروهاي فرهنگي و كارشناسان محتوايي حضور شايسته اي نداشته باشند. در مقطع كنوني كه رئيس محترم سازمان صدا و سيما از هرگونه حمايت داخل و خارج سازمان برخوردار است شجاعت و جسارت لازم براي اتخاذ تصميم هاي بزرگ را دارد، انتظار مي رود اين نقيصه بزرگ را كه گذشتگان نخواستند يا نتوانستند برطرف كنند، مرتفع نمايد. مديران محترم سازمان صدا و سيما به خوبي آگاهند كه وقتي ساز و كار لازم براي مديريت محتوا و نظارت بر محتوا و ارتقاي كيفيت وجود نداشته يا صوري و نمايشي باشد، برنامه ها فاقد محتواي لازم و فاقد كيفيت مورد انتظار خواهد بود. در اين حالت، با سخنراني کردن و تکرار جملات رهبري و نصب بنر، مشکل حل نخواهد شد. در اين حالت، فشارآوردن بر توليد كننده برنامه نه تنها موجب بهبود محتوا و كيفيت نخواهد شد؛ بلكه او با قرار دادن برخي صحنه هاي سطحي، تصنعي و تظاهري كه ضد تبليغ محسوب ميشود، خود را از فشار سازمان رها خواهد كرد. صدا و سيما براي وارد شدن به خط اول مقابله با جنگ نرم نياز به يك تحول دارد. محتوا و كيفيت را در اولويت قرار دادن و براي آن برنامه ريزي کردن و بودجه کافي اختصاص دادن و دلخوش نکردن به حجم عظيم برنامه هاي ضعيف، بي اثر و بي محتوا و گاه انحرافي، تصميم بسيار بزرگ و دشواري است ولي به مديريت سازمان اين امكان را مي دهد كه جنگ نرم را به شايستگي مديريت كند. در گذشته بارها اهداف و راهبردهاي كارشناسي از سوي مقام معظم رهبري به سازمان صدا و سيما ابلاغ شده ولي در مرحله عمل به نتايج مورد انتظار و قابل ارائه نرسيده است. اميد است اين بار كه شرايط بهتري وجود دارد، راهبردهاي ابلاغ شده در قرارگاهي كه براي اين هدف طراحي خواهد شد. با يك مديريت جهادي به مرحله اجرا درآيد و در ملاقات بعدي، با گزارش ميزان تحقق راهبردهاي ابلاغي، گلايه مقام معظم رهبري به تقدير و تشكر تبديل گردد.
عوامل وابستگي به دشمن
سردار کوثري عضو کميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس در گفتگو با خبرنگار تابش کوثر در پاسخ به اين سئوال؛ زماني که ما ۹۷۰۰ کيلوگرم از مجموع ۱۰ هزار تن اورانيومي که طي ۱۰ سال به دست آمده قبل از روز اجرا از کشور خارج کرديم و ۱۴ هزار دستگاه از مجموع ۱۹ هزار سانتريفيوژ از هم گسيختيم و در قلب رآکتور آب سنگين اراک بتون ريختيم با توجه به سابقه بد طرف مقابل در صورت بدعهدي اين به چه صورت قابل جبران است؟ گفت : همين موارد هم موجب وابستگي ما به آنها مي شود يعني ما تا پانزده سال نمي توانيم يک گرم اورانيوم اضافه کنيم و فقط ۳۰۰ کيلوگرم است که اگر کسي ادعا مي کند که ما مي توانيم چنين کاري را کنيم بيايد بر روي متن بحث کنيم، حال تا ۱۵ سال آينده آيا اين مردان انقلابي هستند؟ معلوم نيست، پس اين مسائل از يک طرف براي ما وابستگي مي آورد و از طرف ديگر تفکر و افکار آنها در جامعه ما نفوذ مي کند.
نظر شما