«نماینده»؛ علی بخشایش/ در شرایطی که پس از گذشت ۳ ماه از حصول برجام در وین، دیروز مجلس با رأیی شکننده کلیات طرحی در رابطه با برجام را تصویب کرد، تردیدی نیست که هنوز مساله نحوه برخورد با آن جدیترین مساله سیاسی داخل ایران یا به بیان بهتر، مهمترین دعوای سیاسی داخلی است. این دعوا حتی در صورت گذر برجام از آوردگاه مجلس هم پایان نخواهد یافت، چرا که این توافق تا سالها ایران را در گیر و دار اجرا نگاه خواهد داشت. بازرسیهای سرزده یکی از آن دستهایی است که تا مدتها گوش ایرانیان را میپیچاند و در صورت بقای برجام، شاید الیالابد!
ایران، کشوری که هیچ قصدی برای تولید سلاح هستهای نداشته و ندارد، ذیل محدودیتهای بسیار سخت قرار گرفته است. در مقابل این محدودیتهای بسیار سخت که به قول رئیسجمهور ایالات متحده بیسابقه است، ایران هیچگونه امتیاز ایجابی دریافت نکرده و تنها چیزی که به دست آورده رفع برخی امور سلبی [تحریمها] است. تازه! این رفع هم نه به شکل تمام و کمال بلکه با اما و اگرهای بسیار همراه خواهد بود که این روزها بحثهای شدیدی درباره آن جریان دارد و دیگر نیازی به تکرار آنها نیست.
اکنون بر سر پذیرش یا عدم پذیرش آن محدودیتها در برابر این به اصطلاح امتیازات(!) چالش و دعوایی گسترده در سرزمین ایران و در میان تفکرات سیاسی در جریان است. از نظر صاحب این قلم این مساله نه یک دعوای سیاسی صرف که یک «چالش گفتمانی» است.
بررسی برجام بهطور منطقی باید چنین میبود که «در زمینه برنامههای راهبردی و کلان کشور»، هزینهها، نفعها، دادهها و ستاندههای آن با هم مقایسه میشد و اگر وزنه منافع آن سنگینتر از وزنه هزینهها بود، پذیرفته و در غیر این صورت، اصلاح میشد. بررسی دیروز برجام در مجلس، نهتنها چنین نبود که بسیاری از حامیان پر و پا قرص آن، از همان لحظه حصول در ۲۳ تیر، کار آن را تمامشده میدانستند. به واقع آنها که بر پذیرش برجام تاکید میکنند، آن را نماد پیروزی یک گفتمان بر گفتمان دیگر میدانند اگرنه حتی رئیس سازمان انرژی اتمی ایران در دوران شاه سابق هم میداند آنچه طرف غربی در برجام از ایران خواسته، چیزی جز زیادهخواهی نیست.
گفتمان سیاست خارجی شکلگرفته در انقلاب اسلامی ۵۷، گفتمان نفی ظلم و ظلمپذیری، نفی استکبار، تقابل با زورمندان بینالمللی و شکستن ابهت و هیمنه آنان، تاکید بر خودکفایی و عدم وابستگی، تاکید بر حمایت از مسلمین، مظلومین و... بود. اما این گفتمان از همان روزهای نخست مخالفانی جدی در داخل کشور داشت که حتی در میان آنها، برخی از گروههایی حضور داشتند که مخالف رژیم سابق به حساب میآمدند. حتی برخی افرادی که بدواً به این گفتمان معتقد به نظر میرسیدند هم به مرور به مخالفان آن پیوستند.
مخالفان گفتمان سیاست خارجی انقلابی، انقلاب اسلامی را تنها در داخل مرزهای آن تعریف میکردند و تحت عنوان مسالمتجویی در فضای بینالمللی یا حتی واقعگرایی (نه به معنای نظریه رئالیسم بلکه به معنای کاربردی)، همزیستی مسالمتآمیز ایران انقلابی با نظام قاعدهمند بینالمللی مقید به قواعد قدرتهای بزرگ را تئوریزه میکردند. برای این جماعت مبارزه با ابرقدرتهای بینالمللی بخشی از آرمانها و اهداف نبود. اکنون نیز ادامه همان جریان همچنان در کشور حضور دارد و متاسفانه همین جریان است که میخواهد برجام را نه بهعنوان مجموعهای از دادهها و ستاندهها بلکه بهعنوان یک «ابزار ایدئولوژیک» به ثمر بنشاند. به عبارت دقیقتر، برای آن جریان که امروز خود را بیشتر اصلاحطلب یا اعتدالگرا میخواند [و در واقعیت، «نومحافظهکار» است]، برجام یک ابزار ایدئولوژیک است نه صرفا یک توافق.
از نظر جریان نومحافظهکار، برجام نقطه آغاز بسیار خوبی برای تنشزدایی با نظم بینالمللی قدرتمحور و کنار زدن استراتژی انقلابی کسانی است که هنوز میخواهند آرمانهای ۵۷ را دنبال کنند. اینطور نیست که این جماعت، بیدین باشند و ایمان در دلشان نباشد اما ایمان اینان بدون کفر به طاغوت معنا میشود. اصولا چون در نگاهشان طاغوت جز یک واژه سمبلیک چیز دیگری نیست و در تاریخ با نمرود و فرعون دفن شده است و دیگر مصداق بیرونی ندارد و از آنجا که نگاهشان مبتنی بر رفاهطلبی در دنیا در کنار لذتجویی معنوی و اخلاقی است و دینمداری را تا سرحد «اخلاقگرایی عرفی صرف» میکاهند، دلیلی برای مواجهه با پدیدهای بهنام استکبار برای خود نمیبینند.
برجام برای جماعت نومحافظهکار، آغاز کوتاه کردن دست آرمانگرایی از سیاست خارجی است. برای انقلابیون [جماعت مقابل آن جماعت] نیز به منزله پیروزی دنیاگرایی بر عقبیگرایی است. اگر به مباحثات این روزهای ۲ جریان در شبکههای اجتماعی سری بزنید، دقیقا متوجه تقابل این دو دیدگاه میشوید.
یک جریان میخواهد راحت زندگی کند، چون احساس میکند تنها یک بار زندگی میکند و در کنه وجودش باور ندارد که پس از این جهان، باز هم باید زندگی کند اما با قواعدی دیگر، بنابراین دلیلی نمیبیند که پای آرمانهایی نظیر نبرد با طاغوت بایستد و همانطور که گفته شد اصلا طاغوت برایش فاقد معنی و مصداق است اما جریان دیگر میخواهد پای آرمانهایش بایستد، رفاه میخواهد اما نه به قیمت از دست دادن آرمانها چون باور دارد پس از این ۸۰ ـ ۷۰ سال دنیا، باز هم خواهد زیست.
با احتساب آنچه گفته شد، دعوا بر سر برجام یک دعوای ایدئولوژیک است نه چالشی بر سر یک توافق. سالهای آینده نشان خواهد داد آن رفاهی که حامیان برجام وعدهاش را میدهند دقیقا تا چه حد شبیه رفاه است اما باز هم نشان نخواهد داد نفی استکبارستیزی با آخرت برخی چه کرده است.
نظر شما